eitaa logo
مجردان انقلابی
14.5هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸 😊 ➕آیا شما به بلوغ عاطفی رسیده اید ⁉️🤔 🔸موقعی که دست از گرایی بردارید.😐 هیچ آدم کاملی وجود ندارد،❗️ هیچ کاری عالی نیست، هیچ زندگی‌ای نیست.❗️ در عوض، به گفته مشهور دونالد وینی‌کات، اعتقاد پیدا می‌کنید: «به قدر کافی خوب است» می‌فهمید که چیزها در زندگی شما زمانی بد بودند، اما حالا به قدر کافی خوب اند.😊 🔸ارزش چیزهای کوچک را می‌دانید.❗️ می‌فهمید که حاصل لحظات است. اگر یک روز بدون مشکلات زیاد بگذرد، خواهید بود.😊 🔸اینکه دیگران درباره شما چه فکر می‌کنند، می‌تواند نگرانی باشد.❗️ اما وقتی بالغ شوید، برای انکه نظر دیگران را درباره خود تغییر دهید، زیاد تلاش نمی‌کنید.❗️ آنچه مهم است، این است که خودتان و یکی دو نفر دیگر از وجودتان باشند.😊 🔸در مقابل منفی دیگران کمتر عصبانی می‌شوید.❗️ قبل از اینکه عصبانی و ناراحت شوید، می‌کنید تا ببینید منظور واقعی‌شان چه می‌تواند باشد.❗️ می‌دانید که بین آنچه که کسی می‌گوید و آنچه که در برداشت می‌کنیم، تفاوت وجود دارد.😊 🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجردان انقلابی
#داستان_شب 🍁🍁🍁🍁 قسمت شانزدهم🍃 راز میان چشم ها 💕 دستی به عرق پیشونیم کشیدم و نشستم رو صندلی کنار
🍁🍁🍁🍁 قسمت هفدهم🍃 راز میان چشم ها 💕 ربع ساعتی خیره بودم به پنجره اش که درکمال ناباوری برق اتاق و خاموش کرد. احساس کردم خوابیده و دیگه امیدی به حتی دیدن چراغ اتاقشم نیست. ولی نمیتونستم از جام بلند شم. دلم میخاست یکی باهام حرف بزنه. کلی دلم گرفته بود. از وقتی رحمان و دیده بودم حس میکردم خیلی آدم مزخرفی ام. اون از من کوچیک تر بود ولی صد برابر من تو زندگیش مرد بود. درگیر رحمان بودم که دیدم در پشت وبومشون باز شد و با یه فانوس اومد بالا. ناخودآگاه از جام بلند شدم و رفتم نزدیک تر. آهسته قدم بر می‌داشت و با تکیه دستش به دیوار حرکت می‌کرد. خیره راه رفتنش بودم که دیدم داشت نزدیک پشت بوم ما میومد. فاصله پشت بوم خونه ما با اونا شاید 5 متر بود. و میشه گفت خیلی بهم نزدیک بودیم. آروم فانوس و گذاشت روی لب بوم و کنارش نشست. به محض نشستنش زانو های منم سست شد و منم لبه بوم نشستم. نور ماه روی زمین پخش شده بود و سایه هامون کف بوم جا خشک کرده بود. اونقدر از دیدنش اون هم با این فاصله هیجان زده شده بودم که حس میکردم هر لحظه قلبم از سینه ام قراره بزنه بیرون به اسمون خیره شده بود. و طوری نگاه می‌کرد که انگار داره تک تک ستاره ها رو میبینه. نمیدونم چرا حس میکردم متوجه حضور منم شده اما به روی خودش نمیاره. صحنه جالبی شده بود. اون درگیر ماه آسمون بود و من درگیر ماه خاکستری چشماش خدا رو کلی شکر کردم که بعد چند روز بالاخره دیدمش اونم با این فاصله نزدیک. هیچ فکرش و نمیکردم یه روزی بشه که دیدن یه نفر اینقدر برام مهم بشه. نیم ساعتی درگیر دیدن ماه بود که فکر کنم خسته شد و فانوسش، و برداشت و رفت دلم دایم فریاد می‌زد که نرو و یکم بیشتر بمون. بمون و ببین چقدر زیر نور ماه خاکستری چشمات قشنگ تر میشه بمون و ببین چقدر تکون خوردن گوشه روسریت توی این نسیم آروم زیبا تر میشه اما به جای همه ی این خواهشا رومو به آسمون کردم و گفتم :دمت گرم اوس کریم و زیر لب آروم طوریکه من بشنوم و ماه آسمون گفتم :کاش فردا هم مهمون آسمون نگاهت بشم @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💛اسلام غریزه جنسی را پشتوانه بنای خانواده قرار داده است... @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجردان انقلابی
🍁🍁🍁🍁 #داستان قسمت هفدهم🍃 راز میان چشم ها 💕 ربع ساعتی خیره بودم به پنجره اش که درکمال ناباوری برق
🍁🍁🍁🍁 قسمت هجدهم🍃 راز میان چشم ها 💕 مکثی کردم و بلاخره زنگ در و زدم. از صبح منتظر تلنگری بودم که بیام عیادت رحمان که سرانجام خودمو رسوندم در خونه حاجی. در بعد چند دقیقه باز شد و چهره حاجی جلوم نقش بست حاجی :سلام آقا هاشم، خوش اومدی پسر +سلام حاجی ببخشید مزاحم شدم رحمان و میخاستم ببینم حاجی :بیا تو بابا جان، بیا که رحمان هم تازه بلند شده همراه حاجی به سمت خونه رفتیم. برام جای تعجب داشت که منو نبرد زیر زمین +حاجی مگه زیر زمین نبود؟ حاجی :مریض و که اونجا نگه نمیدارن بین بوی تند سرکه و ترشی سری به نشونه تایید تکون دادم و یا اللهی کردم که حاجی گفت :کسی نیست راحت باش،میرم یه چای بریزم توهم برو جا رحمان +دست شما درد نکنه حاجی که رفت وارد اتاق آخر راهرو شدم و دیدم رحمان کنار صندوقچه ایی دراز کشیده و به پنجره خیره شده +بسوزه پدر عاشقی رحمان با شتاب سرش و چرخوند و گفت :هاشم تویی؟ +نَ پَ روحمه رحمان :اینجا چکار میکنی پسر؟ +اومدم ببینم چلاق شدی یا نه! خنده ایی سر داد و گفت :یادم شد ازت تشکر کنم اگه تو نبودی معلوم نبود چه بلایی سرم میومد، چرا واستادی بیا بشین رفتم کنارش نشستم وگفتم :بازوت بهتره؟ رحمان :آره یه تیر کوچیک بود که مالیده شد و رفت اشاره ایی به حال و احوالش کردم و گفتم :مطمعنی مالید و رفت؟ رحمان خندید که همون موقع حاجی اومد تو و با دیدنش از جا پاشدم و سینی رو گرفتم حاجی :خوش اومدی پسرم، رحمانم کم کم داشت حوصله اش سر میرفت +ممنون حاجی چند دقیقه ایی بین ما سکوت شد. ذهنم پر سوال بود و نمیتونستم نپرسم اما از طرفی خجالت میکشیدم. حاجی انگار از حالتم فهمیده بود که گفت :بگو پسرم چی میخای بگی؟ +راستش، چطور بگم میخام بدونم چرا این کارو میکنید؟ حاجی :چکار؟ +همین که میخاین مملکت و بهم بریزید، البته این و شنیدم که میگم، ولی همین اعلامیه دادن و این چیزا منظورمه حاجی نگاهی به رحمان کرد و بعد به من گفت :ما اون چیزی که تو فکر میکنی نیستیم پسر، فکر کنم رحمان باید یه توضیحاتی بهت بده.. @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۞﴾﷽﴿۞ ❤️ °|ارباب‌حسیݩ‌جانم_ع|°🕊💌 "ﺍﺯ‌ﻫﺮ‌ﭼﻪ‌ﺑﮕﺬﺭﻡ‌ﺳﺨﻦ‌ﺩﻭﺳﺖ‌ﺧﻮﺵ‌ﺗﺮ‌ﺍﺳﺖ" ﺍﺯ‌ﺩﻭﺳﺖ‌ﺑﮕﺬﺭﻡ... ‌ڪــﻪ‌ﺗــﻮ‌ﺍﺯ‌ﺩﻭﺳﺖ‌ﺑﻬﺘﺮﯼ...! ‌‎‌‌‌‎. @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ آقاجان ڪی میاے؟😔 دلیلش را نمیدانم امّا🍃 انگار باران ڪه میبارد غم دورے 🌧 تو تازه میشود... و من بیشتر از همیشہ دلتنگِ تو میشوم...♥ . @mojaradan ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎
💞💞💍💍💞💞 🤔 ✅ فرآیند انتخاب همسر مرحله ای بسیار مهم و اغلب دشوار است.❗️ شاید كمتر انتخابي تا این اندازه در طول زندگی مركز توجه و با اهمیت تلقی شود.😊 🍀به طور مکرر اتفاق می‌افتد كه در دوران عاشقی، جوانان اغلب مشكلات اساسی را در ازدواج نادیده می گیرند ❗️و یا اینكه آنها را بررسی نمی كنند.❗️ 🍀علاوه بر این برخی از نگرش ها و باورهای خاص موجب ناامیدی جوانان و نارضایتی از فرآیند انتخاب همسر می شود.😐 این گونه باورهای خاص در فرآیند ازدواج و انتخاب همسر غیرمنطقی و محدودكننده به نظر می رسند و زمان ازدواج و انتخاب فرد موردنظر را به تعويق مي اندازد ويا محدود می كنند.😐 غالباً چنين محدويتهائي از بررسی دقیق توانایی ها و ضعف های بین فردی و شناختن عوامل قبل از ازدواج كه در موفقیت بسیار موثرند جلوگیری می كنند❗️ و اگر اين محدوديتها تداوم داشته باشند مشكلات و موانع در انتخاب همسر مزمن ميشوند و قدرت و انر‍ژي فرد را براي مديريت مشكلات به حداقل می رسانند.❗️😊 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁🍁🍁🍁 قسمت نوزدهم🍃 راز میان چشم ها 💕 حاجی بلند شد و از اتاق بیرون رفت. منتظر به رحمان نگاه کردم که گفت :هاشم اگه یه روزی مثلا یه همسایه بیاد تو محله تون که به همه زور بگه و مردم محل هم زیر بار زورش برن چکار میکنی؟ +خوب میزنم دک و پوزش و میارم پایین رحمان :اگه خیلی گردن کلفت بود چی؟ +از من که گردن کلفت تر که نیس. رحمان :تو فرض کن که هس +چی میخای بگی؟ رحمان :ببین اصن قضیه همسایه رو ولش کن، من و تو و خیلی از آدمای این کشور شاید نصف گند کاری های این حکومت و هم ندونیم، اگه بخام برات همونقدری که می‌دونمو بگم کلی رگ غیرتت جوش میاد، حالا یکی پیدا شده که میگه رسمش نیس، این رسمش نیس که به بقیع زور بگی، یا حق بقیه رو بخوری، ما هم پیرو همونیم و میخایم با این بی عدالتی و خفت مبارزه کنیم +اقا خمینی و میگی؟ رحمان :آره آیت الله خمینی +ببین من یکمی سیمام قاطی کرده، یعنی چی ظلم.؟ ظلم به کی؟ رحمان اشاره ایی به صندوقچه کرد و گفت :درش و باز کن و یه کتاب با جلد سبز و ازش بیار بیرون درصندوق و باز کردم و از بین اون همه لباس کتاب و پیدا کردم و دادم بهش رحمان :سواد که داری؟ +آره شیش کلاس درس خوندم رحمان :خوبه برو و این کتاب و بخون، اونوقت جواب همه سوالا تو میگیری نگاهی به جلدش کردم که روش نوشته بود اسلام واقعی نمیدونم چم شده بود که کارم به جایی رسیده بود که پا درس یه بچه ایی بشینم که از خودم کوچیکتر بود، یا کتاب بگیرم دستم و به چیزایی گنده تر از خودم فکر کنم اما فقط میدونستم که دست خودم نبود و انگار یکی هولم میداد @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🧕 زن باید لطافتش و نجابتش رو حفظ کنه 🧔 مرد استقامتش رو ولی چه جوری ⁉️ 🎤 دکتر حبشی ‌ ‌ @mojaradan 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
إِلَهِي..! إِنْ حَرَمْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْزُقُنِي 🍃خدایا..! اگر تو محرومم کنی، چی کسی روزیَم را می دهد؟🍃 @mojaradan
‍ 🌹 بعضی‌ها یه عادت غلط دارند که تمام مسائل زندگیشون را با خانواده خودشون در میون میذارند. اینکار تا وقتی که همه چیز آروم باشه، مشکلی نداره. اما اگه یه وقت خدای نکرده مشکلی پیش بیاد، مجبوری به همه جواب پس بدی! مطمئن باش همسرت دوست نداره که خانواده تو در جریان همه چیز زندگیش باشند! پس بهتره همه چیز، چه خوب و چه بد، بین خودتون دو نفر بمونه. ┅═❁•⊰♡⊱•❁═┅ 💞 @mojaradan👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتقاد شدید رییس قوه قضاییه از ماجرای جوجه‌کُشی و توجیهات مسئولین... رئیس قوه قضائیه: جوجه‌کٌشی هم اقدام غیرقانونی بود هم غیرشرعی و غیراخلاقی؛ توجیهات برخی متولیان امر در رسانه ملی غیرقابل قبول و بدتر بود. یک روز جوجه معدوم میشود و یک روز محصولات دیگر مثل سیب‌زمینی و... 😔 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا