eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
319 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
5.6هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸سلام 🍀صبحتان منوربه ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(ص)🌹 به رسم ادب 🌹 السلام علی رسول الله وآل رسول الله🌹 السلام علیک یابقیة الله(عج)✨ السلام علیک یااباعبدالله الحسین(ع) جمیعاورحمت الله و برکاته✨ 🌹🌹🌹 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸 اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🍃🌸 مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🍃🌸 وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼آغاز سخن یاد خدا باید کرد 💐خود را به امید او🌼🌿 🌼رها باید کرد 💐 💐ای با تو شروع کارها💐 🌼زیبا تر 💐 💐آغاز سخن تو را 💐 🌼صدا باید کرد. 💐 💐ذهن ماباغچه ایست،. 💐 🌼گل درآن باید كاشت 💐 💐چه گلی بهترازآیات خداست؟💐 🌼گل كوثر، گل توحید،گل یاس، 💐 💐گل مریم، گل طه،گل ناس.. 💐 🌼گل اخلاص وتوكل به خدا،. 💐 💐گل ایمان و ادب لایق ماست💐 🌼اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ💐 💐مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🕊💐 🌼صبح زیبا تون مبارک💐 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
﷽❣ سلام_امام_زمانم ❣﷽ آقا سلام ما به رڪوع و سجودتو آقا درود بر تو و ذڪر و عبادتت ای آخرين امام من ألغوث و ألامان عجل علی ظهورک ياصاحب‌الزمان اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ صبحتون_مهدوی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷بسمـ ربـ الشهداء و الصدیقینـ🌷 1⃣ @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
🍃🌸🍃🌸🍃 ای شهیدان، عشق شماست هرچه ما داریم از خون شماست‌ ای شقایق‌ها و‌ ای آلاله‌ها دیدگانم شماست🌷 2⃣
💠معرفی شهید سید علی اکبر شجاعیان🍂 🥀نام: سید علی اکبر 🥀نام خانوادگی: شجاعیان 🥀نام پدر : سید حسین 🥀تاریخ تولد :1339/11/10 🥀تاریخ شهادت : 1366/01/30 🥀نحوه ی شهادت: اصابت ترکش خمپاره 🥀عملیات: کربلای۱۰ *پ.ن: فرمانده گردان یا رسول الله(ص) ، لشکر ۲۵کربلا 🍃دانشجوی سال دوم پزشکی 3⃣
✨ 🌱سید علی‌اکبر شجاعیان در سال 1339 در شهر امیرکلا از توابع شهرستان بابل دیده به جهان گشود. 🌱پنج سال بیشتر نداشت که قامت کوچکش در برابر معبود به افتاد و در جانش ریشه دواند.🌱 سید در هفتمین پائیز زندگی به مدرسه رفت و مراحل تحصیلی را سالی پس از سال دیگر با موفقیت گذراند. هم زمان با اوج ‌گیری در صف سربازان روح‌الله قرار گرفت. 🍂حضور در جلسات سخنرانی و فریاد الله‌اکبر در ظلمت شب های رازدار، از او مردی و با شکوه ساخت. سید در کنار مبارزه با متجاوزان بعث، به کسب علم و دانش نیز می‌پرداخت و با مطالعه‌ شبانه موفق به قبولی رشته ی در دانشگاه علوم پزشکی بابل گشت.🌸 4⃣
✨ دو سالی بود که به تحصيل در رشته ی پزشکی میپرداخت ولـي عشق بـه جبهه نگذاشت شهيد در دانشگاه بماند و بنا به ديدگاه حضرت امام(ره) به دانشگاه اصلي يعني عزيمت نمـودند.  سید علی اکبر در طول سال های خدمتش مسئولیت های بیشماری را بر عهده گرفت و در عملیات‌های بسیاری شرکت نمود که در جریان همین عملیات‌ها زخم بر تن او نشست. او حضور در جبهه را بهترین فرصت برای می‌دانست و شب ها گوشه‌ای می‌جست تا زمزمه‌ای شیرین را با معشوق خود نجوا کند🌺 5⃣
✨ وضع زندگي‌شان خوب بود. پدرش پول تو جيبي خوبي بهش مي‌داد، اما هميشه جيبش خالي بود. وقتي شهيد شد كساني سرمزارش مي‌آمدن که کسی آنهارا نمي‌شناخت. آری پول توجيبي‌هاي علی اكبر، سفره ی خيلي‌ها بود.🌾 وقتی در رشته ی پزشکی قبول شد و اقوام و آشنایان به او تبریک میگفتند برايش اهميتي نداشت. با تبسّم میگفت: هر وقت شدم تبريك بگوييد.🍃 مي‌گفتند: پسرجان تو دانشجو هستي، فردا پس‌فردا مي‌شوي آقاي دكتر، به خودت برس. مي‌گفت: شخصيت انسان به اين چيزها نيست. با لباس هم مي‌شود رفت دانشگاه و درس خواند.🌼 با مي‌رفت سركلاس و بيشتر روزها مي‌گرفت... مي‌گفت: علم بدون فايده ندارد.🌺 در جبهه از خود گذشتگی و فدا کاریش زبانزد بود اگر پیکر شهیدی در کنارش میبود سوت خمپاره را كه مي‌شنيد، خيز مي‌رفت روي پیکر ، برای پیکر شهدا هم از خود گذشتگی میکرد...🦋 یک بار خيره شده بود به هلي‌كوپتر انگار اولين بار است كه مي‌بيند. گفت: اين آهن‌پاره ساخته دست انسان است و پرواز مي‌كند. انسان خودش اگر تا كجا مي‌رود؟🌱 هر بار وقت غذا بود خورده و نخورده بهانه مي‌آورد كه سير شدم و كنار مي‌كشيد. هركس با او مي‌شد كيف مي‌كرد.🌸 تنها جايي كه خودش را بر ديگران مقدم مي‌دانست، موقع بود. خودش جلو مي‌رفت و نيروها هم پشت سرش، در يكي از عمليات‌ها به خاطر فاصله كم دشمن، بچه‌ها غافلگير شده و بسياري از آن‌ها شهيد و مجروح شده بودند. روحيه بچه‌ها آسيب ديده بود. علی اكبر وضعيت را كه ديد پريد وسط عراقي‌ها و جنگ تن به تن راه انداخت. بچه‌ها هم پشت‌سرش شور گرفتند. بعد از آن، *چهل و هفت* روز در بيمارستان بستري بود.🌷 6⃣
....✨ تا پایش به بیمارستان میرسید گريه مي‌كرد. نيامده مي‌خواست برود. مي‌گفت: من از خجالت مي‌كشم، از رزمنده‌ها، جانبازها و... نكند جا بمانم؟!!! تصاوير جبهه را كه مي‌بينيم شرمنده مي‌شوم. يعني مي‌شود من هم در راه خدا....؟! 🌿گردان يارسول (ص)، گردان خط‌شكن بود. هركس حال و هواي داشت به زور هم كه شده خودش را به آن گردان مي‌رساند. آوازه سيدعلي اكبر در بين همه بچه‌هاي لشكر پيچيده بود. خيلي‌ها دوست داشتند در كنار دانشجوي شجاعي باشند كه هم در پيشتاز بود و هم مغز متفكر عمليات‌هاي گردان بود. روزها سرش خيلي شلوغ بود. اما شب‌ها راحت‌تر مي‌شد او را ديد به خصوص بعد از نماز شب و قبل از اذان صبح كه بي سر و صدا آفتابه‌هاي دستشويي گردان را يك به يك مي‌برد زير تانكر آب و پر مي‌كرد تا به رزمندگان اسلام خدمتي كرده باشد.🍂 7⃣
....✨ شهید شجاعيان نه در همه ی آن چيزي است كه گفته‌اند و نه در همه آن‌چه كه بايد گفت. او را بايد جست در روايتي از اين مجمل!🌼 روز سی‌ام فروردین سال 1366 روز وصل بود. او در جریان عملیات کربلای 10 در سن بیست و هفت سالگی با جسم خسته و پیکری در منطقه‌ ماووت به دیدار حق شتافت و به خوان نعمت الهی شد.🥀 8⃣
✨ انسان های به خواب رفته، شوید دیگر وقت هوشیاری است نکند که خوابِ مرگ گریبان شما را بگیرد، زنده شدن شما بستگی به گفتن به ندای حق دارد🍂 مردم حلقه های زنجیری که شیطان شما را به دنیا متصل کرده بشکنید و از قفس تنگ دنیا برهید، کنید ... خدای من! آیا می شود پر کشید؟! آیا می شود شاهد را به آغوش کشید، مرگ را می گویم، شش سال است که منتظر این ، منتظر این وصالم، وصالی که دلم را به کشید، آیا  می شود از قفس تنگ و کوچک تن رهید؟! آیا  توانایی 🦋 شدن را داریم؟! پروانه را سوختنی است به دور شمع،  مهم این است که وجودمان پروانه گردد🌷 تقاضایم از شما این است که سلاح به زمین افتاده ام را بر گیرید و همواره حاضر در اسلامی عزیزمان باشید و به دقت به کلام ملکوتی امام امت خمینی کبیر گوش فرا دهید، ولی فقیه بنماید که آخرت شما را اطاعت از ولایت می کند.🍂 اگر می خواهید یابید همواره رهبری باشید، دوستانم دوست دارم دست به تجارت سودمندی زنید و جان های خود را به بهای کسب رضای خداوند متعال بفروشید. ... خدا دینش را حفظ خواهد نمود چقدر خوب است که شما دین خدا را کنید و از درِ جهاد که درِ مخصوص اولیاء خداست وارد شوید.🌺 ای انسان هایی که خالق خود را نموده اید اگر میزان اشتیاق خداوند متعال را نسبت به خود می دانستید همان دم از دیدار حق جان می دادید. بیچاره هایی که به خدا پشت کرده اید، برگردید، برگردید که خداوند شماست، خداوند منتظر است که انسان شوید و به جوار او در آیید و به او نظر کنید. ...✨ سعی کنید که پرورش را مقدم بر همه کارهایتان قرار دهید دوستانم!! سعی نکنید که علم را برای علم بیاموزید از علم وسیله ای برای به خدا و نردبان انسانیت استفاده نمایید.📿 علم وسیله ای عالی برای شناخت است. ... از یاد خدا نباشید به یاد داشته باشید که غیر خدا فانی است پس باید دل به باقی سپرد چون شما برای بقا آفریده شده اید نه برای فنا، شما برای عالم آفریده شده اید نه برای دنیا. همواره در فکر خدمت در جهت باشید.🌷 9⃣
شادی ارواح طیبه ی شهــداء ص‍ل‍‍وات🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⏪راز گشایش، در انتظار است... ✅از علیه السلام درباره ی و گشایش پرسیدند و ایشان پاسخ دادند:«إنتظار الفرج من الفرج؛ فرج، خود بخشی از گشایش است(تفسير العياشي ؛ ج2 ؛ ص138) 👈و این یعنی آغاز گشایش با انتظار ما،آغاز می‌شود. و این انتظار، خود برای ما در امور و را به همراه خواهد داشت. 👈اگر می‌بینیم گشایشی نیست این به سه جهت است: 1️⃣یا اینکه نمی‌دانیم انتظار واقعی یعنی چه و اسم چشم‌به راهی توأم با و را انتظار گذاشته‌ایم! 2️⃣یا اینکه می‌دانیم انتظار یعنی و که نشانه ما است اما خود را پشت واژه انتظار، مخفی کرده‌ایم! 3️⃣یا اینکه هم معنای انتظار را می دانیم و هم اهل تلاشیم ولی اهل نیستیم و با می‌خواهیم میوه درختی را قبل از رسیدن آن بچینیم؛‌ ◀️به همین دلیل امام رضا علیه السلام در سخنی دیگر با جمله:«انتظار الفرج بالصبر»(عيون أخبار الرضا، ج1، ص: 55) به توأم بودن صبر و انتظار،‌تصریح فرمودند. 👈به هر حال از منظر ایشان، راز گشایش، در است، انتظار صحیح با تمام لوازمش. @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
❇️ از رفقای هم دروه ای با انتشار این عکس نوشت:🌱 "تقریبا همیشه را در همین حالت می دیدیم.با درحال کار بود و یا در حالت کار.🌱 ❇️اصلا برایش معنا و مفهوم نداشت.بدن ورزیده و آماده ای داشت.درست که همه خسته بودند شوخی های حسین گل می کرد و به همه می داد.👌 ❇️ حسین ماند برای بعد از شهادتش."🌱 🌼🍃 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
❇️#یکی از رفقای هم دروه ای #حسین با انتشار این عکس نوشت:🌱 "تقریبا همیشه #حسین را در همین حالت می د
6⃣7⃣2⃣1⃣ 🌷 🔰حسین از همان سن کم در یاد گرفته بود که باید مزد بودن در این معنوی را به نحوی پرداخت کرد. از این رو همیشه حسین در جلسه و مسجد🕌 مسئول یک کار بود و وقتی کاری را می پذیرفت با علاقه و آنرا انجام می داد👌 🔰برای کسانی که حسین را در بین رفقا دیده بودند، جدیت در کار  تا این حد باور کردنی نبود. در نوجوانی گروه تئاتری🎭 را در مسجد راه اندازی کرد که نمایش های طنز آن روزها  هنوز هم در ذهن دوستان است. در همان سن کارهای و تدارکات جلسات را هم انجام می داد. 🔰حسین پس از طی کردن دوره تحصیلی ابتدایی و راهنمایی📚 رشته را انتخاب کرد و در دبیرستان شهید مطهری مشغول به تحصیل شد. حسین که چند سالی بود در جلسات مسجد حضور داشت👤 و به قول خودش باید حضور در این فضای فرهنگی را می داد برای تربیت نوجوانان بسیار می کرد. 🔰١٧ ساله بود📆 که جلسات کودکان حسینیه حبیب بن مظاهر و بعدها مسجد حضرت ابراهیم را عهده دار می شود. مدتی از حضورش در جلسات گذشته بود که می خواست بچه های جلسات را برای اردوی زیارتی ببرد که به علت مشکل مالی مسئولین مسجد🕌 حضرت ابراهیم پیشنهاد می دهند که به صلاح نیست❌ اردو برگزار شود. 🔰حسین هم می گوید من پیگیر کمک مالی و خیر می شوم. از ان ماجرا می گذرد و اردو برگزار می شود✅ بعد ها دوستان متوجه شده بودند که حسین برای اردو وام گرفته بود و تا سالها هنوز درگیر وام بود. 🌷 @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
❣ همسرم شهید ڪمیل خیلے بود☺️ مثل یہ مادرے ڪہ از بچہ اش مراقبت میڪنہ از من مراقبت میڪرد... یادمه تابسـتون بود و هوا بود خستہ بودم، رفتم پنڪہ رو روشن ڪردم وخوابیدم😴 «من بہ گرما خیلے حساسم» خواب بودم واحساس ڪردم هوا خیلے گرم شدہ و متوجہ شـدم برق رفته بعد از چند ثانیہ احساس خیلے ڪردم🌱 و به زور چشمم رو باز ڪردم تا مطمئن بشم برق اومدہ یا نہ... دیدم ڪمیل بالای سرم یه ملحفہ رو گرفتہ و مثل پنڪه بالای سرم مے چرخونہ تا بشم😇 ودوبارہ چشمم بسته شد ازفرط خستگے... شاید بعد نیم ساعت تا یکساعت خواب بودم و وقتے بیدارشدم دیدم ڪمیل دارہ اون ملحفه رو مثل پنڪہ روے سرم مے چرخونه تا خنڪ بشم...😳😢 پاشدم گفتم ڪمیل توهنوز داری مےچرخونے!؟ خستہ شدی😞 گفت: خواب بودی و برق رفت و تو چون به گرما میترسیدم از گرمای زیاد از خواب بیدار بشے ودلم نیومد☺️ 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تقوا در رانندگی شهید خرازی می خواست بره فاو ماشين رو برداشت و رفت ساعتی بعد ديدم پياده داره بر می گرده؛ گفتم چی شده ؟ چرا نرفتی؟ ماشينت كو؟ ‼️ گفت: "داشتم رانندگی می کردم كه اطلاعيه‌ای از راديو پخش شد. مثل اينكه مراجع فرمودند رعايت نكردن قوانين راهنمايی رانندگی حرامه. ❌❌ من هم يه دستم قطع شده و رانندگی كردنم خلاف قانونه. ❌ تا اطلاعيه رو شنيدم ماشين رو زدم كنار جاده، برگشتم يه راننده پيدا كنم كه منو تا فاو ببره ... منبع: سامانه سرداران عشق @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹