#فرزندان_حضرت_زینب_س_شهادت
مکن ز شرم برادر به زیر پَر سر را
قبول کن دو گل پاک باغ خواهر را
دو باغ سوره یاسین دو باغ سوره کوثر
دو باغ گل ز گلستان دختر حیدر
دو نوجوان برومند از تبار علی
دو آفتاب، دو قرص قمر دو صبح جلی
دو شیر بچه ز اولاد جعفر طیار
کمر به یاریت ای نور بسته اند این بار
مرا رهان ز غم و غصه و پریشانی
قبول کن؛ که ندارم جز این دو، قربانی
دو نوجوان که فرستاده است عبدالله
برای یاریت ای زاده ی ولی الله
* * * * * * * * * * * * * * *
بجز هوای رسیدن به کارزار ندارند
برای کشته شدن هر دو گل قرار ندارند
برای زنده شدن جان تازه می خواهند
برای رفتن میدان اجازه می خواهند
حسین با گل لبخند رو به خواهر کرد
به اشک، گونه پر خاک را معطر کرد
چو اذن، حضرت خواهر ز شهریار گرفت
میان لحظه طوفان دلش قرار گرفت
دو نوجوان نه، دو سرباز نه دو شیرنر
دو احمدی به مرام و دو صولتی حیدر
فقط نه از قدشان مجد و سروری می ریخت
رجز رجز ز صداشان پیمبری می ریخت
چو برگ ریز خزان عرصه غرق در تن شد
تمام دشت بلا پر ز زخم آهن شد
هوای ترس پراکند سیل دشمن را
سپاه عجز بهم ریخت خیل دشمن را
نگاه خواهر خورشید محو میدان شد
زمان زمان فراق و زمان باران شد
ز کارزار دو سرو دلاور آوردند
دو لاله پیکر در خون شناور آوردند
دلش شکست و دو چشمش هوای باران کرد
نگاه غرق غمش را ز دوست پنهان کرد
دلش اگر چه پر از درد و داغ شد خواهر
به امر عشق علمدار باغ شد خواهر
#شب_چهارم_محرم
#محمد_رضا_کاکایی
@mohammadrezakakaei