eitaa logo
محمدجواد کریمی
88 دنبال‌کننده
265 عکس
248 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ امکان فهم و شناخت یقینی از دین(۷) 💠 آیا نفس الامر و حاق دین قابل دسترسی است؟ قبل از هر جوابی به این سؤال باید ببینیم که مقصود از دین و فهم دینی چیست؟ 🔸دین؛ عبارت از مجموعه احکام، عقاید و ارزشهایی است که توسط خداوند برای هدایت بشر و تأمین سعادت دنیا و آخرت بشر تعیین گردیده و بوسیله پیامبران و ائمه علیهم السلام به مردم ابلاغ و برای آنان تبیین گردیده و یا به حکم قطعی عقل کشف شده است. به عبارت دیگر، دین، حقیقتی است نفس الامری که ناشی از مشیت تکوینی و تشریعی الهی است که از طریق وحی و عقل برای هدایت بشر به آنان گزارش می شود. 🔸مراداز دین، پی بردن به مراد شارع، کشف معنای سخن شارع و دسترسی به حاق دین می باشد. با توجه به آنچه گفته شد، به این نتیجه می رسیم که دین، امری است مستقل و نفس الامری که فهم ما اگر مطابق با آن باشد، فهم و شناخت یقینی از دین حاصل می شود. در غیر این صورت، فهم ما جهل خواهد بود. بنابراین، فهم دین، غیر از دین است؛ چون دین، مستقل از فرد و ذهن است؛ دین امری الهی است. 🔰رابطه دین و فهم آن، همانند رابطه علم و معلوم است که اگر علم، مطابق با معلوم (دین) باشد، این فهم یقینی است. @mohammadjavad_karimi
✅ امکان فهم و شناخت یقینی از دین(۸) 🪐عقبه های تاریخی امکان و امتناع معرفت یقینی از دین با توجه به این توضیحات در مورد امکان فهم یقینی از دین دو نظر می تواند مطرح باشد: قول به فهم ما با و قول به امکان آن. دیدگاه دوم، همان دینی می باشد. شکاکیت دینی مدعی است، با توجه به موانع فراوان که بر سر راه تحصیل معرفت دینی و فهم یقینی از دین قرار دارد، هیچ امیدی به امکان فهم یقینی از دین نیست. برخی شکاکان، حتی دلیل یا ادله ای بر این مدعا نیز اقامه کرده اند تا نشان دهند که حصول فهم یقینی از دین، امری غیرممکن است. ما در اینجا نخست، نظری تاریخی و اجمالی به شکاکیت دینی می اندازیم، سپس به جنبه اثباتی بحث، یعنی امکان فهم یقینی از دین خواهیم پرداخت. می توان کرد که حقیقتا و پیشگام دینی در دوره جدید، هیوم است. اصولاً فهم هیوم، اوست. او همانند لاک و دیگر فیلسوفان تجربه گرای انگلیسی، باور داشت که شناخت یقینی برای بشر فقط بر تأثرات حسی و داده های تجربی مبتنی است. این تأثرات که به صورت جسته گریخته حاصل می شوند، هم مبدأ پیدایش هر تصور و دانشی است وهم مرجع و پایانه آنهاست. هر علمی در نهایت به تأثر و تأثراتی حسّی تحویل می شود. هیوم بر اساس این عقیده، اصل علیت را توالی و تتابع تأثرات حسّی پی در پی که در ذهن تداعی می شوند و ذهن را عادت می دهند که از یکی به دیگری منتقل گردد، می دانست. حساسیت انکار اصل علیت در این است که زیر بنای تمام براهین اثبات خدا و دیگر دعاوی و آموزه های دینی را می لرزاند. او با انکار اصل علیت، غیر از آن که صورت براهین اثبات واجب و نیز اصل تسلسل را خدشه دار کرد، به طور خاص به برهان اتقان صنع یا برهان نظم نیز حمله نمود. او در برهان معجزه نیز تشکیک کرد و در کتاب تاریخ طبیعی دین، بر این اعتقاد که اولیه انسان، دین و عقلانی است، انگشت تردید نهاد و ادعا کرد که با ، زندگی خود را آغاز کرد و خدایان اساطیری در واقع، انسانهایی بودند که به مقام الوهیت، ارتقا یافته بودند. این شکاکیت در عصر روشنفکری در قرن هجدهم ادامه یافت. ژان ژاک روسو، وُلتر و لسینگ، هر یک از راه های مختلف و مختص به خود در جستجوی نظریات روشنفکرانه در مورد فهم و شناخت دین بودند. همه آنان، دعاوی دینی را به شک آلودند. در قرن نوزدهم، شکاکیت دینی، به حیات خود ادامه داد. کرکگور، نمونه بارزی از این نوع اندیشه است. از دیدگاه او، ایمان، یک جهش و خطر کردن در تاریکی است، ایمان، سرسپردن به بی یقینی، تردید و دو دلی است. ایمان از دیدگاه او، عین شکاکیت است، ضد عقلانیت است. نمونه دیگری از شکاکان دینی قرن نوزدهم، هاکسلی است. او در اثری که راجع به هیوم نگاشته، درباره تعلیق مسائل متافیزیک با او همصدا شده است. به عقیده او، ما دانش علمی خود را داریم و آموخته ایم که باید به توجیه از راه تحقیق پذیری باور داشته باشیم، نه به توجیه ایمانی. پس نسبت به آنچه خارج از حوزه تحقیق پذیری است، باید لا ادری گو مانده، حکم خود را معلق نگاه داریم. جریان شکاکیت دینی از سوی صاحبنظران غربی ادامه یافت و در قرن حاضر نیز مطرح می باشد، تا جایی که بعضا به الحاد انجامید؛ زیرا می توان ادعا کرد # شکاکیت دینی، نوعی یا مرز با الحاد است. به عنوان نمونه، فردریک نیچه که از سردمداران الحاد جدید است، به انکار خدا اعتراف می کند. @mohammadjavad_karimi
خجسته میلاد کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه دختر امام موسی کاظم علیهماالسلام بر همه عاشقان و شیفتگان اهل بیت عصمت و طهارت مبارک باد 🌴🌺🌺🌹🌺🌴
✅ امکان فهم و شناخت یقینی از دین(۹) 🔸آیا شناختی صحیح از دین ممکن است؟ در مقابل دینی، قول به شناخت صحیح از و حصول فهم از دین مطرح است. این دیدگاه، مورد پذیرش تمامی اندیشمندان اسلامی است. 📌همان گونه که در مباحث گذشته اشاره شد، در پی کشف حقیقت و‌در است. این امر، گرچه و مشکل است و تلاش های فراوان می طلبد، ولی آن وجود دارد. می توان با شکیبایی و تحمل و با رعایت لازم، به یقین رسید. 📌تمام سخن در این مقام این است که شناختی از دین و حصول یقینی از ممکن و شدنی است و می توان به عریان و دسترسی پیدا کرد و آن را همانگونه که مراد شارع است، بازیافت. 📌به این از دو زاویه می توان نگریست: از نظر و شناختی در عالم اسلام؛ حصولی برای ، آنگاه محقق می شود که از شی ء، نزد عالِم حاصل شود. از آنجا که محال است متن عینیت به ذهن آید، طبعا چیزی مربوط به آن در ذهن جایگزین می شود که بتواند از آن حکایتگر باشد. این جانشین همان صورت اوست. در مباحث علم، به صورت، معلوم بالذات و به شی ء، معلوم بالعرض اطلاق می شود. حال اگر بالذات بر بالعرض باشد، و یقین حاصل می شود و صادق خواهد بود، و الاّ کاذب است. 📌در فلسفه اسلامی، مکانیزم ها و راه حل هایی برای شناسایی خطا و اصلاح آن معرفی شده است(۱). 📚۱- سیدمحمد حسین طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم،ج۱, و محمد تقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج ۱,درس ۱۳ و ۱۹. @mohammadjavad_karimi
باسمه تعالی از مسائلی که ما در پیش داریم، الآن قضیه انتخابات رئیس‌جمهور است. ... اگر بخواهید در مقابل دنیا اظهار حیات بکنید و بگوئید ما بعد از گذشتن چندین سال زنده هستیم، باید کنید. اگر خدای نخواسته از شما, یک ای بر اسلامی وارد بشود، بدانید که ما که این خلاف را کرده باشیم خدای نخواسته هستیم؛ مسئول پیش خدا هستیم. مساله، مسأله رئیس‌جمهور نیست، مساله، مساله است،مساله، مساله قواعد اسلام است، مساله، مساله حیثیت اسلام است. ( صحیفه امام،ج۱۹, ص۳۲۸). در اجابت به وصیت امام خمینی و عمل به مطالبه مؤکد رهبری انقلاب اسلامی آیت الله خامنه ای، ضمن ضمن دعوت همه خواهران و برادران دینی و ایمانی و همه هموطنان عزیز به شرکت گسترده در انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب درست به عنوان عامل مؤثر در پیشرفت و ترقی ایران اسلامی اعلام می داریم که در این انتخابات به دلایل زیر به حجت الاسلام والمسلمین سید ابراهیم رئیسی رای می دهیم. و اما چرا آقای رئیسی را اصلح می دانیم: اولا: پا به رکاب است. ثانیا: از نفوذ کلام بین بخشی از جامعه برخوردار است و به پاکدستی مشهور و در دوره ریاست بر قوه قضائیه خوش درخشید. کارنامه روشن و قابل تحسینی در مبارزه با فساد از خود برجای گذاشته است. ثالثا: دارای مدیریت جهادی و حاضر در میدان است. رابعا: آدم ساده زیست و مردمی به نظر می رسد. خامسا: با توجه به نظر مساعد رهبری انقلاب و اعتماد سپاه و بسیج و ائمه جمعه و... به نظر می رسد اقلا برای چند سالی این تضاد و دوئیت فرساینده قوا-:ان شاء الله تعالی-:جای خود را به معاضدت و همراهی و همکاری قوا خواهد داد. سادسا: آقای رئیسی وعده داده که یک تیم منسجم و با برنامه سکان وزارتخانه های اقتصادی کابینه را به دست خواهد گرفت و در برنامه‌ریزی ها با اساتید و نخبگان علمی و اقتصادی مشورت خواهد کرد. امید است که به فضل الهی، با اجتماع همه موارد شمرده شده، گرفتاری ها برطرف و اعتماد و امید به جامعه ما برگردد.والله المستعان. چهارشنبه ۲۶ خردادماه۱۴۰۰ هجری شمسی. ۱- العبد محمدجواد کریمی ۲- عباس اسماعیل نیا ۳- ابراهیم عباس پور ۴- یوسف امینی ۵- مهندس سارنگ بهنام ۶- حسین دوست ۷- مهندس پشوتن بحرکاظمی ۸- دکتر مهرداد راسخی ۹- دکتر سید احمد ثاقبی ۱۰- رحیم ضمیری ۱۱- عبدالله ضمیری ۱۲-اسحاق کریمی ۱۳- اکبر پورنصیر ۱۴- دکتر محمد مقدم براتی @mohammadjavad_karimi
و هو العلیم الخبیر میزان مشارکت مردم در انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ ✍ محمد جواد کریمی ۱- برابر اعلام وزارت کشور، حدود ۴۸ درصد از واجدین شرایط رای دادن در انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم در ۲۸ خردادماه ۱۴۰۰ شرکت کردند. ۲- دولت و نظام از آن استقبال کرده و با توجه به مشکلات اقتصادی و تنگناهای معیشتی ناشی از کرونا و تحریم های اقتصادی تا ضعیف دولت در کنترل تورم و کاهش تولید و ... امری قابل قبول و بعضا پیش‌تر از حد انتظار می دانند. ۳- مخالفان و معاندان نظام نیز آن را علامت یاس ۵۲ درصد مردم از نظام و مخالفت آنان با رئیس جمهور جدید و حتی نظام سیاسی موجود تعببر و تفسیر می کنند. ۴- واقعیت این است که نیامدن بخشی از مردم در همه نظام های سیاسی دمکراتیک و مردم سالار امری معمول و رایج است و ایران اسلامی هم از این قاعده مستثنی نیست. البته انگیزه غائبین در انتخابات متعدد و متفاوت است. ۱- درصدی - حداکثر تا 10% به خاطر رفتار شورای نگهبان در حذف یا به عبارت دیگر در عدم احراز صلاحیت نامزدهای سرشناس ریاست جمهوری، رغبتی به مشارکت در انتخابات نداشتند. ۲- درصدی به خاطر کرونا و خوف از ابتلا به ویروس کرونا حاضر به شرکت در انتخابات نشدند ۳- درصدی هم با توجه به قابل پیش بینی بودن نتیجه انتخابات، ضرورتی به شرکت در انتخابات ندیده و از این رو به پای صندوق نیامدند. البته بخشی از همین گروه شخصا وفادار به نظام و علاقه مند به رئیس‌جمهور منتخب بودند و دل خوشی از رئیس‌جمهور مستقر و جناح سیاسی متبوع و مؤتلف وی از اعتدال تا اصلاح طلبان نداشتند. ۴- عده ای هم به عنوان اعتراض به تنگناهای اقتصادی و دشواریهای معیشتی از تورم و گرانی و بیکاری در انتخابات شرکت نکردند. ۵- درصدی هم بنا به علائق سیاسی و اجتماعی،مخالف نظام از شرکت در انتخابات کناره گرفتند. تبلیغات منفی سازمان یافته فرستنده های ماهواره فارسی زبان خارج از کشور علیه انتخابات ریاست جمهوری و تشدید اختلاف نظر بین جناح های سیاسی در داخل کشور نیز در این عدم مشارکت، مؤثر بود. به هر حال احتساب همه غائبین در انتخابات اخیر به نفع یک جناح و یا علیه جناح دیگر، چیزی جز سطحی نگری و به عبارت دیگر مصادره به مطلوب نمی تواند باشد. والله العالم
🔴قیام ملی علیه طالبان؛ بسیج مردم در سستی دولت 🔺با پیشروی بی سابقه گروه طالبان در برخی ولایات شمالی کشور و سقوط ده‌ها ولسوالی در چند روز اخیر به دست این گروه، هسته‌های بسیج مردمی علیه گروه طالبان در ولایاتی مثل بلخ و تخار و فاریاب و پروان و بغلان و جوزجان و سرپل شکل گرفته است. اخیراً وزارت دفاع ملی نیز در فراخوانی از مردم خواست که در کنار نیروهای امنیتی و دفاعی کشور بایستند و تجهیزات و امکانات را دولت برای آنان فراهم می‌سازد. 🔺روز گذشته برخی نمایندگان مردم بلخ در مجلس نیز در مزارشریف گرد هم آمده و گفتند که مردم را علیه این گروه بسیج می‌کنند. عطا محمد نور نیز قبلاً گفته بود که حاضر است با مارشال دوستم و محمد محقق برای خاطر سرکوب طالبان مشترکاً کار کند. 🔺روز گذشته نیز آقای نور از هوادارانش خواست که در برابر طالبان برای دفاع از شمال بسیج شوند. عباس ابراهیم زاده نماینده بلخ در پارلمان نیز روز گذشته در فیسبوکش نوشت که به مزارشریف رفته و بلخ به گورستان طالبان مبدل خواهد شد. 🔺قیام ملی و بسیج مردمی علیه گروه طالبان در حالی شکل می‌گیرد که ولسوالی‌های زیادی در والایات شمالی کشور به دست طالبان افتاده و نیروهای امنیتی با جنگ یا بدون جنگ عقب نشینی کرده‌اند. اما قیام مردمی چقدر مهم است و چرا باید از آن حمایت شود؟ 🔺به نظر می‌رسد دولت مرکزی خصوصاً به رهبری اشرف غنی در چند سال گذشته آن قدر که با نیروهای ضد طالب خصومت ورزید، با گروه طالبان و حتا داعش دشمنی نکرده است. 🔺نمونه بارز این نوع رفتار حکومت با فرماندهان و هسته‌های ضد طالب که همانند سدی استوار علیه تهاجمات این گروه ایستاده بودند، نظام‌الدین قیصاری و فرمانده علی‌پور است. دولت مرکزی نخست قیصاری را در اسارت به کابل آورد و توهین و تحقیر کرد و سپس علیه علی پور در نقاط مرکزی لشکر کشی کرد، در حالی که در همان زمان نیز طالبان در جلریز که شاهراه عمومی کابل با ولایات مرکزی است، جولان می‌دادند و همه روزه مسافران را آزار و اذیت می‌نمودند. 🔺چندی پیش احمد مسعود پسر قهرمان ملی کشور نیز در گردهایی بزرگی در کابل گفت که به مقاومت علیه گروه طالبان شکل می‌دهد. اکنون دیده می‌شود که دولت مرکزی به این هسته‌های ضد طالب که می‌توانند بهتر از نیروهای امنیتی گروه طالبان را زمینگیر و نابود کنند، اختیاج پیدا کرده و ناگزیر است که از پوتانسیل و ظرفیت آنان استفاده کند، در غیر آن نیروهای منظم ارتش و پولیس نمی‌توانند در جنگ نابرابر چریکی که گروه طالبان در پیش گرفته و با کمترین امکانات به نقاط حساس ضربه می‌زند و سپس فرار می‌کند، دوام بیاورند. 🔺هسته‌های بسیج مردمی دو مزیت اساسی نسبت به نیروهای مسلح ملی در برابر طالبان دارند، یک) آشنایی با اراضی و روستاها؛ دو) عدم نیاز به تجهیزات سنگین و پر هزینه. 🔺آشنایی با اراضی و روستاهای کشور و راه اندازی جنگ چریکی همانند طالبان از سوی قوای مسلح ملی ممکن نیست؛ زیرا این قوا برای جنگ‌های منظم و کلاسیک آموزش دیده و نمی‌تواند با هسته‌های سیار طالبان که به صورت «بزن در رو» فعالیت می‌کنند، جنگ نمایند. بنا بر این بسیج‌های مردمی بهتر عمل خواهند کرد. 🔺جنگ چریکی در واقع جنگ فرصت‌ها است، اگر هسته‌ای بتواند به گونه خوب از یک فرصت استفاده کند برنده هم خواهد بود، بنا بر آن بسیج مردمی چون با اراضی و روستا ها به خوبی آشنایی دارد، بهتر از نیروهای مسلح ملی می‌تواند علیه گروپ‌های فرصت طلب طالبان مبارزه کند. 🔺با توجه به این مسایل، دولت باید از هسته‌های بسیج مردمی استفاده اعظمی کند، آنان را تجهیز کند و در کنار ارتش و پولیس و امنیت ملی امکاناتی را فراهم نماید که به زودترین فرصت ممکن طالبان در شمال نابود شوند. از همه مهمتر این که دولت مرکزی نباید سیاست خصومت با مردم ضد طالب را مانند گذشته ادامه دهد در غیر آن اگر مردم با طالبان همدل شدند، آنگاه کابل یک روز هم مقاومت کرده نمی‌تواند. 🌏@PoliticalSt🌎 📚@AsiaStP📰
بهترین راه ، و شاید تنها راه ممکن در برابر هجوم سیل آسا طالبان همین بسیج مردمی است. واقعا آن همه لاف و گزاف آمریکا و ارتش افغانستان چی شد؟ بیست سال اشغال نظامی افغانستان توسط پیمان نظامی ناتو و آمریکا، حاصلش همین ارتش درپیتی حکومت اشرف غنی است که چنین سراسیمه از برابر جماعت طالبان می گریزد و مردم را به امان خدا رها می کند؟! وای بر مردمی که به کاخ سفید دل می بندند و روی دیوار آمریکا یادگاری می نویسند‼️ @mohammadjavad_karimi
✅ امکان فهم و شناخت یقینی از دین(۱۱) ❇️انواع معرفت دينی نكته دوّم: تقسيم گزاره ها به بديهی و نظری در دانش منطق، گزاره ها را به دو قسم و تقسيم كرده اند. 📌بديهيات؛گزاره هايی هستند كه تصديق به آنها نيازمند استدلال نيست؛ ولي ، گزاره هايی هستند كه تصديق به آنها در گرو استدلال است. 📌بديهيات، خود بر قسم اند: بديهيات اوليه و بديهيات ثانويه. 📌بديهيات اوليه، گزاره هايی را مي گويند كه تصديق آنها به چيزي جز تصور دقيق موضوع و محمول و نسبت ميان آن دو نيازمند نباشند. اينگونه گزاره ها، نه در تصديق و نه در مفاهيم سازنده شان، هيچگونه نيازي به حس ندارند و تنها با كمك عقل، فهم مي شوند. بنابراين، اوليه از بارزترين گزاره هاي به حساب مي ايند كه در ضمن، منشأ اعتبار و پايه همه گزاره هاي نظری هم هستند. 📌بديهيات ثانويه، گزاره هايي اند كه تصديق آنها در گرو به كار بردن حواس و يا چيزهاي ديگري غير از تصور موضوع و محمول است، ولي در هر حال، از فرايند نظر و انديشمندان بی نيازند. اين گزاره ها بر شش قسم اند: حسيات، وجدانيات، حدسيات، تجربيات، فطريات و متواترات. معمولاً اين شش قسم بديهيات ثانويه و نيز بديهيات اوليه را يقين آفرين مي دانند؛ ولی حقيقت اين است كه به جز بديهيات اوليه و وجدانيات و گزاره های نظری كه با روش صحيح منطقی بر اين دو دسته مبتني هستند، باقي انواع گزاره هاي ياد شده مفيد يقين منطقی نيستند؛ مثلاً متواترات، همانگونه كه گفتيم مشروط به دو شرط عقلی محال بودن تبانی بر كذب و محال بودن اشتباه در فهم حادثه است كه احراز و اثبات محال بودن اين دو امر هرگز ممكن نخواهد بود. 📌بديهيات اوليه، وجدانيات و فطريات جزو گزاره هاي و حسيات و تجربيات، حدسيات و متواترات در زمره گزاره های هستند. @mohammadjavad_karimi
سلام علیکم و‌اما بعد ۱-طالبان از جهت مذهبی، از مدارس مذهبی فرقه دیوبندی پاکستان از فرق اهل سنت تغذیه کرده اند و ربطی به جمهوری اسلامی ایران ندارند. ۲- از جهت اسلام سیاسی نیز در ذیل اندیشه سلفی قرار دارند که رقیب فکری جمهوری اسلامی اند. ۳- از جهت سازمانی و تدارکات مالی و لجستیکی هم به سازمان اطلاعات ارتش پاکستان و سفارت انگلیس و دلار های نفتی( پترو دلارهای) سعودی در تکوین طالبان بر می گردد. ۴- از جهت نژادی و زبانی هم متعلق به قوم پشتون که اکثریت افغانستان را تشکیل می دهد بر می گردد و به هر دلیل - چه خوشتان بیاید یا نیاید - مورد قبول و حمایت پشتون های افغانستان است. ۵- اقوام غیر پشتون افغانستان از تاجیک ها و ترک های سنی تا هزاره های شیعه در بلخ و بامیان میانه ای با طالبان ندارند و کلا از آنان متنفرند. ۶- پس از هجوم نظامی آمریکا در ۲۰ سال قبل به افغانستان و فروپاشی حکومت طالبان، جماعت طالبان به مرور زمان دچار چرخش های فکری و سیاسی شد و در برخی از مواضع خود تجدید نظر کرد. همان گونه که چپی های ایران در طول زمان به اصلاح طلب تبدیل شده اند. والله العالم. پس از عبارت جنبش اصیل مردمی برای جماعت طالبان افغان از سویا نماینده بلوچ در مجلس شورای اسلامی ایران نگران نباشید. علی الاصول، بلوچ های سنی مذهب ایران، بهتر از سایر اقوام ایرانی ،همسایه های هم مذهب خود را می شناسند. @mohammadjavad_karimi
بین طالبان و داعشی ها فرق هایی وجود دارد. خطر دواعش برای اسلام و مسلمین و شیعیان و ایرانیان به مراتب بیش تر از طالبان است. خلاصه اینکه طالبان،طالب تشکیل امارت اسلامی در جغرافیای افغانستان اند، در حالی که داعشی ها در صدد تشکیل خلافت اسلامی از شمال آفریقا تا شام و عراق و ایران و ترکیه و آسیای میانه اند! علاوه بر این، طالبان شیعه را مسلمان می دانند در حالی که از نظر داعشی ها، شیعیان کافر و از دایره اسلام و مسلمانی خارج اند‼️ @mohammadjavad_karimi
هیچ انگاری دستاوردهای نظام و حتی دولت مستقر دامی است که همه را به دره هولناک توهم پرتاب می کند.