eitaa logo
اشعار محسن درویش هرندی
239 دنبال‌کننده
56 عکس
0 ویدیو
0 فایل
اشعار محسن درویش هرندی
مشاهده در ایتا
دانلود
این حسرت وآه را ز سر بیرون کن! این فکرتباه را ز سربیرون کن! از قلّه به دره خواهی افتاد پلنگ این خواهش ماه را ز سر بیرون کن! https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
هرآنچه که دیده است را می گوید از راستی و خطای ما می گوید آیینه تمام درد دلهایش را در گوش نگاه بی صدا می گوید https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
از معنی عشق دم نزن بیهوده برلوح دلم قلم نزن بیهوده وقتیکه قرار است مرا ترک کنی در زندگی ام قدم نزن بیهوده https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
هنگام سحربه دیدنم می آید بی هیچ خبربه دیدنم می آید تا شاخه ی من بریده شد، فهمیدم یک روز تبر به دیدنم می آید! https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
یک بار دگر مرد و زمستانی سرد دستان پر از جراحت و رویی زرد در معدن با کلنگ خود از دل سنگ با دلهره نان به خانه اش می آورد https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
در پای قرار تو هدر خواهم رفت با داغ نهان و چشم تر، خواهم رفت اینقدر که در می روی از دیدن من آخر من هم ز کوره در خواهم رفت https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
افسرده زمانه ،حال خندیدن نیست در خاطر ما خیال خندیدن نیست از روز نخست چشم ما گریان بود یعنی که جهان مجال خندیدن نیست https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
هرچند که با هزار ناز آمده است صد شکر که یار چاره ساز آمده است آبی که ز سر گذشت با دوری او با آمدنش به جوی، باز آمده است https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
وقتیکه شبش سحر ندارد دل من جز سختی وغم ثمر ندارد دل من از بسکه سرش در عاشقی خورد به سنگ دیگر سر دردسر ندارد دل من https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
ما را نرسیده وقت بدرود مرو! ای جاری عاشقانه، ای رود! مرو! یک عمردر انتظار تو سر کردم دیر آمده ای قرار من! زود مرو! https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
منم شمعی که از جان دادن پروانه می لرزد به روی گونه هایم اشک، دانه دانه می لرزد دل دریا نه تنها از غم مهتاب آشوب است که حتی در صدف هم گوهریکدانه می لرزد از آن روزی که سوی خانه ام دشمن هجوم آورد تن طفلان من از دیدن بیگانه می لرزد پریشان است موی کودکانت فاطمه برگرد ببین با آه طفلان تو دست شانه می لرزد چه آمد بر سراین خانه بعد از رفتنت بانو صدای در که می آید تمام خانه می‌لرزد https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
از غفلت خویش شهر بیدار نشد با غربت این خانه کسی یار نشد در سوخت همه شعله ی آن را دیدند دل سوخت ولی کسی خبردار نشد https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
تا پشت در آفتاب از پا افتاد شوری به دل حضرت دریا افتاد در خاک ولی تکان نخورد آب از آب وقتی که ستون آسمانها افتاد https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
از چهره اش امروز نقاب افتاده است از راز نهان او حجاب افتاده است این نیست کرامات که سجّاده ی شیخ مانند حباب روی آب افتاده است https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
گیسوی سیاه تو مرا آتش زد؟ یا چهره ی ماه تو مرا آتش زد؟ وقتیکه به چشم های توخیره شدم خورشید نگاه تو مرا آتش زد https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
در دهکده چاق است دماغ ارباب خوشبختی می رود سراغ ارباب آن سرو که با خون دلم پروردم شد هیزم شومینه ی باغ ارباب https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
از پرتو مهر خویش بر گلدان ریخت برپیکر خاک خشک و بی جان جان ریخت تا دست دعای سروها بالا رفت از گوشه ی چشم آسمان باران ریخت https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
داریم به لب ترانه، دیوانه و من مانند دو رودخانه، دیوانه و من یک عمرفقط سنگ ملامت خوردیم از سفره ی این زمانه ،دیوانه و من https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
بر گوش نمی رسد صدای باران شاید اثری کند دعای باران امروز کلاغ از آسمان می بارد در مزرعه های ما به جای باران https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
لبریز توام نمیشناسم خود را ! در ورطه ی غم نمی شناسم خود را ! آنقدر که فکرمن به تو مشغول است در آینه هم نمیشناسم خود را ! https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
باسوگواری از غم مادر نوشتم این سوز را با چشم های تر نوشتم از داغ افتاده به جان باغ گفتم از غنچه ی نشکفته ی پرپر نوشتم در مسجد از دنیا شکایت داشت زهرا این شکوه را برسینه ی منبر نوشتم تا شعله بر مصراع بیت الله افتاد از شعله های زیر خاکستر نوشتم از آتش این در خیام کربلا سوخت تاریخ را چون روضه ای ازسر نوشتم فریاد هل من ناصری در دشت پیچید این بار هم از روضه ی مادر نوشتم https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
در بند شدیم تا که آزاد شویم ویرانه شدیم تا که آباد شویم در زندگی از ما احدی یاد نکرد مردیم مگر که لحظه ای یاد شویم https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
برگیم که همرنگ خزان، زرد شدیم ناخواسته از خانه ی خود، طرد شدیم آنگاه که از شاخه فروافتادیم پابسته ی رهگذار نامرد شدیم https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
پر کرده صدای عاشقی گوشم را تا سوز دهد نوای خاموشم را تا دست دعا بر آسمانها بردم پر کرد ستاره هایش آغوشم https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
درمانده شده است وحال زاری دارد با دربه دری قول و قراری دارد از غصه دلش پر است ودستش خالی است بیچاره پدر چه روزگاری دارد https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
از جام تخیّلم تغزّل می ریخت شور وشعف از نوای بلبل می ریخت آن شب که غزل برای من می رقصید از چارقدش روی زمین گل می ریخت https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
باران بلا بر سر ده باریده است سیلاب تمام خانه را کوبیده است با دیدن گاو مرده اش دهقان گفت: بیچاره شدیم، گاومان زاییده است https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
سرقرار همیشه در انتظار توام بیا قرار دل من که بیقرار توام درخت ریخته برگم که در هجوم خزان در  آرزوی  بهارم ، در  انتظار   توام شبیه ذره ام ومهر توست در دل من تو آفتابی  و  من  همچنان غبار  توام شراب  نام  تو  را صبح  جمعه  می خواهم نه صبح جمعه که هر لحظه را خمار توام به دشت بی کسی خود نشسته ام ، دریاب مرا که  تشنه ی  دیدار  چشمه  سار  توام اسیر ظلمت خویشم ،در این شب یلدا به شوق  سر زدن صبح روزگار  توام فراز دارم وسر می دهم  ثنای تو را که افتخار من اینست سر به دار توام https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
اینجا نوشتن از دل بی غم چه سخت است! افسرده با شادی شدن همدم چه سخت است! راهی شدن در کوره راه زندگانی با کوله ای سنگین وپشتی خم چه سخت است! در پیله ای از آرزو با شوق پرواز ماندن برای کرم ابریشم چه سخت است! داغ جوان را تاب می آورد اما زخم زبان ها بردل رستم چه سخت است! گفتن به محرم حرف دل را و شنیدن با گوش خود از جمع نامحرم چه سخت است https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi
پر کرده صدای عاشقی گوشم را تا سوز دهد نوای خاموشم را تا دست دعا برآسمانها بردم پر کرد ستاره هایش آغوشم را https://eitaa.com/mohsen_darvish_harandi