eitaa logo
محبـّــاݩ بقیـّــةاللّھ ؏‌ڄ
230 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
24 فایل
بِسم‌ِࢪَب‌ِّالمَهدےعڄ ‌" لبیڪے بہ #جهاد_تبیین " ⏪ این‌کانال‌زیرنظریکی‌ازطلاب‌حوزه‌علمیه‌قم اداره‌می‌شود. ✴ کپی‌مطالب‌همراه‌بالینک‌کانال‌بلااشکال‌است. " اݪݪّهـم‌ّعجّڵ‌لولیّڪ‌الفـࢪڄ " به امید گوشه نگاهی🥀
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🍁 🍁 چهار کوتاه اما تاثیر گذار: 🍁حکایت اول: از کاسبی پرسیدند: چگونه در این کوچه پرت و بی‌عابر، کسب روزی می‌کنی؟ گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا می‌کند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم می‌کند!!!؟ 🍁حکایت دوم: پسری با اخلاق و نیک‌سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری می‌رود... پدر دختر گفت: تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمی‌دهم...!! پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر می‌رود، پدر دختر با ازدواج موافقت می‌کند و در مورد اخلاق پسر می‌گوید: ان‌شاءالله خدا او را هدایت می‌کند...! دختر گفت: پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت می‌کند، با خدایی که روزی می‌دهد فرق دارد؟؟!!!!... 🍁حکایت سوم: از حاتم پرسیدند: بخشنده‌تر از خود دیده‌ای؟؟... گفت: آری... مردی که دارایی‌اش تنها دو گوسفند بود؛ یکی را شب برایم ذبح کرد... از طعم جگرش تعریف کردم.. صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد...! گفتند: تو چه کردی؟ گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم... گفتند: پس تو بخشنده‌تری...! گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد!! اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم...!! 🍁حکایت چهارم: عارفی راگفتند: خداوند را چگونه می‌بینی؟! گفت آن‌گونه که همیشه می‌تواند مچم را بگیرد، اما دستم را می‌گیرد...🍁 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ─┅─═इई 🍁🍂🍁 ईइ═─┅─ ✾ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ↩️ عضو شوید ⇩⇩⇩ 💠 ڪاناڵ‌ محبّــاݩ‌ بقیّــةاللّھ ؏ڄ @mohebbane_baghiyatallah
🔖🖇 🔴 دو مادر و یک فرزند‼️ 🔹 در زمان خلافت عمر، دو زن بر سر کودکی نزاع می‌کردند و هر کدام او را فرزند خود می‌خواند؛ نزاع به نزد عمر بردند، عمر نتوانست مشکل‌شان را حل کند از این‌رو دست به دامان امیرالمؤمنین علیه‌السلام گردید. 🔹 امیرالمؤمنین علیه‌السلام ابتدا آن دو زن را فراخوانده آنان را موعظه و نصیحت فرمود ولیکن سودی نبخشید و ایشان همچنان به مشاجره خود ادامه می‌دادند. 🔹 امیرالمؤمنین علیه‌السلام چون این دید دستور داد اره‌ای بیاورند؛ در این موقع آن دو زن گفتند: یا امیرالمؤمنین! می‌خواهی با این اره چکار کنی؟ امام علیه‌السلام فرمود: می‌خواهم فرزند را دو نصف کنم برای هر کدام‌تان یک نصف! از شنیدن این سخن یکی از آن دو ساکت ماند، ولی دیگری فریاد برآورد: خدا را خدا را! ای اباالحسن! اگر حکم کودك این است که باید دو نیم شود من از حق خودم صرف‌نظر کردم و راضی نمی‌شوم عزیزم کشته شود. 🔹 آنگاه امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: الله اکبر! این کودك، پسر توست و اگر پسر آن دیگری می‌بود آن نیز به حالش رحم می‌کرد و بدین عمل راضی نمی‌شد. در این موقع آن زن هم اقرار به حق نموده به کذب خود اعتراف کرد، و به واسطه قضاوت آن حضرت، حزن و اندوه از عمر برطرف گردیده برای آن حضرت دعای خیر نمود. 📚 قضاوت‌های حضرت علی علیه‌السلام؛ آیت‌الله شیخ محمدتقی شوشتری ✾ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ↩️ عضو شوید ⇩⇩⇩ 💠 ڪاناڵ‌ محبّــاݩ‌ بقیّــةاللّھ ؏ڄ @mohebane_baghiyatallah
▪︎■💟■▪︎ 🔴 عاقبت ! ✅ یکی از علمای ربانی نقل می‌کرد: در ایام طلبگی دوستی داشتم که ساعتی داشت و بسیار آن را دوست می‌داشت، همواره در یاد آن بود که گم نشود و آسیبی به آن نرسد. از قضای روزگار او بیمار شد و بر اثر بیماری آنچنان حالش بد شد که حالت احتضار و جان‌دادن پیدا کرد. در این میان یکی از علماء قم در آنجا حاضر بود و او را تلقین می‌داد و می‌گفت: بگو لا اله الا الله، او در جواب می‌گفت: «نشکن نمی‌گویم!» ما تعجب کردیم که چرا او بجای ذکر خدا، می‌گوید: "نشکن نمی‌گویم"! همچنان این معما برای ما بدون حل ماند، تا این‌که حال آن دوست بیمارم اندکی خوب شد و من از او پرسیدم: این چه حالی بود که پیدا کردی، ما می‌گفتیم بگو: لا اله الا الله، تو در جواب می‌گفتی: نشکن نمی‌گویم!! او گفت: اول آن ساعت را بیاورید تا بشکنم؛ آن را آوردند و شکست، سپس گفت: من دلبستگی خاصی به این ساعت داشتم؛ هنگام احتضار، شما می‌گفتید بگو لا اله الا الله.. شخصی (شیطان) را دیدم که همان ساعت را در یک دست خود گرفته، و با دست دیگر بالای آن ساعت نگه داشته و می‌گوید: اگر بگوئی لا اله الا الله، این ساعت را می‌شکنم... من هم به خاطر علاقه وافری که به ساعت داشتم می‌گفتم: ساعت را نشکن، من لا اله الا الله نمی‌گویم...! 📗 هزار و یک داستان؛ محمد محمدی اشتهاردی 🍀🍁🍀🍂🍃🍂🍀🍁🍀 ✾ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ↩️ عضو شوید ⇩⇩⇩ 💠 ڪاناڵ‌ محبّــاݩ‌ بقیّــةاللّھ ؏ڄ @mohebbane_baghiyatallah