#نقاشی
اموزش نقاشی شیر و داستان امام هادی علیه السلام
#امام_هادی ع
╔═📖════╗
@mohtavayedaneshamoziyeshamim
╚════🎒🎒═╝
محتوای تبلیغ دانش آموزی جامعه الزهرا سلام الله علیها
#نقاشی اموزش نقاشی شیر و داستان امام هادی علیه السلام #امام_هادی ع ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziy
در ایام متوکل عباسی زنی ادعا کرد که من حضرت زینب هستم و متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از آن زمان سالهای زیادی گذشته است.
آن زن گفت : رسول خدا در من تصرف کرد و من هر چهل سال به چهل سال جوان می شوم. متوکل، بزرگان و علما را جمع کرد و راه چاره خواست.
متوکل به آنان گفت: آیا غیر از گذشت سال، دلیل دیگری برای رد سخنان او دارید؟ گفتند: نه.
آنان به متوکل گفتند : هادی علیه السلام را بیاور شاید او بتواند باطل بودن این زن را روشن کند.
امام علیه السلام حاضر شد و فرمود: این دروغگو است و زینب سلام الله علیها در فلان سال وفات کرده است.
متوکل پرسید : آیا غیر از این، دلیلی برای دروغگو بودن هست؟
امام علیه السلام فرمود: بله و آن این است که گوشت فرزندان فاطمه سلام الله علیها بر درندگان حرام است. تو این زن را به قفس درندگان بینداز تا معلوم شود که دروغ می گوید.
متوکل خواست او را در قفس بیندازد، او گفت: این آقا می خواهد مرا به کشتن بدهد، یک نفر دیگر را آزمایش کنید. برخی از دشمنان امام علیه السلام به متوکل پیشنهاد کردند که خود امام علیه السلام داخل قفس برود.
متوکل به امام عرض کرد: آیا می شود خود شما داخل قفس بروید؟! نردبانی آوردند و امام علیه السلام داخل قفس رفت و در داخل قفس شش شیر درنده بود.
وقتی امام علیه السلام داخل شد شیرها آمدند و در برابر امام علیه السلام خوابیدند و امام علیه السلام آنها را نوازش کرد و با دست اشاره می کرد و هر شیری به کناری می رفت.
وزیر متوکل به او گفت : زود او را از داخل قفس بیرون بیاور و گرنه آبروی ما می رود.
متوکل از امام هادی علیه السلام خواست که بیرون بیاید و امام علیه السلام بیرون آمد.
امام فرمود : هر کس می گوید فرزند فاطمه (سلام الله علیها) است داخل شود.
متوکل به آن زن گفت : داخل شو. آن زن گفت : من دروغ می گفتم و احتیاج، مرا به این کار وا داشت و مادر متوکل شفاعت کرد و آن زن از مرگ نجات یافت.
منابــع :
- بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۴۹ ح ۳۵ چاپ ایران
- منتهی الامال ج ۲ ص ۶۵۴ چاپ هجرت.
#داستان
#امام_هادی ع
╔═📖════╗
@mohtavayedaneshamoziyeshamim
╚════🎒🎒═╝
ماجرای یونس نقاش
در زمان امام هادی(ع) شخصی به نام یونس نقاش در همسایگی حضرت زندگی می کرد. یونس نقاش همیشه خدمت امام دهم(ع) می رسید و به ایشان خدمت می کرد. یک روز او در حالی که از ترس و وحشت به شدت می لرزید خدمت امام(ع) رسید و گفت "ای آقای من، زمان زیادی به مرگم باقی نمانده است. حالا خدمت شما رسیده ام تا خواهش کنم که پس از مرگم، مراقب همسر و فرزندانم باشید.
بعد از آن که حرف های یونس نقاش تمام شد، امام علی النقی(ع) از او پرسیدند "چه اتفاقی افتاده است؟" یونس نقاش گفت :آماده ی مرگ شده ام." امام هادی(ع) در حالی که با مهربانی لبخندی بر لب داشتند به او گفتند "مگر چه شده است که آماده ی مرگ شده ای؟" یونس نقاش گفت "یک نفر از نزدیکان قدرتمند حاکم، یک عدد نگین گران قیمت برای من فرستاده است تا بر روی آن نقشی بیندازم. وقتی نگین را برداشتم تا آن را نقاشی کنم، یک دفعه از وسط شکست و دو قسمت شد. دیگر نتوانستم بر روی آن نقاشی کنم. فردا هم قرار است که صاحب نگین بیاید و آن را ببرد. مطمئن هستم وقتی که بفهمد نگینش را شکسته ام دستور خواهد داد آن قدر به من تازیانه بزنند تا بمیرم. "
امام(ع) با آرامش و مهربانی به او گفتند "نگران نباش. برگرد به خانه ات. مشکلی برایت پیش نمی آید.
یونس نقاش به دستور حضرت به خانه اش برگشت. اما همچنان نگران بود. نمی دانست فردا چه بلایی بر سرش خواهد آمد. فردای آن روز دوباره در حالی که به شدت وحشت زده بود خدمت امام هادی(ع) رسید و با دستپاچگی گفت "مولای من، به دادم برسید که بیچاره شدم."
حضرت با آرامی از او پرسیدند "مگر چه شده است؟" یونس نقاش گفت "صاحب نگین یک نفر را فرستاده است تا آن را از من بگیرد و ببرد. حالا چه باید بکنم؟به او چه بگویم؟"
امام علی النقی (ع) در حالی که لبخندی بر لب داشتند به او فرمودند "به تو گفتم که نگران نباش. حالا هم به خانه ات برگرد، مشکلی پیش نمی آید."
یونس نقاش که هنوز از ترس بر خود می لرزید پرسید "اگر به خانه ام برگردم، پس جواب کسی را که آمده است نگین را ببرد چه بدهم؟"
امام(ع) با همان لبخندی که بر لب داشتند به او فرمودند "تو نزد او برو، ببین چه می گوید. خواهی دید که ناراحتی تو بی دلیل است."
یونس نقاش به خانه اش رفت. بعد از مدتی که گذشت در حالی که خوشحال و خندان بود خدمت امام دهم(ع) رسید و گفت "سرورم، همان طور که شما فرمودید به خانه ام رفتم. کسی که آمده بود نگین را ببرد وقتی که مرا دید گفت "صاحب نگین از تو خواسته است که آن را به دو قسمت تقسیم کنی. چون می خواهد آن را به دو نفر هدیه بدهد."
من با شنیدن حرف های آن مرد از تعجب دهانم باز ماند. فهمیدم که با لطف و دعای شما از این خطر جدی نجات پیدا کرده ام. حالا خدمت رسیده ام که از شما سپاسگزاری کنم. من همه ی زندگی ام را مدیون شما هستم.
#داستان
#امام_هادی ع
╔═📖════╗
@mohtavayedaneshamoziyeshamim
╚════🎒🎒═╝
#شعرکودکانه
امام دهم ما
راهنمای خوبیها
آقا امام هادی
باشد رهبر دلها
نور هدایت او
روشن کند دنیا را
╔═📖════╗
@mohtavayedaneshamoziyeshamim
╚════🎒🎒═╝
#بیانات_رهبری
امام خامنه ای:
🌷برکات ماه رجب منحصر به این ولادتها نیست؛
🌷توصیه میکنم خودم را و شما را که از برکات ماه رجب استفاده کنیم،
🌷با تقویت پیوند و ارتباط قلبی با خدای متعال.
🌷اگر آحاد ما رابطه ی خودمان را با خدا تقویت کنیم، بسیاری از معضلات، مشکلات، نابسامانی ها، ناهنجاری ها به خودیِ خود مرتفع خواهد شد.
1394/2/9
#اعتکاف
این اعتکافی که جوانها انجام میدهند، در واقع دارند با خدا خلوت میکنند. اعتکاف بیشتر یک کار فردی است؛ ایجاد یک ارتباط با خداست. جوری نشود که برنامههای جمعی این مراکز اعتکاف، حال خلوت و حال ارتباط فردی و قلبی با خدا را در افراد ضعیف بکند یا بگیرد. مجال بدهند؛ وقت بگذارند؛ بگذارند این جوانها قرآن بخوانند، نهجالبلاغه بخوانند، صحیفهی سجادیّه بخوانند. ( مجموعه رزق نهج البلاغه ) #مسئولین_اعتکاف
#اعتکاف
اعتكاف يكى از رويشهاى انقلاب است
خوشا به حالتان معتكفين عزيز. پديدهى اعتكاف يكى از رويشهاى انقلابى است. ما اول انقلاب اين چيزها را نداشتيم. اعتكاف هميشه بود. زمان جوانى ما وقتى ايام ماه رجب فرا مىرسيد، در مسجد امام قم -آنهم فقط قم؛ در مشهد من اصلاً اعتكاف نديده بودم-، شايد پنجاه نفر، صد نفر فقط طلبه اعتكاف مىكردند. اين پديدهى عمومى؛ اين كه دهها هزار نفر در مراسم اعتكاف شركت كنند، آن هم اغلب جوان، جزو رويشهاى انقلاب است. من يك وقت عرض كردم كه انقلاب ما ريزش دارد، اما رويش هم دارد؛ رويشها بر ريزشها غلبه دارند. پس خوشا به حالتان معتكفين عزيز.
مقام معظم رهبری امام خامنه ای(دام ظله)
#بیانات_رهبری
#اعتکاف
صحیفه سجادیه در اعتکاف
💟بخصوص من در این ایام اعتکاف، صحیفهی سجادیه را توصیه میکنم. این صحیفهی سجادیه واقعاً کتاب معجزنشانی است. خوشبختانه حالا ترجمه هم شده و ترجمههائی هست. سال گذشته ترجمهی خوبی از صحیفهی سجادیه را به من دادند و آن را دیدم؛ ترجمهی بسیار خوبی است. از این معارف موجود در دعاهای حضرت علیبنحسین (سلام اللَّه علیه) در صحیفهی سجادیه، استفاده کنند؛ بخوانند؛ تأمل کنند.
1387/4/26
#بیانات_رهبری
╔═📖════╗
@mohtavayedaneshamoziyeshamim
╚════🎒🎒═╝
👆 لطفا تصویر باز شود
🌷انس با صحیفه سجادیه در #اعتکاف
در دو بخش:
« عمومی و اختصاصی»
#صحیفه_سجادیه
#اعتکاف
#ایده
╔═📖════╗
@mohtavayedaneshamoziyeshamim
╚════🎒🎒═╝