eitaa logo
آیه های چشمانت
401 دنبال‌کننده
42 عکس
3 ویدیو
1 فایل
کانال رسمی آثار و اشعار محمدرضا کاکایی(شِفای اصفهانی) ارتباط با ادمین: @Kakaeimohammadreza کانالهای مرتبط: @behesht_e_hashtom @sher_moaser
مشاهده در ایتا
دانلود
از این دکان که وا کردند ارباب دغل اینجا نیاید غیر درد و غصه بوی راه حل اینجا چنان بر کام مردم لحظه ها راتلخ می بینم که یادم رفته حتی طعم شیرین عسل اینجا خدا یا چیست سّر غربت و سنگینی حزنی که دارد در درون سینه اش امشب غزل اینجا زبانها گر چه دارد جمله با حی علی، انسی نمی بینم در آئین دلی خیر العمل اینجا پر از حرفم ولی غرق سکوتی سرد و سنگینم خدا گویی که لالم آفریده از ازل اینجا من از سعدی علیه الرحمه از جان عذر می خواهم اگر گفتم به عزرائیلیان شیخ اجل اینجا رها کن شعر را شاعر که کار واژه ها دیگر گذشته از نصیحت کردن و ضرب المثل اینجا @mohammadrezakakaei
29.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نام سرود: حقیقت آشکار(علی ولی الله) سال تولید:عید غدیر سال ۱۳۹۷ تدوین و اجرا:گروه هنری و مذهبی سُبُحات شاعر: محمدرضا کاکایی @mohammadrezakakaei
✔️با افتخار و احترام دعوتید... کانال رسمی اشعار و نوشته‌های @mohammadrezakakaei
ای که کوثر در نگاه روشنت تاویل شد خادم خوان پر از مهر تو، میکاییل شد خطبه عقد تو را در آسمان راحیل خواند فرش پیش پای تو بال و پر جبریل شد با تو اتممت علیکم نعمتی مصداق یافت با ولی اللهی نامت اذان تکمیل شد در دل پاک رسول الله آرامش نشست آنچه را می خواست احمد با علی تحصیل شد تو همان بودی که با خورشید بیعت کردی و سال هجری با وجود ماه تو تحویل شد تو همان نوری که هر کس منکرت شد در غدیر قصه تلخ عذابش آیه و تمثیل شد تو همان بودی که بعد از رفتنت از شهر شب آیه های نور از سرچشمه بی ترتیل شد زخم پشت زخم دل در سوک دانایی نشست حاصل جهل جماعت خلقت قابیل شد بغض و کین خانه نشینت کرد بیست و پنج سال صد سقیفه زخم بر روی دلت تحمیل شد تو همان بودی و هستی که خدا در شان او بارها از پای تا سر جلوه تجلیل شد خواند جبریل امین لولاک را در شان تو حضرت عشقت امیرالمومنین ایل شد @mohammadrezakakaei
داده است خدا به انبیا پیوندت از روز ازل نیامده مانندت در سایه رب العالمینی و تو را جبریل، امین وحی می خوانندت @mohammadrezakakaei
تا دست عمر بر سر اولاد آدم است غم با دل شکسته این قوم همدم است دیدم که بر مزار غریبی نوشته بود رفتن از این گذار فنا آخرین غم است @mohammadrezakakaei
آباد کن این شبیه ویرانی را سامان بده این بی سرو سامانی را شام عرفه رسید الوعده وفا حاجی برسان به صبح، قربانی را @mohammadrezakakaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عید قربان بر همه شما همراهان عزیز و بزرگوار مبارک🌹🌹
✔️با افتخار و احترام دعوتید... کانال رسمی اشعار و نوشته‌های @mohammadrezakakaei
هنگامه شور و نوبت شادی شد جانم، نفسم، محمد آبادی شد گل کرد به خانه امامت خورشید میلاد عزیز حضرت هادی شد @mohammadrezakakaei
🟢 در کانال اطلاع رسانی انجمن ادبی بهشت هشتم عضو شوید تا از کلیه خبرهای مربوط به این انجمن جهت حضور در جلسات فصلی مطلع شوید... با افتخار دعوتید به:🌹🙏 @behesht_e_hashtom https://eitaa.com/mohammadrezakakaei
تابنده تر از فروغ مهر و ماه است بر قامت شأن او زبان کوتاه است «لا حول ولا قوة الا بالله » بر جان و جهان ، علی ولی الله است @mohammadrezakakaei
تفسیر بلند سوره توحیدی بر جان و جهان هدایتی ، امیدی تو سوره آفتابی و ظهر غدیر بر دست نبی به عالمی تابیدی @mohammadrezakakaei
می کنم از باء «بسم الله» با نامت شروع ای که اسلام محمد شد ز اسلامت شروع ریخت بر خاک از می عشق ولایت قطره ای در ازل شدمستی ذرات از جامت شروع نقطه آغاز دین احمد مرسل توئی ای که آغاز تو پایان، ای که انجامت شروع آسمان از آن زمان که زادگاهت کعبه شد روز خود را می کند با صبح احرامت شروع ای که هر شب می دهد مهتاب بر خاکت سلام می کند هر صبحدم خورشید از بامت شروع زخم پشت زخم تیغ فتنه بر جانت خلید کربلا شد از شکاف فرق گلفامت شروع @mohammadrezakakaei
نگذار که لب ز روی لب بردارم پرده ز رخ سیاه شب بردارم نگذار طریق آبروداری را بگذارم و دست از ادب بردارم @mohammadrezakakaei
اگر چه کرب و بلائی بلا نمی بینم بجز به عشق دلی مبتلا نمی بینم به رسم مهر رسیدم سر قرار ای دوست کنون تمام توئی، کربلا نمی بینم چه حاجت است عزیزم به گفتن ارنی در این زمین که بغیر از تو را نمی بینم هزار بار بمیرم دوباره زنده شوم بجز غریب غمت آشنا نمی بینم چه جای شکوه که در این بلای سخت و عظیم بغیر لطف و رضای خدا نمی بینم فرات هست در این دشت و جز لب خنجر به کام تشنه که آب بقا، نمی بینم چنان تمامی صحرا شده ز تو لبریز که هر چه دیده ام الاست، لا نمی بینم حسین نیست در این قصه، هر چه هست توئی که آنکه باشد و بوده است از الست توئی رسیده ایم به دشتی پر از بلا زینب رسیده ایم به آغاز ماجرا زینب در این زمین که علی یک زمان نماز گزارد سر برادرت از تن شود جدا زینب در این زمین پر از درد و داغ جانفرسا به حق پناه بر از کرب والبلا زینب در این زمین که به تیر سه شعبه خواهد رُست به حلق کوچک اصغر گل حنا زینب علی و جعفر و عباس و عون می گردند به راه حق طلبی یک به یک فدا زینب در این زمین که علمدار کاروان حسین فدا کند سر و دستان و چشم را زینب در این زمین که دَرَد گرگ جهل اکبر را شوی به غصه و اندوه مبتلا زینب صبور باش که در این زمین غربت خیز توئی سرآمد زنهای کربلا زینب تو از قبیله صبری عقیله العربی نشان شیر خدا، دخت مرتضی زینب پس از حسین امانت به روی شانه توست پس از حسینی توئی مرد ماجرا زینب رسان به گوش جهان نقل این حکایت را رسول کرببلا بانوی حیا زینب خدا خودش دل تنگ تو را صبور کند دو چشم خیس تو را چشمه سار نور کند @mohammadrezakakaei
امشب نصیب و قسمتم سهم خرابه است اندوه و درد و حسرتم سهم خرابه است بعد از نگاه نافذت در زیر سرپوش امشب تمام غربتم سهم خرابه است بابا منم ،طفل سه ساله ،دختر تو بگذار تا امشب بمانم در بر تو بگذار تا امشب در آغوش خرابه لختی گذارم ای پدر ، سر بر سر تو بگذار تا امشب کبوتر پر بگیرد عشق و جنون را باز هم از سر بگیرد بگذار تا امشب به شوق روی ماهت آتش به جان هر چه خشک و تر بگیرد بگذار تا امشب به شوق دیدنت باز با تو کند دختر ،حدیث عشق ،آغاز حتی نداند عمّه ،امشب پیش مائی بگذار تا در بین ما ن جا ماند این راز بابا سرت اینجاست آخر پیکرت کو سقای طفلان ماهتاب لشکرت کو آئینه ی روی نبی اکبر کجا رفت گهواره غارت شد ،علی اصغرت کو ابری است چشمانم ولی باران ندارد پاهایم از فرط دویدن جان ندارد خود خوب می دانی پدر درد دلم را درد یتیمی غیر غم درمان ندارد بابا غمت افسرد قلب کوچکم را زخم زبان آزرد قلب کوچکم را دشمن به دنبال سر از تن جدایت بر نیزه ها می برد قلب کوچکم را خار مغیلان شاهد رنج و غمم بود زخم زبان تازیانه، مرحمم بود از کربلا تا شام جای شانه ی تو درد و غم و اندوه عالم همدمم بود آزرده خاطر کرده غمها خاطرم را بی تو چگونه سر کنم تا صبح فردا دیگر دل من طاقت دوری ندارد ای کاش می بردی مرا با خود از اینجا جا مانده ام از لاله های داغ دیریست جز تو برای زخم جانم مرحمی نیست بعد از تو بابا ، اُف بر این دنیای فانی سهم من از بودن همین یک لحظه کافیست @mohammadrezakakaei
شرمسار از اینکه راهت را گرفتم آمدم با دلی غرق غم و اندوه و ماتم آمدم با امید بخشش و با آرزوی لطف دوست در حریم خیمه خوبان عالم آمدم از سپاه اشقیا دل کندم و با پای جان سوی جیش اشرف اولاد آدم آمدم گر چه دادم از کف فرصت ربیع عمر را بهر جبران خطای خود محرم آمدم ای شِفایی که حریم خیمه ات دارالشفاست با دلی مجروح غم دنبال مرهم آمدم رخنه شک نیست در آئینه ایمان من سوی مصباح تو با آیات محکم آمدم تا دعایم با شما گردد اجابت یا حسین ذره وش دنبال نور اسم اعظم آمدم تا پر و بالم شود گرمای صبح جلوه ات با دو چشم خیس تر از اشک شبنم آمدم وادی طور است زیر خیمه ات از این سبب پا برهنه با دلی لبریز از غم آمدم آمدم صیدت کنم در دام افتادم حسین دل بریدم، جان و دل را دست تو دادم حسین قطره ای بودم، به تو پیوستم و دریا شدم با شما خلوت نشین سایه طوبی شدم شد میسر نیک بختی با دعای مادرم عاقبت مشمول فیض حضرت زهرا شدم در گذار عمر چندین ساله ی خود یا حسین مرده ای بودم که با دست شما احیا شدم مادرم! مولا، مرا هر چند حّر نامیده بود تا که پیوستم به فرهنگ شما معنا شدم دستمال عشق تو زخم سرم را خوب کرد بین هفتاد و دو تا خورشید بی همتا شدم خاکبوس آستان پر ز مهرت گشتم و ذره سان بالانشین گنبد مینا شدم تا تو را دیدم هوایت در خیالم پا گرفت راه را بستم ولی مهر تو دستم را گرفت @mohammadrezakakaei