#حاج_فِصال_نوشت
عصری که رابطه ام رو با "نغمه" تموم کردم، از شدت ناراحتی دست به دیوار می گرفتم و راه می رفتم.
صدای قلبم رو می شنیدم، ریه هام هوایی که واردش می شد رو حس می کرد. تلخی کامم آزارم می داد.
نامی که تا دیروز آرامش روحم بود، برام عذاب آورترین اسم دنیا شده بود.
"نغمه"
زمستان بود و هوا سرد. حال دلم یخ زده بود و احساساتم قندیل بسته بود.
"نغمه" خیلی گل نرگس دوست داشت. گل نرگس که می دیدم اشکام سرازیر می شد. خیلی مهم نبود کجا بودم. دستام رو روی پیشونیم می ذاشتم و زیر لب زمزمه می کردم: "جان فدای لب عطشان حسین" و گریه می کردم.
عاشقی بودم که در قطعه ای دوره افتاده از تاریخ، کنج کتابی قدیمی در کتابخانه ای مخروبه، مدفون شده بود. کتاب عمر من با "نغمه" بسته شده بود.
زمان نمی گذشت. عقربه ها سنگین قدم بر می داشتند و من در ساعت پنج عصر بهمن ماه همان سال گم شده بودم.
ادامه دارد....
#قسمت
#سیزده
#خاطرات_خود_نوشت
#سوگ_عاطفی
#نغمه
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
پ.ن:
این رابطه رو خیلی وقت پیش تعریف کرده بودم. حالا می خوام دوره سوگم رو تعریف کنم. روی هشتک نغمه بزنید و از قسمت یک بخونید.
سلام راجب سوال چالشتون باید بگم که وقتی کسی چیزی رو از بچگی یادنگرفته دیگه هم یادنخواهد گرفت.من بیست سال از زندگی مشترکم گذشته به هیچ عنوان و با هیچ لحنی نتونستم رفتارای اشتباه شوهرمو بهش بفهمونم بقول خودش من از بچگی کسی نتونسته یادم بده تو یه علف بچه میخای یادم بدی!! دیگه وقتی سنت کمه و شوهرت میدن حاصل کودک همسری چیزی جز زندگی نکبت بار با یه آدم نکبتی نیست!!!
#ارسالی_مخاطب
#سوال_113
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://eitaa.com/mohammadi2i/18521
هم اکنون واکنش خانمتون
آقای محمدی
تواین هیر و ویر شمام بیا زیر اَبرو بگیر(رحم کن به خودت)
#ایام_خونه_تکونیه_خانما_اعصاب_ندارن_همه_مریم_امیر_جلالی_ان
#و_منی_که_همچنان_منتظرم_نغمه_هم_بزودی_بیاد_تو_اکسپلورم
#سوال_۱۱۳
چیزی که تا به حال صحبت در موردش با همسرم فایده نداشته بحث نظمه، هر وقت از دانشگاه میاد جوراب یه جا، کت یه جا، شلوار یه جا، کیف وسط اتاق. قهوه یا چای میخوره همونجا لیوان رو میزاره، تنقلات میخوره بسته بندیش همونجا رو میز میمونه.
بارها بارها با لحن و طرق مختلف گفتم که کار زشتیه بی نظمی، هر چیزی رو سرجاش بزار، ولی انگار تو ذهنش همچنین چیزی تعریف نشده. از بچگی خانواده ش فقط خواستن درس بخونه، برای همین مدال المپیاد داره، رتبه دورقمی کنکور داره، ولی اصلا نظم نداره و کلا تعریفش از نظم با من متفاوته 🤦🏻♀️
اقای محمدی منم هیچوقت نتونستم به همسرم بفهمونم نظراتی که من میدم به نفع هردومونه (من که دشمنش نیستم) ولی اون نظرات خانواده اش و به من ترجیح میده هرچند بعدش پشیمون بشه.
#پشیمونی_سودی_نداره
#کو_گوش_شنوا
#قشر_کافر_بی_نماز
سلام بعد٢٧سال زندگی مشترک هنوز هم بهش میگم اتفاقات داخل خونه رو به خانواده ات انتقال نده،هرچی میخوای بخری یا خونه هر کی میخوای بریم با من و بچه ها مشورت کن؛نرود میخ آهنین در سنگ!
به امید تغییر اخلاق و افعال کسی یا به امید حل مسائل با حرف زدن، وارد زندگی مشترک نشید
#سوال_113
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://eitaa.com/mohammadi2i/18513
بعد از ده سال زندگی مشترک آخرش نتونستم این موردو براش جا بندازم که هر چیزی رو از هر جا برمیداری، بذار سر جاش!!!!
اگه وسایل خونه و لباس باشه که خودم جمع میکنم، اما امان از روزی که مدارکی رو برای کاری برده باشه و سر جاش نذاشته باشه، یا به گفته ی خودش:" همین جا گذاشته بودم"
دیگه باید از یک هفته تا چندماه بگردیم دنبالش تا پیدا بشه. کارت ملی، کارت عابربانک، مدرک دانشگاه، شناسنامه وَ وَ وَ
#قشر_اصلاح_ناپذیر
#قشر_خون_دل_خور
#همین_جا_نذار_بذار_سر_جاش
بابا حاج فصال خانومتون چه گناهی کرده سال به سال باید داستانهای من و نغمه رو بخونه
دوسال پیش تعریف کردید تو مسجد هم خوابیدید عبرت نشد؟
یه دفعه دوره سوگ و بعد از سوگ و قبل سوگ و تعریف کنید بره دیگه
هرسال یه بخش اخه؟😂😂
#حاج_فِصال_نوشت
همسرم از پیاز خیلی بدش میاد. هر موقع اذیتم می کنه، من همون روز سیر یا پیاز می خورم، برا سلامتی هم خیلی مفیده✋😶.
من که آزارم به کسی نمی رسه.
#مشاور_نقطه_زن
#مشاور_بی_آزار
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂
من چند وقت دیگه عقدمه
بجای سرچ لباس عقد و محضر ببینید وضعیتمو🥲
همه رو دارید اذیت میکنید
ما و خانومتون باید سیر و پیاز بخوریم نه شما💔
#ارسالی_مخاطب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج فصال مخاطباتون مرزهای پیگیری رو جابهجا کردن
این از این خانم که دنبال نغمه ست
اون از اون دوستام که چندوقت پیش میگفتن مقداد رو پیدا کردن
اینهمه پیگیری رو توی خودسازی و خودشناسی داشتن الان شما حاج وصال بودین نه حاج فصال...
#قشر_کافر_بی_نماز
#حاج_فِصال_نوشت
با "نغمه" دنیای من رنگی بود و بی "نغمه" سیاه و سفید!!
همه روزام، شب شد.
همه خوشحالیام، غم شد.
همه شورم، شر شد. منی که پایم جایی بند نمی شد، حالا بند رابطه ای شده بودم که بند بند وجودم رو آزار می داد.
بغض گریبانم را رها نمی کرد. "دیدی که جانم می رود؟" دیدم که جانم می رود.
همه چیز بی رنگ، همه چیز خنثی و همه چیز بی مزه و بی بخار شده بود.
فکر کنید برق کل کره زمین قطع شده بود و زمین دیگه نمی چرخید.
کسی که هنوز پیام سلامم رو ارسال نکرده بودم، برام "علیک سلام😍" می فرستاد رو از دست داده بودم.
#قسمت
#چهارده
#خاطرات_خود_نوشت
#سوگ_عاطفی
#نغمه
🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂