هدایت شده از حاج سید رضا نریمانی
4_5929077600507923407.mp3
33.5M
هدایت شده از حاج سید رضا نریمانی
4_5929077600507923409.mp3
10.13M
هدایت شده از شعر هیأت
#مناجات_شعبانیه
#غزل
🔹دوستت دارم🔹
همیشه در میان شادی و غم دوستت دارم
چه شعبانالمعظم، چه محرّم دوستت دارم
دلم با عشق، خویشاوندی دیرینهای دارد
از آغاز جهان، از عهد آدم دوستت دارم
وضوی گریه میگیرم در استغفار و میریزم
به پایت جان که ای جانان دمادم دوستت دارم
برای این دل بیچاره همدم، عاشقت هستم
برای زخمهای سینه مرهم، دوستت دارم
نگو از چشم من افتادهای من چشم در راهم
که از تو بشنوم یکبار من هم دوستت دارم
خودم را بین آغوش تو میبینم شبیه حُر
که با اشک خودش میگفت نمنم دوستت دارم
در این دنیا نبردی آبرویم را در آن دنیا
چه خواهی کرد؟! من در هر دو عالم دوستت دارم
مرا حتی اگر در آتش خشمت بسوزانی
زنم فریاد در بین جهنّم دوستت دارم
دل دلواپسی دارم، دلی از غصهها سرشار
ولی «یا کاشف الهَم کاشف الغم» دوستت دارم
فراز آخر شعر است و یک اقرار بیپایان
مرا بسیار میخواهی و من کم دوستت دارم
📝 #رضا_خورشیدیفرد
🌐 shereheyat.ir/node/2222
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از بحارالاشعار
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_زمان__عج__مدح
تا ببینیم تو را چشم به راهیم هنوز
آرزومند لقای رخ ماهیم هنوز
جمعه ها هفته به هفته پی هم می گذرد
از غم دوری تو شعله ی آهیم هنوز
در بیابان طلب آبله در پا داریم
روز و شب منتظر نیمه نگاهیم هنوز
نشد آقا که شبی یا سحری یا که دمی
با تو باشیم،ز بس غرق گناهیم هنوز!
حبّ دنیا پر و بال دل ما را سوزاند
بی سبب نیست که افتاده به چاهیم هنوز
این که آقا نمی آیی به خدا حق داری!!!
چون که ما در پی امیال و رفاهیم هنوز
هر چه هستیم گدای پسر فاطمه ایم
کاسه بر دست در خانه ی شاهیم هنوز
تا نیایی گره ای باز نگردد هرگز
حاجت خویش همآره ز تو خواهیم هنوز
انتقام در آتش زده را می گیریم ...
در پی آرزوی گاه به گاهیم هنوز
شاعر : محمد فردوسی
امام زمان (عج)
مدح
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سکانسی از پاندای کنگفوکار که تا حالا ندیدی 😱😱
▪️◾️انا لله و انا الیه راجعون◾️▪️
روح بلند خدمتگزار آستان اهلبیت علیهمالسلام،
حجة الاسلام والمسلمین محمد جاودان
فرزند حضرت آیت الله جاودان به دیار باقی شتافت.
🔸مراسم تشییع: دوشنبه ۳۰بهمن - ساعت ۱۴:۳۰ از مسجد امام حسن عسکری علیه السلام
🔹مراسم ختم: بعد از نماز مغرب و عشا
مسجد امام حسن عسکری علیه السلام
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅از امام حسین علیه السلام پرسیدند: آیا حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به دنیا آمده است؟
🔻فرمود:
▪️لا ؛ لَو اَدرَکتُهُ لَخَدَمتُهُ ایّامَ حَیوتی.
▪️نه، اگر زمان او را درک کنم، در تمام عمرم به او خدمت خواهم کرد.
📚( سخنان جامع امام حسین علیه السلام ص 733)
#حدیث_امام_حسین علیه السلام
#امام_زمان عج
✅ @hosenih_maghtal
داستان ماشطه [مشّاطه] بنی اسرائیل و اعتقاد او به توحید:
..
وَ رُوِيَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ لَمَّا أُسْرِيَ بِي مَرَّتْ بِي رَائِحَةٌ طَيِّبَةٌ فَقُلْتُ لِجَبْرَئِيلَ مَا هَذِهِ الرَّائِحَةُ فَقَالَ هَذِهِ مَاشِطَةُ آلِ فِرْعَوْنَ وَ أَوْلَادِهَا كَانَتْ تَمْشِطُهَا فَوَقَعَتِ الْمُشْطَةُ مِنْ يَدِهَا فَقَالَتْ بِسْمِ اللَّهِ فَقَالَتْ بِنْتُ فِرْعَوْنَ أَبِي قَالَتْ لَا بَلْ رَبِّي وَ رَبِّكَ وَ رَبِّ أَبِيكَ فَأَخْبَرَتْ فِرْعَوْنَ فَدَعَا بِهَا وَ بِوَلَدِهَا وَ قَالَ مَنْ رَبُّكِ قَالَتْ إِنَّ رَبِّي وَ رَبَّكَ اللَّهُ فَأَمَرَ بِتَنُّورٍ مِنْ نُحَاسٍ فَأُحْمِيَ فَدَعَا بِهَا وَ بِوَلَدِهَا فَقَالَتْ إِنَّ لِي إِلَيْكَ حَاجَةً وَ هِيَ أَنْ تَجْمَعَ عِظَامِي وَ عِظَامَ وُلْدِي فَتَدْفِنَهَا فَقَالَ ذَلِكِ لَكِ لِمَا لَكِ مِنْ حَقٍّ فَأَمَرَ بِأَوْلَادِهَا فَأُلْقُوا وَاحِداً وَاحِداً بِالتَّنُّورِ حَتَّى كَانَ آخَرُ وُلْدِهَا وَ كَانَ صَبِيّاً مُرْضِعاً فَقَالَ اصْبِرِي يَا أُمَّاهْ إِنَّكِ عَلَى الْحَقِّ فَأُلْقِيَتْ فِي التَّنُّورِ مَعَ وَلَدِهَا
(ابن عباس) روايت كرده، رسول خدا (ص) به جبرئيل فرمود: هر وقت تو در نزد من مىآيى بويى بسيار خوش به مشامم مىرسد، اين بو از چيست؟ جبرئيل گفت: اين بو از آرايشگر آل فرعون و اولاد اوست، روزى او مشغول آرايش دختر فرعون بود، شانه از دستش افتاد، بلافاصله گفت: بسم اللَّه، دختر فرعون گفت: منظورت پدر من است؟ او گفت: خير، بلكه اللَّه پروردگار من و تو پدر توست، دختر فرعون اين خبر را به پدر رساند، فرعون هم او و فرزندانش را فرا خواند و گفت: پروردگار شما كيست؟ او گفت: پروردگار من و تو اللَّه است، آنگاه فرعون دستور داد تنورى از مس گداخته را داغ كنند، سپس او و فرزندانش را بياورند، وقتى چنين كردند، آن زن به فرعون گفت:
از تو درخواستى دارم و آن اينكه استخوانهاى من و فرزندانم را جمع كرده و آنها را دفن كنى، فرعون گفت: باشد، به خاطر حقّى كه در برابر خدماتت بر گردن من داريد، چنين مىكنم، سپس فرمان داد فرزندان او يكى يكى وارد آتش شدند تا نوبت به آخرين فرزند رسيد كه كودكى شير خوار بود و به خواست خدا به سخن در آمد و گفت: اى مادر صبر كن، تو بر حقّ هستى، آنگاه مادر و كودك را با هم در تنور انداختند، اين بوى خوش از او و اولاد اوست.
قصص الأنبياء ( قصص قرآن - ترجمه قصص الأنبياء جزائرى)، ص: 387
النور المبين في قصص الأنبياء و المرسلين (للجزائري)، ص: 260
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج13، ص: 163
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
#حضرت_علی_اکبر #مدح_حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
دل نبرده از پدر هرگز جواني بيش از اين
ماه را كامل نديده آسماني بيش از اين
تير مژگان و كمان ابرويش عاشق كش است
بر هدف هرگز نزد تير و كماني بيش از اين
اشبه الناس است بر پيمغبر خاتم علي
از پيمبر نيست در شخصي نشاني بيش از اين
حيف شد گم كرد عقاب تيزپايش راه را
نيست لازم در هجا كردن زماني بيش از اين
اربأ اربا شد جوان ام ليلا كربلا
كس نديده در بهار خود خزاني بيش از اين
رفت بالاي سرش با كنده ي زانو پدر
گفت آيا ميشود پيشم بماني بيش از اين
لااقل پلكي بزن تا جان ندادم پيش تو
دل نبرده از پدر هرگز جواني بيش از اين
🔸شاعر:
#محسن_صرامی
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
آنانکه عابدند، به وقت اذان خوشند
آنانکه زاهدند، به یک تکه نان خوشند
از هر دو تا نگار، یکی ناز میکند
عشاق روزگار، یکی در میان خوشند
نانی که میپزند به همسایه میرسد
این خانواده با خوشی دیگران خوشند
این سفره دارها که شدم میهمانشان
بعد از بیا، بروست، ولی با بمان خوشند
ما میخوریم و اهل کرم شکر میکنند
با این حساب بیشتر از میهمان خوشند
جانی بگیر و در عوضش هیچ هم نده
عشاق با معاملههای گران خوشند
با اخم خویش راه فرار مرا ببند
صیاد اگر علیست، همه با کمان خوشند
در نقطه نقطهی دل شیعه حرم زدند
بر بام خانه مشعل دارالکرم زدند
وقتی دخیلها گره این درند و بس
این خانواده نیز گداپرورند و بس
اینان که سنگ را به نظر فضه میکنند
از کودکی قبیلهیشان زرگرند و بس
در آستان شمع که طور مقدسست
پروانهها همیشه مقربترند و بس
دل دادن و ندادن ما دست ما نبود
اینان به شیوهی خودشان دلبرند و بس
بگذار بشکنند دلم را یکی یکی
اینجا فقط شکسته دلی میخرند و بس
ارباب زادهها همه ارباب میشوند
چون بندهزادهها که همه نوکرند و بس
این خانوادهای که مرا صید کردهاند
حالا اسیر زلف علی اکبرند و بس
وقتی میان کوچهی ما راه میرود
یک شهر در زیارت پیغمبرند و بس
ای بهترین! یگانهترین آفریدهها!
پیغمبر تمام پیمبر ندیدهها!
بیدار بود از سر شب تا سحر، پدر
میزد صدات با همه جای جگر، پدر
آهویی و به دام تو افتاده است شیر
عمه اسیر توست، ولی بیشتر، پدر
لیلا زیاد محضر آن دو نمیرسید
تا خوب ارتزاق کند از پسر، پدر
خیلی نیاز داشت زبان واکنی علی
خیلی نیاز داشت بگویی: پدر، پدر
تو یوسفی و دور مشو از مقابلش
وابسته است بر روی تو آنقدر پدر
پیش پدر رسیدی اگر، قد بلند کن
در آرزوی سرو رشید است هر پدر
ای مظهر صفات نبی! هیچ کس به تو
این قدر احترام نکرده مگر پدر
به به! به این مقام که پایین پا پسر
به به! به این مقام که بالای سر پدر
از بس نشسته موی تو را شانه کرده است
حالا دلش به گیسوی تو خانه کرده است
حاضر شدم برای اویس قرن شدن
شهر مدینه رفتن و دور از وطن شدن
حاضر شدم برای "تو" ازخویش بگذرم
دیگر مرا بسست گرفتار "من" شدن
لبهای تو همین که به خود آب میزند
نزدیک میشود به عقیق یمن شدن
میل رسول دیدن تو چارهش آینهست
پس واجب است محو درین خویشتن شدن
تنها تو میتوانی ازین کارها کنی
ابن الحسین بودن و ابن الحسن شدن
دل آن زمان که خانهی مهر تو میشود
اقرار میکند به بهشت عدن شدن
ای خاک پای مرکب تو کیمیای من
جنت برای مردم و خاکت برای من
وقتی که نیست خاک رهت، سر برای چه؟
وقتی که نیست در حرمت، پَر برای چه؟
اهل کرم مقابل در ایستادهاند
با این وجود پس، زدنِ دَر برای چه؟
وقتی تو سُفرهی حسنی پهن کردهای
پس سرزدن به سُفرهی دیگر برای چه؟
گر تو ادامهی علی کوفه نیستی
پس آمدهست این همه لشگر برای چه؟
ای خاک بر سر همه، تاج سرم شکست
افتاده زیر پا علی اکبر برای چه؟
مغرب نیامدهست هنوز ای مؤذنم
بالای نیزه رفتهای آخر برای چه؟
ما سعی میکنیم ولی یک عبا کم ست
اصلاً شدی تو چند برابر برای چه؟
عمه اگر برای من و تو نیامدهست
پس دست برده است به معجر برای چه؟
ای سایهی تو بر سر عمه! بلند شو
به احترام معجر عمه بلند شو
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از بحارالاشعار
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_زمان__عج__مدح
حُسن شما نبود که دلبر نداشتیم
بهره ز خانواده ی کوثر نداشتیم
در فصل انتظار فرج شکر می کنیم
جز سایه ی ولای تو بر سر نداشتیم
ذکر تو جنّت دل هر منتظر بود
بی نام تو بهشت معطّر نداشتیم
با این همه خطا و گناهی که داشتیم
از آستان قدس تو سر بر نداشتیم
در کشتیِ خزان زده ی آخر الزّمان
بی پشتوانه ی تو که لنگر نداشتیم
سوی تو آمدیم که حاجت روا شدیم
رفتیم چونکه حاجت دیگر نداشتیم
هر هفته رنجنامه ی ما خِجلت آور است
جز دردسر برای تو آخر نداشتیم
ما بر صحیفه ی دل خود نقش می زنیم
ره توشه جز ولایت حیدر نداشتیم
بر ما چه می گذشت ز هول و عذاب قبر
محشر اگر شفاعت مادر نداشتیم
ای یوسف عزیز به سوی وطن بیا
موعود آل فاطمه یابن الحسن بیا
شاعر : احسان محسنی فر
امام زمان (عج)
مدح
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
هدایت شده از بحارالاشعار
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_زمان__عج__مدح
هر چند غرق مشکلیم امّا به زودی
می آید آن حلال مشکل ها به زودی
پیداست پشت ابر غیبت روی خورشید
پس می شود روشن دو چشم ما به زودی
در پوست خود هم نمی گنجیم از شوق
چون که به زودی می رسد آقا به زودی
صبح ظهورش می رسد از سمت مکّه
دنیا گلستان می شود یکجا به زودی
صوت دل انگیز اذانش پخش گردد
مثل اذان اکبر لیلا به زودی
با اشهد انّ علیاً حجّة الله
خوشحال گردد مادرش زهرا به زودی
با ذکر یا زهرا رَود سمت مدینه
تا که بگیرد انتقامش را به زودی
با هیزمی که یادگاری مدینه است
یک کوه آتش می کند برپا به زودی
از خاک بیرون می کشد آن قاتلین را
حکم قصاصش می شود اجرا به زودی
شهر مدینه غرق در زوّار گردد
مثل خراسان می شود آن جا به زودی
گلدسته ... گنبد ... پنجره فولاد و مرقد
صحن بقیعش می شود زیبا به زودی
بالای سقاخانه ی آن می نویسد
یا عمّی العباس ، یا سقا .... به زودی
از دست زهرا مادرش می گیرم آخر
برگ برات کربلایم را به زودی
شاعر : محمد فردوسی
امام زمان (عج)
مدح
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
♨️مجموعه «گله دارم [داشتم] اما رای میدهم»
طراحان : حامد مغروری، توحید بایرامی
#انتخابات
_ 🇮🇷🇮🇷 جهاد تبیین 🇮🇷🇮🇷_
https://eitaa.com/jihadTabeen
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
میايستم امروز خدا را به تماشا
اي محو شکوه تو خداوند سراپا
اي جان جوانمرد! به دامان تو دستم
من نيز جوانم، ولي افتادهام از پا
آتش بزن آتش به دلم، کار دلم را
اي عشق مينداز از امروز به فردا
آتش بزن آتش به دلم اي پسر عشق
يعني که مکن با دل من هيچ مدارا
با آمدنت قاعدهي عشق به هم خورد
ليلاي تو مجنون شد و مجنون تو ليلا
تا چشم گشودي به جهان، ساقي ما گفت:
"المنة للَه که درِ ميکده شد وا"
ابروي تو پيوسته به هم خوف و رجا را
چشمان تو کانون تولا و تبرا
اي منطق رفتار تو چون خلق محمد
معراج براي تو مهياست، بفرما!
اين پردهاي از شور عراقي و حجازيست
پيراهن تو چنگ و جهان دست زليخا
دل مانده که لبهاي تو انگور بهشتي است
يا شيرخدا روي لبت کاشته خرما
عالم همه مبهوت تماشاي حسين است
هر چند حسين است تو را محو تماشا
"چون چشم تو دل ميبرد از گوشهنشينان"
شد گوشهي ششگوشه براي تو مهيا
از گوشهي ششگوشه دلم با تو سفر کرد
ناگاه درآورد سر از گنبد خضرا
مجنون علي شد همهی شهر، ولي من
مجنون علي اکبر ليلام به مولا
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e