eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
321 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 ((من مست وتودیوانه)) یک بار《برادرمحتاج》مسئول قرارگاه را برای شناسایی منطقه به هور بردم. مسئول شناسایی بود و می بایست برای توجیه همراه ما بیاید. سه تایی سوار قایق⛵شدیم. او سکان را به دست گرفت و راه افتادیم. داخل همین طور که می رفتیم، زیرلب اشعاری را زمزمه می‌کرد. کم کم صدایش بلندتر شد و به طور واضح خطاب به محتاج شروع به خواندن کرد: 💠《من مست وتودیوانه،ما را که برد خانه صد بار تو را گفتم،کم خور،دو،سه پیمانه در شهر یکی کس را هوشیار نمی بینم هریک بتر از دیگر شوریده و دیوانه جانا به خرابت آ،تا لذت جان بینی جان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانه هر گوشه یکی مستی،دستی زده بر دستی و آن ساقی هر هستی با ساغر شاهانه تو وقف خراباتی،دخلت می و خرجت می زین وقف به هوشیاران مسپار یکی دانه ای لولی بربط زن،تو مست تری یا من؟ ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه.... چون کشتی بی لنگر کژمی شد و مژمی شد وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه گفتم ز کجایی تو،تسخر زد وگفت ای جان نیمیم ز ترکستان،نیمیم ز فرغانه نیمیم ز آب وگل ،نیمیم زجان و دل نیمیم لب دریا،نیمی همی دردانه گفتم که رفیقی کن بامن که منم خویشت گفتا که بنشناسم من خویش ز بیگانه من بی سر و دستارم،در خانه‌ی خمّارم یک سینه سخن دارم،همین!شرح دهم یانه..》 حالات عجیبی داشت،انگار توی این عالم نبود. بنده خدا،محتاج که با این حالات آشنایی نداشت،خیلی تعجب کرده بود. نگاهی به او میکرد و نگاهی به من. رو کرد به من :《این حالش خوب است؟! گفتم :《نگران نباش،این حال و احوالش همین طور است.》 با اشعار سر و سری داشت و با توجه به محتوای اشعار،حالات معنوی خاصی به او دست می داد. گاهی سر شوق می‌آمد و می‌خندید و گاهی هم می‌سوخت و می‌گریست. ((دفتر امام جمعه)) یک بار با در دفتر بودیم، چند نفر از مسئولین شهر و استان نیز حضور داشتند. ، کنار من نشسته بود، او علی‌رغم جثه لاغرش بنیه‌ای قوی داشت. رئیس شهربانی هم طرف دیگر من نشسته بود. جلوی همه نوشابه گذاشتند، ، سر انگشتش را گذاشت زیر نوشابه و با قاشق در آن را باز کرد. صدای بازشدن در نوشابه توجه همه را جلب کرد. رئیس که کنار من بود با دیدن این صحنه خیلی تعجب کرد😳. همین طور که نگاه می‌کرد،دیدم او نیز دستش را به تقلید از زیر نوشابه گذاشت و قاشق رافشار داد و می‌خواست درآن را باز کند،اما نمی‌توانست. درهمین موقع خندید:《نه جانم! هرکسی نمی تواند این کار را بکند،باید حتما وارد باشید.》 ادامه دارد ✍ @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
📿 به قول اگر من بچه مو ۶ بار صدا کنم و جواب نده ، شما نمیگید چقدر بی ادبه؟ خدا در هر اذان ۶ بار بنده اش رو صدا میکنه ۲🍃بار حی علی الصلاة ۲🍃بار حی علی الفلاح ۲🍃بار حی علی خیر العمل جواب خدا رو میدی؟ دیر یا زود؟حواست هست⁉️.. اصلا بذار یه مثال ملموس تر بزنم🤔 اگر ببینی دوست صمیمی ات یا نامزدت تو تلگرام آنلاینه و تو هی پیغـــ✉️ــام میدی و جواب نده چه حس و حالی داری؟؟ یا وقتی باهاش قرار میذاری دیر میاد یا اصلا نمیاد 😡 تازه بعدشم بهونه میاره که حال نداشتم.. دیر شد. با دوستام بودم...و... چه حسی داری؟تازه کلی ادعا هم داره که دوست داره!!ولی هیچ وقت سر قرار نمیاد😢 آیا دوست داشتنش رو باور میکنی‌؟؟ ⬅️بندگی ات رو به خدا ثابت کن!➡️ خدا هر وقت صدات میکنه جواب بده.. .تا بنده بی ادبی نباشی ..تا دوست داشتنت رو نشون بدی... ☝️و یادت باشه که آقای بهجت گفتن اگر در نماز تاخیر بندازید در امور دنیوی تون هم تاخــ⏰ـــیر می افته تاخیر در ازدواج،تاخیر درکار و.. ☝️یادت باشه نماز کلیــ🗝ـــد بهشته یعنی هــــــــــر چقدرم کار خوب بکنی و خدا تو بهشت یه ویلا توپ بهت بده ولی فایده نداره چون کلیدشو نداری...❗️ 🕊🍃 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت سردار سر افراز سپاه "شهید حاج قاسم سلیمانی" 🔹صفحه ۶۸_۷۰ 🦋 ((من مست وتودیوانه)) یک بار《برادرمحتاج》مسئول قرارگاه را برای شناسایی منطقه به هور بردم. مسئول شناسایی بود و می بایست برای توجیه همراه ما بیاید. سه تایی سوار قایق⛵شدیم. او سکان را به دست گرفت و راه افتادیم. داخل همین طور که می رفتیم، زیرلب اشعاری را زمزمه می‌کرد. کم کم صدایش بلندتر شد و به طور واضح خطاب به محتاج شروع به خواندن کرد: 💠《من مست وتودیوانه،ما را که برد خانه صد بار تو را گفتم،کم خور،دو،سه پیمانه در شهر یکی کس را هوشیار نمی بینم هریک بتر از دیگر شوریده و دیوانه جانا به خرابت آ،تا لذت جان بینی جان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانه هر گوشه یکی مستی،دستی زده بر دستی و آن ساقی هر هستی با ساغر شاهانه تو وقف خراباتی،دخلت می و خرجت می زین وقف به هوشیاران مسپار یکی دانه ای لولی بربط زن،تو مست تری یا من؟ ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه.... چون کشتی بی لنگر کژمی شد و مژمی شد وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه گفتم ز کجایی تو،تسخر زد وگفت ای جان نیمیم ز ترکستان،نیمیم ز فرغانه نیمیم ز آب وگل ،نیمیم زجان و دل نیمیم لب دریا،نیمی همی دردانه گفتم که رفیقی کن بامن که منم خویشت گفتا که بنشناسم من خویش ز بیگانه من بی سر و دستارم،در خانه‌ی خمّارم یک سینه سخن دارم،همین!شرح دهم یانه..》 حالات عجیبی داشت،انگار توی این عالم نبود. بنده خدا،محتاج که با این حالات آشنایی نداشت،خیلی تعجب کرده بود. نگاهی به او میکرد و نگاهی به من. رو کرد به من :《این حالش خوب است؟! گفتم :《نگران نباش،این حال و احوالش همین طور است.》 با اشعار سر و سری داشت و با توجه به محتوای اشعار،حالات معنوی خاصی به او دست می داد. گاهی سر شوق می‌آمد و می‌خندید و گاهی هم می‌سوخت و می‌گریست. ((دفتر امام جمعه)) یک بار با در دفتر بودیم، چند نفر از مسئولین شهر و استان نیز حضور داشتند. ، کنار من نشسته بود، او علی‌رغم جثه لاغرش بنیه‌ای قوی داشت. رئیس شهربانی هم طرف دیگر من نشسته بود. جلوی همه نوشابه گذاشتند، ، سر انگشتش را گذاشت زیر نوشابه و با قاشق در آن را باز کرد. صدای بازشدن در نوشابه توجه همه را جلب کرد. رئیس که کنار من بود با دیدن این صحنه خیلی تعجب کرد😳. همین طور که نگاه می‌کرد،دیدم او نیز دستش را به تقلید از زیر نوشابه گذاشت و قاشق رافشار داد و می‌خواست درآن را باز کند،اما نمی‌توانست. درهمین موقع خندید:《نه جانم! هرکسی نمی تواند این کار را بکند،باید حتما وارد باشید.》 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
❗️ 🍃شهید احمدعلی یکی از شاگردان خاص مرحوم آیت الله حق شناس بود ؛ وقتی مردم دیدند که آیت الله حق شناس در مراسم ترحیم این شهید بزگوار حضور یافت و ابعادی از شخصیت او را برای مردم بیان کرد ، تازه فهمیدند که چه گوهری از دست رفته است! ☘مرحوم آیت الله حق شناس درباره شهید نیری گفت: " . ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا می شود یا نه؟" در بخشی از کتاب نوشته شده است: آیت الله حق شناس ، در مجلس ختم این شهید با آهی از حسرت که در فراق احمد بود ، بیان داشتند: رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!" 🍀سپس در همان شب در منزل این شهید بزرگوار روبه برادرش اظهار داشتند: "من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم. به جز بنده وخادم مسجد ، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم ، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است. ! بلکه حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت ام به کسی حرفی نزنید...." 📚کتاب عارفانه شهادت نثار روح مطهر همه شهدا صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 روح تشنۀ مرا به پرواز درآوری. جسم و جان مرا در آتش عشق بسوزانی، وجودم را همراه با دردها و غم‌هایش خاکستر کنی و از قفس حیات آزادم نمایی. عقده‌های کشندۀ دلم را باز کنی و از قفس حیات آزادم نمایی. رازهای نهفتۀ درونم را بخوانی. اشک دیده‌ام را که عصارۀ حیات من است مقدس بشماری. 🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
⇜{🕊🍃} خـــداونـــدا...! نیستم برایت بمانم ! نیستم برایت باشم ! نیستم برایت قلم بزنم ! نیستم که برایت بمیرم ! مرا ببخش😔 با همه نقص هایم ...! با تمام ...! لیاقت ندارم ولی ... دل که دارم ...!!! دلــــم میخواهد ... 🌹اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِفِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِوَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عج)🤲🤲 ʝօɨռ↯ @mohebin_velayt_shohada