eitaa logo
مجردان انقلابی
14.8هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 در قصص، به بخشی از داستان حضرت موسی اشاره شده که: موسی، تنهایِ تنها، با و خوف از شهر فرار میکنه: فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یَتَرَقَّبُ (قصص/۲۱) موسی از شهر خارج شد، در حالی که ترسان بود، و هر در انتظار حادثه‌ای بود. وقتی به شهر میرسه، یه گوشه تنها میشینه و دعا میکنه: رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ (قصص/۲۴) پروردگارا، به هر که تو بر من نازل کنی، محتاجم! این دعای حضرت موسی، یک تمامه؛ اصلاً کلاسِ آموزش دعاست. با فراری بود، نگفت جا میخوام. با اینکه گرسنه بود، نگفت میخوام. با اینکه بیکس و تنها بود، نگفت خانواده و و زندگی و... میخوام. دقّت کنیم! حضرت موسی، رو برای خدا لیست نمیکنه. نمیگه چیز رو میخوام، فلان چیز رو نمیخوام. اصلاً به ذهنش جهت نمیده. با کلماتش خودش رو نمیکنه. بلکه فضایِ دعا رو باز میگذاره، تا هر خیری، از# هر کجا و هر زمان، و به هر مقدار و کیفیت، بر او بباره. حضرت موسی در نهایتِ# تواضع رفتار میکنه: به خدا نمیده. برای خدا تعیین# تکلیف نمیکنه. بلکه در برابرِ خدا، یک پذیرش تام میشه. چون میدونه که، این خداست که صلاحِ کارش رو بهتر از خودش میدونه. خدایی که خیر است، و جز خیر از او صادر نمیشه. پس فقط کافیه با این خیر یک رابطه‌ی ، بر اساسِ تسلیم برقرار کنه. که اگر این اتفاق بیفته، دیگه کار تمومه، و از# بهترین‌ها برخوردار شده که در همین سوره، دنباله‌ی داستان می‌بینیم که، توی شهری که موسی غریب هست، خدا همه چیز بهش میده: شغل، مسکن، همسر و... موسی برای خدا تکلیف نکرد. گفت خدایا! هرچی خودت میدونی و هرچی که خیر هست، به من بده. امّا قرآن کریم در داستانِ یوسف می‌فرماید، وقتی حضرت یوسف به زلیخا تن نداد: لَئِن لَّمْ یَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ (یوسف/۳۲) زلیخا گفت: اگر آنچه را به او دستور میدهم انجام ندهد، به# زندان خواهد افتاد. قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ (یوسف/۳۳) یوسف گفت: «پروردگارا! نزد من محبوبتر است، از آنچه اینها مرا به سوی آن می‌خوانند.» بقیه‌ی ماجرا رو هم میدونیم، که حضرت یوسف زندانی شد. حضرت یوسف در خودش، برای خدا مصداق تعیین کرد. گفت خدایا زندان میخوام. خدا هم او رو زندانی کرد. امّا حضرت موسی برای خدا تعیین نکرد. نگفت خدایا چی میخوام. فقط گفت خدایا هرچی خیر است بر من نازل کن. خدا هم همه بهش داد. نتیجه‌گیری: در دعا کردن برای خدا تعیین تکلیف نکنیم: خدایا من فلان دختر، یا فلان پسر رو میخوام. خدایا من رشته رو قبول بشم. خدایا من فلان شغل رو بتونم به دست بیارم. خدایا من فلان خونه رو بتونم بخرم. خدایا فلان رای بیاره، فلانی رای نیاره. خدایا... همیشه در مورد هر در زندگی که دعا می‌کنیم، بگیم: خدایا! تو و صلاح ما رو در مورد این موضوع (ازدواج، شغل، تحصیل و...) بهتر میدونی، هرچی که خیرِ ما هست، برامون بزن. 🆔 @mojaradan
🌸🍃🌸🍃 روزی بزرگ مسیحی که فوق العاده پیر بود از عبادتگاه خود بیرون آمد و با و جلال تمام در مجلس قرار گرفت. سپس نگاهی به جمعیت انداخت، جذاب و نورانی امام باقر علیه السلام نظر دانشمند را جلب کردو پرسید: شما از هستید یا از مسلمانان؟ امام: از مسلمانان. دانشمندمسیحی: از آنان هستید یا نادانان؟ -از نیستم - به چه دلیل شما مسلمانان می گویید که اهل غذا می خورند و آب می آشامند ولی حاجت ندارند، آیا چنین موضوعی در نظیر دارد؟ - آری، نظیر آن در دنیا چنین است که در مادر غذا می خورد ولی نیازی به قضای حاجت ندارد. - پرسش دیگر دارم. - بفرما. - شما می گویید ها و نعمت های بهشتی طوری است هر چه از آنها خورده شود کم نمی شود. آیا چنین مطلب نمونه ای در این دارد؟ - آری، نمونه آن است همواره برای عموم استفاده کنندگان آماده است. دانشمند مسیحی از پاسخ های امام باقر (علیه السلام) سخت شد و گفت: مگر تو نگفتی از دانشمندان نیستم؟ - گفتم: از نادانان نیستم. - پرسش سوم اینکه کدام از شبانه روز، نه از حساب می شود و نه از روز؟ - ساعت بین دم تا طلوع آفتاب، در این ساعت بیماران شفا می یابند، نجات پیدا می کنند، خداوند این ساعت را برای کسانی که در روزی و حساب و کتاب الهی هستند های شیرین قرار داده، و نا اهلان و کور دلان از برکات این ساعت و در خواب غفلت فرو می روند.... دانشمند مسیحی از های فوری و روشن امام چنان تکان خورد که گفت: به خدا سوگند! اگر ماندم تا او در اینجاست برای به سؤالات شما حاضر نخواهم شد ۴۶ص۳۰۶_۳۱۳ 🆔 @mojaradan
💕 حکمت و عدالت روزی موسی (علسه السلام) به پیشگاه خداوند عرضه داشت خدایا، امروز من را به برخی و امور نهفته آگاه کن. خداوند به او فرمود به کنار چشمه برو، خود را در میان گیاهان مخفی کن و نگاه کن چه در آنجا رخ می دهد. حضرت موسی (ع) این کار را کرد و به چشمه پرداخت. در همان سواری به کنار آب آمد، لباس خود را در آورد و آب تنی کرد و سپس بر تن کرد و رفت، اما پول های خود را جا گذاشت. کنار چشمه آمد و کیسه پول را و رفت. حضرت موسی (ع) شاهد بود که در همان کوری به کنار چشمه آمد و آنجا نشست. در همین سوار به دنبال کیسه خود بازگشت و چون کیسه را نیافت، از کور پرسید آیا تو پول مرا ندیدی؟ کور که از هیچ اطلاع نداشت اظهار بی خبری کرد. سوار باچند ، کور را از پا در آورد و او را و گریخت. حضرت موسی (ع) بعد از این واقعه عرض کرد خدایا، این چه ای بود که به من نشان دادی؟ حکمت هر چه بود این گونه بود که فرد گناه کشته شد. خداوند فرمود ای موسی (ع)، این کودک مدت ها نزد مرد اسب سوار کار کرده بود و آنچه در کیسه بود حق او بود که مرد اسب سوار از پرداخت آن کرده بود. اینک کودک پدر است که از این راه به حق خود رسید. اما آن کور که تو دیدی، در پدر آن سوار کار را به قتل رسانده بود و اکنون با و عدالت به سزای عمل خود رسید. اینست گردش و چرخش روزگار👍 دلی رو بشکنی ....دلت میشکنه حقی رو بخوری ...حقت خورده میشه آبرویی رو بریزی.....آبرویت ریخته میشه و و و ....... ‍ @mojaradan ••✾🌻🍂🌻✾••
💞💞💍💍💞💞 چطور بفهمیم عشق کسی واقعی است یا نه ⁉️ اگر دو نفر به اینکه عاشق هم شدند تصمیم به ازدواج بگیرند و از هیچ استفاده نکنند، به احتمال زیاد خواهند خورد. چرا که عشق، راهی برای تجزیه و تحلیل عقل باقی نخواهد گذاشت اما افرادی که برطبق عقلی و منطقی و تناسب‌هایی که با هم دارند تصمیم به ازدواج می‌گیرند پس از شروع زندگی، و علاقه بین آنها ایجاد می‌شود. عشق را می‌شود تعریف کرد؟ عشق در روان‌شناسی یک تعریف قابل قبول دارد، هیجانی نسبت به معشوق که توام با درد و رنج است و با او به آرامش می‌رسد. اولین عشقی که همه تجربه کردیم عشق مادر است که در این عشق، یک سوی رابطه و بدون قید و شرط به دیگری ابراز علاقه می‌کند و در قبال این عشق، فقط یک چیز می‌خواهد و آن اینکه او را کنترل خود قرار دهد. این عشق برای ازدواج دوام نخواهد داشت چون یک آدم نمی‌تواند تا ابد مانند یک رودخانه جاری و یک‌طرفه بورزد بدون اینکه پاسخی دریافت کند و در عین حال، طرف مقابل هم نمی‌تواند تا ابد همه و انتخاب‌های زندگی‌اش را به دیگری بسپارد. مگر عشق با قید و شرط هم وجود دارد؟ بله عشق پدرانه. عشق پدر عشقی با قید و شرط است. پدر می‌گوید به شرطی که مرا برآورده کنی دوستت دارم. در میان بزرگسالان نیز این عشق وجود دارد اما در گذر سال‌های زندگی یک نفر نمی‌تواند قیمت محبت شما را بپردازد و انتظارات‌تان را برآورده کند. نوع دیگر هم کودکانه است. بچه‌ها هر کسی که دوستشان داشته باشد، دوست‌ دارند و تنها شرط دوست داشتن‌شان این است. این عشق را هم در میان می‌بینیم که این عشق نیز در گذر زمان از بین می‌رود. عشق واقعی را چطور تشخیص دهیم؟ این مشخصه هایی دارد. اولین آن احترام است. عشق واقعی آن است که طرف مقابل را همان‌طور که هست، با همه که با ما دارد دوست داشته باشیم. فاکتور بعدی این است که در جهت رشد یکدیگر دلسوزانه بکوشیم. سوم دانایی است. باید استعدادهای هم را بشناسیم و موجب تعالی هم شویم. بعدی احساس مسوولیت است. اینکه تلاش کنیم طرف مقابل حس خوشایندی داشته باشد. عشق واقعی مفهومی تعالی‌بخش است که بین دو آدم رشد یافته صورت می‌گیرد. پس افرادی که برای یافتن راهی که خلا آنها را پر کند عاشق می‌شوند، نمی‌شود. اگر این عشق پاک میان دو نفر صورت بگیرد که تناسب‌های لازم ازدواج را دارند، بسیار مطلوب است و به درجات بالایی از خودشکوفایی و دگر می‌رسند. چون دو انسان رشدیافته می‌توانند به تعالی هم کمک می‌کنند. یعنی این عشق و تکراری نمی شود؟ اینکه می‌بینیم و می‌شنویم بعد از مدتی عشق آغازین کمرنگ می‌شود به این معنی است که عشق آنها عشق واقعی نبوده است. چرا گاهی عشق به نفرت تبدیل می‌شود؟ همسایه دیوار به دیوار نفرت است وقتی که عشق، واقعی نیست، وقتی شما با عشقی کودکانه با دیگران ارتباط برقرار می‌کنید این امکان که عشق به نفرت تبدیل شود وجود دارد اما عشق واقعی هرچه از بگذرد کامل‌تر و مستحکم می‌شود. عشق واقعی نمی‌شود و هیچ‌گاه به نفرت تبدیل نمی‌شود. اینکه می‌گویند عشق در یک ایجاد می‌شود درست است؟ خیر. اصولا به وجود آمدن عشق، نیازمند زمان است و عشق واقعی به تدریج حاصل می‌شود. آنچه در یک آن و یک نگاه حاصل می‌شود جنسی و هوس است که با وصل به معشوق پایان می‌یابد. آدم‌ها بر چه عاشق می‌شوند؟ علاقه آدم‌ها به هم ریشه‌های متعددی دارد و متغیری نیست. گاهی افراد به جاذبه تفاوت‌ها جذب هم می‌شوند. مثلا فردی که خودش کم‌ حرف است جذب فردی می‌شود که اتفاقا خوش‌زبان و گرم‌کن است. بعضی‌ها به جاذبه تشابه‌ها عاشق هم می‌شوند یعنی می‌گوید فلانی کاملا مثل خودم است و انگار سال‌هاست و نوع دیگر جاذبه بر اساس ویژگی‌های پاتولوژیک است. افرادی که دارای روانی مکمل هستند مجذوب هم می‌شوند. برای مثال، خانمی با اختلال شخصیت هیستریونیک نیازمند توجه و تعریف و دیده شدن است با مردی با شخصیت وابسته یا شخصیت مرزی عاشق هم می‌شوند. در بین مراجعان من عشاق زیادی بودند که پس از درمان اختلالات شخصیتی با تعجب می‌گفتند: « واقعا من عاشق او بودم؟» توصیه من این است که افراد از ازدواج حتما تحت مشاوره قرار بگیرند. @mojaradan
📙 حکایت واقعی ✍️در زنی جوان و خوش چهره وجود داشت، اندام زن به قدری زیبا بود که هر# مردی را به گناه آلوده میکرد. روزی زیبا برای خرید پارچه به مغازه پارچه فروش رفت، چشمش به که در مغازه بود افتاد و از او خوشش آمد. از پسرک خواست ها را تا خانه حمل کند. هنگامی که به خانه رسیدند خانه را قفل کرد و به پسر جوان گفت: میخواهم را با تو سر کنم، اگر مانع شوی با دادو بیداد مردم را خبر میکنم پسرک که آبروی خود را در خطر دید مجبور به قبول کردن پیشنهاد او شد. زن زیبارو که قلم آرایش کرده بود، با هزار عشوه پسرک را به خواب خود برد و با شهوت زیاد شروع به در آوردن لباس های خود کرد. فکری به سر پسرک خطور کرد. فکر کرد یک راه باقی است، کاری کنم که این زن تبدیل به نفرت شود و خودش از من دست بردارد. اگر بخواهم تقوا را از آلودگی حفظ کنم، باید یک آلودگی ظاهر را تحمل کنم. به بهانه قضای حاجت از اتاق بیرون رفت، با آلوده به مدفوع برگشت و به طرف زن آمد. تا چشم آن زن به او افتاد، روی در هم کشید و او را از منزل خارج کرد. 📚منبع: الکنی و الالقاب، ج۱ ،ص۳۱۳ . @mojaradan
❤️ ✅زیارت عاشوراى بانویى ، عذاب را از اهل قبرستان دور كرد🍃 علامه نورى نوشته : ملا حسن مجاور نجف كه حق مجاورت را ادا كرد و عمرش را در عبادت سپرى كرد، از قول محمد على یزدى به من گفت : مردى فاضل و صالح به خود پرداخته بود و در اندیشه آخرت شبها در مقبره بیرون شهر معروف به ((مزار)) كه جمعى از در آن دفن شده بودند، به سر مى برد. اى داشت كه دوران خردسالى را نزد معلم و... با هم گذرانده بودند و در گمركچى شده بود، پس از مرگ ، او را در آن گورستان كه نزدیك منزل آن صالح بود به خاك سپردند. بیش از یك ماه از مرگ گمركچى نگذشته بود كه صالح او را در خواب مى بیند كه او حال خوشى دارد و از الهى بر خوردار است ! نزد او مى رود و مى گوید: من از آغاز و انجام و و بیرون تو باخبرم ، تو كسى نبودى كه درونت خوب باشد و كار حمل بر صحت شود، نه تقیه و نه ضرورتى ایجاب مى كرد كه بدان شغل اشتغال ورزى و نه اى را یارى رساندى ، كارت عذاب آور بود و بس ، پس از كجا به این مقام رسیدى ؟ گفت : آرى ! چنان است كه گفتى ، من از مرگ تا دیروز در سخت ترین عذاب بودم ، اما قبل همسر استاد اشرف آهنگر از دنیا رفته و در اینجا به خاكش سپردند، اشاره به جایى كرده كه قدم از گورش دورتر بوده ، دیشب سه مرتبه امام حسین به دیدنش آمدند. بار سوم فرمودند: را از این گورستان بر دارند، لذا من در نعمت و آسایش قرار گرفتم . مرد صالح از بیدار شده و در بازار آهنگران به جستجوى اشرف مى رود، او را یافته و از حال همسرش مى پرسد، استاد اشرف مى گوید: از دنیا رفته و در فلان مكان یعنى ((مزار)) به خاكش سپردیم . مرد صالح مى پرسد: به امام حسین رفته بود؟ مى گوید: نه . مى پرسد: مصیبت او مى كرد؟ جواب مى دهد: نه . سؤ ال مى كند خوانى داشت ؟ مى گوید: نه . مى گوید: از این# سؤ الات چه مقصودى دارى ؟ مرد صالح خوابش را نقل مى كند و مى گوید: مى خواهم بدانم میان او و حسین چه رابطه اى بوده ؟ استاد اشرف پاسخ مى دهد: عاشورا مى خواند. @mojaradan
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 فخر رازی از قرآن کریم می‌گوید: مانده بودم « خسر» را چگونه معنا کنم از بس کردم خسته شدم و با خود گفتم بروم سوره‌های دیگر تا فرجی شود نقل میکند گذرم به بازار افتاد و دیدم کسی با فراوان به مردم می‌گوید: مردم رحم کنید به که سرمایه اش در حال آب شدن هست و نابود میشه، نگاه کردم دیدم او فروش است یک قالب یخ آورده، هوا هم است و یخ هم در آب شدن،و او التماس می‌کند از مردم که از من یخ بخرید من معنای «لفی خسر» را در سوره عصر از این یخ فروش فهمیدم ما هم به لحظه یخ زندگیمان در حال آب شدن است اما قدر این و فرصت های ناب را نمی دانیم و درک نمی کنیم مگر زمانی که میشود و جز کاری از ما ساخته نیست @mojaradan
یه داشتیم که چادری بود. البته خب من و خیلی از بچه های دیگه هم بودیم ولی اون با ما فرق داشت.🙄 چادر سرش می کرد موهاشو می ریخت بیرون، حتی چندبار که با هم بیرون یا اتفاقی بیرون دیدمش؛ فهمیدم به همینجا نمیشه...چنان غلیظی کرده بود که خانومای بدحجاب هم با تعجب نگاهش می کردن! بودم چون نه تنها با این کارش باعث زدن به خودش میشد بلکه به جامعه هم آثار منفی وارد میکرد و# تازه آبرو و حرمت چادر رو هم زیر پا میزاشت.💔😞 یه روز که مناسب پیش اومد و داشتیم دوتایی تو حیاط قدم می زدیم بحثو باز کردم: -سارا جونم! چی شد که تصمیم گرفتی بشی؟😊 جوابش یه نگاه# تند و خشمگین ولی پر از حرف بود😠 ترسیدم که و قال راه بندازه و جای درست کردن ابرو چشم رو هم کور کنم. همین دیگه حرفی نزدم.😨 ولی بعد از چند خودش جوابمو داد:به اجبار خانواده.😞 می زدم که موضوع این باشه. چون اگه کسی واقعا داشت تا این حد از حجاب اصلی و قابل قبول دور نمیشد. کمی فکر کردم و گفتم: میگن باید به هر قیمتی چادر سرت باشه؟🤔 با سر تکون داد😔 -پس واسه همینه که داری سعی می کنی لجبازی کنی و خودتو بهشون نشون بدی☺️ برگشت و نگاهم کرد،اما نه نگاهش تند بود نه . آهی کشید و گفت:آره...به ذهنم رسید تنها کاری که می تونم بکنم همینه. ولی هر چی میگذره اختلافم با مامان بابام بیشتر... شاید اگه از اون اول در کار نبود انقد از حجاب دور نمیشدم 😳یعنی خودشم می دونست داره چیکار می کنه؟...خودش جوابمو داد -من از حجاب بدم نمیاد...ولی وقتی دیدم نمی تونم زورگویی هاشونو تحمل کنم ناخودآگاه از اون چیزی که باید می بودم فاصله گرفتم... -تا حالا فکر کردی این چادری که رو سر ماست به دست ما رسیده؟🤔 -یعنی چی 🤔? -این چادر از کوچه های گذشته و خاکی شده...از میون قافله ی اسرا رد شده و از سر پاک ترین بانو کشیده شده...😔 بیشتر از هزاااارتا جوون واسه موندن این چادر روی سر ما جون دادن... حججی رو می شناسی؟...می دونی سرش واسه چی رفت؟😭 دیگه نتونستم اشکامو بگیرم ولی برای اینکه تاثیر بدی رو بحثمون نزاره زود خودمو جمع و جور کردم و جوابش شدم. فقط نگاه کرد.👀 حرفام بی تاثیر نبوده. با شنیدن صدای زنگ بحث رو تموم کردم. -سارا! من نه تو موضوعات خونوادگیتون دخالت کنم نه بهت امر و نهی کنم که کنی و چیکار نکنی. فقط میخوام بعد از این چندسال نه بعنوان یه دوست،بعنوان یه خواهر بهت بگم حواست باشه! این یه ی مشکی معمولی نیست که رو سرمونه.پس اگه انتخابش کردیم حواسمون باشه که جوونای کشورمون پاش رفته...رفته که نزاره دوباره حرمتش بشکنه،واسه نشون دادن اعتراض خیلی کارها میشه کرد.این وسط چادرمون رو فراموش نکنیم.😊 اینا رو اول به خودم میگم بعد به تو😘 سارا تو فکر بود#.امیدوار بودم حرفام موثر بوده باشه. دست به دست هم به کلاس رفتیم.دیگه تا آخر ساعت حرفی در این مورد نزدیم.... اون روز که این حرفا بین ما رد و بدل شد چهارشنبه بود. جمعه سارا رو تو دیدم. دیگه نه لاک داشت نه موهاش بیرون بود نه جلو عشوه میومد😍 از خوشحالی محکم بغلش کردم. -ببینم؟! حرمت چادرو خوب نگه داشتم😉? -راضیم ازت سارا😁...البته من که کسی نیستم ولی مطمئنم مادر هم ازت راضیه😍 @mojaradan
🌨در سرد زمستانی در نیمه های شب در حالی که از نیمه شب گذشت بود و به شدت می بارید و تمام کوچه و خیابان ها را سفید پوش کرده بود از کوچه دیدم که در انتهای کوچه سر به دیوار گذاشته و روی برف نشسته است! باخود گفتم شاید دوره گرد است که سنگ کوب کرده! جلو که رفتم دیدم او یک است! او را تکانی دادم! بلافاصله کرد و گفت چه میکنی! گفتم جوان اینکه متوجه نیستی! برف! روی سرت برف ! ظاهرا مدت هاست که اینجایی! می شوی! خدای ناکرده میری! اینجا چه !؟! جوان که گویی سخنان مرا نشنیده بود! با سرش اشاره ای به کرد! دیدم او زل زده به خانه ای! ❤️فهمیدم شده! نشـستم و بـا تمـام وجود# گریستم! جوان تعجب کرد! کنارم نشست! گفت تو را چه شده ای# پیرمرد! آیا تو هم عاشق شدی؟! ❤️گفتم قبل از اینکه تو را ببینم فکر میکردم عاشقم![ مهدی فاطمه] ولی اکنون که تو را دیدم [که چگونه برای رسیدن به عشقت از بی خود شده ای] فهمیدم که من عاشق نیستم و بیش نبوده! مگر عاشق میتواند ای به یاد معشوقش نباشد!!! شیخ رجبعلی خیاط یا علی @mojaradan
چرتکه اى براى نفس با شیخ پیرى به سفر رفت. جوان در کنار برکه اى بود که به سمت شیخ آمد ولى فرار کرد. پیر گفت: خدایا! ببخش، صبح که از خواب بیدار شدم به گمان بدى بردم. جوان گفت: این مارى که به سمت تو آمد به خاطر این بود؟ پیر گفت: بلى. جوان گفت از کجا مطمئنى؟ پیر گفت: من هر روز هستم نکنم و چون دقت زیادى دارم، گناهانم را که از دستم رها مى شوند زود مى فهمم و بلافاصله مى کنم و اگر توبه نکنم، مانند امروز دچار بلا مى شوم. تو هم بدان اگر خود را محاسبه کرده و دقت کنى که مرتکب گناه نشوى، گناهان کم مى شود و زودتر مى توانى در صورت رسیدن بلایى، علت گناه و آن بلا را بشناسى. بدان پسرم! که تمام حساب و کتاب خود را در آن مى نویسد، اگر در شب جایى و کسرى بیاورد، زود متوجه مى شود اما اگر این حساب و کتاب را و مراقب نباشد، جداکردن حساب سخت است. اى پسرم! اگر دقت کنى تا تو کمتر شود بدان که به راحتى، مصیبت خود را مى دانى که از کدام تو بوده است. @mojaradan --------------------------
مجردان انقلابی
🔴حملات موشکی سپاه به پایگاه آمریکایی عین الاسد در همان ساعت به شهادت رسیدن سردار سلیمانی آغاز شد ♦️
♦️اولین برآورد از تلفات آمریکا در پایگاه عین الاسد 🔹یک آگاه در اطلاعات سپاه: وی گفت: مطابق گزارشات دقیق منابع ما در منطقه تا این دست کم ۸۰ نظامی آمریکایی کشته و حدود ۲۰۰ نفر زخمی شده‌اند که زخمی‌ها بلافاصله با از این پایگاه بیرون برده شده‌اند. 🔹وی افزود: عین الاسد یک مجموعه راهبردی برای آمریکا بوده که پشتیبانی از بدون سرنشین دراین پایگاه انجام می شده است. این مقام آگاه افزود: ۲۰ نقطه حساس این پایگاه ۱۵ موشکی که شلیک شد مورد اصابت قرار گرفت و تعداد قابل توجهی پهپاد و بالگرد شد. 🔹وی گفت: به آماده باش کامل آمریکایی ها پدافند آنها نتوانست هیچ العملی نشان دهد. این منبع آگاه افزود: ۱۰۴ نقطه حساس از مواضع آمریکا در منطقه شده که به محض خطای آمریکایی‌ها منهدم خواهد شد./فارس @mojaradan
مجردان انقلابی
#داستان_شب #روایت_واقعی #دیدن_امام_زمان بسم الله الرحمن الرحمیم #سال 87 بعداز یک سال به تأخیر ا
تا اینکه عرفات وبعدش منا رو ترک کردیم و به علت شلوغی طواف کاروان گفتند دو سه روزی تو هتل بمونید تا خانه خدا خلوت تر بشه ,ما هم نگران از اینکه اعمالمون با مشکلی مواجه نشه داشیم زودتر بریم و ادامه اعمال و طوافمون رو انجام بدیم. روز فرا رسید بنده با هم اتاقیام رفتیم برای طواف ولی نمی دونم چی شد از جدا شدیم. من# همش ترس داشتم که به تن پرو نامحرم نخورم چون خیلی به پوشش و نامحرمی اهمیت می دم. برام سخت بود که تنها شدم ومرتب از خدا کمک می خواستم و عجیبی داشتم انگار چند لحظه از حال وهوای اطرافم خارج شدم نه صدای ی جمعیت رو می شنیدم نه جمعیت رو می دیدم. یک روبروی من با فاصله نیم تا یکمتری به طوری که روبه من بود رو باز کرده بود که برای من فضایی رو باز کنه که کسی به من تا بتونم راحت جلو برم به من گفت: بیا وقتی نگاهم به چهره اش خورد بود با ریشهای نسبتا بلند وپوستی سفید و بسیار زیبا اونقدر که زیبایش ونورش مانع از دیدنش می شد. نگاهم به اندازه ی یک کوتاه بود واز آنجایی که نگاه به نامحرم برام خیلی سخت بود و به خودم زدم که نگاه نکن طوافت خراب میشه , رو پایین انداختم وچشمم به پاهایش خورد که برخلاف پاهای جمعیت حرکت می کرد من به واو عقب عقب حرکت می کرد ودستهایش باز تا کسی به من نخوره , خواندن ذکرهای طواف بودم نفهمیدم چقدر ازمسافت وچند دور از طواف رو همراهم بود تا چند روز بعد هنوز نشدم. وقتی بخودم اومدم و داشتم که اعمالم رو درست انجام دادم یا نه ,یاد او اتفاق افتادم و گیج بودم هنوز نفهمیدم چه اتفاقی افتاده , یعنی کی بود ؟ چرا من پشت به جمعیت حرکت می کرد؟ چرا برام جا باز کرده بود که کسی بهم نخوره؟ چقدر زیبا بودچرا نگاهش نکردم؟ کلی سؤال که بخودم اومدم که نکنه آقا بود!!!!؟ که گریه کردم که چرا متوجه نشدم و چرا بیشتر نگاهش نکردم ؟ چرا به پاش نیوفتادم و دیگه, که دیگه کار از کار گذشته بود ویک دنیا حسرت بدلم. یاد اون های توی عرفات افتادم که نتونستم آقا را اونجا بببنم وآقا برمن گذاشتن وخودشون به دیدن من بی لیاقت اومده بود وبه کمکم و من غافل. 😭😭😭😭 یاد حرف آقا افتادم که فرمودند : من به دیدن از خودشان مشتاقترم 😭 اللهم عجل لولیک الفرج اللهم عجل لولیک الفرج اللهم عجل لولیک الفرج @mojaradan
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸 😊 ➕آیا شما به بلوغ عاطفی رسیده اید ⁉️🤔 🔸موقعی که دست از گرایی بردارید.😐 هیچ آدم کاملی وجود ندارد،❗️ هیچ کاری عالی نیست، هیچ زندگی‌ای نیست.❗️ در عوض، به گفته مشهور دونالد وینی‌کات، اعتقاد پیدا می‌کنید: «به قدر کافی خوب است» می‌فهمید که چیزها در زندگی شما زمانی بد بودند، اما حالا به قدر کافی خوب اند.😊 🔸ارزش چیزهای کوچک را می‌دانید.❗️ می‌فهمید که حاصل لحظات است. اگر یک روز بدون مشکلات زیاد بگذرد، خواهید بود.😊 🔸اینکه دیگران درباره شما چه فکر می‌کنند، می‌تواند نگرانی باشد.❗️ اما وقتی بالغ شوید، برای انکه نظر دیگران را درباره خود تغییر دهید، زیاد تلاش نمی‌کنید.❗️ آنچه مهم است، این است که خودتان و یکی دو نفر دیگر از وجودتان باشند.😊 🔸در مقابل منفی دیگران کمتر عصبانی می‌شوید.❗️ قبل از اینکه عصبانی و ناراحت شوید، می‌کنید تا ببینید منظور واقعی‌شان چه می‌تواند باشد.❗️ می‌دانید که بین آنچه که کسی می‌گوید و آنچه که در برداشت می‌کنیم، تفاوت وجود دارد.😊 🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸 @mojaradan
👀 مراد از جمله ی [] چیست؟👀 🧐🧐 در مورد شنیده ایم که می گویند: یک نظر است، یعنی اگر یک نامحرم ما را ببیند، برای ما و نامحرم است؟🙄 🤖 :👇👇👇 برخی می گویند منظور از یک نگاه این است، که جایز است هر نامحرمی را یک بار نگاه کرد،😒 این سخن بدون شک بی پایه و اساس است و دلیل شرعی ندارد ❌ و زمینه ساز گناه کردن عده ای شده است.👌 ✍ لذا بهتر است به این سخنان بی پایه و اساس گوش فرا ندهید❌ و نظر مراجع عظام را مورد توجه قرار دهید.💕 آنچه مربوط به این سخن است، این است که اگر به صورت مرد، نامحرمی را دید، به صرف برخورد و نگاه ، مرتکب گناه نمی شود❌، به شرط این که سریعاً نگاه خود را برگرداند👌 و نگاه خود را ادامه ندهد.❌ 📚منابع: استفتائات آیت الله مکارم، ج2، ص254. ┅═┄⊰༻💜༺⊱┄═┅ ✍ @mojaradan
💞💞💍💍💞💞 ✍️در انتخاب همسر و ازدواج با این افراد باید دقت بیشتری کرد و تردید داشت. بعضی از علائم خطرناک و بعضی هشداردهنده هستند. 6) با کسی که در گذشته شما دنبال اینست که ببنید با کسی داشتید یا خیر. 7) با کسی که اگر خط تلفن شما بیاید و شما نتوانید پاسخ وی را بدهید بعد از آن از شما می کند. 8) با کسی که هر باید گزارش دهید کجا بودید با کی بودید و با که مدام به شما شک دارد. 9) با کسانی که با با افراد جدید دوست می شوند و بعد از مدتی آنها را رها می کنند و ثابتی ندارند. 10) با کسانی که در بسیار شدید و دقیق هستند و کمی نظمی آنها را بهم می ریزد. @mojaradan 🎀
🔴با این فرد ☑️با کسی که مدام در گذشته شما دنبال اینست که ببنید با کسی داشتید یا خیر ☑️با کسی که دنبال گرفتن از شما است تا ثابت کند که فکر منفیش در مورد شما درست بوده ☑️با کسی که هر باید به اون ثابت کنید که راست می گویید ☑️با کسی که برای کنار او ماندن باید خودتان را دهید ☑️با کسی که اگر پشت خط شما بیاید و شما نتوانید پاسخ وی را بدهید بعد از آن از شما می کند ☑️با کسی که هر لحظه باید دهید کجا بودید با کی بودید ☑️با کسی که مدام به شما دارد ☑️با کسی که به شما می گوید این رفتارت است ☑️با کسی که در هر بحثی اگر حتی خودش خطا کرده باشد باز طوری رفتار میکند که شما مجبور به بشوید و احساس کنید این شما هستید که اشتباه کردید ☑️ با کسی که از همسر آینده اش در ذهن خود ساخته که با شما متفاوت است و تمایل دارد شما شبیه آن خیالی وی شوید. 😐 @mojaradan
🍃‍ به چه می انديشی؟ بيجاست اينجا ‎و هم اینجاست لحظه ها را درفردا نه، همين امروز است ها را درياب، پای در راه گذار 🍃 ✼═══┅💖💖┅═══✼ 💞 @mojaradan
👀 مراد از جمله ی [] چیست؟👀 🧐🧐 در مورد شنیده ایم که می گویند: یک نظر است، یعنی اگر یک نامحرم ما را ببیند، برای ما و نامحرم است؟🙄 🤖 :👇👇👇 برخی می گویند منظور از یک نگاه این است، که جایز است هر نامحرمی را یک بار نگاه کرد،😒 این سخن بدون شک بی پایه و اساس است و دلیل شرعی ندارد ❌ و زمینه ساز گناه کردن عده ای شده است.👌 ✍ لذا بهتر است به این سخنان بی پایه و اساس گوش فرا ندهید❌ و نظر مراجع عظام را مورد توجه قرار دهید.💕 آنچه مربوط به این سخن است، این است که اگر به صورت مرد، نامحرمی را دید، به صرف برخورد و نگاه ، مرتکب گناه نمی شود❌، به شرط این که سریعاً نگاه خود را برگرداند👌 و نگاه خود را ادامه ندهد.❌ 📚منابع: استفتائات آیت الله مکارم، ج2، ص254. @mojaradan