eitaa logo
محتوای روضه و منبر
2.7هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.9هزار فایل
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
مشاهده در ایتا
دانلود
کربلایی حسین ستوده4_5897864346591039521.mp3
زمان: حجم: 20.5M
. علیه السلام کربلایی [بند اول] من حالم خرابه، خراب بشه خرابه روزاش ام شبیه، شباش پر از عذابه دختر غیر باباش، رو پای کی بخوابه غلاف نخوره بازوش، این اثر طنابه تار چشام، زخم پاهام حرفی بزن، قهری باهام دیدی عمه، اومد بابام صدام گرفته، پدرم برگشته دعام گرفته، دل عمه خیلی برام گرقته نفسم بین ناله هام،... پرت شکسته، پهلوت هم مثل مادرت شکسته زدنت معلومه سرت شکسته، دندونات مثل دخترت شکسته بابام حسین 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 [بند دوم] بابا غرق دردم، دور سرت بگردم واسم آب آوردم، خوردم گریه کردم حق دارم عزیزم، ابری بشم ببارم خاکی موت بمیرم، من که گلاب ندارم با من تنها، تو هم دردی عاشقی و، ثابت کردی میدونستم بر میگردی خدا گواهه، وقتی فهمیدم خیمه بی پناهه زدنم اونقدر که چشام سیاهه عمه هی میگفت بچه بی گناهه کیا آوردن، سرت و از تشت طلا آوردن اولش فکر کردم غذا آوردم چه بلایی به روز ما آوردن .👇 ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
. دلم آغوش گرم تو رو میخواد خرابه سرده و دارم میلرزم هوا سرده ولی عیبی نداره من از تاریکی ها خیلی میترسم از کسیکه سر تو رو، رو نیزه بست بدم میاد از اون که دندون تو رو، با سنگ شکست بدم میاد ....................................................... چقد بالا نشستی روی نیزه مگه بابا جونم دختر نداری؟ مگه قهری با من بابای خوبم؟ دیگه منو رو زانوت نمیزاری؟ پلکای غرق خونتو، انقد به روی من نبند.... بابای خوشگلم بیا، بازم به روی من بخند.... ...................................................... چشام بی سو شده دستام میلرزه بیا بابا ببین رنگم پریده موهای سوختمو نبین بابایی نپرسی که چرا قدم خمیده این ادمای بی ادب، به ما حرفای بد زدن تو بیابون یه نیمه شب، به دخترت لگد زدن
. من چو شمع سوخته،غم به قلبم ریخته از فراق باب خود،چشم بر در دوخته کی شود آن گل زیبای من آید ز سفر تا ببوسم رخ زیبای پدر بار دگر ▪️ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا ای پدر خوش آمدی،از سفر خوش آمدی ای پدر پیش من،دیده تر خوش آمدی آمدی تا که زنم بوسه بر آن روی مهت جان دهم بهر غم و درد تو و یک نگهت ▪️ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا ای مرا صبر و قرار،بی قرارم دلفگار شادم از این موهبت،دارمت اندر کنار شاملم گشته ز تو لطف و عنایت بابا بر رقیه تو زدی سر ز محبت بابا ▪️ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا بر لبم این زمزمه،آمده جان همه من رقیه هستم و،یادگار فاطمه زد عدو با لگد و کعب نی و هم سیلی همچو زهرا رخ من گشته کبود و نیلی ▪️ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا من ز عمه خجلم،حل نموده مشکلم کن از او دلجویی،ای تمام حاصلم گر نبود عمه من از رنج و محن می مردم از عدو کعب نی و سیلی کتک می خوردم ▪️ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا .👇
▪️در پنجم صفر سال 61 هـ .ق. شهادت دختر کوچک (علیه السلام) حضرت رقیه(سلام الله علیها) در شام اتفاق افتاد. رقیه خاتون (سلام الله علیها) در واقعه عاشورا سه یا چهار ساله بود و امام حسین علیه السلام بسیار به او مهر می‌ورزیدند و او نیز به پدر علاقه فراوان داشت. ▪️ (سلام الله علیها) به همراه پدر از مدینه منوره هجرت کردند و ایـن دخـتر خرد سال همانند سایر کودکان، فرزندان و زنان آن حضرت در این سفر رنج و سختى چشیدند و تشنگی کشیدند و با دیگر خاندان نبوى وارد سرزمین کربلا شدند. ▪️پس از شهادت امام و یاران بی‌همتایش(علیهم السلام) او نیز به اسارت کوفیان در آمد و سپس همراه کاروان اسیران روانه کوفه و شام گردیدند. رقیه خاتون(سلام الله علیها) در فراق پدر شبانه روز می‌گریست و بى-قرارى می‌کرد. زنان خاندان عصمت و طهارت جریان شهادت سیدالشهدا (علیه السلام) و یارانش را از او و دیگر نونهالان، مخفى نگاه می‌داشتند و می‌گفتند پدرانشان به مسافرت رفته‌اند. این ماجرا ادامه داشت تا اسرای اهل بیت (علیهم السلام) را در شام در خرابه‌ای نزدیک قصر یزید بردند. این دردانه، هنگام شب از خواب بیدار شد و پریشان، بهانه پدر گرفت و شروع به گریستن کرد.😭 از صداى گریه او بانوان حرم و دیگر کودکان نیز ناله و گریه سر دادند. صداى شیون به گوش یزید ملعون رسید و برای اینکه بار دیگر مصیبت و داغ اهل بیت(علیهم السلام) را تازه کند، سر بریده امام حسین (علیه السلام) را به خرابه فرستاد. کودک خسته از رنج سفر و شکنجه های ظالمان یزیدی که هر لحظه انتظار پدر می کشید، با دیدن سر پدر ناله‌اى کشید و فریاد زد: «اى پدر! چه کسى رگهاى سر تو را بریده؟! چه کسى مرا در کودکى یتیم کرده ؟! اى پدر! بعد از تو به چه کسى دل ببندم؟! و چه کسى یتیم تو را بزرگ خواهد کرد؟! … اى کاش در خاک آرمیده بودم و محاسن خضاب شده به خون تو را نمی‌دیدم…». 😭سپس لب‌هاى کوچکش را بر رگهاى بریده پدر گذاشت و آن قدر گریست تا بیهـوش شد و از غـصه جـان باخت و به پدر بزرگوارش ملحق شد. بدن این شکوفه پرپر گلستان فاطمی را نیز شبانه به خاک سپردند. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با ما همراه باشید 🌹 ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @.