eitaa logo
اشعار محسن درویش هرندی
246 دنبال‌کننده
79 عکس
0 ویدیو
0 فایل
اشعار محسن درویش هرندی
مشاهده در ایتا
دانلود
مولای من است آن که حاجت داده است بر خلق  نشانه از سعادت داده است در راه علی اگر کسی پای گذاشت با حضرت حق دست ارادت داده است https://t.me/sfgdfxfhgg
شاعر از کندوی مهرتو عسل نوشیده است از شراب عشق تو در هرغزل نوشیده است هرکه از نام علی وقت اذان سرمست شد از خم حیّ علی خیرالعمل نوشیده است هر مسلمانی که مست از خودپرستی می‌شود از سراب لات وعزّی و هبل نوشیده است اشتری آمد به جنگ حیدر آن را پی کنید چونکه از آب جهالت این جمل نوشیده است هرکه در افتاد با دست خدا در این جهان شربت ناکامی از دست اجل نوشیده است شعر درویش از شراب هل اتی مدهوش شد این شراب ناب را روز ازل نوشیده است https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
آغازاین غزل شده ام مست  مست  مست مستم نموده  جرعه ای از  باده ی الست تادست  حق بگیرد  از این  قلب زار دست آمد دلم به  گوشه ی  ایوان  طلا  نشست ای آنکه محو روی  توشدماه وآفتاب از ذره ای که دل به تو بسته است رو متاب ازآن زمان که دل تپش آغاز کرده است در محضر تو عشق خود ابراز کرده است بامدح تو  به پیش  ملک ناز کرده است هر لحظه ساز مهرتورا ساز کرده است ازبندغم رها شده ودر حصار نیست درقید وبند عالم  جنات و نار نیست مهری که محو کرده همه سایه ها تویی درعقل وعشق کنه درون مایه ها تویی در بام عرش حضرت حق پایه هاتویی درمصحف  مبین خدا  آیه ها  تویی هرکس که خواست نورتوراجستجوکند باید که  در  کلام  خدا   جستجو  کند وقت اذان رسیده موذن چه خوش صداست بعداز  خدای  عالمیان  نام  مصطفاست شور و شعف به پاشده این ذکر جانفزاست فریاد  میزند  که  علی  حجت  خداست حی علی الصلاه شتابیدسوی دوست حی علی الفلاح که اصل فلاح اوست  خیر عمل امام مبین شرح  دین علی هستی پناه  عالم  و حبل المتین  علی از باء درکتاب  خدا تا  به سین   علی فرموده است حضرت حق آفرین علی  در هر نبرد  تاکه  تو پیروز  میشدی دربزم عشق شمع شب افروز میشدی   پنهان و آشکار   خدایی بدون  شک دست توکرده کار خدایی بدون شک وقتی که ذوالفقار خدایی بدون شک معنای  اقتدار  خدایی  بدون   شک ذکر ملک به وقت نبردت  علی مدد مبهوت  رزم  تو  شده  عمرابن عبدود درجان عاشقان که صفایت نشسته است برفرق ماسوا که همایت نشسته است دردست  سائل توعطایت  نشسته است بردوش مصطفی کف پایت نشسته است وقتی  که راه  عرش  خدارا تو از  بری با این  حساب  از  همه  عالم  فراتری قران که سوره سوره به مدحت قلم زداست دم از محبتت    همه  جا، دم به دم  زداست تاریخ در  فضای  غدیرت  قدم  زداست دست تو سرنوشت جهان را رقم زداست وقتی  به نص  حکم  الهی توئی  امام سعی وصفاومشعری و رکنی و مقام آن کس که گفت پیرو حیدر نمیشود بیچاره لایق  می کوثر نمیشود هرگز برای شیعه برادر نمیشود بغض ولی وحبّ که برابر نمیشود هرکس نبوده واله ومدهوش مرتضی در روز حشرنیست هم آغوش مرتضی https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
از بدوتولّدم تورا دارم دوست جاری است مرا محبّتت در رگ وپوست لبریزمی خم غدیراست دلم از کوزه همان برون تراود که در اوست محسن درویش https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
در پای ضریح مرتضی مست شدم نوشیدم ونوشیدم و از دست شدم تاهست شدم در آن حرم نیست شدم تانیست شدم در آن حرم هست شدم محسن درویش https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
در محفلی که عطرپراکنده ی علی است مانند صبح هر نفس آکنده ی علی است هم ظاهر است وباطن وهم عالی است و حق اوصاف  کردگار  برازنده ی  علی  است هر کس که بوده زندگی اش در پناه حق درروز حشر نیز پناهنده ی علی است خورشید و ماهتاب وچراغ ستاره ها روشن از آفتاب فروزنده ی علی است گریان شداست وگوش به زنگ ایستاده است چشم یتیم منتظرخنده ی علی است اسلام بعد احمد اگر زنده مانده است از ذوالفقار و رحمت زاینده ی علی است گفتم به عشق معنی انصاف را بگو فریاد زد که دولت پاینده ی علی است   تحسین جبرئیل امین ذکر( لافتی) است این ذکر گوهری است که زیبنده ی علی است هرکس که حق نان ونمک راشناخته بعدازخدای عالمیان بنده ی علی است جایی که دست خالی  از آن در کسی نرفت درگاه خانواده ی بخشنده ی علی است محسن درویش https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
مولای من است آن که حاجت داده است بر خلق  نشانه از سعادت داده است در راه علی اگر کسی پای گذاشت با حضرت حق دست ارادت داده است محسن درویش https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
آغازاین غزل شده ام مست  مست  مست مستم نموده  جرعه ای از  باده ی الست تادست  حق بگیرد  از این  قلب زار دست آمد دلم به  گوشه ی  ایوان  طلا  نشست ای آنکه محو روی  توشدماه وآفتاب از ذره ای که دل به تو بسته است رو متاب ازآن زمان که دل تپش آغاز کرده است در محضر تو عشق خود ابراز کرده است بامدح تو  به پیش  ملک ناز کرده است هر لحظه ساز مهرتورا ساز کرده است ازبندغم رها شده ودر حصار نیست درقید وبند عالم  جنات و نار نیست مهری که محو کرده همه سایه ها تویی درعقل وعشق کنه درون مایه ها تویی در بام عرش حضرت حق پایه هاتویی درمصحف  مبین خدا  آیه ها  تویی هرکس که خواست نورتوراجستجوکند باید که  در  کلام  خدا   جستجو  کند وقت اذان رسیده موذن چه خوش صداست بعداز  خدای  عالمیان  نام  مصطفاست شور و شعف به پاشده این ذکر جانفزاست فریاد  میزند  که  علی  حجت  خداست حی علی الصلاه شتابیدسوی دوست حی علی الفلاح که اصل فلاح اوست  خیر عمل امام مبین شرح  دین علی هستی پناه  عالم  و حبل المتین  علی از باء درکتاب  خدا تا  به سین   علی فرموده است حضرت حق آفرین علی  در هر نبرد  تاکه  تو پیروز  میشدی دربزم عشق شمع شب افروز میشدی   پنهان و آشکار   خدایی بدون  شک دست توکرده کار خدایی بدون شک وقتی که ذوالفقار خدایی بدون شک معنای  اقتدار  خدایی  بدون   شک ذکر ملک به وقت نبردت  علی مدد مبهوت  رزم  تو  شده  عمرابن عبدود درجان عاشقان که صفایت نشسته است برفرق ماسوا که همایت نشسته است دردست  سائل توعطایت  نشسته است بردوش مصطفی کف پایت نشسته است وقتی  که راه  عرش  خدارا تو از  بری با این  حساب  از  همه  عالم  فراتری قران که سوره سوره به مدحت قلم زداست دم از محبتت    همه  جا، دم به دم  زداست تاریخ در  فضای  غدیرت  قدم  زداست دست تو سرنوشت جهان را رقم زداست وقتی  به نص  حکم  الهی توئی  امام سعی وصفاومشعری و رکنی و مقام آن کس که گفت پیرو حیدر نمیشود بیچاره لایق  می کوثر نمیشود هرگز برای شیعه برادر نمیشود بغض ولی وحبّ که برابر نمیشود هرکس نبوده واله ومدهوش مرتضی در روز حشرنیست هم آغوش مرتضی https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
آغازاین غزل شده ام مست  مست  مست مستم نموده  جرعه ای از  باده ی الست تادست  حق بگیرد  از این  قلب زار دست آمد دلم به  گوشه ی  ایوان  طلا  نشست ای آنکه محو روی  توشدماه وآفتاب از ذره ای که دل به تو بسته است رو متاب ازآن زمان که دل تپش آغاز کرده است در محضر تو عشق خود ابراز کرده است بامدح تو  به پیش  ملک ناز کرده است هر لحظه ساز مهرتورا ساز کرده است ازبندغم رها شده ودر حصار نیست درقید وبند عالم  جنات و نار نیست مهری که محو کرده همه سایه ها تویی درعقل وعشق کنه درون مایه ها تویی در بام عرش حضرت حق پایه هاتویی درمصحف  مبین خدا  آیه ها  تویی هرکس که خواست نورتوراجستجوکند باید که  در  کلام  خدا   جستجو  کند وقت اذان رسیده موذن چه خوش صداست بعداز  خدای  عالمیان  نام  مصطفاست شور و شعف به پاشده این ذکر جانفزاست فریاد  میزند  که  علی  حجت  خداست حی علی الصلاه شتابیدسوی دوست حی علی الفلاح که اصل فلاح اوست  خیر عمل امام مبین شرح  دین علی هستی پناه  عالم  و حبل المتین  علی از باء درکتاب  خدا تا  به سین   علی فرموده است حضرت حق آفرین علی  در هر نبرد  تاکه  تو پیروز  میشدی دربزم عشق شمع شب افروز میشدی   پنهان و آشکار   خدایی بدون  شک دست توکرده کار خدایی بدون شک وقتی که ذوالفقار خدایی بدون شک معنای  اقتدار  خدایی  بدون   شک ذکر ملک به وقت نبردت  علی مدد مبهوت  رزم  تو  شده  عمرابن عبدود درجان عاشقان که صفایت نشسته است برفرق ماسوا که همایت نشسته است دردست  سائل توعطایت  نشسته است بردوش مصطفی کف پایت نشسته است وقتی  که راه  عرش  خدارا تو از  بری با این  حساب  از  همه  عالم  فراتری قران که سوره سوره به مدحت قلم زداست دم از محبتت    همه  جا، دم به دم  زداست تاریخ در  فضای  غدیرت  قدم  زداست دست تو سرنوشت جهان را رقم زداست وقتی  به نص  حکم  الهی توئی  امام سعی وصفاومشعری و رکنی و مقام آن کس که گفت پیرو حیدر نمیشود بیچاره لایق  می کوثر نمیشود هرگز برای شیعه برادر نمیشود بغض ولی وحبّ که برابر نمیشود هرکس نبوده واله ومدهوش مرتضی در روز حشرنیست هم آغوش مرتضی https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
مولای من است آن که حاجت داده است بر خلق  نشانه از سعادت داده است در راه علی اگر کسی پای گذاشت با حضرت حق دست ارادت داده است محسن درویش https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
شاعر از کندوی مهرتو عسل نوشیده است از شراب عشق تو در هرغزل نوشیده است هرکه از نام علی وقت اذان سرمست شد از خم حیّ علی خیرالعمل نوشیده است هر مسلمانی که مست از خودپرستی می‌شود از سراب لات وعزّی و هبل نوشیده است اشتری آمد به جنگ حیدر آن را پی کنید چونکه از آب جهالت این جمل نوشیده است هرکه در افتاد با دست خدا در این جهان شربت ناکامی از دست اجل نوشیده است شعر درویش از شراب هل اتی مدهوش شد این شراب ناب را روز ازل نوشیده است https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
از بدوتولّدم تورا دارم دوست جاری است مرا محبّتت در رگ وپوست لبریزمی خم غدیراست دلم از کوزه همان برون تراود که در اوست محسن درویش https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi