✅ امکان فهم و شناخت یقینی از دین(۹)
🔸آیا شناختی صحیح از دین ممکن است؟
در مقابل #شکاکیت دینی، قول به #امکان شناخت صحیح از #دین و حصول فهم #یقینی از دین مطرح است. این دیدگاه، مورد پذیرش تمامی اندیشمندان اسلامی است.
📌همان گونه که در مباحث گذشته اشاره شد، #انسان در پی کشف حقیقت ودر #طلب #یقین است. این امر، گرچه #صعب و مشکل است و تلاش های فراوان می طلبد، ولی #امکان آن وجود دارد. می توان با شکیبایی و تحمل و با رعایت #شرایط لازم، به یقین رسید.
📌تمام سخن در این مقام این است که شناختی #صحیح از دین و حصول #فهم یقینی از #دین ممکن و شدنی است و می توان به #شریعت عریان و #واقعی دسترسی پیدا کرد و آن را همانگونه که مراد شارع است، بازیافت.
📌به این #فهم از دو زاویه می توان نگریست: از نظر #فلسفی و #معرفت شناختی در عالم اسلام؛ #علم حصولی برای #انسان، آنگاه محقق می شود که #صورتی از شی ء، نزد عالِم حاصل شود. از آنجا که محال است متن عینیت به ذهن آید، طبعا چیزی مربوط به آن در ذهن جایگزین می شود که بتواند از آن حکایتگر باشد. این جانشین همان صورت اوست. در مباحث علم، به صورت، معلوم بالذات و به شی ء، معلوم بالعرض اطلاق می شود. حال اگر #معلوم بالذات بر #معلوم بالعرض #منطبق باشد، #علم و یقین حاصل می شود و صادق خواهد بود، و الاّ کاذب است.
📌در فلسفه اسلامی، مکانیزم ها و راه حل هایی برای شناسایی خطا و اصلاح آن معرفی شده است(۱).
📚۱- سیدمحمد حسین طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم،ج۱, و محمد تقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج ۱,درس ۱۳ و ۱۹.
@mohammadjavad_karimi
منبع مشروعیت امامت
قسمت دوم
اکنون مواردی را ذکر می کنیم که علی علیه السلام، #خلافت را #حق خود می داند.از آن جمله در خطبه ۶ که به مناسبت شورش اصحاب جمل و تصمیم امام به سرکوب آنان ایراد شده است،می فرماید:
۲/۱-به خدا سوگند، از #روزی که #خدا جان #پیامبر خویش را از من تحویل گرفت تا به #امروز[یعنی در این مدت ۲۵ سال] همواره#حق #مسلّم من از من #سلب شده است.
۲/۲-شخصی در حضور جمعی به من گفت:پسر ابوطالب! تو بر امر خلافت حریصی؛ من گفتم:
بل انتم والله أحرص و ابعد و أنا اخص و أقرب، و انُما طلبت حقاً لی و...(۱)
بلکه شما حریص تر و از پیغمبر دورترید و من از نظر روحی و جسمی نزدیکترم، من #حق #خود را #طلب کردم و شما می خواهید میان #من و #حق #خاص من #حائل شوید و من را از آن منصرف سازید. آیا آنکه حق خویش را می خواهد حریص تر است یا آنکه به حق دیگران چشم دوخته است؟
وجدانا اگر منصب خلافت و زمامداری مسلمین یک امر عرفی و نه یک امر قدسی و ربانی بود، این همه گلایه های حضرت امیرالمومنین علیه السلام چه وجه و محملی داشت؟ حالا به هر دلیل مردم دور خانه امام علیهالسلام جمع نشدند و زمام امور را به دست دیگران داده بودند. امام در اینجا از ربایش و غصب یک حق مسلم خود سخن می گوید. تا آنجا که درادامه خطبه می فرماید:
اللهم انّی أستعدیک علی قریش و من اعانهم،فانّهم قطعوا رحمی، و صغّروا عظیم منزلتی، و أجمعوا علی منازعتی امراً هُوَلیِ(۲)
خدایا از ظلم قریش و همدستان آنها به تو شکایت می کنم، اینها با من قطع رحم کردند و مقام و منزلت بزرگ مرا تحقیر کردند، اتفاق کردند که در مورد #امری[امر خلافت] که #حق #خاص من بود، بر ضدّ من قیام کنند.
۱- نهجالبلاغه، خطبه ۱۷۱,
۲- همان.