eitaa logo
محبان الزهراء علیهاالسلام
35 دنبال‌کننده
5 عکس
2 ویدیو
0 فایل
#فاطمیه_خط_مقدم_ماست آنچه در این کانال بدنبالش هستیم: *مباحث اعتقادی و معرفتی *سخنرانی‌های جذاب *مداحی‌های جالب
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵⚪️ ماجراى عجل الله تعالی فرجه الشریف (قسمت اول).. 👈👈 امام حسن عسكرى عليه‌السّلام در شب ولادت براى عمه بزرگوار خود جناب حكيمه خاتون سلام اللَّه عليها پيغام فرستاده بودند: امشب نزد ما افطار كن كه شب نيمه شعبان است و خداوند حجت خود را آشكار مى سازد. 📚فيض العلام، ص۳۴۶ 🌹ولادت امام زمان عليه‌السّلام در شهر سامرا به هنگام طلوع فجر نيمه شعبان ۲۵۵ ه’ بوده است. بر شانه راست آن حضرت نوشته شده بود: «جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقاً». 🌹پس از تولد آن بزرگوار را نزد پدر بردند و شروع به سخن فرمود: «أشهد أن لا اله الا اللَّه و أشهد أن محمداً رسول اللَّه و أن علياً أميرالمؤمنين ولى اللَّه» و ائمه معصومين عليهم السّلام را يكى بعد از ديگرى نام برد تا به وجود شريف خود رسيد و براى فرج محبين خود دعا فرمود. 📚تقویم شیعه - ولادت حضرت بقيةاللَّه‌الاعظم صلوات‌اللَّه‌عليه
🔵⚪️ ماجرای عجل الله تعالی فرجه الشریف پدر (قسمت دوم).. 👈👈آنگاه حسب الامر امام عسكرى عليه‌السّلام، حكيمه خاتون او را نزد مادرش نرجس خاتون برد. حكيمه خاتون مى‌فرمايد: روز هفتم به خدمت امام حسن عليه‌السّلام رفتم. حضرت فرمود: «پسر مرا بياوريد». آن وجود سراپا جود را نزد آن امام برديم. حضرت زبان در دهان وى گذاشتند و فرمودند: «پسرم، سخن بگو». ديدم آنچه در روز اول از او شنيده بودم از اقرار به وحدانيت و ثنا بر جد خود پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و أمير المؤمنين عليه السّلام و ساير ائمه عليهم السّلام تا پدر بزرگوارش دوباره بيان كرد و اين آيه را تلاوت فرمود: «بسم اللَّه الرحمن الرحيم و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين و نمكن لهم فى الارض و نرى فرعون و هامان و جنودهما منهم ما كانوا يحذرون». (سوره قصص: آيات ۵، ۶) سپس پدر بزرگوارشان فرمودند: بخوان آنچه را كه خدا بر پيامبران خود نازل فرمود. حضرت خواندن صحف آدم را به لغت سريانى آغاز نمود، و بعد كتاب ادريس و نوح و صالح و صحف ابراهيم و تورات موسى و انجيل عيسى و زبور داود و فرقان محمد صلّى اللَّه عليه و آله را قرائت نمود. بعد از آن بيان قصص انبياء و مرسلين را شروع نمود. حكيمه خاتون مى گويد: پس از چهل روز ديگر، دوباره خدمت فرزند برادرم امام عسكرى عليه السّلام رفتم و حضرت صاحب الزمان عليه السّلام را ديدم كه راه مى رود. امام عسكرى عليه السّلام فرمود: اى عمه، مولود عزيز نزد خدا اين است. گفتم: اى سيد و مولاى من، نشو و نماى او را در چهل روز زيادتر از ديگران مى بينم. حضرت فرمودند: اى عمه، ما اوصياء در يك روز نشو و نماى يك هفته ديگران را، و در يك جمعه نشو و نماى يك سال ديگران را مى نمائيم. من برخاستم و سر آن طفل را بوسيده به منزل مراجعه كردم. (كفاية الموحدين: ج ۳، ص ۳۴۰ - ۳۴۱) 📚 تقویم شیعه - ماجراى شب ولادت، ص۱۳۸