eitaa logo
مجردان انقلابی
14.8هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
1_390184634.mp3
6.85M
بازم از تو سوریه شهید آوردند💔 🎤: کربلایی سید رضا نریمانی هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله بخصوص شهید مدافع حرم علی جمشیدی و سعید کمالی صلوات🕊 ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ کابوس آمریکایی ها در خلیج فارس... تکاور دریادار 🌹 یاد شهدا با صلوات ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @mojaradan
دلتون رو گرفتار این پیچ و خم دنیا نکنید☝️ این پیچ و خم دنیا انسان رو به باتلاق می برد و گرفتار می کند ازش نجات هم نمیشه پیدا کرد. 🌹 ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و رحمة الله عرض ادب خدمت اعضای عزیز و بزرگوار کانال یه بیمار داریم پدر یکی از خواهران هستند برای شفای ایشان همه دست به دعا برداریم و سوره حمد رو به نیت شفا بخونیم عاقبت همگی به خیر لطفا براشون دعا کنید.الهی تمام مجردان کانال مزدوج بشن .اگه برای این بزرگوار حمد شفا بخونند. @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجردان انقلابی
#داستان_شب ⚜قسمت سی ⚜ بهشتِ عمران 🌾 سرمو آوردم بالا و بابا رو با پاهای لرزون جلوی در دیدم این مرد
⚜قسمت سی و یکم ⚜ بهشتِ عمران 🌾 با صدای بهم خوردن چیزی چشمای بی رمقمو باز کردم... مینی بوس از حرکت وایستاده بود و همه پیاده شده بودند. ترس عجیبی وجودمو گرفته بود من آواره و سرگردون توی این شهر غریب، میون آدمایی که چهره شون برام ناشناخته بود از مینی بوس با تردید پیاده شدم و ساکمو روی زمین انداختم نمیدونستم کجا باید برم بغض سنگینی که از جدا شدن عمران تا همين الان با خودم آورده بودم و بی‌صدا رها کردم و دوباره و دوباره باریدم غروب نزدیک بود و باید یه چاره ایی پیدا میکردم وسوسه شده بودم که برگردم اما... میترسیدم! مطمعنم چیزی که توی اون عمارت منتظرم هست ترسناک تر از غربت توی این شهره! یاد چهره عمران افتادم یاد چشمای آبیش که التماس ازش می‌چکید برای برنگشتنم ساکمو برداشتم و زیر لب زمزمه کردم :اون بهم قول داده، برمیگرده، میاد دنبالم، من مطمئنم از کنار خیابون شروع کردم به حرکت.. چقدر برای دیدن این شهر ذوق داشتیم اما حالا در و دیوار اینجا داشت منو می‌خورد... چشم میچرخوندم توی چشم آدمایی که در نهایت بی تفاوتی از کنارم رد می‌شدند دلم میخاست داد بزنم و بگم :براتون فرقی نداره که یه دختر امشب قراره توی دل این کوچه و خیابونا بخوابه؟ چطور میتونید راحت بخوابید وقتی من بیرون از یه جای امن از ترس توی خودم جمع شدم؟ اما کی میدونست درد من بیچاره چیه؟ مهمون خط سفید جدولای کنار اتوبان شدم و توی لاک تنهایی خودم ضجه زدم... ادامه دارد @mojaradan
⚜قسمت سی و دوم ⚜ بهشتِ عمران 🌾 پارکی که توش دو ساعتی آروم گرفته بودم دقیقه به دقیقه خلوت تر میشد و ترس من بیشتر دلم میخاست دست تک تک این ادما رو بگیرم و بگم تو رو خدا یکم بیشتر بمونید! هوا خوبه! کجا میخاین برید؟ بشینید و حرف بزنید ولی فقط نرید... اما... انگار تنها شدن تنها سهم من از این دنیا بود. سکوت پارک هر لحظه وحشتناک تر میشد و اشک های من از زیر چادرم بیشتر و بیشتر توی دلم خدا رو صدا میزدم که بهم رحم کنه و راه حلی سر راهم بزاره نسیم سردی وزید که باعث شد دستمو بکنم توی جیب مانتوم دستم به یه کاغذ خورد و کشیدمش بیرون کارت مژده بود! تنها کسی که مجبور بودم توی این شرایط بهش اعتماد کنم. دو دلی رو کنار گذاشتم و وارد یک سوپری شدم و ازش خواستم اجازه بده یه تماس بگیرم شماره شو گرفتم و منتظر موندم چند بوق خورد و کامل ناامید شدم که بالاخره برداشت _بله؟ آب دهنمو قورت دادم و گفتم :الو؟ مژده خانم؟ _خودم هستم، شما؟ +من بهشته ام، یادت اومد وقتی سکوت شو شنیدم سریع گفتم 'همون که قرار بود عماد.. پرید وسط حرفم و گفت :یادم اومد، چطور بهم زنگ زدی؟ چیزی شده؟ +به کمکت احتیاج دارم میشه ببینمت؟ _مگه تو کجایی؟ +تهران _تهران چیکار میکنی؟ نمیگی چیشده؟ +نمیتونم از پشت تلفن بگم _الان دقیق کجایی؟ میام دنبالت آدرس و از فروشنده پرسیدم و منتظرش موندم دم در فروشگاه قدم میزدم که یک دویست و شیش قرمز جلوم نگه داشت و شروع کرد به بوق زدن رومو کردم اونطرف و چادرمو محکم تر گرفتم که صدای مژده رو شنیدم :بهشته؟ تا دیدمش با لبخند به سمتش رفتم و گفتم :سلام بالخره اومدی؟ _سلام سوار شو نفسی از سر آسودگی کشیدم و سوار شدم... ادامه دارد @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما را پناه نیسٺ بہ جز ڪشتے نجاٺ راه نجاٺ ماسٺ از این دار مشڪلاٺ بر پرچم سیاه غمش تڪیہ مےڪنم جانم فداے ماتم لب تشنہ ے فراٺ ✋💫 «" 🧡 حُبُّ الحُسـ❤ــیـن هُویَّتُنا... 💚"» @mojaradan        ─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅─
❣ چہ کنم چہ چارہ سازم کہ شوم چہ کنم کہ من ببینم رُخ مهدے💚 چہ خوش است آن زمانی برسد کہ باشم😔 منِ بینوای مسکین شنوم صدای مهدے❤️ 🌸🍃 @mojaradan
🌸اگر در فکر کنیم که ما هیچ نقشی نداریم این اعتقاد و غلط است. انسان ها آزاد آفریده شده اند ولی ما صد در صد آزادیم و نه صد در صد مجبور به کاری... بلکه وسطی ما بین اینهاست. و اینکه بگوییم کلا آزاد هم هستیم اشتباه است. 🌸ما داریم اما اراده خداوند هم هست.پس ما باید برای ا درست و تلاش خود را بکنیم و از خداوند مدد بگیریم. @mojaradan
🏴 ناگهان باز دلم یاد تو افتاد، گرفت... 😔 فرازی از وصیت نامه شهید سلیمانی: 🌷«همراه خود دو چشم بسته آورده‌ام که ثروت آن در کنار همه ناپاکی‌ها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهل‌بیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم»✌️ 🍃 شادی ارواح طیبه شهدا، خاصه سیدالشهدای مدافعان حرم، امام شهدا و همه درگذشتگان اخیر فاتحه‌ای قرائت فرمایید.💔 💪 @mojaradan
🕊🌺 ☝️ شهید به بحث حجاب خیلی اهمیت می دادن، به خانواده همیشه میگفتن که سیاهی چادر به اندازه ی سرخی_خون شهیدان ارزش دارد،✅ اگرروزی خون شهیدی ریخته شده به خاطراین است که چادری برسرزن مسلمان استوار باشه،👌 شهیدخیلی شوخ طبع بوده وبه گفته ی فرمانده خود همیشه باچهره ی شاد در سرکار حاضر میشدند و تاحالاازشهید دیده نشده که کسی ازش ناراحت بشه، از غیبت کردن هم خیلی بدش میدمدو همیشه به کسی که غیبت میکرد تذکر میداد، ☝️ ودرمورد امربه معروف ونهی ازمنکر تمام خانواده ودوستان راسفارش به کارخوب میکرد مخصوصا کمک به نیازمندان، شاهدم که به دفاع ازحرم ۳ساله امام حسین از دختر خودش گذشت وحتی شب رفتن باهاش خداحافظی هم نکرد 😔تاشاید یک لحظه هم از هدفش دورنشه وحتی منتظر نشد تا پسرش به دنیا بیاد واونو ببینه،😢 برادرمن توخواب دوستش اومدو وقت مراسم یاد بودش رومشخص کرد.😊 بردارمن شهید شدنش هم مثل خودش گمنام شد چون پیکرش گفتن دیگه که نمیاد😔 🕊🌺 در تاریخ ۴ آذرماه ۹۴ در حلب ، تیر به پاش برخورد کرده وافتاده روتله انفجاری و بعد انفجار آوار ریخته روش طوری که فقط پاهاش بیرون بوده ودیده میشده،💔 ...😔 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩🎥ماجراي شنيدنی شفای نوزاد در حرم مطهر حضرت امام الرئوف (ع) در دوران قرنطینه ع ﻣﺪﺩﻱ ﺩﻟﺖ اﮔﺮ ﺷﻜﺴﺖ ﺑﺮاﻱ ﻓﺮﺝ ﻣﻮﻻ ﺩﻋﺎﻛﻦ 🙏 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸گوشه‌ای کوچک از عشق پاک شهدا🌸 🦋 با تفرقه به اسلام و میهن عزیز و خون پاک شهدا خیانت نکنید که قلب امام امت و آقا امام زمان را به درد می آورید.😔🙏 🦋 باید زمینه سازی شود تا امام زمان علیه السلام تشریف فرما شوند تا ما از ته قلب هم شب و روز دعا نکنیم ایشان نخواهد آمد.☝️ 🦋 کاری نکنید، که لیاقت یاوری امام زمان رحمه الله را از دست بدهید تا می توانید مراقب و محاسب اعمال و احوال خودتان باشید و خود را در محضر خدا چنین کنید.👌🌹 🦋 امیدوارم که با مرگ خود، تو برادر را به سوی امام زمان علیه السلام بکشانم و امیدوارم که روزی تو یکی از سربازان امام زمان علیه السلام باشی.♥️ 🦋 برادران، امام زمانتان را بشناسید و معرفت خود را نسبت به ایشان زیاد کنید و سعی و کوشش کنید در طلب معرفت🍃، دعا کنید، دعای فرج تا تعجیل در ظهور امام زمان علیه السلام، بشود و در قلوب خود، شیطان را دور کرده و خداوند و امام زمان علیه السلام را جایگزین کنید 🌷و با او باشید که او با شما است و مشکلات و مسائل خود را با او حل کنید. 🦋 مردم بدانید که امام زمان علیه السلام با فرزندانشان در جبهه ها دیدار می کند.✨🌷 🦋 خدایا تو را شاکرم که این بینش را در من نهادی که امام زمان رحمه الله و پیشوایانم را بشناسم و راه چگونه زیستن و چگونه مردن را از آنان بیاموزم.🙏🌹 🦋 فعلاً در دوران غیبت کبرای امام زمان رحمه الله به سر می بریم، مواظب باشید با برنامه هایتان قلبش را شاد کنید.👌 اگر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی تداوم نمی یابد مگر با کشته شدن من و اگر فرج مولایم ولی عصر نزدیک نمی شود مگر با کشته شدن من، ای رگبارها و ای خمپاره ها مرا پاره پاره کنید.🙏 🦋 در دوران غیبت به کسی منتظر می گویند که منتظر شهادت باشد.🕊 چه نیکو می شد که ما نیز از سیرة عملی شهدایمان درس می گرفتیم🌹 و علاوه بر این که محبت حضرت بقیة الله را در دل خود جا می دادیم دیگران را نیز با مقام عظمای حضرتش آشنا می ساختیم. @mojaradan
زندگی بر وفق مراد بود تا آنکه شیپور جنگ به صدا درآمد، جایی که مرد از نامرد شناخته می‌شد☝️. جنگ، جنگ بشار اسد و مردم سوریه نبود بلکه جنگ اسلام و کفر بود، جنگی که در یک طرف آن (آمریکا، انگلیس، عربستان، اسرائیل و...) و در طرف دیگر آن شیعیان جهان اسلام بودند.✅ سربازهای سوری در زمان حمله شعار «یا بشار» سر می‌دادن اما سید به اونها یاد داده بود که هدف ما از جنگیدن نباید بشار اسد و یا دولت سوریه باشه بلکه باید به دنبال یک هدف والاتر باشیم، پس با شعار «یا حسین (ع)» نبرد رو آغاز و به پایان می‌رسونیم.✌️ این کار سید مهدی باعث اعتراض سرداران و فرماندهان سوری شده بود، اما کلیه افراد گردان به اتفاق به فرماندهان خود پاسخ می‌دادند که ابوصالح به ما یاد داده که بگیم یا حسین (ع).😊 شب عملیات سید مهدی تسلیحات و تجهیزات موردنیاز گردان رو تحویل و بین نیروهای تحت امر خود توزیع می‌کند، توی گردان دویست نیروی سوری و هفت نیروی ایرانی خدمت می‌کرد.👌 مهدی جانشین گردانی بود که فرماندش به دلیل نامشخصی در عملیات حضور نداشته و مهدی رهبری و فرماندهی گردان رو به عهده می گیره.💪 تاریخ ۱۳۹۲/۴/۱۰ عملیات شروع می‌شود؛ و مهدی در آن عملیات به شهادت می‌رسد💔 شهید مدافع حرم سید مهدی موسوی🌹 🕊 @mojaradan
🍃🌺 خــــــــدمت به خــــــــانواده 🌺🍃 🌹 خانه ی پدر که می آمد، بیکار نمینشست.😊 اول از پدر شروع میکرد، موها و محاسنش را اصلاح میکرد. ناخن هایش را میگرفت و لباس تمیز به بابا می پوشاند.😍 بعد هم میرفت سراغ خانه.اگر کاری روی زمین مانده بود،انجام میداد☝️ . همیشه درخانه درکارها خیلی کمک میکرد، وقتی هم که مهمان داشتیم بیشتر خودش پذیرایی میکرد 👌 وقتی که غذا آماده میشد در پهن کردن وچیدن سفره و بعد هم کمک میکرد سفره راجمع کنیم و داخل آشپزخانه می امد ومی گفت خانمم شما خسته شدی😊 من همه ی کارهارا انجام میدهم محرم۹۴ @mojaradan