eitaa logo
مجردان انقلابی
14.6هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم در زمان های یک جوان مذهبی یا مذهبی نما بوده که یکم با هاش چشم چرونی میکرده حالا این جوون داستانش چیه روزی در هوای گرم یک زنی جوان و زیبا در حالیکه طبق معمول خودش را به پشت گردن انداخته و گردن و بنا گوشش(دور بر های گوش هایش) پیدا بود ، از کوچه عبور کرد جوون از طرف مقابل می آمد . آن زیبا سخت نظر او را جلب کرد و چنان تماشای آن زن زیبا شد که از خودش و اطرافش غافل گشت و جلویش را نگاه نمیکرد آن زن وارد کوچه شد و جوون با چشم خود او را دنبال میکرد. که میرفت ناگهان یا شیشه ای که از دیوار بیرون اومده بود به اثابت کرد و او را مجروح ساخت وقتی به خودش اومد که از سر و صورتش جاری شده بود با همین حال خدمت یکی از# بزرگان شهر رسید و ماجرا تعریف کرد در اینجا بود که اون شخص بزرگ این را برای او خواند : قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا ) (فُرُوجَهُمْ ذَٰلِكَ أَزْكَىٰ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﺆﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ [ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺣﺮﺍم ﺍﺳﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺩﻳﺪﻥ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﻋﻮﺭﺕ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ] ﻓﺮﻭ ﺑﻨﺪﻧﺪ ، ﻭ ﺷﺮﻣﮕﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﻛﻨﻨﺪ ، ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﺮ ﺍﺳت ﻗﻄﻌﺎً ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺍﻧﺠﺎم می ﺩﻫﻨﺪ ، ﺍﺳﺖ آیه30سوره ی نور حالا براتون بگم اون شهر مدینه بوده و <<اون جوون از اصحاب رسول الله بوده و اون شخص بزرگ شهر پیامبرمون حضرت محمد (ص)بوده>> داستان بالا داستان نزول آیه 30 نور این بوده یاعلی 🆔 @mojaradan
روزی قرار بر قاتلی شد. وقتی قاتل به پای دار رفت و طناب را دور گردن او آویختند، ناگهان سر رسید و بلند داد زد دست نگه دارید. آنها از دار زدن منصرف شدند و گوش به سخنان روانشناس سپردند. روانشناس رو به گفت: مگر نه اینکه این مرد قاتل است و باید کشته شود؟ همه جواب دادند بله. روانشناس ادامه داد: پس# بگذارید من ب روش خودم این مرد را بکشم. همه قبول کردند. سپس روانشناس مرد را از بالای دار پایین آورد و او را روی سنگی خوابانید و چشمانش را بست و به او گفت: ای مرد قاتل من تو را خواهم زد و تو ب خواهی مرد. همه از این گفته روانشناس تعجب کردند روانشناس ای شیشه از روی زمین برداشت و روی دست مرد کشید مرد سوزش کرد. ولی حتی دستش یک خراش کوچک هم بر نداشت. سپس روانشناس چکانی برداشت و روی دست مرد قطره آب می‌ریخت و مدام به او میگفت: تو زیادی از دست دادی و به زودی خواهی مرد. مرد قاتل میکرد رگ دستش زده شده و به زودی میمیرد، در صورتی که دستش خراش کوچک هم نداشت. مدتی گذشت و دیدند که قاتل نفس نمیکشد...او مرده بود ولی با تیغ؟؟ با دار؟؟ خیر... او فقط و فقط با به اسم مرده بود ❣پس از این به بعد اگه یک مریضی کوچک و یا داشتید با تلقین بزرگش نکنید، چون تلقین نداشته ها را به ها تبدیل میکند؛ لازم به ذکر است که بر خلاف تلقین منفی، تلقین هم داریم. @mojaradan
#ترس_از_فقر می بینیم #رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به جوانی که از #فقر شکایت کرده، #دستور ازدواج می دهد و جوان هر چه می گوید چیزی ندارم، جز همان دستور چیزی نمی شنود. اگر ما #مقصد و نظر را در نظر نگیریم و بخواهیم این روایات را در همه جا بکار ببریم، به #زحمت می افتیم؛ گذشته از آنکه روایت را سطحی و یا موافق با #اصول تبعیض نژادی نشان داده ایم و امام را کوچک و خوار نموده ایم. در حالیکه #روایت بسیار عمیق است. یکی از عوامل 'فقر اضطراب درون و نبود تعادل روحی است. آنچه در #جوان این تعادل را به هم می زند، #عصیان و سرکشی غریزه جنسی است. غریزه همانطور که بر #خون و پوست اثر می گذارد، بر فکر و روح هم اثر خواهد گذاشت، در #نتیجه جوان نمی تواند فکر کند که چه بخرد و از کجا بخرد و چطور بفروشد و کجا #بفروشد‌‌‌‌؛در نتیجه سرمایه هایش اسیر زیان می شوند و #خسارت ها او را به فقر می کشانند. و این فقر چیزی نیست که با سرمایه دادن از میان برود. و این فقر چیزی نیست که با #توبیخ و سرزنش، جبران شود. پیش از هر کار، باید او را به زن رسانید تا به #تعادل روحی و آرامش درونی برسد و فکرش آزاد و به ثروت ها دست بیابد. #حضرت_محمد_(ص) #برداشت_ها_ی_در_قران #استاد_صفایی #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی @mojaradan
یه داشتیم که چادری بود. البته خب من و خیلی از بچه های دیگه هم بودیم ولی اون با ما فرق داشت.🙄 چادر سرش می کرد موهاشو می ریخت بیرون، حتی چندبار که با هم بیرون یا اتفاقی بیرون دیدمش؛ فهمیدم به همینجا نمیشه...چنان غلیظی کرده بود که خانومای بدحجاب هم با تعجب نگاهش می کردن! بودم چون نه تنها با این کارش باعث زدن به خودش میشد بلکه به جامعه هم آثار منفی وارد میکرد و# تازه آبرو و حرمت چادر رو هم زیر پا میزاشت.💔😞 یه روز که مناسب پیش اومد و داشتیم دوتایی تو حیاط قدم می زدیم بحثو باز کردم: -سارا جونم! چی شد که تصمیم گرفتی بشی؟😊 جوابش یه نگاه# تند و خشمگین ولی پر از حرف بود😠 ترسیدم که و قال راه بندازه و جای درست کردن ابرو چشم رو هم کور کنم. همین دیگه حرفی نزدم.😨 ولی بعد از چند خودش جوابمو داد:به اجبار خانواده.😞 می زدم که موضوع این باشه. چون اگه کسی واقعا داشت تا این حد از حجاب اصلی و قابل قبول دور نمیشد. کمی فکر کردم و گفتم: میگن باید به هر قیمتی چادر سرت باشه؟🤔 با سر تکون داد😔 -پس واسه همینه که داری سعی می کنی لجبازی کنی و خودتو بهشون نشون بدی☺️ برگشت و نگاهم کرد،اما نه نگاهش تند بود نه . آهی کشید و گفت:آره...به ذهنم رسید تنها کاری که می تونم بکنم همینه. ولی هر چی میگذره اختلافم با مامان بابام بیشتر... شاید اگه از اون اول در کار نبود انقد از حجاب دور نمیشدم 😳یعنی خودشم می دونست داره چیکار می کنه؟...خودش جوابمو داد -من از حجاب بدم نمیاد...ولی وقتی دیدم نمی تونم زورگویی هاشونو تحمل کنم ناخودآگاه از اون چیزی که باید می بودم فاصله گرفتم... -تا حالا فکر کردی این چادری که رو سر ماست به دست ما رسیده؟🤔 -یعنی چی 🤔? -این چادر از کوچه های گذشته و خاکی شده...از میون قافله ی اسرا رد شده و از سر پاک ترین بانو کشیده شده...😔 بیشتر از هزاااارتا جوون واسه موندن این چادر روی سر ما جون دادن... حججی رو می شناسی؟...می دونی سرش واسه چی رفت؟😭 دیگه نتونستم اشکامو بگیرم ولی برای اینکه تاثیر بدی رو بحثمون نزاره زود خودمو جمع و جور کردم و جوابش شدم. فقط نگاه کرد.👀 حرفام بی تاثیر نبوده. با شنیدن صدای زنگ بحث رو تموم کردم. -سارا! من نه تو موضوعات خونوادگیتون دخالت کنم نه بهت امر و نهی کنم که کنی و چیکار نکنی. فقط میخوام بعد از این چندسال نه بعنوان یه دوست،بعنوان یه خواهر بهت بگم حواست باشه! این یه ی مشکی معمولی نیست که رو سرمونه.پس اگه انتخابش کردیم حواسمون باشه که جوونای کشورمون پاش رفته...رفته که نزاره دوباره حرمتش بشکنه،واسه نشون دادن اعتراض خیلی کارها میشه کرد.این وسط چادرمون رو فراموش نکنیم.😊 اینا رو اول به خودم میگم بعد به تو😘 سارا تو فکر بود#.امیدوار بودم حرفام موثر بوده باشه. دست به دست هم به کلاس رفتیم.دیگه تا آخر ساعت حرفی در این مورد نزدیم.... اون روز که این حرفا بین ما رد و بدل شد چهارشنبه بود. جمعه سارا رو تو دیدم. دیگه نه لاک داشت نه موهاش بیرون بود نه جلو عشوه میومد😍 از خوشحالی محکم بغلش کردم. -ببینم؟! حرمت چادرو خوب نگه داشتم😉? -راضیم ازت سارا😁...البته من که کسی نیستم ولی مطمئنم مادر هم ازت راضیه😍 @mojaradan
: نمــازِ دو رکعت است، رکعتِ اول در دنیــا رکعتِ دوم در جنتِ لقاءالله وضوی آن صحیح نیست مگــر با .. ☘☘☘ 🍬 @mojaradan
💠😍😍 😍 رویای انجام کار ها رو دارند اما کار ها رو انجام میدن ! بدون مهندس ،مانند یه گیاه بدون نور ضربان , بدون در بدن خواهد بود مهندسین از جدایی ناپذیرند و از این رو استحقاق ان را دارند که بخاطر کار هایی که انجام میدهند شوند 🍃🍃 🍃🍃 📐📏 @mojaradan
🤣 ‏ اگه پشه ها بگن با چقدر کارشون تا صبح راه میفته حاضرم با سرنگ بکشم بریزم تو بشقاب، دورشم با ریحون و پوره سیب زمینی دیزاین کنم،فقط بی‌خیال خودم شن😂😂 😍 @mojaradan
🔴 💠 دکتری که بالاسر یک بیمار یا می‌رسد ابتدا علائم حیات بیمار را و چک می‌کند اگر قلب یا مغز مصدوم آسیب جدّی دیده باشد برای دکتر رسیدگی به این اعضاء از شکستگی انگشت و یا پارگی برخی اعضا دارد. قرار نیست دغدغه پزشک در این وضعیت، تمیز کردن صورت یا لباس بیمار از و آلودگی باشد. 💠 گلایه بسیاری از همسران در مشاوره‌ها این است چرا با اینکه به همسرم می‌کنم باز اختلاف زیاد و جنگ اعصاب داریم و شاهد همسرم می‌باشم. 💠 یکی از دلایل مهم این قضیه، عدم رعایت در رسیدگی به نیازهای همسر است. بطور مثال بچّه‌ای که زیاد است اگر ابتدا به فکر گرفتن ناخن او و یا پوشاندن لباس تمیز به او باشید با اینکه دارید به او رسیدگی می‌کنید ولی فقط از او می‌بینید! 💠 هنر شما باید این باشد که نیازهای و فوری همسرتان را در شرایط عادی و غیر عادی تشخیص دهید. مثلاً اگر شوهرتان نیاز شدید به دارد طبق روایات باید بدون درنگ ابتدا به این نیاز رسیدگی کنید و یا اگر خانم شما نیاز به گفتگو و دارد خرید نان و میوه و یا شستشوی ظروف قرار نیست او را آرام کند. 💠 راه نیازهای فوری و اصلی همسر، مطالعه پیرامون روان‌شناسی زن و مرد، گرفتن، سوال از همسر و توجّه به گلایه‌ها و توقّعات پرتکرار و منطقی اوست. 🌺ما رو به معرفی کنید:👇 @mojaradan
💜•° ✌️🏼 💁🏻‍♂ .... 👊🏼 ای مــــردی که همسرت را کتک می‌زنی و بهش می‌کـــنی، به خاطر اینکه روزی غــــذایت آماده نبوده یا لباستــــ رو نشسته یا اشتبــــاه کوچکی از او سر زده و او را به باد می‌گــــیری.... ☝️🏼این را بدان خــداوند پشت و پناه آن است.... 💪🏼و خــــداوند خودش فرمــــوده من خودم جواب آن ظالم را می‌دهــــم... 😏نــــگو خانواده زنم و توانایی مقابله با من را ندارن... ای مردی که به همسرت ظـــلم میکنی شک نکن تو با طــــرفی... 🤐آقا اصــــلا من چیـــزی نمیـــگم....✋🏼 😳خــــودتون ببینید رسول‌اللهﷺ در مورد کسی که به زنان می‌گذارد و به آنها می‌کند چه می‌فرمـــاید: 📃ما اَکرَمَهُنَّ اِلّا کَریم وَ مَا اَهانَهُنَّ اِلّا لَئیم.... ❓حالا ایــــن ؟ 🔷یعــــنی کسی که به ( مادر ، خواهر ، همسر ، دختر ) احتــــرام بگذارد آن شخص و و بــــزرگوار است... 🔷و شخـــصی که به ( مادر ، خواهر ، همسر ، دختر ) و بی احترامی کند (مخصوصا همسرش) آن شخص است.... 🔍🗞خیـلی در مورد کلمه کردم... 😖این کلـــمه اینقدر که پیامـبرﷺ در اینجا به کار برده... لئیـــم یعنی: ، ، ، ، و از و .... 😳حتی کسی که است در شهادتش قبول نمی‌شــود.... 👈🏽 کلمه فقط شایســــته کسی است که فقط اهانت کرده و یا با حرفی دلش را رنجـــانده و یا خجالـــت زده اش کرده پیش دیگران و با بهش داده..... 🤦🏻‍♂حــــالا اگر کسی که خانمــــش رو بزنه و و کنه یا ازش بیاد دیگه پیامــــبرﷺ به اون شخــــص چی بگه..... 😔حــــتی بعضی از مردها آنقدر همســــرشان را می‌زنند که مورد داشتیم بچه اش شده دست و پایش شـــکسته شده و حتی را زیر و از دست داده.... 👆🏼😠این مـــردها دیگه از حـد هم گذشـــته اند..... 🤔آیــــا می‌دانید پیامبرﷺ در آخــــرین لحظات عمرش تا لحظه‌ای که از بدنش خــارج شد چی می‌گفت به اطرافیـــانش.... 📜انس رضی‌الله‌عنه روایت می‌کند که شنیــــدم پیامبرﷺ در لحظات آخر عمرش فقط می‌گفت..... ☝️🏼( و ) مواظـــب و باشید... 😔پیامبرﷺ تا وقتی که روح از بدنش خارج شد می‌فرمود زنها خداوند هستن ای مردان امتم مواظب آنها باشــــید... 💥آخــــه چه کــــسی مثل پیامبر عزیزمان روحــــم فدایش از زنان کرده و اینقدر سفارششــان را کرده.... 😰اونــــم در سختترین زندگی و که لحظات است 😏حالا بعــــضی‌ از اسلام هی بگن به زنان ظــــلم کرده؛ هیـــچ دفاع از زنان مانند کمپین رسول اللهﷺ از حقوق زنان دفاع نکــــرده و کرد... 🙋🏻‍♂پس ای مواظب خــــواهرت مــــادرت دخــــترت و از همه همســــرت باش... ♥️به آنان احتــرام بگذار تا پیش الله و رسولش و و بزرگــــوار شوی... .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´