eitaa logo
محتوای تبلیغ دانش آموزی جامعه الزهرا سلام الله علیها
1.3هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
1.1هزار فایل
این ڪاناݪ شامݪ محتۅاهاے تۅلید شده تۅسط مبلّغان جامعة الزَّهࢪا(سلامُ اللهِ عَلیهٰا) جهت تبڵیغ دانش‌آمۅزے مێ‌باشد. ارتباط با ادمین @Qanbariz ارتباط با ادمین @NHTaheri
مشاهده در ایتا
دانلود
🛑پروانه‌های رنگارنگ بچه‌ها با شادی فریاد کشیدند و دوان دوان به سوی تپه رفتند.🗻 کشاورزانی که در آن دور و بر سرگرم کار بودند، شگفت‌زده نگاهشان کردند. چی شده؟🙄 کجا می‌روند؟ بچه‌ها با چشم‌های تیزشان، پیامبر را از دور شناخته بودند. 🕊بچه‌ها مثل پرنده‌های مهاجر که با هم در آسمان پر می‌کشند، روی زمین پر می‌کشیدند، کنار تپه به پیامبر رسیدند. پیامبر که بچه‌ها را از دور دیده بود، با لبخند به سویشان آمد و با همه سلام و احوال‌پرسی کرد. بچه‌ها سر از پا نمی‌شناختند. شاد و بی‌قرار، مثل پـــ🦋ــروانه‌های رنگارنگ که دور گل می‌گردند، دور پیامبر حلقه زدند.💫(حکمت‌نامه کودک، ص۲۲۶) •┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•ٰ ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
🛑ذوق و شوق 🕊نماز شروع شد. عطر صدای دل‌نشین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در میان مسجد پیچید. نمازگزاران، عاشقانه به صدای زیبایش گوش می‌دادند. حسین علیه السلام رو به روی پیامبر کنار دیوار محراب نشسته بود. پیامبر سر بر سجده گذاشت. ☘حسین علیه السلام با خوش‌حالی جلو آمد و سریع روی دوش پیامبر سوار شد. با شور و شادی پاهایش را تکان داد: «هِی هِی، بَه بَه! بَه بَه!» پیامبر، آرام او را پایین گذاشت و سر از سجده برداشت و باز به سجده رفت. حسین علیه السلام دوباره روی دوش پدر بزرگ مهربان سوار شد: «هِی هِی، بَه بَه!» پیامبر دوباره او را آرام پایین آورد و بلند شد. از جا برخاست تا رکعت دوم را بخواند. 🌸✨ حسین علیه السلام همان جا نشست و با شور و شوق منتظر ماند تا نوبت سجده‌های بعدی برسد. در سجده‌های رکعت دوم هم باز روی دوش سوار شد. خلاصه آن روز تا آخرین سجده نماز، هر بار، پیامبر سجده می‌رفت، حسین علیه السلام روی او سوار می‌شد و خود را مانند سواران تکان می‌داد و شادی می‌کرد.🌿🌿🌿 صدای دل‌نشین پیامبر و صدای شیرین حسین کوچولو که هنگام سوار شدن با ذوق و شوق حرف می‌زد، درهم می‌آمیخت و فضای مسجد را زیباتر می‌کرد.(حکمت‌نامه کودک، ص۲۶۴) •┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•ٰ ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
🛑دسته گل است، مبارک است صدای گریه نوزاد در اتاق پیچید. اشک‌های شوق خدیجه(علیهاالسلام) بر گونه‌هایش لغزید. خداوند مهربان، دختر دیگری به پیامبر اکرم هدیه داد.🌻🌿🌻🌿 🌱یکی از بانوانی که برای کمک‌کردن به حضرت خدیجه به خانه پیامبر آمده بود، از اتاق بیرون آمد و خوش‌حال و شادمان، دوان‌دوان سوی اتاق پیامبر رفت. در زد. تندتند نفس می‌زد: «ای پیامبر خدا! چشمتان روشن! فرزندتان به‌دنیا آمد. دختری ناز و زیبا»🌟💫🌟 پیامبر خندید: «خدایا شکر!» از آن بانو هم تشکر کرد و گفت: «این دختر عزیز، دسته‌گلی است که خداوند به ما هدیه کرده است.🎁 خدای مهربان خودش روزی‌اش را خواهد داد». (میزان الحکمه، ح۲۲۶۴۷) •┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•ٰ ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
🛑صدای گریه بچه‌ها «الله اکبر» پیامبر نماز عصر را شروع کرد. «بسم الله الرحمن الرحیم» نوای زیبای «بسم الله» در میان مسجد پیچید!🌾 پس آهسته شروع کرد به خواندن حمد و سوره. نمازگزاران غرق در سکوت، در صف‌های زیبا و منظم ایستاده بودند. 🍃 مسجد سرشار از عشق و معنویت بود. پیامبر رکعت اول و دوم را مثل همیشه با آرامش خواند.🍃 رکعت سوم شد. ناگهان صدای گریه کودکی از دور به‌گوش رسید! گریه، لحظه‌به‌لحظه شدیدتر می‌شد. گویا کسی نبود او را ساکت کند! 🌹پیامبر، سریع، نماز را به‌پایان رساند و از مسجد بیرون رفت. نمازگزاران شگفت‌زده به هم نگاه می‌کردند! «چی شده؟ کجا رفت؟» چند لحظه بعد، پیامبر داخل مسجد برگشت. نمازگزاران با تعجب به ایشان نگاه می‌کردند! 🌴مردی سکوت را شکست: «ای پیامبر خدا، چه اتفاقی افتاده است؟ آیا خبر بدی آورده‌اند؟ چرا با عجله نماز خواندید؟» 🍃 پیامبر نگاهی به صف‌ها انداخت و فرمود: «آیا صدای گریۀ کودک را نشنیدید؟» 🌱(حکمت‌نامه کودک، ص۱۳۶) •┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•ٰ ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
🛑یه لقمه این، یه لقمه آن سلمان با شور و شوق به سوی خانه پیامبر می‌رفت. از شادی در پوست خود نمی‌گنجید. آرام در زد. پیامبر دم در آمد و او را با احترام به خانه برد.🌴 حسن و حسین هم در خانه او بودند. پیامبر کنار دیوار اتاق نشست و بچه‌ها هم در دو طرفش نشستند. 🌱سلمان به پشتی تکیه داد و رشته سخن را باز کرد. گاهی هم با لبخند به پسرهای گل نگاه می‌کرد. پیامبر ظرف غذایی را جلویش گذاشته بود و به پسرهای عزیزش غذا می‌داد. یک لقمه در دهان حسن علیه السلام می‌گذاشت و یک لقمه در دهان حسین علیه السلام. بچه‌ها با شور و شوق، لقمه‌های خوشمزه را می‌خوردند. چشم‌های روشنشان پر از گل ستاره بود 🌟.🌟🌟🌟🌟 🌺🍃صورتشان گل انداخته بود. بوی عطرشان خانه را پر کرده بود و خانه پیامبر، زیباتر از بهار شده بود. (بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۰۴) •┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•ٰ ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
🛑باغ سبز کوچه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و دوستانش داخل کوچه رسیدند. حسین علیه السلام با بچه‌های کوچک در میان کوچه سرگرم بازی بود. چشم پیامبر به حسین علیه السلام افتاد. لحظه‌ای ایستاد و با لبخند او را نگاه کرد. با شادی، حسین علیه السلام را صدا زد: «همان جا بایست. آمدم تا تو را بگیرم.» آرام به سوی حسین علیه السلام دوید. حسین علیه السلام شادی کنان به طرف ته کوچه فرار کرد. پیامبر هم به دنبالش دوید. دوستان پیامبر و بچه‌ها با شادی به پدربزرگ و پسر کوچک نگاه می‌کردند. سرانجام، پدربزرگ مهربان، نفس‌زنان به حسین علیه السلام رسید. آرام، او را نگه داشت.✨🌸✨🌸✨ یک دست خود را زیر چانه او و دست دیگرش را پشت سر او گذاشت و صورت نازش را بوسید. 🌟صورتش را به سوی دوستان گرداند و گفت: «حسین علیه السلام از من است و من از حسینم. هر کس که حسین علیه السلام را دوست داشته باشد، خداوند، او را دوست می‌دارد».(حکمت‌نامه کودک، ص۲۶۸) •┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•ٰ ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
¦↜⏰ به وقت داستان1 ⊱داستانی از بلندای سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)⊱•••-----------📄 این قسمت:)❤️ مادر پدر ــ ــ ـ ـــ ـــــ ❐برگرفته از کتاب{ فاطمه علی است} به قلم علی قهرمانی •┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈• ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
¦↜⏰ به وقت داستان2 ⊱داستانی از بلندای سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)⊱•••-----------🏴 این قسمت:)❤️ دختر، رحمت خدا ــ ــ ـ ـــ ـــــ ❐برگرفته از کتاب{ فاطمه علی است} به قلم علی قهرمانی 🏴•┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•🏴 ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
¦↜⏰ به وقت داستان3 ⊱داستانی از بلندای سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)⊱•••-----------🏴 این قسمت:)❤️ سرآمد زنان ــ ــ ـ ـــ ـــــ ❐برگرفته از کتاب{ فاطمه علی است} به قلم علی قهرمانی 🏴•┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•🏴 ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
¦↜⏰ به وقت داستان4 ⊱داستانی از بلندای سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)⊱•••-----------🕯 این قسمت:)❤️ بی حج و ختم قرآن نخواب ــ ــ ـ ـــ ـــــ ❐برگرفته از کتاب{ فاطمه علی است} به قلم علی قهرمانی 🏴•┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•🏴 ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
¦↜⏰ به وقت داستان5 ⊱داستانی از بلندای سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)⊱•••-----------🏴 این قسمت:)❤️ رهنمود ــ ــ ـ ـــ ـــــ ❐برگرفته از کتاب{ فاطمه علی است} به قلم علی قهرمانی 🏴•┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•🏴 ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝