سفارش های حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به امیرالمؤمنین(علیه السلام)
میرباقری
وقتی حضرت احساس کرد که دیگر هنگام رحلتش فرا رسیده ، ام ایمن و اسما را دنبال امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرستاد و امیرالمؤمنین حاضر شدند. ایشان به حضرت عرضه داشتند: احساس می کنم که خدا دیگر مرا دعوت کرده و دیگر همین ساعت ها به پدرم ملحق می شوم. اموری را در قلب و سینه خودم نگه داشتم که می خواهم آن ها را با شما در میان بگذارم. امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: دختر رسول خدا، آنچه در دل داری، با من در میان بگذارید و وصیت هایتان را بفرمایید. نقل است:«فَجَلَسَ عِنْدَ رَأْسِهَا وَ أَخْرَجَ مَنْ كَانَ فِي الْبَيْتِ ثُمَّ قَالَتْ يَا ابْنَ عَمِّ مَا عَهِدْتَنِي كَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُكَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِي فَقَالَ ع مَعَاذَ اللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَكْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنْ اللَّهِ مِنْ أَنْ أُوَبِّخَكِ بِمُخَالَفَتِي».[1]
برای اینکه حضرت اسرار را می خواهند بگویند، بالاسر فاطمه زهرا نشستند. آخرین ساعات بی بی دو عالم است و هر که در اتاق و خانه بود، بیرون فرستادند. فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به امیرالمؤمنین(علیه السلام) عرضه داشت:«يَا ابْنَ عَمِّ مَا عَهِدْتَنِي كَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُكَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِي».تو در دوره ای که با من بودی، مرا دروغ گو نیافتی. من به تو خلاف نگفتم. در حق تو خیانت نکردم. در هیچ امری با تو مخالفت نکردم.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: دختر رسول خدا، به خدا پناه می برم، این حرف ها چیست که می زنید؟«فَقَالَ ع مَعَاذَ اللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَكْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنْ اللَّهِ مِنْ أَنْ أُوَبِّخَكِ بِمُخَالَفَتِي».دختر رسول خدا، خداشناس تر از این حرف ها ومتقی تر از این درجات هستی. درجات تو بالاتر از این هاست. تو گرامی هستی نزد خدا و خائف درجات تو بالاتر از این هاست که من بخواهم فردای قیامت از تو حساب بکشم و بگویم: چرا با من مخالفت کردی و شأن شما رفیع تر از این حرف هاست که بخواهی من از تو راضی شوم.
بعد امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود:«قَدْ عَزَّ عَلَيَّ مُفَارَقَتُكِ وَ تَفَقُّدُكِ إِلَّا أَنَّهُ أَمْرٌ لَا بُدَّ مِنْهُ وَ اللَّهِ جَدِّدْتِ عَلَيَّ مُصِيبَةَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ عَظُمَتْ وَفَاتُكِ وَ فَقْدُكِ فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ مِنْ مُصِيبَةٍ مَا أَفْجَعَهَا وَ آلَمَهَا وَ أَمَضَّهَا وَ أَحْزَنَهَا هَذِهِ وَ اللَّهِ مُصِيبَةٌ لَا عَزَاءَ لَهَا وَ رَزِيَّةٌ لَا خَلَفَ لَهَا ثُمَّ بَكَيَا جَمِيعاً سَاعَةً وَ أَخَذَ عَلَى رَأْسِهَا وَ ضَمَّهَا إِلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ أُوصِينِي بِمَا شِئْتِ».[2]جدایی تو و برای من خیلی سخت است. مصیبت پیغمبر با رفتن شما دوباره برای من زنده شده است. مصیبتی که برای امیرالمؤمنین فاجعه آمیز و ناگهانی است. چقدر تلخ و سخت است. کسی جز خدا نمی داند سختی این مصیبت را. چقدر این مصیبت مرا غصه دار کرده. این مصیبتی است که نمی شود جبران کرد.
ساعتی امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا در این خلوت گریستند.امیرالمؤمنین سر فاطمه را از روی بستر برداشتند و به سینه چسباندند.بعد فرمودند: فاطمه جان! هر وصیتی داری، بفرما.اگر چه من مأمور به صبرم، ولی خواهی دید که وصیت تو را عملی می کنم. در این امر مأمور به صبر نیستم. هر چه وصیت کنی، وفا می کنم.بعد بی بی دو عالم وصیت کردند و فرمودند: علی جان! برای من تابوتی درست کن و بدن مرا در تابوت قرار بده. بعد شکل تابوت را ترسیم کردند. شاید برای این بود که این پیکر نحیف و چیزی که جز یک سایه از آن نمانده، مقابل چشم امیرالمؤمنین(علیه السلام) و عزیزانش قرار نگیرد. بعد فرمود: علی جان! وصیت من این است که آن هایی که ظلم کردند، نباید در تشییع جنازه من حاضر شوند. شبانه خودت مرا غسل بده و خودت مرا کفن کن و مخفیانه بدن مرا بردار و خودت مرا در قبر بگذار. وقتی روی قبر مرا پوشاندی، مقابل صورت من بنشین و در تاریکی شب برای من قرآن تلاوت کن. بعد فرمودند:«وَ أَنَا أَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ تَعَالَى وَ أُوصِيكَ فِي وُلْدِي خَيْراً ثُمَّ ضَمَّتْ إِلَيْهَا أُمَّ كُلْثُومٍ».[3] تو را به خدا می سپارم. مراقب فرزندانم باش.ایشان دختر کوچکش را در آغوش گرفت و آخرین وداع را با این دختر کرد و فرمود: علی جان! وقتی این دخترم به سن رشد رسید، آنچه در منزل دارم، به این دخترم بسپارید.
سپس امیرالمؤمنین و حسنین را به مسجد فرستاد. در بعضی مقاتل هست که خودش با حسنین به مسجد النبی رفت و دو رکعت نماز خواند. روز آخر حضرت از جا برخاستند و بعد به حسنینش فرمود: عزیزانم! شما پیش پدرتان بمانید. و خودش به منزل برگشت.ایشان به اسما فرمود: من داخل حجره می شوم.
در بعضی نقل ها دارد که نماز مغرب را خواند و فرمود: اسما من داخل حجره می شوم. بعد از ساعتی بیا و مرا صدا بزن. اگر دیدی که جواب ندادم،امیرالمؤمنین(علیه السلام) را خبر کن. اسما می گوید: ساعتی گذشت و وارد خانه شدم و دیدم حضرت پاهای خود را به سمت قبله دراز کرده و روپوشی روی خود انداخته و هر چه صدا زدم،جوابی نشنیدم. روپوش را کنار زدم و دیدم بی بی دو عالم دست را زیر صورت گذاشته و روحش با عالم بالا مفارقت کرده است. کسی را دنبال امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرستادم. وقتی امیرالمومنین(علیه السلام) خبر را شنید، به صورت روی زمین آمد و در فاصله کوتاه مسجد و منزل، هی می نشست و برمی خاست.
ای گل صد برگ من پر پر مشو شمع من خاموش و خاکستر مشو
از حدیث کوچه غرقِ آتشم فاطمه، از تو خجالت می کشم
پی نوشت:
[1].بحارالأنوار، مجلسی، ج43، ص 191، باب 7، ما وقع عليها من الظلم و بكائها...، ص155.
[2].همان .
[3].بحارالأنوار، مجلسی، ج79، ص27، باب 12، الدفن و آدابه و أحكامه ...، ص14.
#روضه_علما_فاطمیه
فیش روضه های حجة الاسلام والمسلمین فرحزاد :
توسل بر حضرت فاطمه زهرا(علیها سلام)
در حرم حضرت معصومه کریمه اهل بیت علیها سلام توسلی به محضر بی بی زهرای مرضیه علیها سلام داشته باشیم. ما امیدمان به شفاعت و دستگیری حضرت زهرا علیها سلام است. در اواخر عمر مرحوم آیت الله خوانساری که درجاتی از عصمت را داشت از ایشان پرسیدند شما در شب اول قبر با این همه عبادت، نماز شب، ذکر، درس و تدریس؛ امیدتان به کدام عملتان است؟ فرمودند: امید من به محبتی است که به حضرت زهرا علیها سلام دارم و اشک هایی که برای آن حضرت ریخته ام.
در زمان حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام در شهر انبار عراق عده ای از لشکر دشمن زینت و زیورآلات و خلخال یک زن یهودی که تحت ذمه و حمایت مسلمان ها بود را غارت کردند. خبر به امیرالمؤمنین علیه السلام رسید. آقا به شدت ناراحت شد که چرا باید زنی که تحت حمایت ماست و در حکومت ماست این بلا سرش بیاید. فرمود: اگر به خاطر این کار مسلمانی از شدت ناراحتی بمیرد شایسته است. این واکنش رئیس یک حکومت مقتدر اسلامی با یک زن یهودی بود. حالا ببینید به دل امیرالمؤمنین علیه السلام هنگامی که به همسرش جسارت کردند چه گذشت. امیرالمؤمنین در روزهای آخر عمر حضرت زهرا علیها سلام کنار بسترش نشسته بودند و به وصیت های ایشان گوش می کردند. علی جان! شبانه من را غسل و کفن کن و شبانه و مخفیانه من را دفن کن. یک بار دیدند زهرای مرضیه علیها سلام اشک می ریزد. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند که «یا سیدتی ما یبکیک» ای خانم من! چرا شما گریه می کنی. فرمود: «ابکی ما تصنع بک من بعدی» علی جان! برای مظلومیت تو گریه می کنم. بعد از من چه ظلم هایی که به شما خواهد شد. من بر آن گریه می کنم. وصیت کردند علی جان! موقع غسل از روی لباس من را غسل بده؛ چون حضرت زهرا علیها سلام نمی خواست هنگام غسل چشم علی به قسمت های مجروح و کبود بدنش بیفتد و ناراحت بشود. اما بسوزد دل ها، هنگامی که آقا همسرش را غسل دادند. حال آقا منقلب می شود و ناله اش به آسمان می رود. اسماء عرض می کند: آقا جان! چرا گریه می کنید؟ فرمود: اسماء دستم به بازوی ورم کرده فاطمه برخورد کرد. «إِنَّ أَثَرَ السَّوْطِ لَفِي عَضُدِهَا مِثْلُ الدُّمْلُجِ»[1] هنوز آثار شکنجه بر بازوان ورم کرده معلوم است.
یک بار فشار در و دیوار من را کشت قنفذ به خدا باعث قتل دگرم بود
پی نوشت:
[1].بحارالأنوار / مجلسی / 30 / 302 / [20] باب... / ص: 145.
#روضه_علما_فاطمیه
May 11
جسارت به وجود مبارک فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
فرحزاد
خدا لعنت کند آن هایی را که حق اهل بیت را غصب کردند، حق بی بی فاطمه زهراء علیها السلام را غصب کردند. با تنها یادگار پیامبر چه کردند؟ شخصی چند روزی نتوانست خدمت امام صادق علیه السلام بیاید بعد از چند روز که آمد حضرت فرمودند: شما کجا بودید؟ عرض کرد: آقا جان خدای متعال به من فرزندی مرحمت کرده بود دنبال کارهای همسرم و خانه داری بودم. امام صادق علیه السلام به او فرمودند: خدا به تو چه مرحمت کرده؟ گفت: خدا به من یک دختری مرحمت کرده است (دختر رحمت و پسر نعمت است.) حضرت فرمودند: اسمش را چه گذاشتی؟ گفت: آقا اسمش را فاطمه گذاشتم. تا امام صادق اسم فاطمه را شنید حالش منقلب شد سه مرتبه فرمود: آه آه آه، به یاد مصائب مادرشان فاطمه زهراء سلام الله علیها افتادند.
دست به پیشانی مبارکشان گذاشتند و فرمودند: فلانی حالا که نامش را فاطمه گذاشتی مواظب باش به او اهانت نکنی، به او بد نگویی، یک وقت سیلی به صورتش نزنی، یک وقت او را لعنت نکنی، به او احترام بگذار. امام صادق چه کردند با مادر بزرگوارتان، هنوز بدن جدتان رسول الله روی زمین بود که آمدند درب خانه مولی را آتش زدند به این اکتفاء نکردند جسارت کردند تازیانه به بازوی زهراء زدند، ناله زهرا بین در و دیوار بلند شد صدا زد:«یا أَبَتَاهْ یا رَسُولَ اللَّهِ هَكَذَا كَانَ یفْعَلُ بِحَبِیبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ»[1]. بابا جان برخیز ببین با حبیبه ات فاطمه چه کردند؟ همه گرفتارهای عالم در حل مشکلات، مولا امیرالمومنین حضرت علی را صدا می زنند. امیرالمومنین در خانه بودند اما بی بی شرم و حیا کردند علی را صدا بزنند صدا زدند فضه مرا دریاب به خدا محسنم را کشتند. «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِی الْعَظِیم».«أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمینَ[2].«وَ سَیعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ»[3].
پی نوشت:
[1] . مجلسی/ بحارالأنوار/ ج30/ ص : 145.
[2] .هود : 18.
[3] .الشعراء : 227.
#روضه_علما_فاطمیه
شفاعت حضرت زهرا(علیهاالسلام) بر عزاداران امام حسین(علیه السلام)
فرحزاد
بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهراء علیهاالسلام روز قیامت از همه دوستان و شیعیانش شفاعت خواهد كرد. آن هایی كه مدت طولانی برای اباعبدالله گریه كردند این ها مشمول شفاعت بی بی فاطمه زهراء علیهاالسلام قرار می گیرند. پیامبراکرم صلی الله... فرمودند: روز قیامت فاطمه زهراء علیهاالسلام پیراهن غرق به خون فرزندشان اباعبدالله علیه السلام را می آورند و عرضه می دارند: بار پروردگارا! تو حكم كن بین ما و كسانی كه به ما ظلم كردند و آزار رساندند. بعد از درگاه الهی تقاضا می كند. خدایا! هر كس برای مظلومی فرزندم اباعبدالله گریه كرده و اشك ریخته مرا شفیع او قرار بده تا از او شفاعت كنم. آن هایی برای اباعبدالله عزاداری می کنند مورد شفاعت فاطمه زهراء علیهاالسلام قرار خواهند گرفت.
بی بی تنها یادگار پیامبر بود بعد از شهادت پیامبر عظیم الشأن با تنها یادگارش چه كردند؟ عوض اینكه بیایند دلداری بدهند تسلی بدهند چه ها کردند؟
فاطمه جان
چه نیكو با تو هم دردی نمودند كه با آتش در بیتت گشودند
سرایت جنت ای خاكت به دیده بهشت و شعله آتش كه دیده
كه دیده حـور در آتش بسوزد كه دیده باغ جنت برفروزد
گمانم مرتضی شد كشته آن روز كه بشنید از تو آن فریاد جانسوز
مرحوم سید بن طاووس نوشند: هنوز بدن رسول الله دفن نشده بود که آمدند خانه مولا را آتش زدند و ناله زهرا بین در و دیوار بلند شد. دو ندا داد بار اول صدا زد: باباجان برخیز ببین با یادگارت چه كردند. همه گرفتارهای عالم برای حل مشكلاتشان مولا را صدا می زنند مولا در خانه بودند اما بی بی شرم و حیا كرد وصدا زد فضه من را دریاب به خدا محسنم را كشتند، محسنم كشته شد و آنان كه تماشا كردند سند تیر به اصغر زدند و امضا كردند.
«أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمینَ» [1].
پی نوشت:
[1]. هود: 18.
#روضه_علما_فاطمیه
فاطمه زهرا(سلام الله علیها) حجت بر ائمه معصومین(علیهم السلام)
فرحزاد
اگر قبر حضرت زهرا سلام الله علیها مخفی شد خدا یک قبر دیگر و یک فاطمه دیگر که قائم مقام آن فاطمه است در شهر قم ظاهر کرده که مردم از اینجا با حضرت زهرا سلام الله علیها ارتباط برقرار کنند .حضرت معصومه سلام الله علیها فاطمه ثانی است.
امام یازدهم علیه السلام فرمود که ما حجت خدا بر خلق هستیم ولی مادرمان فاطمه زهرا سلام الله علیها حجت بر ماست؛ یعنی بر امامان علیهم السلام می تواند فرمان دهد. روایت داریم که روز قیامت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در صحرای محشر پیراهن غرقه به خون اباعبدالله علیه السلام را می آورد و می فرماید: خدایا! تو حکم کن بین کسانی که به فرزندم، حسینم جرم و جنایت کردند و بعد این دعا را می خوانند: «اللهم اشفعنی فیمن بکی علی الحسین» ای خدا! هر کس برای حسینم گریه کرده من می خواهم شفاعتش کنم شفاعت من را بپذیر. خدمت عالم بزرگی در اصفهان بودم به ایشان گفتم: آقا، شما پیر شده اید در شب اول قبرو قیامت امیدتان به چه است. فرمودند: فلانی امیدم به گریه هایی که برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها کرده ام و به محبت حضرت است.
اما چه گذشت به دل امیرالمؤمنین علیه السلام آن لحظاتی که بدن حضرت زهرا را به قبر گذاشت. دید محرمی نیست به او کمک کند اما دید دست هایی شبیه دست های پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ظاهر شد گفت: علی جان امانت ما را بده. آقا وارد قبر شدند بدن آزرده حضرت زهرا سلام الله علیها را در قبر گذاشتند.
ای خدا در نیمه های شب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام چه دلی داشت در نیمه های شب صورت آزرده حضرت زهرا سلام الله علیها را برروی خاک گذاشت. آقا از قبر بیرون آمدند و روی قبر را پوشاندند. با دست مبارک روی زهرا سلام الله علیها خاک ریخت. اما بعد از دفن شدن همه غم های عالم بر دل حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هجوم آورد. چکار کند تا دلش آرام بگیرد. یک وقت آقا خم شد و صورت به خاک قبر زهرا سلام الله علیها گذاشت. کربلا هم حضرت اباعبدالله علیه السلام کنار بدن علی اکبر علیه السلام دلش آرام نشد دیدند خم شد و صورت به صورت علی گذاشت.
«لاحول ولاقوة الا بالله»[1]
پی نوشت:
[1]. الكافي / شیخ کلینی / 1 / 230 / بابماأعطيالأئمةعمناسمالله...ص:230.
#روضه_علما_فاطمیه
متن روضه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
استاد انصاریان
یه خونه، همش دو تا اتاق داره، طاق این خونه هم ازاین چوب خرمای گره نگرفته است، اثاث خونه ام بیست و پنج تا تیکه هم بیشتر نیست، فرش خونه هم شش تا پوست بزه که به هم دوختن روزا مرد خونه میبره صحرا شبا عصری بر میگردونه میندازند زیر پاشون، این زن و شوهر تو این دوتا اتاق گلی با این بیست و پنج تا تیکه اثاث، با این یه دونه فرش، چهار تا بچه تحویل این عالم دادند، حسن، حسین، زینب کبری و ام کلثوم. چه پدر و مادری، اون وقت این خونه با تمام این موقعیت و واقعیتش تازه یکی از تکیه گاهاش هم زود از دست داد.
بچه بزرگ حضرت زهرا هفت سالش بود که دختر پیغمبر از دنیا رفت، یعنی امیرالمومنین بعد از حضرت زهرا مسئولیتشون دوبرابر شد هم باید به جای زهرا، هم باید به جای خودشون برای تربیت بچه هاشون اقدام می کردن، اما چی تحویل عالم دادن، مادر بود.
بیخود نبود برادران و خواهران که وقتی تو مسجد نشسته بود چند تا از زنان بنی هاشم اومدن دیدن حضرت زهرا، هرچی حرف زدند دیدن دختر پیغمبر جواب نمیده، حس کردن دختر پیغمبر از دنیا رفته.
یکی از خانم ها رو مامور کردن پاشو برو مسجد علی رو صدا بزن بگویم یا علی عجله کن، این زن میگه من اومدم مسجد آقا امیرالمؤمنین رو صدا زدم وقتی بهش گفتم تند بیا معلوم نی دیگه زهرا رو زنده ببینی، میگه وقتی من بهش گفتم، عبا از رو دوشش افتاد، دیگه کفش هم پاش نکرد، عبا تو مسجد موند، با پای برهنه دوان دوان اومد، وقتی دراتاق رو باز کرد، دید این چهار تا بچه کنار بدن مادر نشستن، زینب و کلثوم صورت روی بدن مادر، امام حسن صورت روی سینۀ مادر، ابی عبدالله صورت کف پای مادر، دارن گریه می کنن؛ هر چی مادر رو صدا می زنن، مادر جواب نمیده، امیرالمومنین خودش اومد نشست، سر زهرا رو به دامن گرفت، یا بنت رسول الله، جواب نداد؛ یا فاطمه الزهرا، جواب نداد؛ یَا بِنْتَ مَنْ حَمَلَ الزَّکاةَ علی اطَراَفِ رِدَائِهِ جواب نداد، عاقبت صدا زد زهرا، من علی هستم، دارم با تو حرف میزنم، چشمش رو باز کرد، دست های مبارکش رو برداشت اشکهای چشم امیرالمؤمنین رو پاک می کرد و وصیت می کرد: علی جان بدن منو شب بردار، شب غسل بده، شب کفن کن، راضی نیستم این مردم بی ادب در تشیع جنازه من شرکت کنند، زهرا رو شب دفن کردند، چه قدر این خانواده مظلوم شدند، علی رو شب دفن کردند، بدن قطعه قطعۀ ابی عبدالله رو هم نیمه شب زین العابدین دفن کرد. اَلّلهُمَ نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم یا اَلّله.
#روضه_علما_فاطمیه
فیش روضه علما ، فاطمیه
فیش روضه آیت الله آقا مجتبی تهرانی(ره):
ذکر توسل به حضرت زهراسلام الله علیها
فیش روضه های حجة الاسلام والمسلمین رفیعی:
اجابت دعا با توسل به حضرت زهرا(سلام الله علیها)
اسماء بنت عمیس و شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)
فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، صدیقه شهیده
فاطمه(سلام الله علیها) در سوگ پدر
فاطمه(سلام الله علیها)، سند مظلومیت شیعه
فیش روضه های حجة الاسلام والمسلمین میرباقری:
تجلی انوار الهی در وجود حضرت زهرا(سلام الله علیها)
حضرت فاطمه(علیهاالسلام)، ناموس الهی
درِ نیم سوخته حضرت فاطمه(سلام الله علیها)
سفارش های حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به امیرالمؤمنین(علیه السلام)
فیش روضه های حجة الاسلام والمسلمین فرحزاد:
توسل بر حضرت فاطمه زهرا(علیها سلام)
جسارت به وجود مبارک فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
شفاعت حضرت زهرا(علیهاالسلام) بر عزاداران امام حسین(علیه السلام)
شفاعت حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام)
فاطمه زهرا(سلام الله علیها) حجت بر ائمه معصومین(علیهم السلام)
فیش روضه های حجة الاسلام والمسلمین انصاریان:
متن روضه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
#روضه_علما_فاطمیه
مرحوم آیت الله حائری شیرازی(ره):
این خیال محالی است که انسان بتواند با حفظ آبرو قدمی برای اسلام بردارد!
در جنگ گرم انسان باید جمجمهاش را به خدا عاریه دهد و در جنگ نرم باید آبرویش را بدهد.
🇮🇷 ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
دعوت به کانال محتوای روضه
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر است دیگر...
مهربان ترین مادر دنیا و آخر..