021-2.pdf
9.1M
📚 مهدی منتظر (عج) در نهج البلاغه
✏️نویسنده: مهدی فقیه ایمانی
🌼 ناشر: حسینیه عمادزاده
#نیمه_شعبان
#یامهـــﷻــدے...
⛅️ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج⛅️
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra
163.pdf
14.41M
📚 مهدویت، پرسشها و پاسخها
✏️نویسنده: واحد پرسش و پاسخ موسسه آینده روشن
🌼 ناشر: موسسه آینده روشن/ قم
#نیمه_شعبان
#یامهـــﷻــدے...
⛅️ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج⛅️
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#موشن_گرافیک
🌙 اهمیت احیا در شب #نیمه_شعبان
#نیمه_شعبان
#یامهـــﷻــدے...
⛅️ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج⛅️
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra
🏷اعمال شب نیمه شعبان
#نیمه_شعبان
#یامهـــﷻــدے...
⛅️ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج⛅️
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra
📕🌼#کتابخوانی_باعطر_مهدوی
#آخرین_عروس_۱۹
فصل ۴
✅ در انتظار نشانی از مَحبوبم !
فاصله سامرا تا بغداد حدود ۱۲۰ کیلومتر است و ما میتوانیم این مسافت را با اسب دو روزه طی کنیم .
شب را میان راه اتراق کرده و صبح زود حرکت میکنیم.
در مسیر راه بِشر به ما میگوید :« فکر میکنم این کنیزی که ما به دنبال او هستیم اهل روم میباشد.»
_ چطور مگر ؟؟؟
_آخر امام هادی علیه السلام نامهای را به من داد تا به آن کنیز بدهم. این نامه به خط رومی نوشته شده است.
_ عجب !!!
تو نگاهی به من میکنی.
دیگر یقین داری این کنیزی که ما در جستجوی او هستیم همان ملیکا است.
همان بانویی که دختر قیصر روم است.!
ما باید قبل از غروب آفتاب به بغداد برسیم
وگرنه دروازههای شهر بسته خواهد شد.
پس به سرعت پیش میتازیم.
موقع غروب آفتاب میرسیم. چه شهر بزرگی !!!
بغداد پایتخت فرهنگی جهان اسلام است.
در این شهر شیعیان زیادی زندگی میکنند.
بِشر دوستان زیادی در این شهر دارد.
به خانه یکی از آنها میرویم.
صبح زود از خواب بیدار میشویم.
هنوز بِشر خواب است.
_ چقدر میخوابی ؟؟؟بلند شو !
مگر یادت رفته است که باید ماموریت خود را انجام بدهی؟
_ هنوز وقتش نشده است .امروز سه شنبه است ما باید تا روزجمعه صبر کنیم.
_ چرا روز جمعه ؟؟
_امام هادی علیه السلام همه جزئیات را به من گفته است .روز جمعه کشتی کنیزاناز رود دجله به بغداد میرسد .عجله نکن !
دجله رود پر آبی است که از مرکز شهر میگذرد. از شمال بغداد وارد میشود و از جنوب این شهر خارج میشود .
کشتیهای کوچک در آن رفت و آمد میکنند.
اکنون ملیکا در راه بغداد است.
خوشا به حال او !
همه زنان دنیا باید به او حسرت بخورند.
درست است که الان اسیر است اما به زودی همه فرشتگان اسیر نگاه او خواهند شد .
باید صبر کنیم تا روز جمعه فرا برسد.
#نیمه_شعبان
#یامهـــﷻــدے...
⛅️ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج⛅️
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra
#آخرین_عروس_۲۰
چند روز میگذرد .
همراه با بِشر به کنار رود دجله میرویم.
چند کشتی از راه میرسند.
کنیزهای رومی را از کشتی پیاده میکنند.
آنها در آخرین جنگ روم اسیر شدهاند.
کنیزان را در کنار رود دجله مینشانند.
چند نفر مامورِ فروش آنها هستند .
ما چگونه میتوانیم در میان این همه کنیز ملیکا را پیدا کنیم ؟
بِشر چ رو به من میکند و میگوید:« اینقدر عجله نکن! همه چیز درست میشود »
بِشر به سوی یکی از ماموران میرود.
از او سوال میکند:« آیا شما آقای« نَحّاس» را میشناسی؟
_ آری ،آنجا را نگاه کن! آن مرد قد بلند که آنجا ایستاده است نَحّاس است.
ما به سوی او میرویم.
او مسئول فروش گروهی از کنیزان است.
بِشر از ما میخواهد تا گوشهای زیر سایه بنشینیم.
ساعتی میگذرد .
کنیزان یکی پس از دیگری فروخته میشوند.
فقط چند کنیز دیگر ماندهاند.
یکی از آنها صورت خود را با پارچه ای پوشانده است .
یک نفر به این سو میآید.
مثل اینکه یکی از تاجران بغداد است که هوس خریدن کنیز کرده است .
مرد تاجر رو به نحّاس میکند و میگوید:« من آن کنیز را میخواهم بخرم .»
_برای خریدن آن چقدر پول میدهی؟؟
_ ۳۰۰ سکه طلا.
_ باشد ،قبول است، سکههای طلایت را بده تا بشمارم .
_بیا این هم سه کیسه طلا ،
در هر کیسه ۱۰۰ سکه طلاست .
صدایی به گوش میرسد:« آهای مرد عرب! اگر سلیمانِ زمان هم باشی به کنیزی تو در نمیآیم. پول خود را بیهوده خرج نکن. به سراغ کنیز دیگری برو .»
نحّاس تعجب میکند .
این کنیز رومی به عربی هم سخن میگوید.!
او جلو میآید و به کنیز میگوید :«درست شنیدم؟ تو به زبان عربی سخن میگویی؟»
_ آری!
_ نکند تو عرب هستی؟
_ نه ،من رومی هستم ولی زبان عربی را یاد گرفته ام.
مرد تاجر جلو میآید و به نحّاس میگوید:« حالا که این کنیز عربی حرف میزند حاضر هستم پول بیشتری برایش بدهم.»
بار دیگر صدای کنیز به گوش میرسد.
یک بار به تو گفتم من به کنیزی تو در نمیآیم.
نحّاس رو به کنیز میکند و میگوید:« یعنی چه ؟ آخر من باید تو را بفروشم و پول آن را تحویل دهم اینطور که نمیشود .»
_ چرا عجله میکنی ؟
من منتظر کسی هستم که او خواهد آمد.
_ چه کسی خواهد آمد ؟؟ نکند منتظر هستی که جناب خلیفه برای خریدن تو بیاید؟
_ به زودی کسی برای خریدن من میآید که از خلیفه هم بالاتر است!
نحّاس تعجب میکند
نمیداند چه بگوید؟
در همه عمرش کنیزی اینگونه ندیده است.
#نیمه_شعبان
#یامهـــﷻــدے...
⛅️ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج⛅️
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra
مهم ترین ویژگی عصر ظهور.pdf
681.5K
🔖فیش منبر 🔖
🎙 مهمترین ویژگی عصر ظهور
🔖انتخابات ؛مسئولیت پذیری اجتماعی ؛ ظهور
#استاد_پناهیان
🔖مناسبت:
#نیمه_شعبان
#انتخابات
📕🌼#کتابخوانی_باعطر_مهدوی
#آخرین_عروس_۲۱
اکنون بشر از جای خود بلند میشود.
او الان یقین کرده است که گمشده خود را یافته است.
خودش است!!
آری
او ملیکا را یافته است!
ملیکا همان «نرجس» است!!!
تعجب نکن!
او برای اینکه شناسایی نشود نام خود را تغییر داده است.
اگر مسلمانان میفهمیدند که او دختر قِیصر روم است هرگز نمیگذاشتند به محبوب خود برسد.
من فکر میکنم که در آن دیدارهای شبانه امام از او خواسته است تا نام نرجس را برای خود انتخاب کند.
وقتی او اسیر شد و مسلمانان از نام او سوال کردند، او در جواب همین نام جدید را گفت.
آری ، تاریخ دیگر این نام را هرگز فراموش نمیکند.
به زودی نرجس مایه افتخار هستی خواهد شد !
ما همدیگر نباید بانو را با نام اصلیش صدا بزنیم؛ زیرا با این کار خود باعث میشویم تا همه به راز او پی ببرند.
ما از این لحظه به بعد او را به نام جدیدش میخوانیم:
« نرجس»
چه نام زیبایی!!!
بِشر به سوی نحّاس میرود و میگوید :«من این خانم را خریدارم »
صدای کنیز به گوش میرسد:« وقت و مال خویش را تلف نکن.»
بِشر نامهای را که امام هادی علیه السلام به او داده بود در دست دارد .
با احترام جلو میرود و نامه را به بانو میدهد و میگوید:« بانوی من ! این نامه برای شماست»
نرجس نامه را میگیردو شروع به خواندن میکند.
نامه به زبان رومی نوشته شده است. هیچکس از مضمون آن خبر ندارد .
نرجس نامه را میخواند و اشک میریزد.
چه شوری در دل بانو به پا شده است! خدا میداند .
اکنون او پیامی از دوست دیده است ،آن هم نه در خواب بلکه در بیداری.
نحّاس رو به بانو میکند و میگوید :« تو را به این پیرمرد بفروشم ؟»
نرجس رضایت میدهد .
پیرمرد سکههای طلا را به نحّاس میدهد.
نرجس برمیخیزد و همراه بِشر حرکت میکند.
او نامه امام را بارها بر چشم میکشد و گریه میکند.
گویی که عاشقی پس از سالها نشانی از محبوب خود یافته است.
نرجس آرام و قرار ندارد.
عطر بهشت را از آن نامه استشمام میکند.
ما باید هرچه زودتر به سوی سامرّا حرکت کنیم.
#نیمه_شعبان
#یامهـــﷻــدے...
⛅️ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج⛅️
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra
#آخرین_عروس_۲۲
فصل ۵
✅ بشارت آسمانی برای قلب من
به شهر سامرا میرسیم.
نزدیک غروب است.
وارد شهر میشویم .
حتما یادت هست که رفتن به خانه امام هادی علیه السلام جرم است.
ما باید به خانه بِشر رفته و در فرصت مناسبی خود را به خانه امام برسانیم.
امشب هوا خیلی تاریک است و ما میتوانیم از تاریکی شب استفاده کنیم.
نیمه شب که شد آماده حرکت میشویم.
بِشر از ما میخواهد که خیلی مواظب باشیم و بدون هیچ سر و صدایی حرکت کنیم
وارد محله عسکر میشویم و نزدیک خانه امام میایستیم.
تو باور نمیکنی .لحظاتی دیگر به دیدار امام خواهی رسید. اشکت جاری میشود.
صدایی به گوش میرسد :«خوش آمدید!»
بِشر وارد خانه میشود.
زانوهای نرجس میلرزد.
بوی گل محمدی به مشامش میرسد.
اینجا بهشت نرجس است.
اشک در چشمان او حلقه زده است.
امام هادی علیه السلام به استقبال او میآید .
نرجس سلام میکند و جواب میشنود.
امام هادی علیه السلام به روی او لبخند میزند و میگوید :« آیا میخواهی به تو بشارتی بدهم که چشمانت روشن شود؟»
امام میداند که نرجس در این سفر با سختیهای زیادی روبرو شده و رنج اسارت کشیده است.
اکنون باید دل او را با مژدهای شاد کرد .
«ای نرجس ! خوشنود باش و خوشحال به زودی خداوند به تو فرزندی میدهد که آقای همه دنیا خواهد شد و عدالت را در این کره خاکی برقرار خواهد کرد »
نرجس میفهمد که او مادر مَهدی علیه السلام خواهد شد .همان کسی که همه پیامبران به آمدنش مژده دادهاند .
به راستی چه مژدهای از این بهتر؟ گوش کن نرجس سوالی میکند:« آقای من ! پدر این فرزند کیست؟ »
_ آیا آن شب را به یاد داری ؟ شبی که عیسی علیه السلام و جَدّم پیامبر صلی الله علیه و آله مهمان تو بودند .آن شب پیامبر تو را برای چه کسی خواستگاری کرد؟
_ فرزندت حسن را میگویی؟
_ آری، تو به زودی همسر او خواهی شد.
اینجاست که چهره نرجس از خوشحالی همچون گل میشکفد.
خدا سرور مردان جهان را برای همسری با او انتخاب نموده است.
#نیمه_شعبان
#یامهـــﷻــدے...
⛅️ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج⛅️
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra
📕🌼#کتابخوانی_باعطر_مهدوی
#آخرین_عروس_۲۳
امام هادی علیه السلام در انتظار آمدن خواهرش حکیمه است.
حتماً او را به یاد داری!
همان بانویی که مدتی قبل به خانهاش رفتیم .
حکیمه دارد به این سو میآید.
امام هادی علیه السلام به استقبال خواهر میرود.
اکنون امام هادی با دست اشاره به نرجس میکند و به خواهر میگوید :« این همان بانویی است که در مورد آن با تو سخن گفته بودم !»
حکیمه لبخندی میزند و به نزد نرجس میرود و او را در آغوش میگیرد .
حکیمه از شوق، اشکش جاری میشود.
او خدا را شکر میکند که آخرین عروس این خاندان را میبیند.
حکیمه بارها و بارها از برادرش خواسته بود تا مقدمات ازدواج امام عسکری علیه السلام را فراهم نماید.
حکیمه آرزو داشت تا عروس آن حضرت را ببیند.
امام هادی علیه السلام به او گفته بود باید صبر کنی تا نرجس بیاید. فقط اوست که شایستگی دارد مادر مهدی علیه السلام بشود .
حکیمه خیلی خوشحال است.
به چهره نرجس نگاه میکند!
یک آسمان نجابت و پاکی را در این چهره میبیند.
به راستی تو چه کردی که شایسته این مقام شدی نرجس ؟!
امام هادی علیه السلام از حکیمه میخواهد تا نرجس را به خانه خود ببرد و به او احکام اسلام را یاد بدهد .
مدتی میگذرد.
وقت آن است تا مراسم ازدواج برگزار شود.
✨ازدواج امام حسن عسکری علیه السلام و نرجس✨
من با خود فکر میکنم که حتماً برای این ازدواج جشن باشکوهی برگزار خواهد شد.
اما متوجه میشوم که هیچ جشنی در کار نیست.
این ازدواج به صورت مخفی صورت میگیرد.
و فقط ۴ نفر در این مراسم شرکت دارند.
امام هادی و امام عسکری علیه السلام و نرجس و حکیمه.
شاید تعجب کنی !
تو تا به حال مراسم عروسی اینطوری ندیدهای.
عباسیان شنیدهاند سرانجام کسی میآید که همه حکومتهای ظلم و ستم را نابود میکند.
آنها به خیال خود میخواهند کاری کنند که آن حضرت هیچ نسلی نداشته باشد.
امروز امام هادی علیه السلام میخواهد ازدواج پسرش مخفی باشد تا دشمنان حساس نشوند.
#نیمه_شعبان
#یامهـــﷻــدے...
⛅️ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج⛅️
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra
#آخرین_عروس_۲۴
وارد شهر میشویم.
تو خود خوب میدانی که ما نمیتوانیم الان به خانه امام برویم.
پس به خانه همان پیرمرد که نامش بِشر بود میرویم.
درِ خانه را میزنیم.
بِشر، در را باز میکند .
ما را در آغوش میگیرد و به داخل خانه دعوتمان میکند.
او برای ما نوشیدنی میآورد.
ظاهراً خودش روزه است.
ماه رجب سال ۲۵۵ هجری است و روزه گرفتن در این ماه ثواب زیادی دارد.
از او سراغ امام هادی علیه السلام را میگیریم و حال آن حضرت را میپرسیم.
اشک در چشمان بِشر حلقه میزند
او دارد گریه میکند .
چه شده است ؟
بشر برای ما میگوید که سرانجام معتَزّ، خلیفه عباسی امام هادی علیه السلام را مظلومانه شهید کرده است.
اشک از چشمان ما جاری میشود.
خدا هرچه زودتر دشمنان اهل بیت را نابود کند .
در مورد امام عسکری علیه السلام سوال میکنیم.
او برای ما میگوید که معتَزّ عباسی، آن حضرت را در شرایط بسیار سختی قرار داده است .
هیچکس حق ندارد به صورت علنی به خانه آن حضرت برود .
فقط بعضی از افراد به صورت بسیار مخفیانه با آن حضرت ارتباط دارند.
سوال دیگر ما این است آیا خدا به امام عسکری علیه السلام فرزندی داده است؟
بِشر در جواب میگوید :«هنوز نه »
ولی وعده خداوند هیچگاه تخلف ندارد
ما میخواهیم به خانه امام برویم اما بِشر ما را از این کار نهی میکند..
مُعتَزّ، خلیفه خونریز عباسی به هیچکس رحم نمیکند.
او به برادر خود هم رحم نکرد و او را به قتل رسانید.
یکی از کارهای او این است که وقتی مخالفان خود را دستگیر میکند ،سنگی بزرگ بر پای آنها میبندد و آنها را در رود دجله میاندازد تا غرق شوند.😱
شما نباید بدون برنامهریزی به خانه امام بروید❌
شما تازه به سامرا آمدهاید و جاسوسان شما را زیر نظر دارند باید چند روزی صبر کنید!
#پایان🌺
#نیمه_شعبان
#یامهـــﷻــدے...
⛅️ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج⛅️
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra
🎉 بچههای عزیز، وقت جشن و شادیه! 🎉
امسال نیمه شعبان رو متفاوت جشن بگیریم! چطور؟ 🤔
1️⃣ برپایی موکب شادی: با هرچی که تو خونه دارین، یه موکب ساده جلوی در خونه تون درست کنید. یه کاغذ بردارید، روش بنویسید 🍃🌷«لبخند بهاری»🌷🍃 و بذارید تو موکبتون. حالا یه عکس قشنگ ازش بگیرید!
2️⃣ برپایی جشن خانگی: 🎊چندتا از دوستاتون رو دعوت کنید، خونه رو تزئین کنید و یه مولودی شاد پخش کنید و جشن بگیرید، توی جشن تون کاغذی که روش نوشته «لبخندبهاری» رو قرار بدید و عکس بگیرید.🎉
3⃣جشن محله: اگه تو محلتون جشن نیمه شعبان برگزار میشه، حتما توش شرکت کنید یا کنار ✨آذین بندی و چراغانی✨ محله و مسجد یه عکس یادگاری بگیرید و برای ما بفرستید ، یادتون باشه کاغذی که روش نوشته لبخند بهاری حتما باید توی عکس دیده بشه.
🎁 یادتون نره: 📸عکسها رو برامون بفرستید تا شانس برنده شدن یکی از 110 جایزه نفیس رو داشته باشید! 😍📲
#نوگلان_فاطمی
#نیمه_شعبان
#لبخند_بهاری
#موکب_شادی
#جشن_محله
#جایزه
منتظر عکسهای قشنگتون هستیم! 😊
ارسال آثار به: @nogolanefaatemi
@nogolane_faatemi