#با_مهدی_علیه_السلام
#نیمه_شعبان
🔵⚪️ ماجرای #ولادت_امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#امام_زمان_عليه_السلام_در_آغوش پدر (قسمت دوم)..
👈👈آنگاه حسب الامر امام عسكرى عليهالسّلام، حكيمه خاتون او را نزد مادرش نرجس خاتون برد.
حكيمه خاتون مىفرمايد: روز هفتم به خدمت امام حسن عليهالسّلام رفتم.
حضرت فرمود: «پسر مرا بياوريد». آن وجود سراپا جود را نزد آن امام برديم. حضرت زبان در دهان وى گذاشتند و فرمودند: «پسرم، سخن بگو». ديدم آنچه در روز اول از او شنيده بودم از اقرار به وحدانيت و ثنا بر جد خود پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و أمير المؤمنين عليه السّلام و ساير ائمه عليهم السّلام تا پدر بزرگوارش دوباره بيان كرد
و اين آيه را تلاوت فرمود: «بسم اللَّه الرحمن الرحيم و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين و نمكن لهم فى الارض و نرى فرعون و هامان و جنودهما منهم ما كانوا يحذرون». (سوره قصص: آيات ۵، ۶)
سپس پدر بزرگوارشان فرمودند: بخوان آنچه را كه خدا بر پيامبران خود نازل فرمود. حضرت خواندن صحف آدم را به لغت سريانى آغاز نمود، و بعد كتاب ادريس و نوح و صالح و صحف ابراهيم و تورات موسى و انجيل عيسى و زبور داود و فرقان محمد صلّى اللَّه عليه و آله را قرائت نمود. بعد از آن بيان قصص انبياء و مرسلين را شروع نمود.
حكيمه خاتون مى گويد: پس از چهل روز ديگر، دوباره خدمت فرزند برادرم امام عسكرى عليه السّلام رفتم و حضرت صاحب الزمان عليه السّلام را ديدم كه راه مى رود.
امام عسكرى عليه السّلام فرمود: اى عمه، مولود عزيز نزد خدا اين است.
گفتم: اى سيد و مولاى من، نشو و نماى او را در چهل روز زيادتر از ديگران مى بينم.
حضرت فرمودند: اى عمه، ما اوصياء در يك روز نشو و نماى يك هفته ديگران را، و در يك جمعه نشو و نماى يك سال ديگران را مى نمائيم. من برخاستم و سر آن طفل را بوسيده به منزل مراجعه كردم. (كفاية الموحدين: ج ۳، ص ۳۴۰ - ۳۴۱)
📚 تقویم شیعه - ماجراى شب ولادت، ص۱۳۸