شرط شهید شدن شهید بودن است
#روایت_عشق
روز صد و نود و نهم
🔺️بدون برگشت ...
شب آخری که حرم حضرت زینب (س) بودیم، حاج احمد اصلا توی حال خودش نبود.
مثل یک تعزیه خوان دور حرم می چرخید و بلند بلند گریه می کرد با جمله های کوتاه و ساده می خواند.
این جا رأس حسین (ع) را به نیزده زدند. عمه سادات را به اسیری آوردند. شامی ها با اهل بیت حسین (ع) کاری کردند که روی ظالم ها عالم سفید شد.
🔷️بعد از روضه یک گوشه حرم نشست و تا صبح نماز خواند و مناجات کرد. نزدیک اذان صبح آمد و سراغ یک پایدار با لباس سبز سپاه را گرفت.
ما که ندیده بودیمش. اصرار کردم که قضیه چیست؟
گفت: یاد شهید محمد توسلی کرده بودم.
🔶️خیلی دلم گرفت. به حضرت زینب (س) متوسل شدم. پاسداری را دیدم که آمد و گفت: فردا روز موعود است. دیگر انتظار تمام شد.
فردا حاج احمد عازم لبنان شد و دیگر بازگشتی نداشت.
شهید احمد متوسلیان⚘️⚘️⚘️
https://eitaa.com/mohebinshahadat110
شرط شهید شدن شهید بودن است
#روایت_عشق
روز دویستم
🔺️ارادت حاج قاسم به حضرت زینب...
اسم دخترم را گذاشته بودم آرشیدا. شهید حسین محرابی (همسر خواهر شوهرم) این اسم را برازنده دخترم که از سادات بود، نمی دانست. بعد از شهادتش وقتی این را فهمیدم، دنبال این بودم که یک اسم مناسب انتخاب کنم.
یک بار که شهید سلیمانی خانه شهید محرابی، آنجا سر حرف را باز کردم و از ایشان خواستم اسمی را انتخاب کنند.
🔷️حاج قاسم گفت: پیامبر (ص) اسم زینب را برای دختر حضرت زهرا (س) انتخاب کرد. حضرت زهرا (س) هم به خاطر علاقه پیامبر (ص) این اسم را گذاشت روی دخترش. شد زینب. شما هم همین اسم را بگذارید روی دخترتان.
خم شد دخترم را که حالا زینب شده بود بوسید. چون اسم دختر بزرگ شهید محرابی هم زینب بود، خندید و گفت:«زینب ها زیاد شدند».
🔶️دست کرد توی جیبش و یک انگشتر داد بهم و گفت:«هر وقت زینب بزرگ شد، بدید دستش بکنه
#سردار_دلها♥️
#شهدای_خدایی
#مدافعان_حرم
https://eitaa.com/mohebinshahadat110
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: شنبه - ۲۹ دی ۱۴۰۳
میلادی: Saturday - 18 January 2025
قمری: السبت، 17 رجب 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹مرگ مامون لعنة الله علیه، 218ه-ق
📆 روزشمار:
▪️8 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
▪️9 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام
🌸10 روز تا مبعث حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم
🌸15 روز تا ولادت امام حسین علیه السلام
🌸16 روز تا ولادت حضرت عباس علیه السلام
شرط شهید شدن شهید بودن است
#روایت_عشق
روز دویسیت و یکم
🔺️پیامک...
🎙برادر شهید
سالروز شهادت شهید
ارادت محمود رضا به حضرت زینب (س) وصف نشدنی بود.
تکفیری ها تا شعاع پانصد متری حرم عقیله رسیده بودند و حرم را با خمپاره می زدند. مدافعان توانسته بودند آنها را تا شعاع چند کیلومتری عقب برانند.
🔶️در شب تاسوعا پیامک زد که «سلام. در بهترین ساعات عمرم به یادت هستم جایت خالی». از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید.
🔷️می گفت: از امشب چراغ های حرم را روشن می کنیم.
در سفر آخرش یک کوله پشتی پر از سوغاتی با خود آورده بود. از جمله پرچم کوچک قرمزی آورده بود که در دو سطر رویش نوشته شده بود: « کلنا عباسک یا بطلة کربلاء» و «لبیک یا زینب (س)».
شهید محمودرضا بیضایی🥀🥀
#شهدای_زینبی
https://eitaa.com/mohebinshahadat110
شرط شهید شدن شهید بودن است
#روایت_عشق
روز دویست دوم
🔺مثل یک افسر!
درست در همان روزی که نواب وعده ملاقات با محمدرضا شاه را داشت، در یکی از روزنامهها از قول کسی نوشته بود: «من مسلمانم؛ ولی در اسلام چیزی به نام حجاب نیست.»؛ نواب با دیدن مطلب آتشگرفته بود.
وقتی ایشان به دربار رفت، محمود جم سعی کرده بود آداب ملاقات با شاه را به او یاد دهد که ایشان قاطعانه گفته بود: «خودم بلدم چطوری رفتار کنم».
🔷️وقتی نواب رفت داخل، صدای کوبیده شدن به میز به گوش میرسید. ایشان روی میز میکوبید و خطاب به شاه میگفت: «مگه مسلمون نیستین؟ چرا اجازه می دین این گونه مطالب چاپ بشه؟» و خیلی انتقادهای دیگر.
🔶️وقتی نواب بیرون آمد، شاه مضطرب بود و میگفت: «این سید مثل به افسری که با سرباز زیر دستش صحبت می کنه با من برخورد کرد!
شهید سید مجتبی نواب صفوی🌹🌹
#سیره_فرهنگی_شهدا
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
https://eitaa.com/mohebinshahadat110
هیئتی که شهدا تاسیس کردند
مراسم عزاداری شهادت حضرت امام کاظم علیه السلام
◾️سخنران: حجت الاسلام و المسلمین
پیر دهقان
◾️مداح:حاج امیر عباسی
📍شهرك قدس(غرب) ، بلوار خوردین ، خيابان هرمزان مسجد جامع الزهرا(سلام الله علیها)
🕣 زمان: سه شنبه ۲ بهمن ماه از ساعت 20:30
@mohebbinshahadat
https://eitaa.com/mohebinshahadat110
___
هیئت محبین شهادت
http://nshn.ir/54sbvrkiQx49IH
لوکیشن مراسم
شرط شهید شدن شهید بودن است
#روایت_عشق
روز دویست و سوم
🔺سرباز ...
▫️راوی: حجة الاسلام و المسلمین اکبر اسدی
آیة الله بهاء الدینی، خیلی به جلال عنایت داشت. یک بار که جلال بعد از نماز مغرب و عشاء دعا کردند، آقا فرمودند: بابا! دعای تو مستجاب است.
🔶️بعد از شهادتش هم فرمودند: او دائم الذکر بود. نه اینکه همیشه ذکر بگویند، بلکه قلبا ذاکر بودند.
🔷️پس از شهادت، وقتی عکس جلال را به آیت الله بهاء الدینی دادند، گریه کردند و اشک شان روی عکس ریخت. سپس فرمودند: امام زمان (عج) از من یک سرباز خواست.
من هم صاحب این عکس را معرفی کردم. اشک من اشک شوق است.
شهید جلال افشار⚘️⚘️⚘️
#شهدا_و_امام_زمان عج
https://eitaa.com/mohebinshahadat110
شرط شهید شدن شهید بودن است
#روایت_عشق
روز دویست و چهارم
🔺کارگری...
آن روزها در روستا گروهی داشتیم به نام «جوانان مومن طیردَبّا». نوجوانان ۱۰ تا ۱۵ ساله بودیم.
یک روز تصمیم گرفتیم مسجد روستا را نقاشی کنیم اما نه پولی داشتیم و اعتباری.
🔷️چهار روز بعد، عماد با رنگ و وسایل نقاشی آمد پیشمان و گفت: این هم وسایل نقاشی دیگر منتظر چه هستید؟
🔶️بعدا فهمیدیم چهار روز را در یکی از باغ های پرتقال کارگری کرده و پول رنگ و وسایل نقاشی را خریده است. کار پرتقال چینی برای بچههای آن سن و سال، یک روزش هم کار طاقت فرسایی بود.
شهید عماد مغنیه
#روحیه_جهادی
https://eitaa.com/mohebinshahadat110
شرط شهید شدن شهید بودن است
#روایت_عشق
روز دویست و پنجم
🔺️منتظر...
🔶️در زمان غیبت کبری به کسی #منتظر گفته میشود و کسی میتواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور #امام_زمان (عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادتطلبی میخواهد.
شهید مهدی زین الدین🌹🌹🌹
#شهادت_طلبی
https://eitaa.com/mohebinshahadat110
شرط شهید شدن شهید بودن است
#روایت_عشق
روز دویست و ششم
✍ «در استان اصفهان حسینیهای وجود دارد که ۴۰ شب روضه برگزار میکرد، شهید حججی به مدت دو سال جزو خادمان این حسینیه بود.
او از نجفآباد حدود ۵۰ کیلومتر را طی میکرد تا به اینجا بیاید، وقتی برای پذیرش آمد دو نکته گفت،
یکی اینکه من را پشت قضایا بگذارید که جلوی چشم نباشم و دوم هر چه کار سخت در این حسنیه هست را به من بگویید انجام دهم.
بعضی از شبها آنقدر خسته میشد که وقتی عذرخواهی میکردیم، میگفت برای امام حسین باید فقط سر داد.»
#شهید_محسن_حججی
https://eitaa.com/mohebinshahadat110
شرط شهید شدن شهید بودن است
#روایت_عشق
روز دویست و هفتم
🔺️ارادت به والدین...
🔶️عادت داشت
هر شب به پدر و ماردش زنگ بزند.
فرمانده نیروی قدس بود و باید مسائل امنیتی را رعایت می کرد.
هر بار که زنگ می زد باید سیم کارتش را عوض می کرد، یا از سیمکارت من استفاده می کرد،
در دل پایگاه های عراق و سوریه هم که بود تماس هر شبش ترک نمی شد.
🔷️با یک تماس دل خوش شان می کرد و چشمه دعای شان را جاری می کرد.
#سردار_دلها🌹
#والدین_در_نگاه_شهدا
https://eitaa.com/mohebinshahadat110