eitaa logo
خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا
23.4هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
866 ویدیو
29 فایل
تعین وقت و تهیه کارگاه ها @F_Shojaeeii فهرست موضوعات https://eitaa.com/mohammadi2i/12923 لیست کارگاه ها https://eitaa.com/mohammadi2i/2915 سفارش تحقیقات و مصاحبه از خواستگار https://eitaa.com/mohammadi2i/18921 کانال تلگرام ما t.me/mohammadi2i
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین برخورد فیزیکی ما اینطور بود که قبل محرمیت من خیلی استرس داشتم ولی شوهرم خیلی ریلکس بود ، بعد که محرم شدیم این قضیه بر عکس شد😅 شوهرم خیلی استرس داشت و دستاش می‌لرزید و من درکمال خونسردی دستاش رو گرفتم🤣😅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
والا ما بعد محرمیت فامیلا که داشتن میرفتن صدام زد زود پریدم تو بغلش🙈😂 و گفت یه ساعت دیگه آماده شو آرایشتو پاک کن بریم دور بزنیم . بعدم که من آماده شدمو و اومد دنبالم زیاد استرس نداشتم بیشتر هیجان بود دست همو گرفتیم و آخرش هم به حرم حضرت معصومه (س) ختم شد . هنوز بعد یک سال اون روز قشنگ یادمه و مزه شیرینش رو احساس میکنم ☺️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توی صحن حرم حضرت معصومه نشسته بودیم وداشتیم گنبدو نگاه میکردیم داشت برام حرف میزد حرفاش که تموم شد دستشو آوورد جلو و گفت آماده ای که با دعاو نگاه حضرت معصومه تاآخرش باهام باشی و زندگیمونو باهم بسازیم.. واینگونه شد دستی که در هوای حرم منتظر آره ی من بود رو گرفتم واولین برخوردفیزیکیمون شکل گرفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد از عقد بابام اجازه نداد من شب خونشون بمونم.موقع خداحافظی همه میگفتن بمون ولی بابام راضی نشد☹️هیچی با دلی غمناک همدیگرو بغل کردیم و خداحافظ🚶🏻‍♀🚶🏻‍♀🚶🏻‍♀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام ۲۵سال پیش سرسفره عقد همسرم بعداز بله گفتن حلقه رو که دستم کردن پیشونیم بوسیدن که تو اون زمان خیلی کار عجیب و یه جورایی بد بود تو جمع منم ازخجالت واسترس ازرنگ قرمز به ابی ارتقا پیدا کرده بودن انقدر حجالت کشیدم که حد نداشت 😬 همسرم دوست صمیمی داداشم بود مراسم که تموم شد داداشم تو کوچه زده بود تو گوشش همسرم که چرا خواهرمنو تو جمع بوس کردی 🤣🤣الان بعداز ۲۵سال هربار داداشم میاد همسرم میگه خانوم بیا یه بوس بده داداشمم حتما یه چیزی سمت شوهرم پرت میکنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هععی حاج فِصال سوال های شما مثل این بستنی می مونه☝️ هی می شینیم فکر می کنیم دلمون آب میشه آخرشم اون که باید، نمیاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین برخورد فیزیکی تو حرم امام رضا بود بعد جاری شدن خطبه از قبل به مامانش سپرده بود که بیاد و دستامون رو بذاره تو دست هم چون خودش روش نمیشد بگه بعد عقد داشتم با بقیه احوال پرسی میکردم مامانش صدام زد و گفت بیاین دستاتون رو بزارم تو دست هم اول اون دستش رو آورد جلو من خیلی خجالت کشیدم چند ثانیه طول کشید تا دستم رو ببرم جلو بعدش که دست دادم دستش رو انداخت دورم و یکم منو کشید جلو به سمت خودش و رو سرم رو بوسد بهتین خاطره عقدم شد🥲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مجردم و دوست دارم اولین برخورد فیزیکی مون این باشه که دستمو بگیره و ساعت ها باهاش پیاده روی کنم و حرف بزنیم چون شنیدم وقتی زن و شوهر ازدواج می‌کنند و دستای همدیگرو میگیرن گناهانشون از لای انگشتاشون میریزه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همون شبی که خونه بابا بزرگم صیغه محرمیت خوندیم سوار ماشین بابام شد با ما اومد که برسونیمش خونه شون عقب کنار من نشسته بود یواشکی دستم گرفت منم محکم دستم زیر دستش کشیدم🤣 خب یهو ترسیدم دیگه😢
امشب فک کنم خیلی نمک به زخم مجردا پاشیده شد. بعضی ها ی چیزایی می فرستم که قابل پخش نیست. 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد از محرمیت در حالیکه صدای قلبم رو می شنیدم و کلی استرس داشتم‌. دستش رو به سمتم دراز کرد و دستمو گرفت. دومین بار هم داشت خداحافظی میکرد بره. تو اتاق تنها بودیم ، صداش زدم خودمو انداختم تو بغلش.