eitaa logo
مجردان انقلابی
15.3هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
💞💞💍💍💞💞 ازدواج به امید تغییر‼️ ⁉️⁉️ « یکدنده و لجباز است، اما با مطابق میلم می‌شود»، «من می‌توانم او را بروفق مرادم سازم»، «الان به مجردی چنین رفتار می‌کند، دنیای تاهلی حال و هوایش را تغییر می‌دهد» و... . با فردی شده‌اید که به نظر آدم جالبی است، بخشی از نیازها و خواسته‌های شما از همسر را برآورده می‌کند، اما در حال شخصیت او بسیار متفاوت از شخصیت شماست. با وجود این تصمیم دارید دل به دریا بزنید و با او ازدواج کنید؛ با خود بعدترها ممکن است همین تفاوت‌ها به زندگی شما تبدیل شود یا به این امید که بعد از شروع زندگی، بتوانید با و محبت نواقص شخصیتی او را برطرف کرده و تغییرش دهید، بر تصمیم ازدواج‌تان می‌شوید و پیش می‌روید. ✍ راه‌حل : می‌خواهید پر و بالش را بگیرید، مرهمی بر مشکلاتش شوید، به او به نفس دهید و ترغیبش کنید تا تغییر کند و به راه درست بیاید و... هدف خوب و است، اما باید یادتان باشد تا زمانی که فردی نخواهد و خود انگیزه به تغییر نداشته باشد شما نمی‌توانید او را مجبور به تغییر کنید. چه‌بسا بسیاری به معجزه تغییر همسر بعد از ازدواج، مشکلات موجود را گرفته‌اند، اما به فاصله بسیار اندک، پس از ورود به زندگی این امر شده‌اند که حقیقت زندگی مشترک توفیر دوصدچندان با پیش از ازدواج دارد. اگر در چنین شرایطی هستید، توصیه می‌کنیم باطل تغییر همسر را از سرتان بیرون کنید. یقین داشته باشید اوضاع عوض نخواهد شد، همسرتان را که هست بپذیرید و دوست داشته باشید. @mojaradan
تا اینکه عرفات وبعدش منا رو ترک کردیم و به علت شلوغی طواف کاروان گفتند دو سه روزی تو هتل بمونید تا خانه خدا خلوت تر بشه ,ما هم نگران از اینکه اعمالمون با مشکلی مواجه نشه داشیم زودتر بریم و ادامه اعمال و طوافمون رو انجام بدیم. روز فرا رسید بنده با هم اتاقیام رفتیم برای طواف ولی نمی دونم چی شد از جدا شدیم. من# همش ترس داشتم که به تن پرو نامحرم نخورم چون خیلی به پوشش و نامحرمی اهمیت می دم. برام سخت بود که تنها شدم ومرتب از خدا کمک می خواستم و عجیبی داشتم انگار چند لحظه از حال وهوای اطرافم خارج شدم نه صدای ی جمعیت رو می شنیدم نه جمعیت رو می دیدم. یک روبروی من با فاصله نیم تا یکمتری به طوری که روبه من بود رو باز کرده بود که برای من فضایی رو باز کنه که کسی به من تا بتونم راحت جلو برم به من گفت: بیا وقتی نگاهم به چهره اش خورد بود با ریشهای نسبتا بلند وپوستی سفید و بسیار زیبا اونقدر که زیبایش ونورش مانع از دیدنش می شد. نگاهم به اندازه ی یک کوتاه بود واز آنجایی که نگاه به نامحرم برام خیلی سخت بود و به خودم زدم که نگاه نکن طوافت خراب میشه , رو پایین انداختم وچشمم به پاهایش خورد که برخلاف پاهای جمعیت حرکت می کرد من به واو عقب عقب حرکت می کرد ودستهایش باز تا کسی به من نخوره , خواندن ذکرهای طواف بودم نفهمیدم چقدر ازمسافت وچند دور از طواف رو همراهم بود تا چند روز بعد هنوز نشدم. وقتی بخودم اومدم و داشتم که اعمالم رو درست انجام دادم یا نه ,یاد او اتفاق افتادم و گیج بودم هنوز نفهمیدم چه اتفاقی افتاده , یعنی کی بود ؟ چرا من پشت به جمعیت حرکت می کرد؟ چرا برام جا باز کرده بود که کسی بهم نخوره؟ چقدر زیبا بودچرا نگاهش نکردم؟ کلی سؤال که بخودم اومدم که نکنه آقا بود!!!!؟ که گریه کردم که چرا متوجه نشدم و چرا بیشتر نگاهش نکردم ؟ چرا به پاش نیوفتادم و دیگه, که دیگه کار از کار گذشته بود ویک دنیا حسرت بدلم. یاد اون های توی عرفات افتادم که نتونستم آقا را اونجا بببنم وآقا برمن گذاشتن وخودشون به دیدن من بی لیاقت اومده بود وبه کمکم و من غافل. 😭😭😭😭 یاد حرف آقا افتادم که فرمودند : من به دیدن از خودشان مشتاقترم 😭 اللهم عجل لولیک الفرج اللهم عجل لولیک الفرج اللهم عجل لولیک الفرج @mojaradan