[کامل الزیارات - الباب الرابع والسبعون ثواب من زار الحسین ع فی غیر یوم عید و لاعرفة - صفحه ۱۸۴]
۳-حدثنی أبی ره عن سعد بن عبد الله عن أحمد بن محمد بن عیسی عن أحمد بن إدریس عن العمرکی بن علی البوفکی عن صندل عن داود بن یزید عن أبی عبد الله ع قال من زار قبر الحسین ع فی کل جمعة غفر الله له البتة و لم یخرج من الدنیا و فی نفسه حسرة منها و کان مسکنه فی الجنة مع الحسین بن علی ع ثم قال یاداود من لایسره أن یکون فی الجنة جار الحسین ع قلت من لاأفلح
ارسال شده توسط کتابخوان قائمیه
https://www.ghbook.ir/Book/2418
[کامل الزیارات - الباب الرابع والسبعون ثواب من زار الحسین ع فی غیر یوم عید و لاعرفة - صفحه ۱۸۴]
۵- وبإسناده عن صندل عن أبی الصباح الکنانی عن أبی عبد الله ع قال إذا کان لیلة القدر فیهایفرق کل أمر حکیم نادی مناد تلک اللیلة من بطنان العرش إن الله قدغفر لمن زار قبر الحسین ع فی هذه اللیلة
ارسال شده توسط کتابخوان قائمیه
https://www.ghbook.ir/Book/2418
[کامل الزیارات - فصل مایجب العمل به لیلة النصف من شعبان - صفحه ۱۸۳]
۱۱-حدثنی جعفر بن محمد بن عبد الله بن موسی عن عبید الله بن نهیک عن ابن أبی عمیر عن زید الشحام عن جعفر بن محمد ع قال من زار[قبر] الحسین ع لیلة النصف من شعبان غفر الله له ماتقدم من ذنوبه و ماتأخر و من زاره یوم عرفة کتب الله له ثواب ألف حجة متقبلة وألف عمرة مبرورة و من زاره یوم عاشوراء فکأنما زار الله [ فی ]فوق عرشه
-روایت-۱-۲-روایت-۱۳۲-۳۴۸
ارسال شده توسط کتابخوان قائمیه
https://www.ghbook.ir/Book/2418
هدایت شده از حدیث اشک
عمه ی سادات
قمری باز رسید و به دلم نور افتاد
ناخودآگاه مسیرم به رهِ طور افتاد
بیخبر بودم از آن حال و دلم شور افتاد
قافیه بر ورقم جفت شد و جور افتاد
گفت بنْویس که آن روح عبادات آمد
صلواتی بفرست عمه ی سادات آمد
دست بردم به قلم قافیه ام نام گرفت
نام زینب به لبم خورد و لبم جام گرفت
و از این حالت خوش سینه ام آرام گرفت
مهر او از دل من غصه ی ایام گرفت
ازقدومش به دلم شوق مناجات آمد
صلواتی بفرست عمه ی سادات آمد
عرض تبریک که یا فاطمه دختر زادی
دختری با جَنَم و هیبت حیدر زادی
کوثری بر نبی و کوثر دیگر زادی
بهرِ دین نبوی خودْ تو پیمبر زادی
دختر شیر خدا قبله ی حاجات آمد
صلواتی بفرست عمه ی سادات آمد
گفت در حالت بیداری و در خواب حسین
جان نثار توام ای حضرت ارباب حسین
شده از داغ تو جسمم به تب و تاب حسین
کوفه و شام شدم بهر تو نوّاب حسین
تبرِ بت شکن کوفه وشامات آمد
صلواتی بفرست عمه ی سادات آمد
داریوش جعفری
#داریوش_جعفری #شعر_ولادت_اهل_بیت #شعر_ولادت_بنت_امیرالمومنین #شعر_ولادت_حضرت_زینب #شعر_ولادت_عقیله_بنی_هاشم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com
متن حدیث - تفسیر نور الثقلین , جلد 1 , صفحه 413
فِی کِتَابِ اَلتَّوْحِیدِ بِإِسْنَادِهِ إِلَی عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ حَدِیثٌ طَوِیلٌ وَ فِیهِ قَالَ: خَرَجْتُ حَتَّی اِنْتَهَیْتُ إِلَی هَذَا اَلْحَائِطِ فَاتَّکَیْتُ عَلَیْهِ، فَإِذَا رَجُلٌ عَلَیْهِ، ثَوْبَانِ أَبْیَضَانِ یَنْظُرُ فِی وَجْهِی ثُمَّ قَالَ یَا عَلِیَّ بْنَ اَلْحُسَیْنِ مَا لِی أَرَاکَ کَئِیباً حَزِیناً، أَ عَلَی اَلدُّنْیَا حُزْنُکَ فَرِزْقُ اَللَّهِ حَاضِرٌ لِلْبَرِّ وَ اَلْفَاجِرِ؟ إِلَی أَنْ قَالَ: قُلْتُ: أَنَا أَتَخَوَّفُ فِتْنَهَ اِبْنِ اَلزُّبَیْرِ، فَضَحِکَ ثُمَّ قَالَ لِی: یَا عَلِیَّ بْنَ اَلْحُسَیْنِ هَلْ رَأَیْتَ أَحَداً خَافَ اَللَّهَ فَلَمْ یُنْجِهِ؟ قُلْتُ: لاَ، إِلَی قَوْلِهِ: ثُمَّ نَظَرْتُ فَإِذَا لَیْسَ قُدَّامِی أَحَدٌ.
( تفسیر نور الثقلین , جلد 1 , صفحه 413 )
ص : 5386گردید.
34- ابو حمزه ثمالی گوید: امام سجّاد (ع) فرمود: بیرون آمدم تا به این دیوار رسیده، و بدان تکیه دادم ناگهان به مردی برخوردم که دو لباس سفید به تن داشت (گویا حضرت خضر (ع) بوده است)، به چهره من نگاهی انداخت و گفت: ای علیّ بن الحسین چه شده تو را ناراحت و غمگین می بینم؟ آیا حزن تو بر دنیا است؟ که روزی خدا برای نیکوکار و بدکار فراهم است. گفتم: بر این غم ندارم مطلب همچنان است که تو می گوئی. گفت: پس اندوه تو آیا بر آخرت است؟ که آن وعده راستی است که پادشاه قاهری در آن حاکم است، گفتم: بر این هم غم ندارم که مطلب همچنان است که تو می گوئی.
گفت: پس غمت از چیست؟ گفتم: از ترسی که از فتنه ابن زبیر داریم. او خندید و گفت: ای علیّ بن الحسین هرگز دیده ای که کسی از خدا بترسد و خدا نجاتش نداده باشد؟ گفتم: نه، گفت: ای علیّ بن الحسین هرگز دیده ای که کسی بر خدا توکّل کند و خدا او را کفایت نکرده باشد؟ گفتم: نه، سپس نگاه کردم در پیش رویم کسی را ندیدم.
هدایت شده از اشعار فاطمیه
درد پهلو خوب نه، بدتر شده این روزها
چهرۀ زهرا چه دردآور شده این روزها
از سر و وضع پریشانِ علی فهمیدهاند
خانۀ وی بیسر و همسر شده این روزها
از بغل زهرا و بستر همتراز هم شدند
حجمِ زهرایِ علی کمتر شده این روزها
فاطمه قوتش نود روزست خونِدل خوریست
علتش اینست گر لاغر شده این روزها
گریۀ زهرا برای بیکسیِ حیدر است
درد علی باشد که بییاور شده این روزها
هی حلالیت طلب میکرد از اهلِ حرم
یک کَمی حس کرده دردِ سر شده این روزها
فاطمه نان دو روز بعد خود را پخته بود
بهرِ فردای حسین پیراهنش را دوخته بود
شاعر: علیرضا عنصری
***
هدایت شده از شعر هیأت
از غیب ترنّم حضوری آمد
از قلۀ آسمان چه نوری آمد
بعد از حسن و حسین در خانۀ وحی
«زینب» چه فرشتۀ صبوری آمد
#عباس_شاهزیدی
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#مثنوی
🔹چه بگویم از تو؟🔹
گفتم از کوه بگویم قدمم میلرزد
از تو دم میزنم اما قلمم میلرزد
هیبت نام تو یک عمر تکانم دادهست
رسم مردانگیات راه نشانم دادهست
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
کار ما نیست شناسایی نامت زینب
من در ادراک شکوه تو سرم میسوزد
جبرئیلم همۀ بال و پرم میسوزد
من در اعماق خیالم... چه بگویم از تو
من در این مرحله لالم چه بگویم از تو
چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
چه بگویم که خداوند روایتگر توست
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست
روبروی تو که قرآن خدا وا میشد
لب آیات به تفسیر شما وا میشد
آمدی شمس و قمر پیش تو سوسو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سورۀ «اَعطینا» شد
عشق عالم به تو از شوق مکرر میگفت
به گمانم به تو آرام پیمبر میگفت:
بیتو دنیای من از شور و شرر خالی بود
جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/1792
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#ترکیب_بند
🔹زهرای کربلا🔹
گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
گفتیم دختر اسدالله غالبی
ایام کوفه آمد و دیدیم، حیدری
تو از زمان کودکیات تا بزرگیات
شیواترین مُفَسِّر الله اکبری
تو از کدام طایفه هستی که مستقیم
فیض از حضور علم خداوند میبری
بر شانههای سبز تو بار رسالت است
تو اولین پیمبر بعد از پیمبری
ای آفتاب روشن شبهای کربلا
ای زینب مدینه و زهرای کربلا
::
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...
غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تو
نزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟
گیرم که خیمۀ تو به تاراج رفته است
گنجینههای باغ بهشت است مال تو
از گوشههای چشم تو، ساحل درست شد
از سایۀ عفاف تو، محمل درست شد
::
ای سایۀ بلند اباالفضل بر سرت
ای بال جبرئیل گلستان معبرت
مهتاب هم رشیدی قد تو را ندید
از بس که چون هلال گذشت از برابرت
شبزندهدارِ شامِ غریبانِ کربلا!
دلبستۀ نماز شب تو برادرت
ای خطبۀ رسای تو نهجالبلاغهات
وی محمل بدون جهاز تو منبرت
ای قلۀ نجابت و ایثار جای تو
عطر حضور فاطمه دارد صدای تو
📝 #علی_اکبر_لطیفیان
🌐 shereheyat.ir/node/4202
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از بحارالاشعار
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_ام_البنین__س__روضه
عباس من ! بشور و بشوران فرات را
آتش بزن به دست خودت ممکنات را
در کربلا به یاد علی خیبر آفرین
با رمز مرتضی بتکان کائنات را
تیغ آن چنان به دست و عَلَم آن چنان به دوش
در قاضریّه زمزمه کن عادیات را
عبّاس من ! مباد امان نامه آورند
با خشم حیدری بدر آن مُهملات را
روز دهم دریغ مدار از برادرت
آن ضربه های خیبریِ دست هات را
در سوگ چشم و مشکِ تو و دست تو خدا
پُر می کند ز اشکِ ملائک دوات را
در وصف جان نثاری و شرح برادریت
از عرش آورند برایت لغات را
از عرش آورند طبق های سبز و سرخ
آنک مخدّرات، جمیع صفات را
خوانند ابوالفضائل و باب الحوائج ات
خواهند عاشقان ز جناب ات برات را
زهرا ! ببخش چون پسر دیگری نبود
تا بیشتر دهم به مقامت زکات را
شاعر:علی کفشگر نور
حضرت ام البنین (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar