eitaa logo
محسنین
15 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
136 ویدیو
3 فایل
فرهنگی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
🏴 اشعار _________ @shere_aeini ماه ماتم می رسد ، مولا عنایت می کند عاشقی در مجلسش ما را کفایت می کند می کنم از راه دوری بر شما اینک سلام خوش به حال او که مرقد را زیارت می کند گرچه ناشکری مرا از مجلست دورم نمود حال امروز مرا اشکم روایت می کند در دلم صدمجلس از شورحسینی شد به پا اشک را بر دیده ام ، مولا کرامت می کند مطمئنم روز محشر در حساب آخرت اشکِ غیر از مجلسش ما را ملامت می کند در دل هر عاشقت یک خیمه برپا می شود تا علمدارت نگاهی با سخاوت می کند خواهری بر روی تل باچشم تر شد بیقرار نانجیبی سنگدل ، امّا جسارت می کند دختری صدشِکوه دارد از عدو سوی نجف گوش مجروحش شکایت را حکایت می کند ای زبانم لال گردد از بیان ماجرا لحظه ای که تیر بر حنجر اصابت می کند شاعری با کوله باری از گناهان آمده با امیدی که خودِ مولا شفاعت می کند 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
ه‌ای غریب عنان مرا گرفت پهلوی من نشست و نشان مرا گرفت می‌رفت تا که فاش؛ پدر خوانمت عمو! سُمّ فرس رسید و دهان مرا گرفت گویند بو کشیدن گل؛ مرگ مؤمن است بوی خوش دهان تو جان مرا گرفت من سینه ام دُکان محبّت‌فروشی است آهن‌فروش از چه دُکان مرا گرفت دشمن که چشم دیدن ابروی من نداشت سنگی رها نمود و کمان مرا گرفت از پیرهای زخمی جنگ جمل رسید هرچه رسید و عمر جوان مرا گرفت لکنت نداشت من که زبانم ز کودکی مومِ عسل چگونه زبان مرا گرفت؟ چون کندوی عسل بدنم رخنه رخنه است این نیش‌های نیزه توان مرا گرفت پر شد ز خاک سُمّ فرس چشم زخم من ریگ روان، همه جریان مرا گرفت 🔸شاعر: ____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini 🏴 اشعار __________ @shere_aeini از ازل در جام ِ جانش داشت عشقِ لم یزل قاسم بن المجتبی(ع)، فرمان پذیرِ بی بدل متن بازوبند او تلفیقی از ایثار و عشق شد رجزهایِ گوهربارش خودِ خیرالعمل در مرامش حفظِ ناموس ارجحیّت داشت و شد برای اهل عالم، غیرتش ضرب المثل سمبلِ از جان گذشتن بود و با اذن عمو گفت بسم الله را و شد هماوردش اجل با غضب ابرو گره میکرد و میچرخاند چشم مثلِ بابایش حسن(ع) در صحنۂ جنگ جمل سیزده ساله ست اما در مسیرِ رزم او سخت جان دادند؛ بی تیر و سپر شیرانِ یَل یکّه می تازید و افتادند فوراً یک به یک آن حرامی های باقی مانده از لات و هُبل بسکه با شیرینیِ طعم شهادت شد عجین از لبِ شمشیر او میریخت در میدان، عسل بد نظر خورد و تنش شد نیزه باران و نماند؛ محض ِ لبهای عمو یک جایِ سالم لااقل رفت اما کاشکی می ماند تا جای پدر... چشم هایِ عمه زینب(س) را بگیرد رویِ تل! 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini 🏴 اشعار __________________ @shere_aeini نوجوانی از حسن(ع) چون عزم میدان می کند شرم از تابیدنش ، خورشید تابان می کند تازه دامادی به میدان می رود چون قرص ماه مادری در پیش رو ، آیینه قرآن می کند قاسم است او ، مجتبی را شیر در جنگاوری جای بابا جان خود آورده قربان می کند جنگ او یادآوری می کرد از جنگ جمل عرصه را رنگین زِ خون جمع عدوان می کند تا صدا زد ، ای عمو جانم فدای اکبرت مرگ را همچون عسل بر خویش مهمان می کند داغ اکبر تازه شد ، جانم فدایِ سرورم سوز داغش دیده ها را غرق باران می کند نو عروسی میزند بر سر به صد آه و فغان حضرت خیرالنسا هم مو پریشان می کند ای خوشا راهی که در آن جان من گردد فدا مادرم چشم تَرش از عمّه پنهان می کند 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
@shere_aeini شاهی که عرش و آسمانها منبرش بود خورشیدِ عالم پرتویی از اخترش بود لعنت به آن انگورِ زهر آلوده ای که... آتش به جانش زد ، شرر در پیکرش بود گویا اباصلت از عبا فهمید ، آن دم وقتی که می آمد عبا روی سرش بود دستی به پهلو داشت مولا ، آن زمان هم در فکر آن پهلو شکسته ، مادرش بود با یادِ عاشورا و اَندر شهرِ غربت بر رویِ خاک آن جسم پاک و اطهرش بود آمد جوادش لحظه ی آخر کنارش لَختی به هوش آمد ، پسر اَندر برش بود جانم فدای شاه مظلومانِ عالم آن دم که بر بالایِ نعشِ اکبرش بود ما را طوافی در حَریمت ، حکم حج است اینجا گدایت را پناهِ آخرش بود 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini