ب. زنانی که در بین راه مدینه تا کربلا به کاروان کربلا پیوستند:
۱. ام وهب، همسر عبدالله بن حباب الکلبی:
ام وهب یکی از زنان شجاع و مجاهدی بود که نام اصلی او قمر دختر عبد از بنی فمر بن قاسم و همسر عبد الله بن عمیر از طایفه بنی عُلیم بود، چون شوهرش تصمیم گرفت از کوفه به یاری حسین «علیه السلام» بیرون بیاید ام وهب نیز اصرار کرد تا او را با خود ببرد.
در روز عاشورا وقتی عبدالله بن عمیر به میدان رفت او نیز چوبی به دست گرفت و به میدان شتافت. ولی امام حسین «علیه السلام» مانع او شد و فرمود: «زنان موظف به جهاد نیستند». اما پس از شهادت شوهرش به بالین او رفت و صورت او را پاک کرد و می گفت: بهشت بر تو مبارک باد! از خدا درخواست می کنم که مرا همراه تو قرار دهد که شمر، غلامش رستم را سراغ او فرستاد. آن غلام با عمود سر او را شکافت و به شهادت رسانید. ام وهب اولین زن شهید در روز عاشورا بود.
در برخی منابع ماجرایی مشابه این، ولی با تفاوت هایی درباره وهب بن عبدالله بن عمیر نقل کرده اند و زنی را که در کربلا به شهادت رسید همسر وهب می دانند. از جمله علامه مجلسی در بحار الانوار می نویسد: «وهب بن عبدالله کلبی از شهدای کربلاست. مادر و همسرش نیز در کربلا بودند و به شهادت رسیدند.»
شیخ عباس قمی به نقل از علامه مجلسی می گوید: در حدیثی دیدم که ابن وهب نصرانی بود و با مادرش به دست حسین «علیه السلام» مسلمان شد؛ در مبارزه خود بیست و چهار پیاده و دوازده سوار را کشت و اسیر شد. او را نزد عمر سعد بردند و گفت: عجب شجاعتی داری؟ سپس دستور داد سرش را بریدند و به لشکرگاه حسین «علیه السلام» انداختند. مادرش سر او را برداشت و بوسید و به لشکرگاه ابن سعد انداخت و به مردی خورد و او را کشت. سپس با تیرک چادر حمله کردو دو مرد دیگر را کشت. حسین «علیه السلام» او را فرمود: ای ام وهب، برگرد. جهاد از زنان برداشته شده. ام وهب برگشت و می گفت: «الهی نا امیدم مکن، حسین «علیه السلام» فرمود: تو را خدایت نا امید نکند ای ام وهب».
سید بن طاووس در این باره می نویسد: وهب بن جناح کلبی، همسر و مادر خویش را نیز با خود به کربلا آورده بود. در برخی روایات هم از دو «وهب» نام برده شده است. به هر حال همسر وهب اولین زنی بود که در سپاه حسین «علیه السلام» به شهادت رسید و مادر وهب از او راضی نشد مگر آنکه او را در رکاب حسین «علیه السلام» کشته ببیند و این در سایه تربیت حسینی و زهرایی «علیهاالسلام» و عشق به اهل بیت پیامبر «صلی الله علیه و آله» چیز تازه ای نیست.
۲. ام خلف همسر مسلم بن عوسجه:
ام خلف از زنان نامدار شیعه در قرن اول هجری است. وی با مسلم بن عوسجه - یار باوفای حسین «علیه السلام» - ازدواج کرد که ثمره آن فرزندی به نام خلف بود. مسلم بن عوسجه و فرزندش در روز عاشورا در رکاب مولایشان حسین «علیه السلام» به شهادت رسیدند. ام خلف از زنان مؤمنه ای بود که محبت اهل بیت «علیهم السلام» سراسر وجودش را پر کرده بود. ام خلف که با همسر و پسرش در بین راه به کاروان حسین «علیه السلام» پیوسته بود پس از شهادت شوهرش مسلم، فرزندش را به میدان جنگ فرستاد. پس از شهادت مسلم بن عوسجه، امام حسین به فرزندش خلف فرمود: اگر به میدان روی و کشته شوی، مادرت تنها و بی کس خواهد بود، تو به سرپرستی مادرت سزاوارتری تا به جنگ.
ام خلف که شاهد این سخنان بود، در برابر فرزندش ظاهر شد و خطاب به او گفت: ای پسرم! نصرت و یاری فرزند پیامبر «صلی الله علیه و آله» را بر سلامت و امان خودت ترجیح ده؛ اگر سلامت خودت را برگزینی هیچ گاه از تو راضی نخواهم شد.
خلف با شجاعت به میدان رفت. ام خلف او را تشویق می کرد و می گفت: بشارت باد بر تو ای پسرم که به زودی از آب کوثر سیراب خواهی شد. خلف سی نفر از دشمنان را به قتل رسانید و خود در راه دفاع از دین و امامش به شهادت رسید. کوفیان سر او را به سوی مادرش انداختند. آن زن شجاع و وارسته سر فرزند جوان را به آغوش گرفت و بوسید و گریه سر داد به گونه ای که همه کسانی که شاهد این صحنه جانسوز بودند به گریه افتادند و شیرینی پیروزی ظاهری دشمن را به کام آنان تلخ نمود.
ام عمرو جُناده همسر جناده بن کعب انصاری:
نامش بحریه بنت مسعود الخزرجی است. همسر جناده بن کعب انصاری و از شهدای کربلاست. نامش را جناده بن حرث هم نوشته اند که از طایفه خزرج بود. جناده بن کعب از مکه به کاروان حسین «علیه السلام» پیوست و در روز عاشورا در حمله اول به شهادت رسید. پسرش عمروبن جناده نیز در کربلا شهید شد.
عمرو بن جناده انصاری از شهدای نوجوان کربلا بود و چون خواست به میدان رود امام فرمود: پدر این جوان کشته شده شاید مادرش راضی نباشد که به میدان رود، عمرو گفت: مادرم دستور داده که به میدان بروم و لباس جنگ بر من پوشانده است. عمروبن جناده ۹ یا ۱۱ سال بیشتر نداشت که به میدان رفت و شهید شد. سرش را برای مادرش انداختند. مادرش آن سر را برداشت و گفت: چه نیکو جهاد کردی پسرم، ای شادی قلبم! ای نور چشمم! سپس سر را به طرف دشمن پرتاب کرد و آن سر به مردی خورد و او را از پای در آورد، سپس عمود خیمه را برداشت و حمله کرد که به وسیله آن بجنگد. امام حسین «علیه السلام» مانع او شد و او را به خیمه زنان برگرداند. نام عمروبن جناده در زیارت ناحیه مقدسه آمده است.
۴. رویحه، همسر هانی بن عروه مرادی:
رویحه با ورود مسلم بن عقیل به کوفه، در منزل خود از او پذیرایی نمود. با شهادت مسلم بن عقیل و همسرش هانی بن عروه به اتفاق فرزندش یحیی در کوفه مخفی شد. با اطلاع از ورود امام حسین «علیه السلام» به کربلا، نزد حضرت شتافتند و یحیی در رکاب امام حسین «علیه السلام» به شهادت رسید. پدر این زن عمر بن حجاج در کربلا در لشکر عمر سعد بود و به موکلین آب فرات تأکید می کرد نگذارند سپاه حسین «علیه السلام» به آب دسترسی پیدا کنند؛ اما این زن شجاع در محبت اهل بیت «علیهم السلام» همانند شوهرش هانی بود.
زنان حمایت کننده از نهضت عاشورا را به دو بخش زنان هاشمی و زنان غیر هاشمی تقسیم می کنیم:
الف: زنان هاشمی حمایت کننده از نهضت کربلا
۱. ام سلمه، هند دختر ابو امیه، همسر پیامبر «صلی الله علیه و آله»
ام سلمه یکی از همسران رسول خدا «صلی الله علیه و آله» بود. نام او هند و کنیه اش ام سلمه بود و دختر ابو امیه حذیفه بن مغیره بن عبدالله... و از زنان بزرگ و نامدار صدر اسلام است. وی ابتدا با ابو سلمه بن عبدالاسد مخزومی ازدواج کرد و صاحب فرزندانی چون «زینب، سلمه، عمر و دره» گردید.
بعد از وفات ابو سلمه، در سال دوم یا چهارم هجری به ازدواج پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» در آمد.
ام سلمه، علاقه و محبت زیادی به اهل بیت عصمت و طهارت به ویژه امام حسین «علیه السلام» داشت و آن حضرت او را مادر خطاب می کرد. ام سلمه که جریان واقعه کربلا را از رسول اکرم «صلی الله علیه و آله» شنیده بود و می دانست که امام حسین «علیه السلام» تنها و غریب با لبان تشنه در سرزمین کربلا کشته خواهد شد، سعی فراوانی داشت تا حضرت را از سفر به کربلا باز دارد. هنگامی که امام تصمیم به حرکت گرفت ام سلمه به ایشان گفت: عزیزم! با خروجت به عراق ما را محزون و غمگین مکن از جدت رسول خدا «صلی الله علیه و آله» شنیدم که فرمود:
«حسینم در کربلا کشته خواهد شد»، امام در پاسخ فرمود: «مادر! می دانم که در کربلا کشته خواهم شد و خانواده ام به دست دشمن اسیر می شوند، ولی این راه باید پیموده شود؛ زیرا صلاح دین خدا در آن است. هنگامی که امام حسین «علیه السلام» عزم رفتن به عراق نمود وصایای خود را به ام سلمه سپرد و او هم بعدها به امام سجاد «علیه السلام» تحویل داد.
ام سلمه، به دستور رسول خدا «صلی الله علیه و آله» سرپرستی فاطمه زهرا «علیهاالسلام» را بر عهده گرفت، او در این زمینه می گوید: «همه می پندارند که من فاطمه را ادب می کنم، چنین نیست، او معلم من است». ام سلمه در هر حال در جان نثاری برای فاطمه کوتاهی نکرد. به خاطر شهادتی که ام سلمه در مورد فدک به نفع فاطمه زهرا «علیهاالسلام» داد، ابوبکر و عمر یک سال خرج او را قطع کردند. ام سلمه پس از رحلت پیامبر همواره هوادار اهل بیت «علیهم السلام» باقی ماند و از مخالفین لعن امام علی «علیه السلام» توسط معاویه بود. این بانوی بزرگوار از راویان حدیث پیامبر «صلی الله علیه و آله» بود.
ابن اثیر در کتاب الکامل فی التاریخ آورده است که پیامبر «صلی الله علیه و آله» مشتی خاک تربت سید الشهداء «علیه السلام» را به ام سلمه داد و فرمود: «هرگاه این خاک تبدیل به خون شود، فرزندم حسین «علیه السلام» به شهادت رسیده است». به همین دلیل ام سلمه سعی نمود امام حسین «علیه السلام» را از رفتن به عراق باز دارد. در روز عاشورا وقتی امام حسین «علیه السلام» به شهادت رسید، این خاک تبدیل به خون گردید.
ام سلمه از رسول خدا «صلی الله علیه و آله» خواست که: از خدا بخواهید که کشته شدن را از او (امام حسین «علیه السلام» دور کند). رسول خدا «صلی الله علیه و آله» فرمود: از خدا خواستم ولی وحی شد برای او درجه ای است که کسی بدان درجه نخواهد رسید. او شیعیانش را شفاعت می کند و مهدی «عج» از فرزندان اوست. خوشا به حال کسی که از دوستان و شیعیان حسین «علیه السلام» باشد. به خدا سوگند که شیعیان او در روز قیامت رستگار خواهند بود.
روزی ام سلمه، رسول خدا «صلی الله علیه و آله» را در خواب با چهره ای غمگین و لباسی خاک آلود دید، حضرت به او فرمود: از کربلا و از دفن شهدا می آیم، ناگهان ام سلمه از خواب بیدار شد و با صدای گریه و شیون او همسایگان آمدند و ماجرا را باز گفت. وی از همان روز برای سید الشهداء «علیه السلام» عزا گرفت. ام سلمه آن روز را به خاطر سپرد. روز دهم محرم و بعد هم که جریان دقیق واقعه را از اهل بیت «علیهم السلام» که حاضر در کربلا بودند پرسید آن روز را با واقعه شهادت امام حسین «علیه السلام» مطابق یافت.
ام سلمه نزدیک ۳۸۷ حدیث از پیامبر «صلی الله علیه و آله» و فاطمه «علیهاالسلام» و ابو سلمه نقل کرده است. از احادیثی که از پیامبر «صلی الله علیه و آله» نقل کرده: امامان پس از من دوازده نفرند، به تعداد نقبای بنی اسرائیل، نُه تن ایشان از نسل حسین «علیه السلام» هستند، خدا علم مرا به آن ها داده، پس وای بر دشمنان آن ها
عمر رضا کحاله می گوید: [ام سلمه] زنی مهاجر، جلیل القدر، صاحب رأی، با کمال و عقل بود و به حبشه و مدینه مهاجرت کرد. شیخ محلاتی می نویسد همه علمای اسلام بر این نظر اتفاق دارند که ام سلمه در علم و تقوی و فصاحت و بلاغت و محبت نسبت به اهل بیت رسالت «کانّور علی شاهق الطور» است. ام سلمه پس از حمایت های فراوانی که از اهل بیت نمود، سرانجام در ۶۲ ه. ق. در سن ۸۴ سالگی در زمان حکومت یزید - پس از واقعه عاشورا- در شهر مدینه از دنیا رفت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
۲. ام البنین، فاطمه الکلابیه، همسر امام علی «علیه السلام»
ام البنین دختر حزام بن خالد بن ربیعه معروف به وحید بن کلاب، مادرش ام لیلی نام داشت. نام این بانو فاطمه و کنیه اش ام البنین است. این بانو گرچه در کربلا حضور نداشت ولی چهار فرزند رشیدش در حادثه عاشورا در راه یاری امام حسین «علیه السلام» به شهادت رسیدند. نه او مأوای زنانی بود که برای عزاداری امام حسین «علیه السلام» جمع می شدند. او که از حضرت علی «علیه السلام» دارای چهار پسر به نام های عباس، عبدالله، جعفر و عثمان بود و همگی در کربلا شهید شدند، شیوه عزاداری را برای مبارزه انتخاب کرد تا ابعاد مختلف و ناگوار جنایات کربلا در یادها بماند و دشمنان سرمست از پیروزی را شرمنده و مطرود سازد.
حضرت ام البنین که دارای ذوق و قریحه شعر بود، هر روز با عبدالله فرزند حضرت ابوالفضل «علیه السلام» به بقیع می رفت و به یاد چهار فرزندش به گریه و زاری می پرداخت به گونه ای که مردم دور او جمع می شدند و عزاداری می کردند و به نوحه و سوگواری او گوش می دادند؛ حتی مروان بن حکم نیز که به دشمنی با بنی هاشم شهرت داشت در آن صحنه حضور می یافت و گریه می کرد. ترجمه یکی از معروف ترین مرثیه های آن بانوی دلسوخته چنین است:
«رگ های قلبم را پاره کردی، فرزندانم، هر کسی که زیر آسمان کبود است فدای ابا عبدالله الحسین «علیه السلام» باد».
همچنین در مورد ابوالفضل العباس «علیه السلام» فرزندش سروده که:
«آه به من خبر دادند که بر سر فرزندم عباس عمود آهنین زده اند در حالی که دست در بدن نداشت. وای چه بر سر من آمد و چه مصیبتی بر فرزندانم رسید. اگر فرزندم عباس دست در بدن داشت، چه کسی جرئت می کرد به او نزدیک شود؟!».
ام البنین از زنان فاضله و نامداری بود که به حق اهل بیت عصمت و طهارت «علیهم السلام» معرفت داشت و دارای زهد و پارسایی و فصاحت و بلاغت بود.
زمانی که خبر فاجعه کربلا توسط بشیر به مدینه رسید ام البنین سؤال کرد: از امام حسین چه خبر؟ بشیر پاسخ داد که خدا تو را صبر دهد، فرزندت عباس کشته شد. ام البنین فرمود: معنای این خبر چیست، از امام حسین «علیه السلام» برایم بگو.
بشیر خبر شهادت چهار فرزند ام البنین را داد. آن بانوی با ایمان باز هم سراغ حسین «علیه السلام» را می گرفت، بالاخره هنگامی که خبر شهادت امام حسین «علیه السلام» را شنید ناله ای زد و فرمود: تمام فرزندانم فدای ابا عبدالله الحسین «علیه السلام».
ام البنین «علیهاسلام» در سال ۷۰ هجری از دنیا رفت و در قبرستان بقیع شهر مدینه به خاک سپرده شد.
۳. زینب صغری، معروف به ام لقمان، دختر عقیل بن ابی طالب.
زینب دختر عقیل برادر زاده امام علی «علیه السلام» است. گفته می شود زمانی که امام حسین «علیه السلام» به شهادت رسید، زینب همراه عده ای از زنان خارج شد و در حالی که می گریست، می گفت: چه جوابی به پیامبر «صلی الله علیه و آله» خواهید داد آن گاه که به شما گوید: با عترت و اهل بیت من چه رفتاری نمودید ای آخرین امت... یا آن ها را اسیر نموده یا از روی ظلم و ستم به قتل رسانیدید. آیا این جواب محبت های من بود که شما را پند دادم که پس از من با خویشانم بد رفتاری نکنید.
شیخ محلاتی می نویسد: «ام لقمان دختر عقیل بن ابی طالب است، این زن در مدینه بود، چون خبر شهادت سید الشهداء را شنید با خواهرانش ام هانی، سماء و رمله و زینب از خانه بیرون دوید و زار زار بگریست و اشعار زیادی سرود و دشمنان را به خاطر ارتکاب چنین اعمالی سرزنش کرد.
ب: زنان غیر هاشمی حمایت کننده از واقعه عاشورا
۱. جمعی از زنان بنی اسد:
بنی اسد نام تیره ای از قبیله بزرگ و سلحشور و مشهور عرب از فرزندان اسد بن خزیمه بن مدرکه می باشد. جمعی از علما، اصحاب، شعرا و حتی برخی از همسران پیامبر «صلی الله علیه و آله» از این قبیله بودند. این قبیله در هنگام بنای کوفه، جنوب مسجد کوفه را برای خود در نظر گرفتند. در جنگ جمل دوشادوش امام علی «علیه السلام» جنگیدند. در قیام امام حسین «علیه السلام» در سال ۶۱ ق. بنی اسد به سه دسته موافق حضرت، مخالف و بی طرف تقسیم شدند. از سران موافق حضرت که در کربلا شهید شدند حبیب بن مُظهر (مظاهر) اسدی، انس بن الحرث، کاهلی اسدی، مسلم بن عوسجه اسدی و عمرو بن خالد صیداوی اسدی بودند.
از مشهورترین سران مخالف بنی اسد در روز عاشورا حرمله بن کاهل اسدی قاتل کودک شش ماهه امام حسین «علیه السلام» (علی اصغر «علیه السلام») بود. دسته سوم که در سرزمین غاضریه در کنار نهر علقمه در شمال شرقی کربلا سکونت داشتند و در روز عاشورا بی طرفی اختیار کردند، این دسته از سوی سید الشهداء و حبیب بن مظهر (یا مظاهر) اسدی به کمک و یاری فرا خوانده شدند اما تا آخرین لحظه بی طرفی اختیار کردند.
پس از شهادت سید الشهداء و یاران گرانقدرش، زنان بنی اسد گذرشان به میدان جنگ افتاد (دسته بی طرف). اجساد امام و یارانش را در زیر آفتاب تابان مشاهده نمودند و سخت تحت تأثیر قرار گرفتند و به سرزمین غاضریه (محل دسته سوم) شتافتند و مردان خود را جهت دفن اجساد شهدا خبر کردند. اما مردان قبیله از ترس ابن زیاد حاضر نشدند در به خاک سپاری اجساد شرکت کنند، لذا زنان بنی اسد خود بیل و کلنگ برداشتند و به سمت کربلا حرکت نمودند. پس از مدت کوتاهی، وجدان مردان قبیله بیدار گشت، به خود آمده دنبال زنان حرکت نمودند و به دفن پیکر مطهر شهدا پرداختند.
این نخستین جنبش مخالف علیه ابن زیاد و بنی امیه پس از واقعه طف به حساب می آید. این فداکاری بنی اسد سبب شهرت آنان در میان شیعیان جهان گشت.
۲. هند، همسر یزید بن معاویه:
هند، دختر عبدالله بن عامر بن کریز بود. ابن مخنف می نویسد: سر حسین «علیه السلام» پیش روی یزید بود و یزید با چوب دستی خود بر سر مبارک می زد. یکی از اصحاب رسول خدا «صلی الله علیه و آله» ابو برزه ی اسلمی اعتراض کرد که چوب به دهان و دندان کسی می زنی که بارها دیدم رسول خدا «صلی الله علیه و آله» آن جا را می مکیده (می بوسیده) است. مگر نه این است که شفیع تو در روز قیامت ابن زیاد، و شفیع حسین «علیه السلام» محمد «صلی الله علیه و آله» خواهد بود. سپس برخاست و از مجلس بیرون رفت.
همسر یزید، وقتی این سخنان را شنید، لباسش را پیچید و از اندرون بیرون آمد و به یزید گفت: آیا این سر حسین «علیه السلام» پسر فاطمه «علیهاالسلام» است؟ یزید گفت: آری، سپس خواب خود را که نشانگر عزادار بودن پیامبران و امام علی «علیه السلام» و حضرت زهرا «علیهاالسلام» و زنان مشهور (مریم، هاجر، ساره، خدیجه) بود را بیان نمود. سپس گفت: رسول خدا گریست و فرمود: پدر! آدم! نمی بینی طاغیان با فرزندم چه کردند؟ آدم و حاضران و فرشته ها همه گریستند و مردانِ بسیار گردِ سر دیدم، یکی می گفت: صاحب خانه را بگیرید و در آتش بسوزانید. و ای یزید تو از در خانه بیرون آمدی و می گفتی کجاست گریزگاه از آتش.
برخی از منابع این جریان را به کنیز یزید نسبت می دهند و اینکه پس از این سخنان، یزید دستور داد آن کنیز را گردن زدند. اما محلاتی و دیگران این ماجرا را به هند همسر یزید منسوب می دانند بدون اینکه از گردن زدن کنیز یاد کنند.
ماریه بنت سعد العبدیه
ماریه دختر منقذ معروف به عبدیه بصریه از بانوان با اخلاص و شیعه بصره بود. خانه او محل تجمع دوستداران اهل بیت «علیه السلام» و محل تجمع یاران امام حسین «علیه السلام» و شکل گیری حرکت های شیعیان و مذاکرات آنان بود. زمانی که این خبر به ابن زیاد رسید دستور داد که جلوی ایشان را بگیرند و راه ها را ببندند.
وقتی نامه امام حسین «علیه السلام» توسط غلام امام، سلیمان به آنان ابلاغ شد اولین کسی که به آن جواب مثبت داد یزید بن نبیط بصری بود که در خانه ماریه با پیام امام آشنا شد. او دارای ده پسر بود که فقط دو نفر از فرزندانش به نام های عبدالله و عبید الله حاضر به همراهی با پدر برای پیوستن به سپاه امام شدند. آنان در مکه به امام پیوستند و هر سه در کربلا شهید شدند. تلاش های ماریه باعث شد افراد دیگری از قبیل ادهم بن امیه به همراه یزید بن نبیط از بصره به مکه آمده و به امام ملحق شوند!
همسر ماریه و فرزندش در جنگ جمل در راه امام علی «علیه السلام» به شهادت رسیده بودند. ماریه که زنی ثروتمند بود تمامی ثروتش را وقف ترویج معارف نورانی اهل بیت عصمت و طهارت کرده و به اشاعه نهضت عاشورا مبادرت ورزید و در این راه از هیچ کوششی دریغ نکرد.
۴. درّه الصَّدف، دختر عبدالله عمر انصاری
درّه دختر عبدالله بن عمر الانصاری بود که در راه دفاع از سر مبارک امام حسین «علیه السلام» به شهادت رسید. این بانوی با ایمان و پدرش هر دو از دوستداران اهل بیت «علیهم السلام» بودند و در شهر حلب زندگی می کردند. او و پدرش رابطه عاطفی فوق العاده ای نسبت به امام حسین «علیه السلام»، (امام حسن «علیه السلام») و (امام علی «علیه السلام») داشتند. عبدالله بن عمر وقتی شنید امام حسین «علیه السلام» به شهادت رسیده و سر بریده او را به شام نزد یزید می برند با حزن و اندوه وارد خانه شد. دخترش علت غم پدر را جویا شد. وقتی عبدالله همه چیز را برای دخترش گفت و اینکه هم اکنون سر مقدس سید الشهداء «علیه السلام» به حوالی حلب رسیده است آن بانوی شجاع و مشحون از معرفت گفت: «بعد از کشته شدن هادیان مردم، خیری در زندگی نیست. قسم به خدا اگر بتوانم سر مبارک امام حسین «علیه السلام» و کاروان اسیران را نجات خواهم داد و آن سر مقدس را در منزل خود دفن نموده و از این بابت بر اهل زمین افتخار خواهم کرد.
سپس دره الصدف خروج کرد و مردم حلب و نواحی آن را به کمک طلبید. گروهی به او پیوستند. مورخان تعداد زنانی را که به یاری او شتافتند هفتاد زن می نویسند که همگی لباس رزم بر تن با طلوع آفتاب، و مشاهده نخستین علامت اسرای خاندان نبوت و با شنیدن صدای گریه کودکان و نوحه سرایی زنان اهل بیت «علیهم السلام» در کمین ایستادند. سپاه بنی امیه که بسیار بودند آنان را شناسایی کرد به مقابله با آنان پرداختند.
دره الصدف با وجود کمک بعضی از قبایل حلب، طی نبردی نابرابر به شهادت رسید و بقیه متفرق شدند. پس از خروج زنان بنی اسد در کربلا، این قیام دوم زنان پس از واقعه طف بود.
۵. دومه، مادر مختار ثقفی و عمره معروف به بیضاء همسر مختار
هر دو از زنان شجاع و با کمال عصر خود بودند که از مشوقین مختار به قیام بر علیه بنی امیه و خونخواهی امام حسین «علیه السلام» بودند و در کنار مختار ماندند. پس از شکست مختار توسط مصعب بن زبیر، هر دو به دست او به شهادت رسیدند.
نتیجه گیری:
در پایان این مقاله باید اشاره کنیم که نقش زنان در ترویج و اشاعه پیام عاشورا بسیار مهم و اساسی بود. به جرئت می توان گفت که زنان در نهضت عاشورا نقش مهم و کلیدی در رساندن پیام عاشوا و پایمال نشدن خون شهیدان کربلا داشتند. این نقش چه از طریق مشارکت در جهاد و مبارزه مستقیم همچون جنگ همسر وهب (عبدالله)، چه از طریق عمل و گفتار و رفتار که می توان نمونه بارز آن را در حضرت زینب «علیهاالسلام» و حضرت ام کلثوم «علیهاسلام» دید.
زنان در جاهایی که اشک مؤثرتر بود اشک ریختند و عزاداری کردند، مانند ام البنین «علیهاالسلام» و زمانی نیز با سخنان کوبنده خود در مقابل ستم زمانه سر خم نکردند، مانند خطبه های حضرت زینب «علیهاالسلام» در شام و کوفه و حضرت ام کلثوم «علیهاالسلام» و گاه با حمایت از اهل بیت حتی در مقابل جهل و نادانی همسر و فرزندان خود ایستادند، مانند همسر خولی و نارضایتی خود را از شرکت همسر و فرزندانشان را در صف بنی امیه برای قتال با پسر رسول خدا «صلی الله علیه و آله»اعلام کردند و چه آن گاه که با عزم راسخ خود بی طرفی همسرانشان را را سرزنش کردند، مانند زنان بنی اسد و چه با پناه دادن به سفیران و پیام رسانان امام حسین «علیه السلام» مانند مسلم بن عقیل توسط طوعه و سلیمان توسط ماریه در دوره سخت اختناق و ظلم بنی امیه به خصوص جنایتکار خونریز آنان ابن زیاد مبارزه نمودند.
در آخر هم با قیام زنانی همچون دره الصدف، بر علیه ظلم ظالمان شوریدند و دست به شمشیر بردند. در واقع زنان چه در زمان عاشورا و چه پس از آن با عزمی پولادین به دفاع از دین و امام خویش پرداختند و به همگان آموزش صبر و مقاومت و جهاد و اطاعت از امام خویش را دادند. آنان ضمن حفظ ارزش های دینی، با رهبری و مدیریت خاص خویش به دفاع از حریم ارزش ها و امام شهید خود پرداختند.
در عین حال مراقب جان امام پس از امام حسین «علیه السلام» و مراقب اطفال یادگار امام حسین «علیه السلام»، با انتخاب شیوه های تبلیغاتی مناسب (خطابه، شعر و...) به بیان ظلم یزیدیان، معرفی امام پس از امام حسین «علیه السلام» پرداختند و از محو شدن اسلام در فضای اغراض بنی امیه جلوگیری کردند.
آنان در پوسیدگی بنیان های حکومتی بنی امیه نقش به سزایی داشتند. با ظهور حکومت بنی عباس با شعار حمایت از علویان، حکومت امویان در سال ۱۳۲ ق. سقوط کرد. گر چه حکومت عباسیان به نام علویان تشکیل شد ولی علویان را در تنگناهای شدید قرار داد.
اما انقلاب عاشورا همواره الهام بخش نهضت های شیعی در طول تاریخ گردید و نام زنان مؤثر در پیام آوری انقلاب عاشورا و ادامه نهضت امام حسین «علیه السلام» و در مبارزه با حکومت های غاصب و ستمگر و دفاع از اسلام راستین، برای همیشه در دفتر تاریخ اسلام به افتخار و عزت ثبت گردید.
PTT-20230908-WA0002.opus
870.4K
صوت ورود به مدینه
حجت الاسلام شیخ عادل کهنسال
یا مولای یا ابا عبدالله
نوای بلبلی از جانب گلزار می آید
که اینک کاروانی با دل افکار می اید
الا ای اهل یثرب از سوی کرب و بلا زینب
یگانه دختر زهرا با غمی بسیار می اید
الا ای اهل یثرب موسم آه و نوا امد
که زینب زین سفر با ناله های زار می اید
کجایی فاطمه ای بضعه سلطان مظلومان
بیا بنگر که بوی الفراق یار می اید
هر کاروانی که به وطن بر می گرده دلشاده
اما هر چه این کاروان به مدینه نزدیک میشه غم کاروان بیشتر میشه
ناله های این کاروان بیشتر میشه
یه وقت امام سجاد صدا زد آی بشیر
برو مدینه اعلام کن کاروان حسین داره میاد
بشیر وارد مدینه شد
صدا زد یا اهل یثرب لا مقام بکم فی المدینه
ای اهل یثرب کسی تو خونه ها نمونه
قتل الحسین فادمعی مدرار
حسین و کشتند
مردان جمع شدند
خانم ها جمع شدند به استقبال ای کاروان
یه وقت زینب چشمش افتاد به مدینه
ای مدینه ای مدینه ای مدینه
ای مدینه با برادر رفته بودم بی برادر آمدم
تاج بر سر رفته بودم خاک بر سر آمدم
یه نگاهی به زنهای مدینه و هاشمی کرد
بیائید ای زنان هاشمی یکدم بر زینب
به دست خویشتن ریزید خاکی بر سر زینب
برادر مرده من افسرده من صاحب عزا هستم
چه می داند کسی درد دل غم پرور زینب
یه وقت نگاه کرد به قبر رسول الله
یا رسول الله زینب برگشته مدینه
از حسین خبر آورده
یا رسول الله حسین ات با لب تشنه سر بریدن
یا رسول الله زینب ات رو اسیر کردند
یا رسول الله سر از قبر برون آور زینب و نمی شناسی
اخ بمیرم
یه وقت ام البنین امد صدا زد زینبم از حسینم برام بگو
صدا زد ام البنین دستای عباس و قطع کردند
@MohtavayeRozeh
1_1159483732.opus
243.3K
نسیمی جانفزا می آید
بوی کرببلا می آید
واویلا واویلا واویلا
دوباره کربلا غوغا شد
ماتم زینب کبری شد
واویلا واویلا واویلا
من پی ات کوچه گردی کردم
خسته از دشمن نامردم
زینبت زینب سابق نیست
یک جهان در دل اوردم
واویلا واویلا واویلا
سر به خاک بلا بگذارم
خیزو کن چاره ای دلدارم
گرفته دست خود...
حجت الاسلام سیدمجتبی حسینی نژاد
@MohtavayeRozeh
💠 حدیث روز 💠
❇️ کدام زنان اهل جهنم نیستند؟
🔻وَ قالَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: ثَلاثَةٌ لا تَمَسُّهُمُ النَّارُ، اَلْمَرْأَةُ الْمُطِيَعةُ لِزَوْجِها، وَ الْوَلَدُ الْبارُّ لِوالِدَيْهِ، وَ الْمَرْأَةُ الصَّبُورُ عَلى غَيْرَةِ زَوْجِها.
🔰رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مي فرمايند
سه كس هستند كه آتش (جهنم) به آنها اصابت نمى كند:
✅1- زنى كه از شوهرش اطاعت كند
✅ 2- فرزندى كه به پدر و مادرش نيكوكار باشد
✅ 3- و زنى كه بر غيرت شوهرش صبر كند.
📚کتاب احادیث الطلاب ص 65
┏━━━━━━━━━━ 🕌🇮🇷┓
⌨️ 🌷 "گلچینی از احادیث پیامبرصلی الله علیه واله وسلم وائمه علیهم السلام":
🌐ایتا؛
🌷گروه گلچینی از احادیث پیامبر و ائمه
https://eitaa.com/joinchat/656343314C97f261ed42
🌷کانال گلچینی از احادیث پیامبر و ائمه
https://eitaa.com/joinchat/4081582327Cf96e6bd9ff
┗━━━━━━━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹حاج آقا قرائتی:سرباز امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، شده امام نگاهت کنه لذت ببره؟
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🚩ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
دعوت به کانال محتوای روضه
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
از جان و دلم بر آل احمد صلوات
صدها و هزار بار و بی حد صلوات
بر جلوه نور ، شاهد مجتبوی
بر سبط نبی ابا محمد صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
از نام حسن ، سینه پُر از نور شود
وز جام حسن ، غمزده پُر شور شود
هر کس که فرستد به جمالش صلوات
یا رب ، به علی و آل ، محشور شود
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
تشنهام تشنه مرا آب حیاتی بفرست
به دل سوختهی من برکاتی بفرست
شام میلاد کریم است کریمانه بیا
ماه برنیمهی رسیده صلواتی بفرست
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
از جان و دلم بر آل احمد صلوات
صدها و هزار بار و بی حد صلوات
برجلوه نور شاهد مجتبوی
بر سبط نبی ابا محمد صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
امروز فراوان شده خیر و برکات
باید طلبید از خدا راه نجات
میلاد سعید سبط اکبر شده است
تقدیم به حضرت محمد صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
برصبر حسن و خوی احمد صلوات
براختر دوم امامت صلوات
خواهی که خداوندببخشد همه عصیان تورا
بفرست براین امام، بی حد صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
با نام حسن به قلبها گل بزنید
با یک صلوات تا بقیع پُل بزنید
فرمود که هر وقت گرفتار شدید
بر دامن ما دست توسل بزنید
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
بر ماه تمام ماه رحمت صلوات
بر نور جمال حُسن و حکمت صلوات
در سفره ى ماه رمضان فیض حسن
بخشیده به عرش و فرش نعمت صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
چون پرده برانداخت خدا را مرآت
در پرده نماند معنی ذات و صفات
از مقدم مجتبی جهان شد پر نور
بر شمس جمالش به محمد صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
هنگام نزول برکات است امشب
بر مرد دلان بذل حیات است امشب
تبریک به میلاد حسن را گفتن
با ذکر شریف صلوات است امشب
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
مرآت جمال ذوالمنن آمده است
بر خلق، امام ممتحن آمده است
بر روی نکویش صلواتی بفرست
چون یوسف فاطمه ، حسن آمده است
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
بر چهره ى آیینه ى سرمد صلوات
بر نور دل على و احمد صلوات
در عید ولادت حسن بفرستید
بر نو گل خوشبوى محمد صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
به حسن سبط مصطفی صلوات
به گل باغ مرتضی صلوات
به جگر گوش حبیبه ی حق
به گل روی مجتبی صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم
گروه صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
https://eitaa.com/joinchat/215154942C898b92ea1d
لینک مستقیم کانال صلوات
https://eitaa.com/joinchat/140116222C8ec319e877
@salavatss
https://eitaa.com/Salavatss
ارتباط با ادمین؛
@valayat
﷽
تدبر در قران
🔻ﻫﻴﭻ ﮔﻨﺎﻫﻰ ﺭﺍ ﻛﻮﭼﻚ نشمر🔻
🔴 ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﺴﻜﺮﻯ (ع) ﻣﻰﻓﺮﻣﺎﻳﺪ:
🔔 ﻣِﻦَ ﺍﻟﺬُّﻧُﻮﺏِ ﺍﻟَّﺘِﻰ ﻟﺎ ﻳُﻐْﻔَرُ قَولُ الرّجُلِ: ﻟَﻴﺘَﻨﻰ ﻟَﺎ ﺍُﺅﺍﺧِﺬُ ﺇِﻟﺎَّ ﺑِﻬَﺬا.
💢 ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﻰ ﻛﻪ بخشیده نمیشود، این ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﮕﻮﻳﺪ: «ﺍﻯ ﻛﺎﺵ ﮔﻨﺎﻩ ﻣﻦ فقط ﻫﻤﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ».
📚 بحارالأنوار، ج۵۰، ص۲۵۰.
✨✨✨✨✨
#شرح_حدیث
✍ یه وقتهایی، بعضیها یه گناهانی انجام میدن، و با خودشون میگن:
«این که چیزی نیست. کاش گناه من فقط همین باشه».😐
⚠❗️ یعنی گناه رو دست کم میگیرن، و کوچک میبینن.
👈 به این گناهان میگن «مُحَقَّراتُ الذُّنوب».❌
👈 یعنی گناهانی که صاحبشون، اونها رو کوچک و حقیر حساب میکنه.😱
👌 پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «ايّاكُم و مُحَقَّراتُ مِنَ الذُّنوب.»
❌«از گناهان كوچك بپرهيزيد.»❌
👌 و همچنین در جای دیگری فرمودند:
❌«ابليس از شما، به همین محقّرات ذنوب راضی شد».❌
🔚 حالا امام عسکری (ع) اینجا میفرماید که اینجور گناهان بخشیده نمیشه.😱
⁉امّا چرا؟؟🤔
به این مثال دقّت کنید:
👇️👇️👇️👇️👇️
☺️ فرض کنید در یک مجلسی نشستید.
👈 یه نفر حواسش نباشه و پای شما رو لگد کنه، و شما هم خیلی دردتون بیاد.
👈 حالا اگر طرف هِی از شما معذرتخواهی کنه و بگه: «ببخشید، معذرت میخوام، شرمندهام».
✅ خُب شما هم میبخشیدش.
👈 ولی اگر تو همون مجلس، یه نفر پاش به شما بخوره، و شما هم اصلاً دردتون نگیره،
👈 حالا طرف نه تنها از شما معذرتخواهی نکنه، بلکه با پررویی به شما بگه: «بابا این که چیزی نیست، طوری نشده که». و احیاناً کار خودش رو دوباره تکرار کنه،
❌ شما خیلی بهتون برمیخوره، و نمیبخشیدش.
☝️ اوّلی رو میبخشی با اینکه پات درد گرفته و اذیت شدی،
ولی دوّمی رو نمیبخشی، با اینکه پات درد نگرفته.
🔚 گناه هم همینطوره.
✅ اگر گناه هر چقدر هم بزرگ باشه، وقتی صاحبِ اون گناه، گناه خودش رو بزرگ بدونه و با شرمندگی توبه کنه، امکان بخشش براش هست.
❌ ولی اگر گناهِ خودش رو کوچک ببینه، و بگه این که چیزی نیست، و گناه خودش رو تکرار کنه، این گناه دیگه بخشیده نمیشه.
#هیچ_گناهی_را_کوچک_نشمر
🏴🏴🏴🏴🏴
السلام علیک یا اهل بیت النبوه
اجر رسالتش چه قَدَر ظالمانه بود
بر دست دخترش اثر تازیانه بود...
ای غریب در وطن، یا حسن
شاه خونین کفن، یا حسن
سلسله ی موی دوست
حلقه ی دام بلاست
خانه ی من مشهدو
میکده ام کربلاست
ایام شهادت حضرت رسول مکرم و امام حسن مجتبی وامام رضا صلوات الله علیهم اجمعین بر شیعیان راستین تسلیت باد
🏴🏴🏴🏴🏴
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
دعوت به کانال محتوای روضه
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۲۰۸۱۹۲۲ شماره تلفن رستوران. لطفا همه زنگ بزنید ازشون تشکر کنید
تبلیغ کنید برای رفتن به این رستوران
آفرین به این غیرت
شما را به خدا حمایتشون کنید نگذارید ریشه های غیرت در این جامعه خشک بشه حمایت از کار خوب بهترین امر به معروف است
عجب🤔
میگه ما وسط انقلابیم تو هم باید تاوان بیحجابی من رو بدی طرف اینقدر محترمانه باهاش صحبت کرده آخرش به صاحب رستوران میگه بیشرف؛ این جماعت س... و دیکتاتور اگر روزی در این مملکت قانون بگذارند قطعا برهنگی اجباری رو اجرایی خواهند کرد؛
با توجه با اینکه باغچه حسین دوربین داره از دستگاه قضایی خواهشمندیم دستورات لازم رو برای برخورد با این خانم صادر کنند!
🔴 ماجرای عجیب دکتری که همه مردان را زن میدید!
✍️دکتر حاج حسن توکلی از شاگردان عارف بالله شیخ رجبعلی خیاط، نقل می کند: روزی من از مطب دندان سازی خود حرکت کردم که جایی بروم، سوار ماشین شدم، میدان فردوسی یا پیش تر از آن اتوبوس نگه داشت، جمعیتی بالا آمد، سپس دیدم راننده زن است، نگاه کردم همه زن هستند همه یک شکل و یک لباس! دیدم بغل دستم هم زن است! خودم را جمع کردم و فکر کردم اشتباهی سوار شدهام. اتوبوس نگه داشت و خانمی پیاده شد، آن زن که پیاده شد همه مرد شدند!
با این که ابتدا بنا نداشتم پیش شیخ بروم از ماشین که پیاده شدم جهت روشن شدن قضیه رفتم پیش مرحوم شیخ، قبل از این که من حرفی بزنم شیخ فرمود: «دیدی همه مردها زن شده بودند! چون مردها به آن زن توجه داشتند، همه زن شدند!» بعد گفت: « وقت مردن هر کس به هر چه توجه دارد، همان جلوی چشمش مجسم میشود، ولی محبت امیر المومنین (ع) باعث نجات میشود» «چقدر خوب است که انسان محو جمال خدا شود... تا ببیند آن چه دیگران نمیبینند و بشنود آن چرا دیگران نمیشنوند.»
🔰 امروزه روانشناسان به این نتیجه رسیدهاند که انسان به هر چه توجه و تمرکز نماید همان چیز در روح و ضمیر باطنش نقش میبندد و در عالم خارج به ظهور میرسد! چه خیر اخلاقی و چه شر باشد.
🌕 راستی توجه و تمرکز ما به امام عصر ارواحنا فداه در زندگی چقدر می باشد؟
📚 کیمیای محبت، ص۱۷۶
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
دعوت به کانال محتوای روضه
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
باسلام وادب خدمت باسعادت عزیزان وتوفیق رسیدن به مرتبه درک ومعرفت کرامت نفس وپاسبانی ازآن
روز یکشنبه شما بزرگواران همراه باسلامتی وطول عمرباعزت و برکت
یاذالاجلال والااکرام
خطرناکترین آفت کرامتِ نفس آدمی
نتیجه غفلت ازیاد یاخدا
خطرناکترین آفت برای انسان است.
قرآن کریم میفرماید: اگر کسی از یاد_خدا غافل بشه، از خودش غافل شده، و خودش رو فراموش میکنه:
لاٰ تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللّٰهَ، فَأَنْسٰاهُمْ أَنْفُسَهُمْ
همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند، و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد.
حاصل فراموشی خدا
عجب آیهی زیبا و پر مغزی
همه چیز رو در چند کلمه گفته.
کسی که خدا رو فراموش کنه، خودیّتِ خودش رو فراموش کرده؛
چون طبق آیاتِ قرآن، فطرت و سرشتِ انسان، از خداست.
در واقع خدا و انسان از یک "فطرت" هستند:
فِطرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها
این فطرت و سرشتِ الهی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده است.
حدیث معروفِ «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ، فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» هم، همین مطلب رو تایید میکنه.
هر کس خود را بشناسد، خدای خود را شناخته است.
پس انسان نمیتونه از منشاءِ خودش جدا باشه.
یاد_خدا، با یاد خودِ انسان، به هم گره خورده.
اگر کسی خدائی رو که از رگ گردن به او نزدیکتره، فراموش کنه، در واقع خودیّتِ خودش رو فراموش کرده.
پس انسان در اثرِ فراموش کردنِ خدا، به عذابِ «خود فراموشی» گرفتار میشه.
یعنی این کرامتی رو که خودش داره، فراموش میکنه؛ و یادش میره که چه موجود با ارزشی هست.
در نتیجه، به گناه و انحراف کشیده میشه.
دنیا درنگاه امام علی علیه السلام
امیرالمومنین در نهج البلاغه میفرماید:
إِنَّ دُنْیَاکُمْ عِنْدِی لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِی فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا، مَا لِعَلِیٍّ وَ لِنَعِیمٍ یَفْنَی وَ لَذَّةٍ لَا تَبْقَی.
همانا این دنیای آلودهی شما، نزد من از برگ جویده شده در دهانِ یک ملخ، پستتر است.
علی را با نعمتهای فناپذیر و لذّتهای ناپایدارِ دنیا چه کار
ندای فطرت انسان
انگار امیرالمومنین، خودش به عنوانِ یک موجودِ گرامی، داره از خودش حیا میکنه.
با خودش میگه: من تن بِدَم به این خفتهای دنیای زودگذر
این همون ندای فطرت است.
حتّی در روایات داریم که:
ایّاکُمْ وَ التَّعَریّ.
یعنی همینجوری لخت نگردید تو خونه. حتّی اگر کسی نیست، و تنها هستید.
حتّی اگر کسی هم نمیبینه، آدم باید از خودش خجالت بکشه و حیا بکنه.
گوهر فطری انسان
شیخ صدوق در کتاب أمالی حدیث نقل میکند:
نَهَی رَسُولُ اللهِ (ص) عَنِ التَّعَرِّی بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ.
پیغمبر از برهنه گشتن، حتّی در خلوت هم نهی کردند.
یعنی تا این حدّ، از ما خواستند که خودمون از خودمون حیا کنیم و خجالت بکشیم.
این همون گوهر فطری است، که انسان رو نگه میداره، و اجازه نمیده که گناه کنه:
طرف با خودش میگه:
حیفِ من نیست که فلان گناه رو انجام بدم؟!
حیفِ من نیست با نامحرم رفیق بشم؟!
حیفِ من نیست پای فلان سایت و فلان فیلم بشینم؟!
حیفِ من نیست دروغ بگم و مال حروم بخورم؟!
حیفِ من نیست...
حالا اگر کسی خدا رو فراموش کنه، دیگه این حرفها رو به خودش نمیزنه.
چون خودش و کرامتِ خودش رو فراموش میکنه.
در نتیجه، به هر گناهی کشیده میشه.
(سوره حشر آیه۱۹)
(سوره روم آیه ۳۰)
منبر شب ۲۵ صفر
متن سخنرانی
بنا شد این شب ها در مورد عوامل رشـد، رکود و انحطاط صحبت کنیم که چه چیزهایی باعث می شود انسان در زندگی حرکت رو به جلو داشته باشد که قرآن می فرماید رشـد. چه چیزهایی موجب می شود انسان در زندگی، رکود داشته باشد، در جا بزند. و چه عواملی باعث سقوط و انحطاط و غی و حرکت به عقب و حرکت منفی در زندگی ما ایجاد می کند.
گفتیم علت انتخاب این بحث هم این است که ما در کربلا ما با هر سه جریان مواجه هستیم؛ هم با اهل رشـد، هم با اهل رکود و هم با اهل سقوط.
یکی از عوامل رشـد که روایتش از امیرالمؤمنین علیه السلام است و امشب بحث می کنیم، حضرت فرمود من اصلح المعاد ظفر بالرشاد. پنج کلمه است. هر کسی قیامت خودش را اصلاح کند اهل رشـد است. اگر به فکر قیامت نباشد این اهل رکود است. اگر خراب کند اهل انحطاط است. پس ببینید یک ملاک و معیار، اصلاح معاد است. من اصلح المعاد. یک توضیح بدهم.
آدم ها در مورد معاد چند دسته اند. یک دسته منکر معاد هستند. من انکر المعاد. این حدیث آن را نمی خواهد بگوید. انکار را نمی گوید. بعضی ها منکر هستند و اصلا می گویند قیامت یعنی چه. کم هم نیستند، الان هم زیاد هستند. می گویند هرچه هست همین دنیاست. الان به اینها می گویند کمونیست، آن موقع می گفتند دهری یا زندیق ما یهلکنا الا الدهر. هر چه هست همین روزگار است. ان هی الا حیاتنا الدنیا کی گفته قیامت هست؟ سر کارتان گذاشته اند. همین جاست هر طور دلتان می خواهد زندگی کنید. این جریان جریان انکاری است که اصلا معاد را منکرند. جریان دوم جریان استبعاد است. نمی گویند نیست می گویند فکر کنیم نباشد. این فرق می کند با قبلی. می گویند بعید است باشد، خیلی مشکل است. یک وقت کسی می گوید نیست، یک وقت می گوید فکر کنم نباشد. این نمی گوید ما یهلکنا الا الدهر. این نمی گوید ان هی الا حیاتنا الدنیا همین دنیا است. می گوید من نمی گویم من قبول ندارم. منکر نیستم. ولی خیلی هم معتقد نیستم. حالا قصه اش را اگر خواستید برای شما آدرس می دهم در قرآن ببینید. سوره ی کهف آیه ی 32 تا 44. تقریبا 13 آیه است. خدا می فرماید که دوتا دوست بودند با هم یا دوتا برادر و اضرب لهم مثلا این مثل و داستان را برای مردم بگو، دوتا برادر یا دوتا دوست بودند یکی پولدار و یکی بیچاره. آن فقیر مؤمن بود متدین بود توکلش به خدا بود، تازه این باید اعتراض می کرد هیچ وقت اعتراض به خدا نمی کرد. بالاخره خدا صلاح دیده من نداشته باشم. آن دوستش هم باغی داشت قرآن می گوید از انگور و نخل و زرع و انهار و … همه چیز داشت. فقط درخت نداشت مزرعه هم داشت گندم جو. خیلی اوضاعش خوب بود اما بی دین بود. مرتب هم این فقیر او را نصیحت می کرد می گفت من حسود نیستم نمی گویم چرا خدا به تو داده و به من نداده ولی بالاخره انفاق کن، به مردم بده، قیامتی هست. قرآن می فرماید این پولداره می گفت ما اظن الساعة قائمه فکر نکنم قیامتی باشد. نمی گفت منکر هستم ها، می گفت ما اظن الساعة قائمة این ظن است. گمان ندارم قیامتی به کار باشد. البته اگر قیامتی هم باشد آنجا به نفع ما پولدارهاست، آنجا وضع ما خوب است و بیشتر به ما باغ می دهند. که قرآن می فرماید یک روز صبح آمد در باغش دید همه از بین رفته است. هی دستش را روی دستش می زد. رفیقش گفت مگر نگفتم انفاق کن، کمک کن، تو انکار کردی. پس بعضی منکرند، مثل ابوجهل و ابولهب. بعضی استبعاد می کنند مثل همین آقا. الان بحث من و شما است. ما نه منکر معاد هستیم نه استبعاد داریم. معادمان را درست نکردیم. این را می گویند اصلاح. انکار نیست که بگویم آقایان به معاد معتقد شویم، استبعاد نیست که من بگویم به معاد یقین داشته باشید. شما هم قبول دارید هم استبعاد نداریم. حضرت علی هم نمی گوید من اعتقد بالمعاد بلکه می فرماید من اصلح المعاد ظهر بالرشاد. هر کس معادش را اصلاح کرد، درست کرد. آقا شما یک خانه را اصلاح نمی کنید؟ ماشین را اگر خراب باشد اصلاح نمی کنید؟ خب ما یک برزخی داریم، یک قیامتی داریم، یک محشری داریم اینها نمی تواند دروغ باشد که . یک نفر و دو نفر که نگفته اند. خودشان هم دویدند، خودشان هم برایش گریه کردند، خودشان برایش اشک ریختند، خود ائمه هم برایش عمل صالح انجام دادند، نگفتند و کنار بایستند. 124 هزار پیغمبر، ائمه و آدمهای مورد اعتماد این را به ما خبر داده اند. خوابهایی که می بینیم، خبرهایی که از آن طرف می بینیم و می شنویم امواتی که به خواب ما می آیند. خب یک چیزی هست. حالا لازم نیست جزییات معاد را هم بدانیم. حالا کسی نداند که معاد جسمانی است یا روحانی. مهم نیست. بهشت هشت تا در دارد جهنم هفت تا. اینها را ندانیم اشکالی ندارد. صراط چه طور پلی است. اصلا جزییات معاد لازم نیست.