هدایت شده از حسینیه مقتل
#امروز
19 محرم الحرام :
حرکت کاروان کربلا به سوی شام:
در این روز اهل بیت سیّد الشّهداء علیه السّلام را از کوفه به سوی شام حرکت دادند.
(الوقایع و الحوادث: ج 4، ص 114)
زنهای غیر هاشمیه از انصار امام حسین علیه السّلام که در کربلا اسیر شدند با شفاعت اقوام و قبایلشان نزد ابن زیاد از قید اسیری خلاص شدند، و فقط زنهای هاشمیات برای اسارت به شام برده شدند.
( #ابصار_العين فی انصار الحسین علیه السّلام: ص 133)
#نوزدهم_محرم
#کوفه_تا_شام
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حدیث اشک
یا زینب(س)
هم قطره را به وسعت دریا حساب کن
هم کاسه های چشم مرا، پُر گلاب کن
هرکس خراب عشق تو باشد خراب نیست
من را بساز از نو و بعدش خراب کن
در وصل، هجر دیدم و در هجر، وصل یار
یک شب جواب من بده، یک شب جواب کن
فرقی نمی کند بزنی یا بغل کنی
تو صاحب اختیار منی ... انتخاب کن!
شال سیاه روضه مرا روسفید کرد
من را غبار سایه ی این آفتاب کن
با آبروتر از تو ندارم، مرا بخر
اینبار هم ترا به رقیه ثواب کن
جان سری که بر در دروازه معطل است
من را اسیر محمل زینب خطاب کن
گفت ای حسین گرچه سرت را شکسته اند
در کوفه یاد فرق سر بوتراب کن
فکر مرا نکن که سرم سنگ میخورد
ای سایه ی سرم، برو فکر حجاب کن
ای نیزه دار! نیزه نچرخان مقابلم
شرم از نگاه صاحب آن مشک آب کن
گرچه بناست اشک مرا در بیاوری
رحمی به حال زار و نزار رباب کن
رضا دین پرور
#حسینیه_حدیث_اشک #رضا_دین_پرور #شعر_شعر_مصائب_اسارت_شام_و_کوفه #شعر_مصائب_اسارت_اهل_بیت #شعر_مصائب_اسارت_شام
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_زینب_س_مصائب
هرچند پای خستۀ زینب توان نداشت
هرچند بین قافله جانش امان نداشت
بار امانتی که به منزل رسانده است
چیزی کم از رسالت پیغمبران نداشت
جز گیسوان غرق به خون روی نیزهها
در آتش بلا به سرش سایهبان نداشت
آیا به جز حوالی گودال، ساربان،
راهی برای رفتن این کاروان نداشت؟
یک شهر چشم خیره و... بگذار بگذریم
شهری که از مروّت و غیرت نشان نداشت
آری هزار داغ و مصیبت کشیده بود
اما تنور و تشت طلا را گمان نداشت
دیگر لب مقدس قرآن کربلا
جایی برای طعنۀ آن خیزران نداشت!
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار محمد جواد شیرازی
#تنور_خولی_لعنة_الله_علیه
کنجِ تنورم، خواهرم زینب کجایی؟
قطعا تو هم بر رنج و سختی مبتلایی
دیدی دوتایی بوی خاکستر گرفتیم
دیدی دوتایی سوختیم از این جدایی
کرده رخت را ارغوانی، تازیانه
کرده رخم را رنگ خون، ضرب عصایی
دیدم زمان غارت افتادی به زحمت
از کربلا دیدی چه کربی چه بلایی
الحق که زین العابدین را حفظ کردی
خواهر نشان دادی که دخت مرتضایی
در وجه مادر بودی اما با قد خم...
بیش از گذشته جلوه ی خیرالنسایی
خیرش دهد حق همسر خولی رسیده
تا که سرم را بخشد از گرما رهایی
خواهر ندیدی مادر آمد، با حضورش
پر شد کنارم عطر یاسِ جان فزایی
روضه به پا کرده برایم کنج حجره
اشکش شده بر زخم لب هایم دوایی
مریم، خدیجه، آسیه جمعند این جا
خالی است جایت بین این محفل، کجایی؟!
غصه نخور جسمم اگر که بی کفن ماند
شاید مهیا شد برایم بوریایی
دلتنگ صوتم هستی و از روی نیزه
می خوانم از قرآن برایت آیه هایی
باید بسوزیم و بسازیم از غم هجر
تا اربعینی که به دیدارم می آیی
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
هدایت شده از گروه تبلیغی مبین
🚩 فراخوان جذب مربی و مبلغ کودک در اربعین
💠 دعوت از فعالان و خادمان عرصه کودک
جهت نقش آفرینی در مواکب عراق و ایران
▫️حضور در مسیر به عنوان مربی ثابت و مربی سیار
🔰 جذب، پشتیبانی، توانمندسازی، اتصال به شبکه خادمین و مواکب مادر و کودک
📨 شیوه ثبت نام:
https://survey.porsline.ir/s/V9rYqag3
🗓 مهلت ثبت نام:
۲۰ مرداد ماه ۱۴۰۳، مصادف با ۵ صفر ۱۴۴۶
#موکب_مادروکودک
#هیأت_کودک
#مربی_کودک
#فراخوان
🚩 هیأت کودک
@heyatkoodak
🚩موکب مادر و کودک
@koodakarbaeen
┄┅┅═❅❅❅═┅┅┄
📲 به گروه تبلیغی مبین بپیوندید
🆔 @groh_mobin
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#مناجات_با_خدا
#شب_جمعه
پهن شد سفرۀ احسان، همه را بخشیدی
باز با لطف فراوان همه را بخشیدی
ابر وقتی که ببارد همه جا میبارد
رحمتت ریخت و یکسان همه را بخشیدی
گفته بودند به ما سخت نمیگیری تو...
همه دیدیم چه آسان همه را بخشیدی
یک نفر توبه کند با همه خو میگیری
یک نفر گشت پشیمان، همه را بخشیدی
پس گنهکاریِ امروزِ مرا نیز ببخش
تو که ایام قدیم، آن همه را بخشیدی
حیف از ماه تو که خرج گناهان بشود
تو همان نیمۀ شعبان همه را بخشیدی
داشت کارم گره میخورد ولی تا گفتم:
"جانِ آقای خراسان" همه را بخشیدی
بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد
مادری گفت "حسین جان"، همه را بخشیدی
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
محتوای تبلیغی نورالزهرا
#مناجات_با_خدا #شب_جمعه پهن شد سفرۀ احسان، همه را بخشیدی باز با لطف فراوان همه را بخشیدی ابر وقتی
داشت کارم گره میخورد ولی تا گفتم
جان آقای #خراسان، همه را بخشیدی
هدایت شده از معارف و مقاتل آلُ الله
#اسارت. #عصر_عاشورا_و_شام_غریبان
#امام_سجاد_علیه_السلام
🩸«شهادت»، کرامت ما خاندان بود … اما از ما خانواده، تا به حال، زنی به «اسارت» نرفته بود …
در نقلی آمده است:
🥀 هرگاه که جناب ابوحمزه ثمالی به محضر امام سجاد علیهالسلام میرسید، آن حضرت را با حال گریان مشاهده میکرد! روزی عرضه داشت: ای آقایمن! این گریه و اندوه شما کی تمام میشود؟ ... مگر «قتل» برای شما خاندان، عادت نبود؟! مگر «شهادت»، کرامتی از جانب خدای متعال برای شما نبود؟! در این هنگام امام سجاد علیهالسّلام به او فرمودند:
📋 وَ هَلْ سَبْيُ النِّساءِ لَنا عٰادَةٌ؟!
▪️اما آیا به اسیری بُردن زنها، برای ما خانواده، عادت بود؟!
📋 يا أبا حمزة! وَاللّهِ مٰا نَظَرتُ إلىٰ عَمّاتِي وَ أخَواتي إلّا ذَكَرتُ فَرارَهُنَّ فِي البَيداءِ مِنْ خَيمَةٍ إلىٰ خَيمَة
▪️ای اباحمزه! به خدا قسم تا نگاهم به عمهها و خواهرانم میافتد به یاد میآورم آن ساعاتی را که چگونه بر روی ریگ و رمل بیابانها میدویدند و از دست دشمنان از خیمهای به خیمه دیگر فرار میکردند؛
📋 وَ المُنادي يُنادِي أحرِقوا بُيوتَ الظالمِين!
▪️در همان حال هم یک نفر از لشکر دشمن دائماً فریاد میزد: خانه ستمکاران را به آتش بکشید!
📚مجمع مصائب اهلالبیت علیهمالسلام، ج۱ ص۱۰۳
✍ یادش به خیر روز و شبم با حسین بود
وقت نماز اَشهدِ من یا حسین بود
بعد از حسین پیر شدم ناتوان شدم
آتش گرفت خیمه و بی خانمان شدم
ای شاهد اسیری من، ای غیور من
قبل از غروب روز دهم ای حضور من
از قوم ما زنی به اسارت نرفته بود
حتی کسی به بزم جسارت نرفته بود
بعد از تو کوچه کوچه نمایان شدیم ما
حتی سوار ناقهی عریان شدیم ما
@Maghaatel
هدایت شده از هیئت محبان الزهراء (سلام الله علیها)
#گزارش_صوتی مراسم #هفتگی هیئت محبان الزهراء سلام الله علیها 👇🏻👇🏻
📆 پنجشنبه | ۲۰ بهمن ماه ۱۴۰۱
#لبیک_یا_خامنه_ای 🌹
#امام_زمان (عج) 🌹
🚩هیئتمحبانالزهراءسلاماللهعلیها🚩
--------------------------------------------------
🆔 @mohebanozahra_heyat ✅
هدایت شده از هیئت محبان الزهراء (سلام الله علیها)
سخنرانی_۲۰۲۳_۰۲_۱۳_۱۲_۰۴_۵۹_۱۹۹.mp3
32.51M
#روضههفتگی
🔸۲۰ بهمن ماه🔸
هیئت محبان الزهرا سلاماللهعلیها
( سخنرانی )
حجت الاسلام سروش
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔️🍃@mohebanozahra_heyat🍃
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
بی قیمتیم و قیمت ما میشود حسین
در اوج فقر، ثروت ما میشود حسین
زهرا میان عرش دعاگوی جمع ماست
وقتی که ذکر هیئت ما میشود حسین
این روزها مساجد ما هم حسینیه است
در این دهه عبادت ما میشود حسین
این چند قطره اشک به پای غمش کم است
بعد از وفات، حسرت ما میشود حسین
همراه کم حجاب نشسته محجبه
بنیانگذار وحدت ما می شود حسین
ما ملت امام حسینیم و تا ابد
پشت و پناه ملت ما میشود حسین
آن لحظهای که خلق سرافکنده میشوند
در روز حشر، عزت ما میشود حسین
یارب تو شاهدی که در ایام اربعین
یکجا تمام حاجت ما میشود حسین
زهرا اگر مؤید دلهای ما شود
سرمایهی محبت ما میشود حسین
وقتی که بالحسین شروع دعای ماست
مشغول استجابت ما میشود حسین
✍ #علی_ذوالقدر
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
#حضرت_زینب_س_کوفه
#حضرت_زینب_س_شام
قرآن بخوان از روی نیزه دلبرانه
یاسین و اَلرَّحمان بخوان پیغمبرانه
قرآن بخوان تا خون سرخت پا بگیرد
همچون درخت روشنی در هر کرانه
باید بلرزانی وجود کوفیان را
قرآن بخوان با آن شکوه حیدرانه
خورشید زینب! شام را هم زیر و رو کن
قرآن بخوان با لهجهای روشنگرانه
کوثر بخوان تا رود رود اینجا ببارم
در حسرت پلک کبودت خواهرانه
اما چه تکریمی شد از لبهای قاری
تشت طلا و بوسههای خیزرانِ...
گل داده از اعجاز لبهای تو امشب
این چوب خشک اما چرا نیلوفرانه
در حسرت لبهای خشکت آب میشد
ریحانهات با التماسی دخترانه
آن شب که میبوسید چشمت را سهساله
خم شد ز داغت نیزه هم ناباورانه
از داغ تو قلب تنور آتش گرفته
تا صبحدم با نالههایی مادرانه
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از گروه تبلیغی مبین
#ظرفیت_تبلیغی_اربعین
🔰یک موکب فعال در زمینه تعمیرات جهادی در اوایل طریق العلماء نجف (نزدیک مسجد سهله) نیازمند روحانی مستقر جهت: پاسخگویی به سوالات شرعی، نماز جماعت و فعالیت فرهنگی در موکب است.
❇️ موکب شلوغ است و نیاز به مبلغ فعال جهادی و فرهنگی است.
♦️برای حضور در موکب دو بازه زمانی وجود داره که اگر کسی بخواد میتونه هر دو رو باشه.
⭕️20 تا 26 مرداد
⭕️27 مرداد تا 2 شهریور (یک روز مونده به اربعین)
🔶 در صورت داشتن پرونده تبلیغ حکم گرفته میشود و غیر این صورت سامانه شمع میتواند سابقه ثبت کند.
⚜ برای ثبت نام به آیدی پیام دهید
@mj_ghasemi313
┄┅┅═❅❅❅═┅┅┄
📲 به گروه تبلیغی مبین بپیوندید
🆔 @groh_mobin
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
#حضرت_زینب_س_کوفه
در سیر او جبریل هم بال و پرش ریخت
وقت طواف چارمش خاکسترش ریخت
فطرس شد و غسل تقرب کرد روحش
هر کس که خاک چادرش را بر سرش ریخت
او «زینت» است و بینیاز از زینتیهاست
پس از مقامش بود اگر که زیورش ریخت
وقتی دهان وا کرد، دیدند انبیا هم
نهجالبلاغه بود که از منبرش ریخت
در کوفه حتی سایهاش را هم ندیدند
فرمود: غُضّوا، چشمها در محضرش ریخت
زن بود اما با ابهّت حرف میزد
مردی نبود آن جا مگر کرک و پرش ریخت
وقتی که وا شد معجرش، بال فرشته
پوشیههای عرش را روی سرش ریخت
یکگوشه از خشمش اباالفضلآفرین است
گفتیم زینب، صد ابوالفضل از برش ریخت
هجده سر بالای نیزه لشگرش بود
تا شهر کوفه چند باری لشگرش ریخت
با نیزه میکردند بازی نیزهداران
آن قدر خون از نیزهها بر معجرش ریخت
به مرقدش تازه نگاه چپ نکرده
صد لشگر تازهنفس دور و برش ریخت
آن قدر بالا رفت و بالاتر که حتی
در سیر او جبریل هم بال و پرش ریخت
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_زینب_س_کوفه
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
هرگز نمیشد خواهرت اینجا نیاید
بهر عزاداریِ این لبها نیاید
امکان ندارد اینکه مجنونی بخواند
اما برای دیدنش لیلا نیاید
بستند به زنجیر راه گریهها را
شاید صدایی از گلوی ما نیاید
از دخترت میخواستم وقتی میآید
یا چشمهایش را بگیرد یا نیاید
ای صوت لبهای پر از آیات غمگین!
پایین بیا تا خیزران بالا نیاید
دیدند میخوانی ولی کاری نکردند
تا خیزران روی لبت با پا نیاید
کنج تنور آمد کنارت چهره نیلی
کردم دعا اینجا دگر زهرا نیاید
چشمانِ اینجا سخت ناپرهیزگارند
اما نمیشد خواهرت اینجا نیاید
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
محتوای تبلیغی نورالزهرا
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب #حضرت_زینب_س_کوفه در سیر او جبریل هم بال و پرش ریخت وقت طواف چارمش خاکستر
وقتی که وا شد معجرش، بال فرشته
پوشیه های عرش را روی سرش ریخت
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
هدایت شده از مبشرصبح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸یادت بخیر #سید_عزیز و مظلوم
که از دوستان بیشتر از مخالفان طعنه شنیدی...
#تنفیذ
#دلم_برای_رئیسی_سوخت
⚫️ #مبشرصبح را به دوستانتان معرفی بفرمایید.
https://eitaa.com/joinchat/2129985567C4b22f9eb1d
هدایت شده از علی سروش
آقای #پزشکیان @Pezeshkian_ir مبارکه انشالله ولی دو نکته:
۱. بد نبود حداقل خم میشدید برای بوسیدن دست #حضرت_آقا
۲. هر اختلاف نظری مساوی با پیروی از #هوای_نفس نیست؛ شاید به اختلاف نظر #علمی برگرده؛ نباید نیومده مخالفین رو متهم به #بی_اخلاقی کرد.
#تنفیذ
#نقد
#مخالف
https://virasty.com/alisorosh1421/1722162328532624931
کانال علی سروش:
@ASorosh1421
هدایت شده از معارف و مقاتل آلُ الله
#اسارت
🩸هیچ یک از ما باقی نماند، جز اینکه خاری، پای او را به درد آورد...
در نقلی آمده است:
🥀 یکی از فرماندهان لشکرِ حرامیانی که أسرای آل الله «علیهنّالسلام» را به سمت شام میبرند، ملعونی به نام «زجر بن قیس» حرامزاده بود.
🥀 وقتی که کاروان به بیابانی رسید که آن صحرا پُر از خار و سنگ و درخت بود، آن نانجیب دستور داد تا اسیران را با سرعت حرکت دهند؛ کاروان از آن وادی چنان با سرعت حرکت کرد، که شترانی که آبستن بودند، از سختی راه زاییدند و خار به پای تمام مرکب ها رفت.
🥀 طبق این نقل، در اینجا بود که امام سجاد علیهالسلام فرمودند:
📋 فَلَم یَبقَ واحدٌ مِنّا أهلالبیت ِإلّا أصابَهُ أَلَمُ الشَّوک
▪️همانا از ما اهلبیت «علیهمالسلام» کسی باقی نماند جز اینکه خاری پای او را به درد آورد.
📚بحرالمصائب ج۷ ص۲۶۰
✍ چه پای آبلهخیزی… چه مرکبی و چه راهی
مهار ناقه نیفتد به دست «زجر»، الهی!
به خفتگان، همه رو نیزه میزدند که برخیز
دریغ و درد چه راه بلند و شام سیاهی
به غیر سایهی سرنیزه ها و خار مغیلان
برای طفل سه ساله نبود پشت و پناهی
اسیر بود امامی که کائنات اسیرش
اسیر بود چنان که به سینه سلسله آهی
به پاره پارهی معجر، مخدّرات مکدّر
خدا کند که ندوزند اهل شام نگاهی
به چوب خشک، لبی را یزید بست که از خاک
محال بود نروید پی دعاش گیاهی
بدا به شعر که میخواند فی البداهه و میریخت
شراب بر سر پاک بلند مرتبه شاهی...
@Maghaatel
هدایت شده از معارف و مقاتل آلُ الله
#اسارت
🩸ای پیرزن! آن زینب که تو میگویی، همین زن است که داری با او صحبت میکنی...
در نقلی آمده است:
🥀 در یکی از منزل های در راه شام، حضرت زینب کبری سلاماللّهعلیها با اطفال خردسال نشسته بودند و رسم این بود که در هر منزل، مردم به تماشا میآمدند.
🥀 ناگهان پیرزنی عصا به دست آمد و نگاهی به دایره اسرا کرد و چشم او به زینب کبری سلاماللّهعلیها افتاد. جلو آمد و عرضه داشت: از کجا هستید؟ زینب کبری سلاماللّهعلیها فرمودند: از اسيران کربلا. پرسید: از کدام شهر آمدهاید؟ حضرت فرمود: مدینة الرسول صلی اللّه علیه وآله.
🥀 پرسید: از کدام طايفه هستید؟ حضرت فرمودند: از بنی هاشم. عرضه داشت: من و شوهرم در زمان امیرالمؤمنین علیهالسلام به مدینه آمدیم. شوهرم فقیر بود از امیرالمؤمنین علیهالسلام مالی طلب کرد.
🥀 امیرالمومنین علی علیهالسلام، فرزندش حسین علیهالسلام را طلبید و فرمود: ای فرزندم! قرض این فقیر را بده. با حسین علیهالسلام رفتیم به در خانه فاطمه زهرا سلاماللهعلیها.
🥀 دیدم فاطمه زهرا سلاماللهعلیها به دخترکی کوچک که زینب سلاماللّهعلیها نام داشت،فرمود: دخترم! گردنبند خود را بده به این فقیر. آن دختر چنین کرد و به برکت آن گردنبند تاکنون فقیر نشدهام.
🥀 به من بگو آیا زینب کبری سلاماللّهعلیها به سلامت است؟ یک مرتبه حضرت ام کلثوم علیهاالسلام که این صحنه را مشاهده مینمود، به گریه درآمد فرمود: «ای پیرزن! آن زینب که تو میگویی همین زن است که با او صحبت میکنی!»
📚جامع المجالس، ص۷۵ (نسخه خطی)
✍ در کربلا صبور رسید و دچار رفت
زینب عزیز آمد و با حال زار رفت
آنکس که روزگار به گردش نمیرسید...
آخر به سایهی ستم روزگار رفت
روزی کنار اکبر و روزی کنار شمر
آنسان سوار آمد و اینسان سوار رفت!
بانوی باحیای حرم بعد نیم قرن...
بین غریبه آمد و با نیزهدار رفت
زینب اگرچه وقت بلا پس نمیکشید
هر جا صدای حرمله آمد کنار رفت!
میخواست تا وداع کند با تن حسین
او را چنان زدند ز قلبش قرار رفت
خلخال دختران همه سوغات کوفه شد
از آن به بعد پای همه روی خار رفت
عباس گریه گرد همان دم که خواهرش
با مستهای بیسروپا همجوار رفت
احمد عمامه را به زمین زد میان عرش
وقتی بهروی معجر زینب غبار رفت
@maghaatel
هدایت شده از تاملی در تاریخ اسلام
✍بنابر درخواست برخی از اعضای محترم کانال «تاملی در تاریخ اسلام» اجمالا برخی از قاتلان اصلی #امام_حسین_علیه_السلام را معرفی کرده ایم.
🌐از طریق هشتکهای مخصوص، مطالب را دنبال فرمایید :👇
#معرفی_شخصیت_تاریخی
1⃣ #یزید_بن_معاویه_لعنه_الله
2⃣ #عبیدالله_بن_زیاد_لعنه_الله
3⃣ #عمر_بن_سعد_لعنه_الله
4⃣ #شمر_بن_ذی_الجوشن_لعنه_الله
5⃣ #شبث_بن_ربعی_لعنه_الله
6⃣ #حصین_بن_نمیر_لعنه_الله
7⃣ #خولی_بن_یزید_لعنه_الله
8⃣ #سنان_بن_انس_لعنه_الله
9⃣ #حرمله_بن_کاهل_لعنه_الله
🔟 #عمرو_بن_حجاج_لعنه_الله
#اشقیاء
«أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى القَومِ الظَّالِمِینَ»
@TarikhEslam
هدایت شده از کتابخانه فضائل
-
-
روى في عين البكاء و اصل البکاء
سألوا ابليس"هل ندمت أو ندمت
على شيء من أفعالك، لأنك أغويت
و أفسدت وأفسدت الناس
وحرضت الناس على الإثم؟"
چنانچه در اصلالبکاء و عینالبکاء منقول
است که از شیطان سوال نمودند که:
این قدر مردم را اغوا و شیطنت و فساد و
تحریک بر معصیت که کردهای، آیا هیچ از
عمل خود نادم و پشیمان شدهای یا نه؟
قال: لا، إلا في أمر قتل، فقيل: ما هو؟
قال: قد أحرصت الأشقياء على قتال
الحسين فندمت على ذلك فإن من
بكى عليه غفر الله له ذنوبه جميعاً
ابلیس گفت: هرگز پشیمان نشدم مگر
در امر قتل! گفته شد چه قتلی؟
ابلیس گفت به تحقیق من شقاوتمندان را
تحریص و تشویق کردم بر کشتن حسین
-علیه السلام- و همانا پشیمان هستم بر
آن، چونکه هر که بر او گریه کند خداوند
تمام گناهانش را میبخشد و میآمرزد.
📚بحرالمصائب، تبريزي، ج٥، ص١٦٥
هدایت شده از کتابخانه فضائل
•تشکیک در عزاداری•
-
-
ابن قولویه قمی روایت کرده است
که حضرت زینب -سلام الله علیها-
از أمیرالمؤمنین روایت کرده است
که در هنگام احتضار از وقائع عاشورا
صحبت نمودند و سپس فرمودند:
.. إنّ إبلیس فی ذلک الیوم یطیر فرحاً
فیحول الأرض کلّها فی شیاطینه و
عفاریته فیقول: یامعشر الشیاطین!
قد أدرکنا من ذریة آدم الطلبه و بلغنا
فی هلاکهم الغایة و أورثنا هم السوء
إلاّ من اعتصم بهذه العصابه فاجعلوا
شغلکم بتشکیک النّاس فیهم...
به درستی که ابلیس در این روز [بعد از
واقعه کربلا] حول زمین پرواز میکند در
حالی که شادمان است و تمامی شیاطین
و جنهای خبیث را جمع میکند و چنین
میگوید: ای گروه شیاطین! همانا که ما
انتقام و طلب خود را از ذریه آدم گرفتیم
و مردم را اهل جهنم کردیم مگر کسی
که در این مصیبت گریه کند و به دوستی
آل محمد -صلی الله علیه و آله- پایدار
باشد. پس تا میتوانید مردم را به شک
اندازید و از این مصیبت باز دارید، تا
زحمت و تلاش من به هدر نرود!
📚کامل الزیارات، إبن قولویه،
باب ۸۸، ح۱، ص ٤٨٨
@ketabkhaneh_fazael
هدایت شده از معارف و مقاتل آلُ الله
#اسارت
🩸سوارشدن بر روی شتران لاغر و بیجهاز، چه بلایی بر سر انسان میآورد؟!
بالاتّفاق، در تمامی منابع و مقاتل آمده است که اهل و عیال سیدالشهداء علیهالسلام را از کوفه تا شام، بر شتران بیجهاز و لاغراندام، سوار کردند و با وضعی که زبان، توان گفتن آن را ندارد، آن مخدّرات بیپناه را تا به شام بُردند.
🔖 اما برای آنکه ذرّهای از عظمت این مصیبت (سوارشدن و طیّمسیر بر روی شتر لاغر و بیجهاز) دانسته شود، به جاست که به این «گزارش تاریخی» در مورد سوارکردن جناب «ابوذر» بر روی شتر بیجهاز و لاغراندام، اشارهای کرده باشیم:
📜 ... معاويه دستور داد ابوذر را حبس کنند و خطر باقى ماندن او را در شام به عثمان خبر داد، عثمان دستور داد او را بر مرکب خشن و بدون جهاز، سوار کنند و شب و روز برانند تا سخت شکنجه ببيند و همين گونه کردند،
🗒 حَتَّی قَدِمَ بِهِ اَلْمَدِینَةَ وَ قَدْ سَقَطَ لَحْمُ فَخِذَیْهِ مِنَ الْجَهْدِ.
▪️هنگامى که ابوذر به مدينه رسيد، پاهایش کاملاً مجروح و خشک شده بود.
📚شرح نهجالبلاغه،ابن ابی الحدید، ج۸ ص۲۵۸
🖇 برای همین، وقتی که در شام «منهال»، امام سجاد علیهالسّلام دید، حال آن حضرت را اینگونه نقل کرد:
📋 رِجلاهُ كأنّهُما قَصبَتان، و الدّمُ يَسيلُ مِن ساقَيه، و الصُّفرةُ قد ازْدادَت علَيه،
▪️دو پاى مباركش مانند دو چوبه نِىْ خشک شده بود و خون از هر دو ساق مباركش جاری و زردی، در چهره مبارکش نمایان بود!
📚انوارالنعمانیه ج۳ ص۲۵۲
📚معالی السبطین ج۲ ص۱۶۸
✍ هر چند در مسیر سرت ازدحام بود
اما درست مثل همیشه امام بود
بی تو سوار ناقهی عریان شدم حسین
من که به روی چشم علمدار، جامْ بود
یادم نمی رود سر بالا نشین تو
بازیچهی نگاه اهالی شام بود
در حرف های مرد و زن پشت بام ها
چیزی اگر نبود فقط احترام بود
با دستِ سنگ، صورت تو خط خطی شده
از بس که آفتاب تو نزدیک بام بود
@Maghaatel