eitaa logo
مجردان انقلابی
15.3هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
بن قيس، سخت در فشار زندگى واقع شده بود. فقر و تنگدستى قرض و مخارج زندگى او را مى داد. يك روز در محضر امام صادق، لب به شكايت گشود و خود را مو به مو تشريح كرد: «فلان مبلغ قرض دارم، نمى دانم چه جور ادا كنم، فلان مبلغ خرج دارم و راه ندارم، بيچاره شدم، متحيرم، گيچ شده ام، به هر در بازى مى روم به رويم بسته مى شود...» در آخر از امام تقاضا كرد اش دعايى بفرمايد و از خداوند متعال بخواهد گره از كار فرو بسته او بگشايد. امام صادق به كنيزكى كه آنجا بود فرمود: « آن كيسه اشرفى كه منصور براى ما فرستاده بياور.» كنيزك رفت و فورا كيسه اشرفى را حاضر كرد. آنگاه به بن قيس فرمود: «در اين كيسه چهارصد دينار است و كمكى است براى زندگى تو.» مفضل بن قیس گفت: « از آنچه در حضور شما گفتم اين نبود، مقصودم فقط خواهش دعا بود.» امام فرمود: «بسيار خوب! هم مى كنم. اما اين نكته را به تو بگويم، سختيها و بيچارگيهاى خود را براى مردم نكن، اولين اثرش اين است كه وانمود مى شود تو در زندگى زمين خورده اى و از روزگار شكست يافته اى. در كوچك مى شوى، شخصيت و احترام از ميان مى رود.» 📗 جلد 2 ✍ علامه شهید مرتضی مطهری @mojaradan
📚 می‌گویند روزی کشک سابی نزد بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی نمود و از او خواست تا اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد. شیخ مدتی او را سر گرداند و بعد به او می‌گوید اسم اعظم از خلقت است و نباید دست نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او پختن فرنی را یاد می‌دهد و می‌گوید آن را پخته و بفروشد بصورتی که نه بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد. مرد کشک ساب می‌رود و و پیاله ای می‌خرد شروع به پختن و فروختن فرنی می‌کند و چون و بارش رواج می‌گیرد طمع کرده و شاگردی می‌گیرد و پختن را به او می‌سپارد. بعد از مدتی شاگرد می‌رود دست مرد کشک ساب دکانی باز می‌کند و مشغول فرنی فروشی می‌شود به طوری که کار مرد کشک ساب می‌شود. کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی می‌رود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم می‌کند. شیخ چون از چند و چون خبردار شده بود به او می‌گوید: «تو راز یک فرنی‌پزی را حفظ کنی حالا می‌خواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟ همون کشکت را بساب.»ه @mojaradan 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃