بسم الله الرحمن الرحیم
شمر تعزیه
تعزیه خوانِ خواندانش بود
سنت خانه را بپا میداشت
شعرها را چه خوب از بر بود
همه را او به گریه وا میداشت
صبر میکرد در تمامی سال
تا دوباره محرمی برسد
که بپوشد ردای سرخش را
رجزش تا به عالمی برسد
بازیاش گرچه خوب بود اما
بود در بین اهلِ ده مردود
حق بده اهل روستایش را
نقشِ او نقش شمرِ تعزیه بود
اهل ده ، اهلِ خانوادهاش حتی
همه با نقش شمر بد بودند
بعد یک ماه هم پس از بازی
سردی و طعنه را بلد بودند
سرد شد کاسبیاش اما داشت
عشق گرمی به تعزیه خوانی
بعد بازیش بینِ خلوتِ خود
چشم او بود عجیب بارانی
تا که روزی بزرگِ مسجدشان
آمد و گفت: دل رها داری
همه را میبریم با هیأت
میل رفتن به کربلا داری؟
نفسش بند آمد و زبان هم بند
خبرِ او به گریهاش وا داشت
وقت بازیِ آخرش ، با خود
نیت رفتن حرم را داشت
چقدر زود حاجتش را داد
آنکه عمری خلاف او میخواند
دید خود را به دورِ شش گوشه
تعزیه در طواف او میخواند
ولی انگار کربلا که رسید
پای رفتن نداشت سوی حرم
فقط آنجا زیارتی میخواند
از همان دور روبروی حرم
شب سوم شد و دوباره نرفت
بازهم سلام کرد و گریست
دست برسینه داشت غرق ادب
باز احترام کرد و گریست
با خودش گفت شمر تعزیهخوان
بیش از این کاش عادتم ندهند
کاش میشد که زودتر بروم
بیش از اینها خجالتم ندهند
رفت از بازی خودش غمگین
بازی روزگار را میدید
بازهم بعد این زیارتِ دور
رفت و در رختخوابِ خود خوابید
ناگهان دید آسمان نور است
نورِ آنکه به زیر دِیناش هست
دید در پیشِ حضرت عباس
و جلو تر از اوحسیناش هست
سر به زیر ایستاد و با همه شرم
روی خود را به آستین پوشاند
دید دارد ردای سرخش را
چهره را شمرِ شرمگین پوشاند
نقش او بازی مخالف بود
داشت اشعارِ تند و دلشکنی
ناگهان حضرتش صدایش کرد
سر به بالا بگیر... شمرِ منی
سر به بالا بگیر از اول سفرت
سخت چشم انتظار تو بودم
لحظای که سلام میدادی
این سه شب در کنار تو بودم
مادرم راضی است از حالت
و به تو داده کربلا نقشت
دور میدان میدان گریه کنان
چقدر گریه کرده با نقشت
گفت آقا خجالتم ندهید
تا نفس هست با تو میمانم
گفت حالا برام بازی کن
باز ای شمرِ تعزیه خوانم
گفت تنها نمیشود ، فرمود :
من وعباس با دلت هستیم
تو شروع کن من و ابالفضلم
در دو نقش مقابلت هستیم
اشقیا خوان مجلس اول
ابتدا از علیِاصغر گفت
قدمی زد به دور خود آنگاه
نعره زد حرمله ... مکرر گفت
روی زانو نشین و چله بکش
حتم دارم که بی هوا بکُشی
خوب دقت نما به حلق پسر
ضربهای زن که هر دو را بکُشی
با سه شعبه چنان به کودک زن
خاک این دشت را تکان بدهد
وقت لالایی اش شده بزنش
مادرش بین خیمه جان بدهد
دست بابا همینکه بالا رفت
بزنش تیر را که کاری است
حرف مادر نزد ولی میدید
اشکهای حسین جاری است
رفت سر وقت صحنهی اکبر
گفت داغی به قلب بابایش
میگذارم چنان که نشناسد
چه کسی کرده ارباً اربایش
چه جوانی عجب غیوری هست
لشگرم را ببین بهم زده است
این جوان را اگر که بگذارید
بخدا مرگ ما رقم زده است
دید چشم حسین باران بود
دست را گذاشت بر جگرش
یاد غمهای اکبرش اُفتاد
دست دیگر گذاشت بر کمرش
زره و خود و زین و تیغت را
زیر پای سپاه میبینم
چقدر چهرهات عوض شدهاست
نکند تشتباه میبینم
كاش مـیشد سَرت یكی مـیگفت
زیـرِ ایـن ضربههـا كَـمَش نكنیـد
آه ای نـیـزههـا مـیـانِ حــرم
خـواهـرش هست دَرهَـمش نكنیـد
بعد شد مجلسِ علمدار و
شمر اینگونه خواند با چامه
ای عموزاده ای امیرِ حسین
خیز آوردهام اماننامه
خیمهگاه حسین خواهد سوخت
پیشِ ما آی امیر لشگر باش
ما همه در رکاب تو باشیم
بی خیال چنین برادر باش
تا چنین گفت چهرهی عباس
سرخ شد روی خاک زد علمش
جان عباس صد هزاران بار
بفدای سهساله و حرمش
آبروی مرا محک نزنید
سرِ من خاک این قبیله شده
جان امالبنین که عباسش
نذر پابوسیِ عقیله شده
شمر گفتش که بیهوا بزنم
دستها را به تیغِ عریانم
گفت دستِ عمو فدای حرم
مَشک را میبرم به دندانم
دستهای سوار اُفتاده
چشم او را زدند ، دف بزنید
با شتابش چه میکنید اما
کوفیان مَشک را هدف بزنید
تیر را کشید از چشمش
تیر را با توانِ زانویش
خوود اُفتاد و با عمودی سخت
یکنفر زد میان اَبرویش
بعد از آن نوبت حسینش بود
شمر گفتش مگر سر آوردی
همه را کشتهایم و نوبت توست
عرق شمر را در آوردی
تشنه لب هستی و جوانمُرده
پیش تو آب بر زمین ریزم
لب تو خشکِ خشک اما خون
از رخ و گونه و جبین ریزم
فاصله کم شده کمانداران
تیرها را دقیقتر بزنید
نیزداران دوباره حلقه شوید
نیزهها را عمیقتر بزنید
مجلس گریه بود و ناله و آه
هِق هقِ شمر بی امان شده بود
شعرِ خود را نه ، شعر مرثیه خواند
تعزیهخوانی که روضهخوان شده بود
هرچه او بیشتر نفس میزد
بیشتر میزدند زینب را
تیغشان مانده بود در گودال
با سپر میزدند زینب را...
تا که نام عقیله را آورد
شاه دستش گذاشت روی سرش
وای از زینب آه از زینب
ناله میزد حسین از جگرش
دیگر از خواهرم مخوان ای وای
چه کشیده است از اسارت شام
من و عباس و مادرم عمریاست
گریه کردیم از جسارت شام
***
قرنها میشود امامِ زمان
گریه است از مصیبت زینب
خون بجای سرشک میریزد
صبح و شب از اسارت زینب
حسن لطفی ۴۰۱/۰۵/۰۵
@MohtavayeRozeh
داستان شمر تعزیه
ﺩﺧﺘــﺮﮎ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺟﻤﻌﯿﺘﯽ ﮐــﻪ ﮔﺮﯾــﻪ ﮐﻨﺎﻥ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﺟﺮﺍﯼ تعزﯾﻪ ﺍﻧــﺪ ﺭﺩ ﻣﯽﺷﻮﺩ . ﻋﺮﻭﺳﮏ ﻭ ﻗﻤﻘﻤﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻣﺤﮑﻢ ﺯﯾــﺮ ﺑﻐﻞ ﻣﯽﮔﯿــﺮﺩ !
ﺷﻤــﺮ ﺑﺎ ﻫﯿﺒﺘﯽ ﺧﺸﻦ ، ﻫﻤﺎﻥﻃﻮﺭ ﮐــﻪ ﺩﻭﺭِ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿــﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﯽﭼﺮﺧﺪ ﻭ ﻧﻌﺮﻩ ﻣﯽﺯﻧــﺪ ، ﺍﺯ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﭼﺸﻢ
ﺩﺧﺘــﺮﮎ ﺭﺍ ﻣﯽﭘﺎﯾــﺪ . ﺍﻭ ﺑــﺎ ﻗﺪﻡﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮑﺶ ﺍﺯ ﭘﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﮑﻮﯼ ﺗﻌﺰﯾــﻪ ﺑﺎﻻ ﻣﯽﺭﻭﺩ . ﺍﺯ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺷﻤــﺮ ﻣﯽﮔﺬﺭﺩ ،ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿــﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﯽﺍﯾﺴﺘﺪ ﻭ ﺑــﻪ ﻟﺐﻫﺎﯼ ﺳﻔﯿــﺪ ﺷﺪﻩﺍﺵ ﺯﻝ ﯽﺯﻧــﺪ. ﻗﻤﻘﻤﻪ ﺭﺍ ﮐــﻪ ﺁﺏ ﺗﻮﯾﺶ ﻗﻠﭗ ﻗﻠﭗ ﺻــﺪﺍ ﻣﯽﺩﻫﺪ،ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﻭ ﻣﯽﮔﯿــﺮﺩ . ﺷﻤﺸﯿــﺮ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺷﻤﺮ ﻣﯽﺍﻓﺘــﺪ ﻭ ﺭﺟﺰ ﺧﻮﺍﻧﯽﺍﺵ ﻗﻄﻊ ﯽﺷﻮﺩ .
ﺩﺧﺘــﺮﮎ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ : ﺑﺨﻮﺭ، ﻣﺎﻝِ ﺗﻮ ﺁﻭﺭﺩﻡ . ﻭ ﺑﺮﻣﯽﮔــﺮﺩﺩ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺷﻤﺮ ﮐﻪ ﺣﺎﻻ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺯﺍﻧﻮ ﺯﺩﻩ، ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﺪ. ﻣﺮﺩﻣﮏﻫﺎﯼ ﺩﺧﺘﺮ ﺯﯾﺮ ﻻﯾﻪ ﯼ ﺑﺮﺍﻕ ﺍﺷﮏ ﻣﯽ ﻟﺮﺯﺩ .... ﺗﻮﯼ ﭼﺸﻢﻫﺎﯼ ﺷﻤﺮ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺑﻐﺾ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ :ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺑــﺪ !
ﺁﻥ ﺷﺐ ﺷﻤـﺮ ﺗﻌﺰﯾــﻪ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﮔﺮﯾــﻪ ﻣﯽ ﮐــﺮﺩ . ...
@MohtavayeRozeh
@rozeh_daftari - کانال روضه دفتری.mp3
359.1K
❣﷽❣
🔘 #سینه_زنی #اسارت #شام
🔘 #ساده_خوانی
.حرکت قافله از کوفه به شام
ای خدا قافله می رود کو به کو
کوفه در پشت سر شام غم رو به رو
خواهری ماه خود می کند جستجو
ماه او روی نی
قلب او با حسین - یا حسین یا حسین ...
🔘یا حسین یا حسین
آیه های بلا دارد اینجا نزول
در اسارت هنوز اهل بیت رسول
همه نسل علی همه نسل بتول
روی نی جلوه گر
نور طاها حسین - یا حسین یا حسین...
🔘یا حسین یا حسین
دارد این قافله سایه ی غم به سر
سوی شام بلا می رود دیده تر
بانوان خون به دل کودکان خون جگر
همره کاروان
جان زهرا حسین - یا حسین یا حسین ...
🔘یا حسین یا حسین
شعله ی سوز و آه شد ز دل ها برون
رأس پاک حسین چون شفق لاله گون
دیر راهب رود این سر غرق خون
بهر راهب شده
چون مسیحا حسین - یاحسین یاحسین...
🔘یا حسین یا حسین
محمود تاری «یاسر»
کانال محتوای روضه و منبر👇👇
@MohtavayeRozeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari - کانال روضه دفتری.mp3
924K
❣﷽❣
🍁 #سینه_زنی #اسارت #شام
🍁 #شور #آقای_سلطانی
🍁 #سبک حسین جان به یاد لبت یک شبم
حسین جان۲
تو رفتی ندیدی چی اومد سر خواهر تو
شد آواره و دربدر خواهر مضطر تو،واویلا
حسین جان ۲
تورفتی ندیدی چقدبا رباب گریه کردم
تاافتاد دوباره دو چشمم به آب گریه کردم،واویلا
تورو تشنه لب سربریدن،واویلا
منوگریه هاموندیدن،واویلا
تن زخمی توبین گودال، بانیزه
روخاک زمین می کشیدن،واویلا
🍁حسین جان …
حسین جان۲
توی سرزمین دلم دردو غم زدشکوفه
بادستای بسته دارن می بَرَن زینبو شهر کوفه،واویلا
حسین جان۲
تواین لحظه هایی که هیچ کس نشدیارم اینجا
فقط چوب محمل به داغ دلم دادتَسَلا،واویلا
غم عالَمی شد نصیبم، ای بی کس
شبیه تو من هم غریبم،ای بی کس
علمدار کجاست تاببینه،اشکامو
ببین بی کَسَم بی حبیبم،ای بی کس
حسین جان۲
سرت روی سر نیزه ومن اسیرِ سرتو
هنوزداره خون میچکه ازرگِ حنجرتو،واویلا
حسین جان۲
الهی سرت ازرو نیزه روی خاک نیفته
زیرنورخورشید به روی لبت چاک نیفته،واویلا
داداش من کجادستِ بسته،وای ازدل
دلم خیلی بدجور شکسته،وای ازدل
نَمونده رمق توی جسمم،می خونم
نَمازامو دیگه نشسته،وای ازدل
(#بهمن_عظیمی)
@MohtavayeRozeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari - کانال روضه دفتری.mp3
163.4K
❣﷽❣
🔳 #سینه_زنی #اسارت #شام
🔳 #زمزمه #پیشنهادم
🔳 #سبک هوای این روزای من
ای قــاری قـــرآن من هلال زینب
منزل به منزل آمدی دنبال زینب
رأس بــریـدهی تـو/ دلیل گـریه هایم
خیلی دلم گرفته/ قرآن بخوان برایم
🔳مظلـــوم حسینم ۴
خیلی برام سختـه بشم حیـران کوفه
یک شب بخوابم گوشهی زندان کوفه
دیشب من وتو بودیم/ دلخسته وپریشان
تو دربین تنـــــــــور و / من درمیان زندان
🔳مظلـــوم حسینم ۴
تحقیرمان کردین چه رسمِ احترام است
ای اهل کــوفه صــدقه بر ما حرام است
خالی کنید مردم / دورِ اهل حرم را
رو نیزه ها ببینید / اشگ برادرم را
🔳مظلـــوم حسینم ۴
دیدی چقدر جان بر لبــم اُمّ حبیبــه
باور نکـــردی زینبـــــــــم اُمّ حبیبـــه
تمام هستیم را / در خاک و خون کشیدند
سر حسین من را / مِنَ القـفــــــــا بریدند
🔳مظلـــوم حسینم ۴
(#محمدعلی_قاسمی_خادم)
کانال محتوای روضه و منبر👇👇
@MohtavayeRozeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari - کانال روضه دفتری.mp3
443K
❣﷽❣
▪️ #سینه_زنی #اسارت #شام
▪️ #زمزمه #پیشنهادم
▪️ #سبک بسمت گودال از
▪️ #آقای_سلطانی
چشام پر از اشک و ، دلم پر از داغه
تو روی نیزه من ، سوار بر ناقه
ببین تن زینب ، زخمی شلاقه
تو روی نیزه من ، سوار بر ناقه
سنگا شده روونه سوی نیزه
خون گلوت میریزه روی نیزه
▪️وای حسین وای حسین حسینم
لبات ترک داره ، سرت پر از خونه
چقد روی نیزه، موهات پریشونه
چقدر خاکستر ، نشسته رو گونه
چقد روی نیزه ، موهات پریشونه
یادش بخیر روزای خوبه باتو
مادرمون شونه می کرد موهاتو
▪️وای حسین وای حسین حسینم
نمونده تو سینه ، صبر و شکیبایی
تو کوچه ها زینب ، شده تماشایی
با سنگ و خاکستر ، شدم پذیرایی
تو کوچه ها زینب ، شده تماشایی
خیلی دل خواهرتو آزردن
برای زینب صدقه آوردن
▪️وای حسین وای حسین حسینم
نظر بر این قلب ، پر آه کن داداش
رقیه تو یه کم ، نگاه کن داداش
فکری به طفل بی ، پناه کن داداش
رقیه تو یه کم ، نگاه کن داداش
ببین که هق هق میکنه رقیه
حرف نزنی دق میکنه رقیه
▪️وای حسین وای حسین حسینم
(#علی_سلطانی)
کانال محتوای روضه و منبر👇👇
@MohtavayeRozeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari - کانال روضه دفتری.mp3
2.81M
❣﷽❣
◾️#اسارت #کوچ از قتلگاه
◾️#سبک ای حسرت جان و تنم
#سلطانی
سوي شامم مي برند اين كوفيان با شور و شين
اي زمين كربلا جان توو جان حسين
◾️آه و واويلا
اي زمين كربلا بوديم ما مهمان تو
نه دمی خورديم ز آب و نه جویی از نان تو
◾️آه و واويلا
ای زمین کربلا،من شام ویران می روم
جان من اینجاست و من با جسم بی جان می روم
اي زمين كربلا جان تو جان حسين
آفتابت ای زمین امروز بس سوزان بود
جسم مجروح حسین روی تو عریان بود
كاش دراين دم بدي يك سايه بر اين آفتاب
تانسوزد جسم عريان حسينم زآفتاب
◾️آه و واويلا
اي زمين كربلا لب تشنه بوديم ميهمان
تشنه اش مپسند و آبي بر گلوي او رسان
اي زمين كربلا جان تو وجان حسين
◾️آه و واويلا
پیكرش آغشته برخون است و درخاكش نكن
چون نسيم آيد به زيرخارو خاشاكش نكن
اي زمين كربلا جان توجان حسين
اين تن صد پاره اش افتاده برروي زمين
طاقت جور و جفا ديگر ندارد بيش ازاين
ماکه رفتيم اي زمين امشب حسين تنها بود
اي زمين باشد حسينم عين و اكبرنورعين
نور عينم را جدا نگذار ازحسينم
پيكر عباس مجروح است و زخمش بی تاب
حيف اين گل مي شود پژمرده ميان افتاب
ما كه رفتيم اي زمين كربلا جان تو جان حسين
@MohtavayeRozeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🕊﷽🕊
💔 #روضه_حضرت_رقیه_ع
🖤 #دفتری_رقیه س 1
❣براحمد و خُلق مهربانش صلوات
❣بر حیدر و صبر بیکرانش صلوات
❣از فاطمه مجتبی و مظلوم حسین
❣تا حضرت صاحب الزمانش صلوات
(#السلام_علیکِ_یابنت_رسول_الله
#السلام_علیک_یا_رقیه_یابنت_ابی_عبدالله)
🔅بیا با هم رویم اندر خرابه
🔅برای دیدن طفل سه ساله
🔅که او اندر خرابه جای داره
🔅آخ غم داغ پدر در سینه داره
⬅️دلارو ببریم خرابه شام..کنار حرم با صفای رقیه..
امروز بگیر دامن سه ساله ابی عبدالله رو..
(نگا به دستای کوچولوش نکنیا)
(بخدا با دستای خسته اش گره های بزرگی رو باز کرده)
⬅️نمیدونم دختر کوچولو داری یا نه..
دختر خیلی بابائیه..
اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد..
امروز بریم یتیم نوازی..
ان شاالله هیچ وقت دختر بی بابا بزرگ نکنی..
بمیرم برای دردای دل بیبی زینب..
(بریم خرابه شام)
کیا آرزوشونه برن قبر 3 ساله حسین و زیارت کنند..بسم الله.. کبوتر دلتو پر بده خرابه شام..
(دشتی)
🌾آخ بیا با هم رویم اندر خرابه
🌾برای دیدن طفل 3 ساله
🌾که او اندر خرابه جای داره
🌾آخ غم داغ پدر درسینه داره
⬅️یه لحظه رو برات یاد کنمُ التماس دعا
آی ناله دارا..آی مریض دارا...آی جوون دارا..آی آبرو دارا..
دل شبی صدای ناله رقیه بلند شد..
هی صدا میزد بابا نرو بابا..
بابا بدون من نرو بابا..
وقتی بیدار شد بهانه بابا گرفت..
آخ عمه عمه عمه..
بابام کجا رفت عمه..
امان از دل زینب..چه خون شد دل زینب..
(صدا زد رقیه جان عمه، بابات که اینجا نبود عمه)
صدا زد عمه..بابام همین جا بود عمه..
عمه سرمو رو زانوی بابام گذاشته بودم..
داشت نازم میکرد عمه..عمه داشت زخمای گوشمو مرحم میگذاشت عمه..
(هر چه کردند نتونستن رقیه رو آرام کنند)
(همه اهل خرابه به گریه افتادند)
⬅️آخی..یه وقت صدای ناله اش رسید به گوش یزید..
چه خبره در خرابه..
گفتن یزید خدا خانهٔ ظلمتُ ویران کنه، 3 ساله دختر حسین از خواب بیدار شده بهانه بابا گرفته، آروم نمیگیره..
(صدا زد بابا میخواد باباشو براش ببرید.. سر بریده باباشو ببرید)
امان امان 2
⏪یه وقت دیدن طبقی رو وارد خرابه کردند..روش روپوشی کشیده بودن..آوردند گذاشتن جلو 3ساله ابی عبدالله
یه وقت صدا زد عمه، من که غذا نمیخوام عمه..
عمه من بابام میخوام..صدا زد عمه جان اونچه تو میخوای تو این طبقه عمه..
با دستای کوچولوش روپوشو کنار زد..
آی حاجت دارا..ناله دارا..میگن رقیه اول سر بابا رو نشناخت خیره خیره به سر نگاه کرد..من از شما میپرسم مگه میشه دختر سر بابا رو نشناسه..
میخوام بگم سری که کنج تنور بوده..سری که چوب خیزران خورده..رقیه اول این سر رو نشناخت..اماخوب که نگاه کرد دید نه، این سر مسافر رقیه است..
این بابای رقیه است..
🍁آخ عمه بیا گمشده پیدا شده
🍁کنج خرابه شب یلدا شده
🍁مژده که بابا ز سفر آمده
🍁شام رقیه به سحر آمده
🍁آخ پدر فدای سر نورانیت
🍁سنگ جفا که زد به پیشانیت
🍁بسکه دویدم عقب قافله
🍁پای من از ره شده پر آبله
⬅️سرو بغل گرفت از بقیه یتیما دور شد اومد یه گوشه خرابه نشست شروع کرد درد دل کردن با بابا..
بابا..3
⬅️کیا گرفتارن..کیا حاجتمندند..کیا مریض دارند..کیا جون دارن..کیا التماس دعا دارند..صدای نالتو بلند کن..اگه تو گریه کنی کسی تازیانه ات نمیزنه..
اگه تو بلند گریه کنی کسی شِماتَتِت نمیکنه..
آخی..سرو به سینه چسباند..صدا زد.
بابا..بابا..
(شروع کرد با سر بریده درد دل کردن)
💥بابا..من ذَالذی قَطَعَ وریدک بابا..
(اولین حرفی که زد)
بابا کی رگای گردنتو بریده بابا..
💥من ذَالذی خَضبَ بِدِماعک..بابا..کی محاسنت رو با خون رنگین کرد بابا..
💥من ذَالذی ایتمنی علی صِغَرِ سِنی..بابا کی تو کوچیکی یتیمم کرد بابا..
امان امان
صدا زد بابا .. بابا.. بابا
🥀آخ بابا گلوم زخمی شده
🥀آب مینوشم درد میکنه
🥀گوشواره هامو کشیدن
🥀بابا گوشم درد میکنه
(یه آرزو کرده رقیه کنج خرابه شام)
صدا زد بابا
🥀بابا پاشو یه بار دیگه
🥀با همدیگه بریم خونه
🥀من روی زانوت بشینم
🥀موهامو تو شونه بزن بابا
(یه ناله ای هم داره همه بلدن)
(دشتی)
🍂آخ یتیمی درد بی درمان یتیمی
🍂یتیمی خاریِّ دوران یتیمی
🍂اگر دست پدر بودی به دستم
🍂چرا کنج خرابه می نشستم
🍂اگر می بود بابای نِکویم
🍂نمی زد شمر دون سیلی به رویم
هر کجای مجلس نشستی..به سوز دل سه ساله ابی عبدالله..به اون لحظه ای که سر بابا رو بغل گرفت ناله کرد گریه کرد..به حق اون لحظه حاجتتو مد نظر بیار رأس همه حوائج فرج مولامون آقامون صاحب الزمان...صدای نالتو بلندکن 3 مرتبه ناله بزن بگو یا حسین..
💔️زندگی بی تو در این قافله سخت است پدر
💔️گذر عمر ازاین مرحله سخت است پدر
💔️دخترت تشنه اشک است ولی باور کن
💔️گریه کردن وسط هلهله سخت است پدر
💥هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها صلوات💥
کانال محتوای روضه و منبر 👇👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@MohtavayeRozeh
🕊﷽🕊
✴️#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
🛑#دفتری_رقیه س 2
💐بر خلق خوش و خوی محمد (ص) صلوات
💐بر عطر گل روی محمد (ص) صلوات
💐در گلشن سر سبز رسالت گویید
💐بر چهره گل بوی محمد (ص) صلوات
🌷🍃🌷🍃🌷🍃
❤️هر که دارد به دلش آرزوی کرببلا
❤️ یا شود زائر آن دشت پر بلا
❤️ از سه ساله حسین گیرد برات
❤️ گوید بر دل سوخته ی زینب صلوات
(#دعایفرج)
🦋((#السلامعلیکیابنتابیعبداللهیارقیهیابنتابیعبدالله))🦋
⚡️ای عمه بیا تا که غریبانه بگرئیم
⚡️دور از وطنُ خانه و کاشانه بگرئیم
⚡️پژمرده گل روی تو از تابش خورشید
⚡️در سایه نشینیم و به جانانه بگرئیم
⚡️لبریز شد ای عمه دگر کاسهٔ صبرم
⚡️بر حال تو و این دل دیوانه بگرئیم
⚡️نومید ز دیدار پدر گشته دل من
⚡️بنشین به کنارم که غریبانه بگرئیم
⚡️این عقده مرا میکُشد ای عمه که باید
⚡️پیش نظر مردم بیگانه بگرئیم
امروز متوسلیم در خانه دُردانه ابی عبدالله، همه دست توسل به دامن سوخته خانم رقیه بگیریم، امروز همه با هم بریم یتیم نوازی،
یتیم نوازی خیلی ثواب داره، چقدر خدا سفارش یتیمارو به پیغمبرش کرد..
یا رسول الله اگه کسی دست نوازش به سر یتیمی بکشه، به اندازه موهای سرش خدا براش حسنه مینویسه
امروز نمیدونم با چه نیتی تو این مجلس نشستی، اما میدونم خوب دری اومدی بزنی، خوب جایی اومدی
آخه مبیگن جای خدا تو دلای شکسته است
امروز در خونه یه دختر بی بابا اومدی
یه دختری که بی برادر شد،
یه دختری که عمو نداره،
مَحرم و یاور نداره،
امروز حاجتت رو به رقیه بگو
خانم رقیه درد آشناست
🌾از برای درد بی درمان دوا دارد رقیه
(دلتو ببرم خرابه شام )
⏪امان از اون لحظه ای که اسرا رو وارد شهر شام کردن
هر روز غروب که میشد خانم رقیه می اومد جلوی در خرابه می نشست، مردم کوچه و بازار و نظاره میکرد
نمیدونم تا حالا تو شهر غریبی مهمون بودی یا نه..
وقتی هوا میخواد تاریک بشه، وقت غروب، هر کیو نگاه میکنی همه میرن خونه هاشون
اما آدمی که غریب باشه دلش میگیره
خدایا من کجا برم..
چی میخوام بگم..
◀️میخوام بگم این حالُ سه ساله امام حسین هم درک کرد..
یه روز غروب نگاه کرد دید این دخترا دست باباها رو گرفتن دارن میرن ..
صدا زد عمه..عمه..عمه
عمه این دخترا دست باباهاشونو گرفتن کجا میرن عمه..
صدا زد عمه جان این دخترا به خونه هاشون میرن به کاشونه هاشون میرن...
یه وقت صدا زد عمه..عمه مگر ما خانه نداریم..مگر ما کاشانه نداریم عمه...
⚡️مگر ما بلبلان خانه نداریم
⚡️آخ بجز ویرانسرا کاشانه نداریم
⚡️همه رفتن سوی خانهٔ خویش
⚡️مگر ای عمه ما خانه نداریم
⬅️یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا..
⬅️صدا زد عمه دلم برا بابام پر میزنه...عمه دلم تنگ بابا شده عمه...
آخه از کربلا تا شام هر وقت این نازدانه بهانه بابا می گرفت...میگفتن بابات سفر رفته...
ای بابا.. ای بابا
صدا زد عمه جان زینب...
✳️دوست دارم که شب هجر پدر سر گردد
✳️دیده از دیدن او باز منور گردد
✳️من دعا میکنم ای عمه تو آمین برگو
✳️کز سفر باب منه خسته جگر برگردد
⬅️وقتی خانم زینب از شام به مدینه حرکت کرد..یه وقت دیدن سر از محمل بیرون آورد..
صدا زد آی مردم شام،، اگه مارو خارجی صدا زدید رفتیم..اگه مارو تو خرابه جای دادید رفتیم..
گیریم ما کافر بودیم ولی این رسم مهمان نوازی نبود..
ما میریم..ولی یه یادگاری تو خرابه جا گذاشتیم..یه امانت از ما تو خرابه مونده...سر قبر رقیه برید..آبی سر قبرش بریزید...
شمعی روشن کنید..
این یتیم تو این شهر غریبه..
نزارید تو این سهر غریب بمونه..
یا باب الحوائج رقیه جان به حق اون سری که تو خرابه بغل گرفتی..ناله کردی..گریه کردی..یه نظری به ما کن خانم جان..نزار دست خالی برگردیم..
🕊رقیه جان بنت الحسین دخیلم
🕊ای خانم بی خانمان دخیلم
🕊ای کودک بی آشیان دخیلم
🕊به من بده مُرادم از غم بده نجاتم
🌾هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌾
کانال محتوای روضه و منبر 👇👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@MohtavayeRozeh
❣﷽❣
⚫️ #روضه_حضرت_رقیه س
⚫️ #دفتری_رقیه_س 3
❣براحمد و محمود ومحمد صلوات
❣بر شافع ما حسین زهرا صلوات
❣برجمله حسینیان والا صلوات
❣برقلب صبور غم به زینب صلوات
❣بردخت سه ساله حسین،رقیه صلوات
(دعای فرج)
◼️ #بسم_الله_الرحمن_الرحیم
◼️ #لاحول_ولاقوة_الاباالله_العلی_العظم
◼️#السلام_علیک_یابقیه_الله_فی_ارضه
◼️#_یاصاحب_الزمان_عج 2
🔶بیایابن الحسن جانم فدایت
🔶تمام زندگیم باشد برایت
🔶بیا یابن الحسن دردم دوا کن
🔶مرا با دیدنت حاجت روا کن
🔶بیا یابن الحسن دورت بگردم
🔶بیا تــا دست خالی بر نگردم
♦️یا صاحب الزمان..
(آقارو دعوت کن به مجلس
همه زمزمه کنند)
🔶بیا دردم دوا کن
🔶بیا حاجت روا کن
🔶بیا ای پور حیدر
🔶ببینم روی تو یکبار دیگر
🔶بیا دورت بگردم
🔶بیا تا دست خالی بر نگردم
♦️یاصاحب الزمان..
💠السلام علیک یا بنت رسول الله
💠السلام علیک یا بنت امیرالمومنین
💠السلام علیک یا بنت الحسین الشهید
⬅️(امروز متوسلیم درِ خانه نازدانه ابی عبدالله باب الحوائج رقیه)
یا رقیه3
🔅هردرد بی دوا را درمان کند رقیه
🔅لطف وکرم به عالم احسان کندرقیه
🔅گر دردمندومسکین بردرگهش بیفتد
🔅برخوان رحمتخویشمهمان کندرقیه
🔅دستگره گشایشمشکلگشای دهراست
🔅هر مشگلی که باشد آسان کند رقیه
(محمدرضا رضوی بیگلی)
⬅️آی حسینیا..آی ناله دارا..
⬅️قنبر غلام امیرالمومنین نقل میکنه..
شبا امیرالمومنین کیسه طعام به دوش میگرفت ،، میبرد در خانهٔ یتیما،،
میگه یه شبی دنبال امیرالمومنین حرکت کردم .. آقا متوجه شد سوال کرد کی هستی؟
گفتم آقا ..جان قنبر غلام شمام..
(آقا فرمود: چی میخوای قنبر؟)
گفتم آقا اگه اجازه بدین..
این کیسه ای که می برید من بردارم ..همراه شما باشم..
حضرت فرمود..اگه میخوای همراهم بیا ولی کیسه رو خودم برمیدارم..
⚜میگه دیدم آقا وارد منزلی شد بچه های یتیم تو خونه اند..
میگه دیدم آقا با دست خودش به دهان بچه ها غذا میگذاره..
به بچه ها آب داد، سیرابشون کرد..
میگه دیدم امیرالمومنین خم شد دست و پاشو زمین گذاشت بچه ها اومدن پشت علی سوار شدند..
(سواری داد به بچه هابا بچه ها بازی کرد)
❇️(گفتم آقا جان شما امیرالمومنین ید
چرا اینکارو میکنید)
فرمود ای قنبر..این بچه ها یتیمن بابا ندارن..
میخوام جای خالی باباشونو احساس نکنند..
(میخام بخندند شاد باشن..نبود بابا رو حس نکنند)
💠بگم آقا جان یا امیرالمومنین..چه خوب جواب محبت های شما رو دادند..
آقا جان..
من یه نازدانه سراغ دارم..
من یه بچه یتیم سراغ دارم..تو خرابه شام، دل شب، بهانه بابا گرفت..ناله میزد ..گریه میکرد..
چه غوغایی یپا کرد کنج خرابه..
یا حسین3
ناله میکرد گریه میکرد..بابا بابا میگفت..
همه اهل خرابه به گریه افتادند..
صدای شیون و زاری رسید به گوش یزید لعنه الله علیه..
چه خبره در خرابه؟
گفتن امیر سه ساله حسین از خواب بیدار شده بهانه بابا گرفته..
صدا زد خب باباشو براش ببرید..
امان امان3
قربون دل داغدارت بی بی جان..
سرو تو طبقی گذاشتند ،، یه پارچه ای روی اون کشیدند..
مقابل سه ساله حسین گذاشتند..
صدا زد عمه جان..من که غذا نمی خوام عمه..
⚜امان از دل زینب 3
آی حاجت دارا..آی جوون دارا..آی ناله دارا..
بگمو نالشو بزنی..
⚫️وای از اون لحظه ای که سر بابا رو دید..
سر بابارو بغل گرفت...
سر بابا رو به سینه چسباند..
شروع کرد به درد دل کردن با بابا..
🌾آخ ببین عمه امشب قمر آمده
🌾پدر رفته با پا به سر آمده
🌾ببین دل غمینم
🌾مگو من یتیمم، پدر آمده
🍁حسینم حسینم3 حسینم حسین
🌾دلم عمه امشب خبر می دهد
🌾شبم را امید سحر می دهد
🌾دوچشمش نگویم چرا بسته است
🌾پدر از سفر آمده خسته است
🌾ببین دل غمینم
🌾مگو من یتیمم، پدر آمده
🍁حسینم حسینم3 حسینم حسین
⬅️آخ صدا زد بابا..بابا..بابا.
⏺ رخ من نیلی از سیلی ست بابا
⏺ لبان تو چرا نیلی ست بابا
⏺مگر چوب جفا بوسیده بابا
⏺که خون بر روی آن خشکیده بابا
✳️مقاتل نوشتن، فقط سه جمله گفت رقیه س.. همه گریه کردند..
⚜یا ابتا من ذالذی خضب بدمائک
⚜بابا کی محاسنتو به خون رنگین کرده..
⚜یا ابتا من ذالذی قطع وریدک
⚜بابا کی رگای گردنتو بریده بابا..
⚜یا ابتا من ذالذی ایتمنی علی صغر سنی
⚜بابا..کی منو تو کوچیکی یتیمم کرد بابا...
⚫️یه وقت دیدن سه ساله آرام شده..
فکر کردند خواب رفته
اومدن سر بردارند
آخ دیدن سه ساله حسین جان داده..
(#دشتی)
آخ
🔳یتیمی درد بی درمان یتیمی
🔳یتیمی خاری دوران یتیمی
🔳اگر دست پدر بودی به دستم
🔳چرا کنج خرابه می نشستم
هر چقدر ناله داری به سوز جگر سه ساله ابی عبدالله باب الحوائجه.. ناله بزن بگو ..
#یا_حسین..
🔸بارنج وغمی رقیه س درشام خراب
🔸چون دید سََرِ پدر به خوناب خضاب
🔸ازغصه وغم تا به ابدرفته به خواب
🔸روحش به جنان رفت برایش #صلوات
👇صلوات حذف نشه لطفا👇
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
کانال محتوای روضه و منبر👇👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@MohtavayeRozeh
❣﷽❣
⚫️ #روضه_حضرت_رقیه_س
⚫️ #دفتری_رقیه_س (4)
🔅ما هدیه کنیم به روح احمد صلوات
🔅بر آدم و نوح و هم محمد صلوات
🔅بر جمله انبیا و اوصیا باد سلام
🔅بر خاتم انبیا محمد صلوات
(دعای فرج)
◽️#السلام_علیک_یابنت_رسول_الله
◽️#السلام_علیک_یا_رقیه_یابنت_ابی_عبدالله
◾ای بر دل هر غمزده غمخوار رقیه
◾بر سینه ی ماتم زده دلدار رقیه
◾مرغ دل من گرد حریم حرم تو
◾از روز ازل گشته گرفتار رقیه
◾با قافله عشق چو رفتی به اسارت
◾شد عمه ی تو قافله سالار رقیه
⬅️امروز کیا با سه ساله حسین ع کار دارند
کیا مریض دارن...کیا جوون دارن.. کیا حاجت به دل دارند..
سه ساله ی حسین باب الحوایجه...
⬅️یکی از آقایون تفحص شهدا میگفت بهمون گفتن برید به خانواده شهیدی خبر بدید که استخوانهای شهیدتون معراج شهداست.. بیایید تحویل بگیرید..
میگه رفتیم در خونه شهید خبر بدیم..
دختری درو باز کرد... گفتم تو با این شهید چه نسبتی داری
(گفت بابامه... چی شده)
گفتم جنازه شو پیدا کردن میخوان پنجشنبه ظهر بیارن ..
(میگه دیدم دختر شروع کرد گریه کردن گفت آقا یه خواهش دارم تو رو خدا رد نکنید نه نیارید)
میگه دختر شروع کرد گریه کردن آقا میشه یه خواهشی بکنم..گفتم چی میگی؟
خانم های داغ دیده منو ببخشین ..
اونایی که داغ بابا دیدن منو ببخشند ..
(گفت حالا که بعد این همه سال بابام اومده میشه ظهر نیاریدش... میشه شب جنازه رو بیارید گفتم نمیشه... ما معذوریم نمیتونیم.. باید ظهر برسونیم...گفت خواهش میکنم به عنوان فرزند شهید ازتون میخوام.)
قبول کردیم گفتیم حتما سری داره..
میگه روز مدنظر تابوتو با استخوانها برداشتیم.. بردیم به همون آدرس..
تا رسیدیم دیدیم کوچه رو چراغونی کردن.. ریسه کشیدن..
( شلوغه..میان میرن..گفتیم چه خبره؟
اون روز اومدیم خبری نبود
رفتیم جلو گفتیم اینجا چه خبره..
گفتند عروسی دختر این خونه است..میگه تا اومدیم برگردیم دیدیم دختره با چادر دوید تو کوچه)
گفت تو رو خدا بابامو نبرید..
من آرزو داشتم بابام سر سفره عقدم بیاد...
بابامو بیارید داخل..
(میگه تابوتو بردیم داخل.. چند تا تیکه استخون بابارو گذاشت کنار سفره عقد.. همه گریه کردند عجیب بود اون مجلس)
⬆️(اوج) هی ناله میکرد میگفت بابا به مجلس عروسی دخترت خوش اومدی بابا..آرزوم برآورده شد بابا... آرزو داشتم بابام سر سفره ی عقدم بشینه..
🏴امان امان
دلتو ببرم خرابه شام ..ناله بزن برا سه ساله حسین..
قربون اون نازدانه ای که بی تاب بابا بود..
تو خرابه خیلی بی قراری کرد ..اینقدر بهانه بابا گرفت.. تا سر بریده بابا براش آوردن..
(آخ دختر ۴_۳ ساله تحمل نداره یه خراش رو صورت بابا ببینه ..حالا سر باباشو براش آوردن)
با دوتا دستای کوچولوش سر بریده بابا رو بغل گرفت
▫️عمه بیا گمشده پیدا شده
▫️کنج خرابه شب یلدا شده2
(اوج)آخ..
▪️مونس شامو سحرم آمد
▪️ازسفرباب منه خونجگرآمد
▪️کودکان آیید مهمان دارم
▪️با سر بابا گرم دیدارم
▪️آخ ..پدرم آمد پدرم آمد
▪️با سر بابا راز دل گویم
▪️باگلاب اشک روی اوشویم
▪️جان من بود و در برم آمد
▪️پدرم آمد پدرم آمد2
⬇️(فرود) قربون ناله های دلت خانم جان..
صدا زد بابا.. بابا.. بابا...
هر وقت سراغتو از عمه جانم زینب میگرفتم میگفت بابات سفر رفته ..
بابا خوش اومدی بابا ..
(بابا یادته میگفتی تو نازدانه بابایی.. دردانه بابایی.. )
بابا پاشو ببین تو خرابه جای گرفتم بابا..
(اوج) آخ بابا .. پاشو بابا...
پاشو ببین با عمه جانم زینب چه کردند بابا..
بابا عمه مو سیلی زدند بابا..
سکینه رو سیلی زدند بابا..
خیمه هامونو آتش کشیدند بابا..
➖(حاجت دارا کجا نشستند..جوون دارا کجا نشستند ..ناله دارا کجا نشستند
باب الحوائجه ها)
همینطور با بابا درد دل میکرد..
⬇️(فرود)آخ بابا...بابا... کجا بودی کجا بودی بابا...
شنیدم رو نیزه ها بودی بابا.. شنیدم زیر دست و پا بودی بابا...
گفت..
➖ای ماه کمان ابرویم
➖من با تو سخن میگویم
➖ای روی تو قرص ماهم
➖ای گرمی اشک و آهم
➖امشب سر پر خون تو
➖گردیده زیارت گاهم
➖من از لبت بوسه بگیرم
➖دورت بگردمو بمیرم2
✔️اینقدر گوشه خرابه با سربریده حرف زد... اینقدر ناله کرد..اینقدر بابا بابا گفت..
⬅️ یه وقت دیدن صدای نازدانه ابی عبدالله نمیاد.. رقیه آرام شد ..
(گفتن رقیه خسته شده از بس ناله زده گریه کرده حتما خوابش برده)
اما یه وقت نگاه کردند دیدن سر یه طرف افتاد..
رقیه یه طرف افتاد..
◾️ناله داری به سوز ناله های سه ساله ی حسین ع به دردای دل بی بی رقیه صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه بگو یا حسین ..
حاجتمندی سه مرتبه ناله بزن بگو یا رقیه..
( أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِین) (هود ۱۱)
وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ) (الشعراء: ۲۲۷)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
کانال محتوای روضه و منبر👇👇
@MohtavayeRozeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈