بسم الله الرحمن الرحیم
✅ امیرالمؤمنین علی علیهالسلام مثل هیچ کس❗️
امیرالمؤمنین نه یک دینداری خشک و بیمقصد و بیغایت را نمایندگی میکند و نه نوعی جذابیت و عامهپسندی غیرمؤثر را نمایندگی میکند. او صراط مستقیم است نه چپ است و نه راست «الیمین و الشمال مضلة» (#خطبه_16)
📌پس برای اینکه به چند جوان مدعی انقلابیگری یا چند کهنسال معتقد به کلیشههای انعطافناپذیر بفهمانیم که شما از الگوی علی ع و علی از الگوی شما فاصله دارد نباید امیرالمؤمنین علیه السلام را طوری تبیین کنیم که به الگوی «خودباختگان نوگرای جذاب» نزدیک شود. واقعیت این است که او در هیچ امری نه در سویهی افراط قرار میگیرد نه در سویهی تفریط. این نمونهها را ببینید:
1️⃣ درست همان زمانی که از صلاح والیان سخن میگفت، «استقامت مردم» را نیز مسکوت نمینهاد «فَلیسَت تصْلح الرّعیة الا بِصَلاح الولاة وَ لا تَصْلح الولاة الا بِاستقامة الرَّعیة؛ پس رعیت اصلاح نمی شود جز آنکه زمامداران اصلاح شوند و زمامداران اصلاح نمی شوند جز با درستکاری رعیّت»(#خطبه_216)
2️⃣ #دشمن تراشی برای #حکومت را کار #حاکمان سفیه و فاجر میدانست اما «تکیه بر حزبهای فاسق» را نیز برنمیتافت «آسی أن یَلی اَمر هذه الاُمة سُفهاؤها وَ فجّارها فیتّخذوا مال الله دولا وَ عباده خولا وَالصَالِحین حَربا وَ الفاسقین حزبا؛ از این اندوهناکم که بی خردان و تبهکاران این امّت، حکومت را به دست آورند، آنگاه مال خدا را دست به دست بگردانند و بندگان او را به بردگی کشند، با نیکوکاران در جنگ و با فاسقان همراه باشند». (#نامه 62)
3️⃣. از مجازات مفسدان اقتصادی سخن میگفت اما تأکید میکرد که درباره همان مفسدان باید عدالت کیفری رعایت شود (عَاقِبْهُ فِي غَيْرِ إِسْرَافٍ = بدون زیادهروی کیفرش کن) (#نامه_53)
4️⃣ از عجله در اجرای حدود سخن میگفت اما وقتی اجرای حد موجب ملحق شدن نظامیان به دشمن میشد، درنگ میکرد (تهذیب، ج 10، ص 147)!
5️⃣با تندروها میانه ای نداشت اما سازشکاران جذاب را هم برنمی تافت
«لایُقیم اَمر الله الاّ من لا یُصانِع وَ لا یُضارِع وَ لا یَتّبِع المَطامع؛ فرمان خدا را برپا ندارد، جز آنکس که در اجرای حق مدارا نکند، سازشکار نباشد، و پیرو آرزوها نگردد.»(#حکمت 110)
6⃣با اینکه خود را در معرض انتقاد منتقدان قرار میداد اما از همان روز اول به مردم گفته بود که اگر حکمرانی را به دست گرفت، به تشخیص خودش عمل خواهد کرد و نه به سخن سخنگویان گوش خواهد کرد و نه به ملامت ملامتگران «وَ اعلموا اِنّی ان أجبتكُم ركبت بكم ما اَعْلم وَ لَم اصغ الی قول القائل وَ عتَب العاتب؛آگاه باشید! اگر دعوت شما را بپذیرم، بر اساس آنچه که می دانم با شما رفتار می کنم و به گفتار این و آن، و سرزنش سرزنش کنندگان گوش فرا نمی دهم». (#خطبه 92)برای همین بود که وقتی تشخیص داد نباید به معاویه امتیاز بدهد، نه روز اول تشخیص طلاییاش را به مصلحت سنجی #ابنعباس و دلسوزی #قیس بن سعد فروخت و نه در روزهای پس از نهروان، در برابر کوفیان خستهای که حاضر نبودند به جنگ با #معاویه بیایند کوتاه آمد!
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#با_معارف_نهج،شماره 161
@mohammadjavad_karimi
بسم الله
جملهای از نهج البلاغه که نه ترجمه شده نه شرح
وَ أَكْثِرْ مُدَارَسَةَ الْعُلَمَاءِ وَ مُنَاقِشة الْحُكَمَاءِ فِي تَثْبِيتِ مَا صَلَحَ عَلَيْهِ أَمْرُ بِلَادِكَ و ...
امیرالمؤمنین علیه السلام در این بخش از #نامه_53 به مالک اشتر فرمان دادهاند که برای تثبیت عوامل صلاح و فلاح بلاد باید دو کار را زیاد انجام دهی: یکی «مدارسة العلماء» و دیگری «مناقشة الحکماء».
منظور از «مدارسة العلماء» این است که حاکم در زمامداری خود از متخصصان و دانشمندان درباره عوامل مؤثر بر صلاح و فلاح جامعه درسهای مفید بیاموزد اما منظور از مناقشة الحکماء چیست؟
الف) مناقشه از نظر لغوی به معنای یبرون کشیدن خار از پا و عرفاً به معنای حسابرسی و نقد دقیقی است که ثقیل و موجب زحمت و کُلفَت باشد. (خوف از مناقشه حساب اخروی از کلیدواژههای اخلاق و وعظ است) (دار السلام، محدث نوری، ج 4 ص 73 و الوصایا، محاسبی ص 159).
ب) «حکیم» با «عالم» فرق دارد. حکمت این است که کاری بجا و درست و مطابق با مصلحت انجام شود (وضع الأمور فی مواضعها علی الصواب و الصلاح) (تفسیر کبیر 6/517) اما علم صرفا به معنای دانایی است. بر این اساس، حکیم نیز کسی است که درستی و بجا بودن و مصلحتمندی عمل را رعایت میکند.
ظاهراً فرمان امام به مالک این است که خود را با فراوانی (أَکثِر) در معرض نقد سختگیرانه و جدّی حکیمان (کاربلدهایی که کار را بجا و عالمانه و مطابق با مصلحت انجام میدهند) قرار بده.
↩️به جای کلمه مناقشه در برخی نسخهها «منافثه» و در برخی دیگر «مثافته» به کار رفته است. معنای «منافثة» همنفس و انیس بودن است اما برای کلمه «مثافتة» معنای درخوری در معاجم و آثار ادبی یافت نشد!
#با_معارف_نهج البلاغه 180
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
@mohammadjavad_karimi
بسم الله
🔵مهرورزی #دولت_علوی با مردم غیرشیعه در مصر
🔸 #مصر در دهه دوم اسلامی در زمان #عمر بن خطاب و توسط #عمروعاص فتح شده بود. اغلب مردم مصر در هنگام سقوط کشورشان مسلمان نشدند بلکه به قرارداد ذمه تن دادند اما باعواملی مانند مهاجرت قبایل عرب به مصر، به تدریج فرهنگ و آداب آنان تغییر یافت و بخشی از مردم مصر مسلمان شدند و حتی زبان آنان نیز از قبطی به عربی تغییر یافت.
🔹آن دسته از مردم که مسلمان شده بودند امیرشان #عمروعاص و برادر ناتنی #عثمان (عبدالله بن سعد بن ابیسرح) بود که با بخشنامههای #عمر مبنی بر عدم انتشار حدیث و سنت پیامبر، قطعا اسلام رایج در مصر، اسلامِ شیعی و اسلام با محوریت ولایت علی بن ابیطالب نبوده است. هرچند کسانی مانند محمدبن ابیحذیفه که از طرفداران علی بن ابیطالب بود، در مصر بودند ولی بدنه اصلی جمعیت مصر دو دسته بودند: غیرمسلمانان ذمی و مسلمان غیرشیعی غیرعلوی.
با این حال امیرالمؤمنین علیه السلام به #مالک_اشتر نوشت: باید قلبت را سرشار از محبت و مهربانی مردم مصر و لطف به آنان بکنی. (وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ)
#حکمرانی #نامه_53
#با_معارف_نهج البلاغه186
@mohammadjavad_karimi
بسم الله
🔵«وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّة ...»
🔻کلمه «اَشعِر» فعل امر ازباب باب افعال است. ریشه این فعل کلمهی «شعار» است. «شِعار» به معنای لباس زیر است. (معجم مقاییس اللغة).
🔹 ملازمه لباسهای زیرین با بدن از لباسهای روپوش هم بیشتر است چون لباس زیر حتی در حین استراحت نیز از بدن جدا نمیشود. شدت التصاق لباسهای زیرین با بدن نیز از شدت التصاق لباسهای روپوش شدیدتر است. به همین دو مناسبت، عرب هرگاه میخواهد از ملازمه شدید و دائمی چیزی با چیزی سخن بگوید از کنایهی لباسهای زیرین بهره میگیرد. مثلا وقتی میخواهند بگویند فلانی غصهای عمیق و دائمی به دلم نشاند میگویند: فلانی غم را شعار قلبم کرد (أَشْعَرَ فلانٌ قلبي هماً)(العین).
🔸حضرت می فرمایند که رحمت نسبت به مردم جامعه را نه تنها نزدیکترین امور به قلب خود قرار ده، بلکه آن را همچون زیر پیراهنی، همواره به قلب خود بچسبان و از خود جدا مکن.
نکته 1: تحقق یک فعل غلت غائی لازم دارد. علت غائی همان هدف فرد از انجام عمل است که انگیزهی انجام فعل را در او ایجاد میکند. محبت به مردم، نیز یکی از افعال انسان است که به غلت غائی نیاز دارد. به نظر میرسد «ایجاد انگیزه برای خدمت بیشتر به مردم» علت غائیِ این محبت است. حاکم جامعه اگر نسبت به مردم محبت نداشته باشد، نمیتواند چنان که شایسته است به مردم خدمت کند.
نکته2: جالب آنکه چنین محبتی اختصاص به شیعیان ندارد، بلکه حضرت امیر علیه السلام به مالک دستور می دهد که نسبت به همه مردم، چنین محبتی داشته باشد و لو از برادران اهل سنت بوده و یا حتی از پیروان ادیان دیگر باشند، چرا که در ادامه می فرمایند: « فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ» (یعنی: مردم دو دسته اند: یا برادران دینی تو بوده و یا همچون تو، انسانند)
نکته3: حضرت در دستهبندی مردم #مصر، شیعیان و اهل سنت را در یک گروه قرار داده و با عبارت جامع «برادران دینی» به همه آنها اشاره کرده اند و غیر مسلمانان را در دسته دوم جای میدهند. #حکمرانی #نامه_53
✍️استاد علی رحیمی حوزه علمیه شیراز
#با_معارف_نهج البلاغه187
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat
/494927872Ca763d6564a.
@mohammadjavad_karimi
هدایت شده از با نهج البلاغه
بسم الله
🔵عدالت طلبان در ترازوی عدالت
عدالت طلبان در جستجوی عدالت، حق مردم را از حاکمیت مطالبه میکنند. این کار برای عدالتطلبی لازم است اما کافی نیست چرا که اگر مردم حقوقی بر گردن حاکم اسلامی دارند حاکم اسلامی نیز حقوقی بر گردن مردم دارد. حق حاکم و حریم حاکم اسلامی، حق مهمی است که درباره آن گفته شده است: «یکی از مهمترین مصالح، حفظ حریم امام عادل است» (دراسات فی ولایةالفقیه" ج 2 ص 592).به عبارت دیگر: حق بین حاکم و مردم یک حق دوسویه است.
عدالتطلبان وقتی به یکی از دو سویهی این حق، تأکید و از سویهی دیگرش غفلت کنند، از عدالت دور شدهاند.
🔻نمونههایی از سخنان امیرالؤمنین علیه السلام در تأکید بر دوسویگی حق حاکمیت و مردم:
1️⃣فَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً بِوِلَايَةِ أَمْرِكُمْ وَ لَكُمْ عَلَيَّ مِنَ الْحَقِّ مِثْلَ الَّذِي لِي عَلَيْكُم از #خطبه216
(خداوند سبحان از طریق ولایت بر شما حق مرا بر گردن شما نهاده و برای شما نیز چنین حقی را بر گردن من نهاده است).
2️⃣و أُخْصُصْ رَسَائِلَكَ الَّتِي تُدْخِلُ فِيهَا مَكَايِدَكَ وَ أَسْرَارَكَ بِأَجْمَعِهِمْ لِوُجُوهِ صَالِحِ الْأَخْلَاقِ مِمَّنْ لَا تُبْطِرُهُ الْكَرَامَةُ #نامه_53
(... نامه هایی را که در آن تدابیر و اسرار حکومتی ات را درج میکنی، تنها به کاتبی بسپار که بیش از هر کسی جامع صلاحیتهای اخلاقی باشد [یعنی] کسی باشد که وقتی به او احترام مینهی، آنقدر به سُکر و سرمستی نیفتند که جسارت ورزد و در حضور جمع با تو مخالفت بکند).
3️⃣إذَا أَدَّتْ الرَّعِيَّةُ إِلَى الْوَالِي حَقَّهُ وَ أَدَّى الْوَالِي إِلَيْهَا حَقَّهَا عَزَّ الْحَقُّ بَيْنَهُمْ ...وَ يَئِسَتْ مَطَامِعُ الْأَعْدَاءِ. #خطبه_167
(وقتی مردم #حق_حاکم را و حاکم [نیز] حق مردم را رعایت کند، حق در جامعه عزت پیدا میکند .... و طمع دشمنان بریده میشود).
چنیین مضمونی در پاسخ امام رضا(ع) به نامه محمد بن سنان، نیز بیان شده است. ایشان نیز علت حرمت فرار از جنگ را استخفاف امام عادل که خود موجب جرأت و اعتماد به نفس دشمن میشود، ذکر فرمودهاند. (حرم الله الفرار من الزحف لما فيه من الوهن فى الدين و الاستخفاف بالرسل و الائمة العادلة و ترك نصرتهم على الاعداء...لما فى ذلك من جراة العدو على المسلمين)
#با_معارف_نهج البلاغه 232
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a