eitaa logo
محتوای تبلیغی نورالزهرا
56 دنبال‌کننده
525 عکس
163 ویدیو
80 فایل
آیدی معاون آموزش گروه تبلیغی نورالزهرا سلام الله علیها علی سروش @alisorosh1421
مشاهده در ایتا
دانلود
سر نخواهم کرد خَم پیش کسی الا حسین قلب من خورده به نام نامی مولا حسین در رهش امروز هر کس یک قدم برداشته خوب می‌داند تلافی می‌کند فردا حسین آه از آن روزی که خلوت می‌شود دور مزار بعد می‌بینی که مانده پیش تو تنها حسین بندگان شیخ و شاه و مال و دنیا نیستیم از همه عالم کفایت می‌کند ما را حسین شک ندارم نوکران را از صف یوم الحساب می‌کشد بیرون ملک، می‌گوید: این ها با حسین ابر و باد و ماه و خورشید و فلک در مشت اوست لحظه‌ای ابرو بیاندازد اگر بالا حسین کوله‌باری از گناه آورده‌ام، چون گفته‌اند با دو قطره اشک، پاکش می‌کند یکجا حسین رمز و راز کاف و ها و یا و عین و صاد، اوست کَلْمَةُ الحسنی حسین و عُروةُ الوثقی حسین بس که بخشیده‌ست می‌ترسم میان قتلگاه شمر را بخشیده باشد روز عاشورا حسین مادرم می‌گفت اگر شوق حرم داری بگو_ بعد تسبیحات بی بی حضرت زهرا، حسین هر که دلتنگ است بسم الله، هموار است راه خرج چندانی ندارد کربلا، یک یا حسین ! ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
محتوای تبلیغی نورالزهرا
🚩 #گزارش‌صوتی 🚩 #شبهای‌ضیافت‌الله 🚩 #هیئت‌کریم‌اهل‌بیت‌فاطمیه‌اهواز 🚩 #شب۳۰رمضان 🚩 #مناجات 🚩 #حجت‌ا
شاید کسی حال مرا پرسیده باشد یا اشک چشمان ترم را دیده باشد حق دارد این قلبی که مهمان خدا بود از دوری ماه خدا رنجیده باشد کِی می رسد تا آسمان ها بنده ای که در گوشه ی زندان تن پوسیده باشد پیروز میدان جهاد روزه داری ست هرکس‌که‌با نفس‌خودش جنگیده‌باشد فطر آمده تا فطرت خود رابیابیم گمگشته ای که روشنای دیده باشد امکان ندارد سفره دار ماه غفران تا این زمان ما را نیامرزیده باشد شاید خدا در لحظه های روشن قدر ما را به عشق مرتضی بخشیده باشد بخشیده خواهد شد کسی‌که‌بین روضه بر روی گونه اشک غم باریده باشد رمز شروع گریه با ذکر حسین است چشمی‌اگر‌چون‌چشمه‌ای‌خشکیده باشد دنیا ندیده تا به حالا پیکری را که اینچنین روی زمین پاشیده باشد عالم ندیده که کسی مانند زینب (س) مرثیه ی گودال را فهمیده باشد حتّی اگر زیر گلویش را به جای ... مادر ... میان کربلا بوسیده باشد ... خنجر رسید و از قفا سر را جدا کرد خورشید را روی فراز نیزه جا کرد
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
؛ ؛ در خود خزیده بودم، تو بی خبر رسیدی من خواب مانده بودم، وقت سحر رسیدی حتی صدای پایت من را نکرد بیدار من منتظر نبودم، تو از سفر رسیدی تو در زدی ولی باز، نشنید گوشم انگار تو باز هم به داد این کور و کر رسیدی ای ماهِ روزه خیلی، خشکیده بود چشمم اما به جای من تو، با چشم تَر رسیدی دیدی فرار کردم، دیدی گریز پایم هم بیشتر دویدی، هم بیشتر رسیدی من در گناه بودم، نزدیک چاه بودم می‌خواستی نیفتم، آسیمه سر رسیدی دست مرا گرفتی، در روضه‌ام‌ نشاندی هم روضه‌خوان شدی و هم خون‌جگر رسیدی ** هر روز وقت افطار، هر روز مثل هر بار رفتی کنار گودال از تن به سر رسیدی لب‌تشنه بود ارباب، ای روضه‌خوانِ بی تاب بردار با خودت آب، فردا اگر رسیدی ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
نصیحت پدرم مانده است در گوشم که روز فقر، شبش نان روضه نفروشم غم گرسنگی‌ات قوت غالب من شد همیشه در وسط روضه اشک می‌نوشم قسم به کِتری جوشیده در حسینیه که با کسی که نخواهد تو را نمی‌جوشم گرفت نور خدا زندگیِ تاریکم به لطف شعله‌ی در چلچراغِ بر دوشم "حسین" گفت پدر جای لای لایی شب شرابْ ریخت به جانم هنوز مدهوشم به چار گوشه‌ی قبرم قسم که بعد از مرگ برای تنگی قبرم گدای شش‌گوشم کفن که دستِ‌ مرا بست؛ دست تو باز است وَ دست باز تو یعنی بیا در آغوشم چرا به یاد لب تشنه‌ات نمی‌میرم مرا ببخش عزیزم که آب می‌نوشم مصیبت پدر و مادرم ز یادم رفت مصیبت پسر تو نشد فراموشم ** میان روضه‌ی بزم یزید فریادم به یاد شام غریبان اگر که خاموشم عزیز فاطمه خیلی برای من سخت است تو پاره پیرهنی، من لباس می‌پوشم سروده گروه شعری © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
؛ ؛ بر لب اهل مناجات و سحر جان می‌رسد رفته‌رفته وقت مهمانی به پایان می‌رسد عبد رسوا و گریزانی که هر جا رفته است آخر مهمانیِ مولا، پشیمان می‌رسد در شب قدرش، همه بستند بار خویش را یک نفر جا مانده و با چشم گریان می‌رسد تا گنهکاری، پشیمان از گناهش می‌شود سوی او فوراً خدا لبیک‌گویان می‌رسد بر سر این سفره تا هستیم، بر دل‌های‌مان.‌‌.. دائماً انوار لطف حیِّ سبحان می‌رسد سائل معرفت از بیت بتول و حیدریم هرچه بر ما می‌رسد، از لطف ایشان می‌رسد تا که یک ذره فقط احساس غربت می‌کنیم بر سر ما دست آقای خراسان می‌رسد رزق آب و نان رعیت‌های این خانه فقط از عطای سفره‌ی بابای سلطان می‌رسد ** غربت موسی بن جعفر بر دلم آتش زند تا که هر دفعه به گوشم اسم زندان می‌رسد از رخ زرد و تن همچون خیالش شد عیان ارث از مادر به اولادش فراوان می‌رسد ساق پایش را چه کرده سندی ملعون مگر تا به محراب دعا افتان و خیزان می‌رسد ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
افطارها به کام دلم زهر می‌شود آقای ما گرسنه و تشنه شهید شد
گرچه گرسنه کشته شد و تشنه ذبح شد اما همیشه آب و غذایش به ما رسید
ما روزه دار ها همه یاد لب توییم ای تشنه لب تر از همه لب تشنه ها
پایان شعبان رسیده مرا پاک کن حسین این دل برای ماه خدا رو به راه نیست