🌸اثبات ولایت امام علی(علیه السلام) با یک داستان ساده
💠ماجرای غدیر خم متاسفانه برعکس واقعه عاشورا و سایر مناسبتهای ما شیعه ها خیلی برای غیر شیعه تعریف نشده،
و این از کم کاری ما شیعه هاست متاسفانه،چون عید غدیر خم یکی از بزرگترین اعیاد ما شیعه هاست و باید به همه معرفی بشه مثل سایر مناسبتها✨
❎و اهل سنت هم ماجرای غدیر رو اینجوری تموم میکنن که منظور پیامبر در غدیر از کلمه "ولی" نسبت به حضرت علی علیه السلام یعنی دوست و یار بوده نه جانشینی و ولایت!
💥حالا خودتون با خوندن این داستان قضاوت کنید منظور پیامبر را:
♻️دو نفر، یکی شیعه و دیگری سنی، در خانه ای با هم زندگی می کردند.
یک روز برادر سنی به سفر رفت و در راه بود که برادر شیعه زنگ زد به او و گفت: "سریع برگرد خونه که کار بسیار بسیار واجبی دارم؛
🔷سنی گفت: "الان تو راهم نمی شه".
شیعه اصرار کرد و سنی باز قبول نمی کرد.
آخر آنقدر اصرار کرد که سنی قبول کرد که برگردد.وقتی برگشت گفت: "کار مهمت چی بود؟"
🌟شیعه گفت: "هیچی؛ فقط خواستم بگم دوستت دارم، و تو دوست منی. همین".
🔶سنی عصبانی شد و گفت: "فلان فلان شده مگه مرض داری این همه راه منو کشوندی که همینو بگی؟ مگه آزار داری؟
🔵شیعه گفت: "این همون حرفیست که شما در مورد پیغمبر می زنید!
🔘می گویید پیامبر(صلی الله علیه و آله) این همه مردمو معطل کرده، وقتی به غدیر خم می رسه دستور توقف می ده، می گه اونایی که جلو افتادن بگین برگردند و صبر می کنیم اونایی که نرسیدن برسن.
🔴میگن انقدر هوا گرم بوده که مردم زیر شکم شتر پناه می بردند و عبا روی سرشون می انداختند. تعدادشون ۱۲۰هزار نفر بوده.
🌴آن وقت پیغمبر این همه آدم رو معطل کنه اذیت بشن که بگه علی فقط دوست منه⁉️
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
#مبلغ_غدیر_باشیم
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
📜 فرازی از خطبه غدیر:
💎 #تنها_راه_رستگاری
🔻پیامبر اکرم(ص) فرمود:
مَعاشِرَ النّاسِ أَلا وَ إِنَّهُ لایبْغِضُ عَلِیاً إِلاّشَقِی ، وَ لایوالی عَلِیاً إِلاَّ تَقِی
❇️ ای مردم پس بدانید و یقین کنید که با علی دشمنی نمیکند، مگر کسی که سیاهدل و ناپاک است و دل به ولایت علی نمیدهد، مگر کسی که پاک نهاد و پرهیزگار است.
#غدیر
#دهه_امامت
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
✔️ میهمان حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در محکمه #قضاوت .....
در روایت آمده است که مردی بر #امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شد و چند روز میهمان آن حضرت بود و بعد از چند روزی بدون آنکه با امیرالمؤمنین علیه السلام چیزی را در میان بگذارد با طرف دعوی برای قضاوت به محکمه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام رفت .
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به او فرمودند : آیا برای محاکمه به اینجا آمده ای .
مرد گفت :آری.
حضرت فرمودند : پس از میهمانی من بیرون برو ؛ زیرا #رسول_خدا صلی الله علیه و آله و سلم از پذیرایی یکی از متخاصمان بدون حضور دیگری نهی فرموده است .
📚 قضاوت های حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام : ص 198
📚 #قضاوت_و_معجزات_امیرالمؤمنین علیه السلام فصل پنجم : ص 174
✨اللّهمَّ صلِّ علی فاطمهَ و أُمِّهاو أبیها و بَعلِها و بَنیها و السِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما أحاطَ بهِ عِلمُک✨
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
#تبلیغغدیرواجبهست
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
سیده #سلام_بدرالدین مادر #شهید_احمد_مشلب:
تا زمانی که اسلام و بلند نگاه داشتن کلام خدا احتیاج به سوخت داره و اگر فرزندان ما این سوخت باشند برای بلند مرتبه نگاه داشتن کلام خدا پس فرزندانمون رو پنهان نمی کنیم و نمی گذاریم با ارزش تر از دین باشند. حتی اگر پسرم تک پسر هم باشد، مطمئنا بهش نه نمیگم، و ای کاش پسر های بیشتری داشتم تا اینکه واقعا و صادقانه میگم و خداوند شاهده که حرفم راست و صادقه؛ این که همه اون هارو تقدیم میکردم و به هیچکدومشون نه نمی گفتم.....
#سیده_سلام_بدالدین
#مادر_شهید
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸دوران ابتدایی(به روایت مادر)
صفحات 29-30
#پارت_هفتم🦋
بعدازآن روز#محمد-حسین ومحمدرضااین راه نسبتا طولانی را پیاده طی می کردند.
یک سال گذشت که محمد هادی درهمان مدرسه شروع به درس 📚خواندن کرد.
تفاوت سنی آن هاکمترازدوسال بود.حالااوراه مدرسه 🏫تاخانه🏡وبالعکس رابا#محمد-حسین می آمد.آن دومعمولاباشیطنت های کودکانه و بازی،، این مسیررابرای خودشان کوتاه می کردند.
یادم می آید یک روزسردزمستانی❄به محض اینکه دررابازکردم دوتایی سراسیمه واردخانه🏡شدند.خودرادرآغوشم انداختند.
اینقدردویده بودند که رنگ به رخسارشان نمانده بود.صدای تپش قلبشان🧡به گوش میرسید.نسیم سردزمستانی نوک دماغشان راقرمزکرده بود.
ازآن هاپرسیدم :《چی شده؟چرااینقدرآشفته اید؟》
#محمد-حسین گفت:《نیمه های راه مدرسه بودیم که یک سگ🐕ولگرددنبالمان افتادنزدیک بود به ما حمله کند،تا همین نزدیکی های خانه تعقیبمان کرد،باتمام توان این مسیررادویدیم.》
هردورادرآغوش گرفتم وبوسیدم:《سریع برویدداخل اتاق و پای بخاری دست وصورتتان را گرم 🔥کنید،امایادتان باشد وقتی سگی 🐕رامی بینیداگرفرارکنید،بیشتردنبالتان می آید.》
بعدازدقایقی هردوفراموش کردن چه اتفاقی برایشان افتاده است،زیراازاین دوموارد،یکی دوبارهم پیش آمده بود همین امر سبب شده بود آن هاشجاع ونترس باربیایند...........
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹