هدایت شده از هر روز یک صفحه قرآن با ترجمه
060-aleemran-ar.mp3
3.99M
هدایت شده از هر روز یک صفحه قرآن با ترجمه
060-aleemran-fa.mp3
2.32M
🦋تفسیر قرآن کریم با داستان🦋
✳️ همه تسبیح گوی او
«يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ»
«ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ ، ﺧﺪﺍ ﺭﺍ [ ﺑﻪ ﭘﺎﻙ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻋﻴﺐ ﻭ ﻧﻘﺼﻲ ]ﻣﻰ ﺳﺘﺎﻳﻨﺪ ، ﺧﺪﺍﻳﻲ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻱ ﻫﺴﺘﻲ ﻭ ﺑﻲ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﻱ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﻭ ﺣﻜﻴﻢ ﺍﺳﺖ ».(جمعه : ١)
✅ شهید احمدعلی نیری
✍«یه روز با رفقای محل رفته بودیم دماوند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری رو آب کن بیار … منم راه افتادم راه زیاد بود. کم کم صدای آب به گوش رسید. از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم.
💭تا چشمم به رودخانه افتاد، یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم! بدنم شروع کرد به لرزیدن؛ نمیدانستم چه کار کنم. همان جا پشت درخت مخفی شدم … می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم. پشت آن درخت و کنار رودخانه، چندین دختر جوان مشغول شنا بودند. همان جا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا کمک کن. خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه مےکند، که من نگاه کنم؛ هیچ کس هم متوجه نمی شود! اما خدایا من به خاطر تو، از این گناه می گذرم!
💭 از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها و مشغول درست کردن آتش شدم. خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود. یادم افتاد حاج آقا حق شناس گفته بود هرکس برای خدا گریه کند، خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت. گفتم از این به بعد برای خدا گریه میکنم! حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم و اشک میریختم و مناجات می کردم. خیلی با توجه گفتم یا الله یا الله … به محض تکرار این عبارات،
💭 صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده میشد. به اطرافم نگاه کردم؛ صدا از همه سنگریزه های بیابان و درخت ها و کوه می آمد!!! همه می گفتند: «سبوح القدوس و رب الملائکه و الروح …» از آن موقع، کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد …»
💭 در سال ۱۳۹۱، دفترچه ای که ۲۷ سال پس از شهادت احمد آقا داخل کیفی قدیمی که متعلق به ایشان بود، بدست آمد.در آخرین صفحه نوشته شده بود: در دوکوهه مشغول وضو گرفتن بودم که مولای خوبان عالم حضرت مهدی (عج) را زیارت کردم ...
#یاد_شهدا_صلوات
🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃 ﷽
🍃🍂🌺🍃
🌺
#گناه_علنی
#برداشت_های_نادرست_از_احکام
6️⃣5️⃣1️⃣ بعضی از مردم فکر میکنن که چون دارن گناه میکنن، دیگه فرقی نمیکنه علنی باشه یا پنهانی.
📛 در حالی که اینطور نیست.
✍️ هر گناهی اگه علنی و آشکارا انجام بشه، دو گناه حساب میشه: یکی برای اصلش، یکی هم برای علنی کردنش.
👌 بنابراین اینهایی که بیحجاب و آرایشکرده توی خیابون میگردن یا اونهایی که نوارهای مبتذل میذارن و صداش رو تا ته زیاد میکنن یا اونهایی که علنی روزهخواری میکنن، حواسشون باشه گیر کارشون خیلی بیشتره.
🔺 مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ص178.
⬅️ احکام به زبان خیلی ساده
🌺 @ahkam_yar
🍃🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ حکایت مردی که بخاطر یک دانه گندم از زیارت امام زمان(عج) محروم شد!
🎥 #شیخ_حسین_انصاریان
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از هر روز یک صفحه قرآن با ترجمه
061-aleemran-fa.mp3
2.41M
هدایت شده از هر روز یک صفحه قرآن با ترجمه
061-aleemran-ar.mp3
3.6M
🦋تفسیر قرآن کریم با داستان🦋
✳️ روزی دهنده
«وَكَأَيِّن مِّن دَابَّةٍ لَّا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُهَا وَإِيَّاكُمْ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ»
«ﭼﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭﻧﺪ ﺟﻨﺒﻨﺪﮔﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ [ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ] ﺭﻭﺯﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ ، ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ، ﻭ ﺍﻭ ﺷﻨﻮﺍ ﻭ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ .» (عنکبوت : ٦٠)
✅ مأموریت مورچه
✍روزي حضرت سليمان(ع) در كنار دريا نشسته بود، نگاهش به مورچه اي افتاد كه دانه گندمي را با خود به طرف دريا حمل مي كرد. سليمان همچنان به او نگاه مي كرد كه ديد او نزديك آب رسيد. در همان لحظه قورباغه اي سرش را ازآب بيرون آورد و دهانش را گشود. مورچه به داخل دهان او وارد شد و قورباغه درون آب رفت. سليمان مدتي در اين مورد به فكر فرو رفت و شگفت زده فكر مي كرد. ناگاه ديد آن قورباغه سرش را از آب بيرون آورد و دهانش را گشود. آن مورچه از دهان او بيرون آمد ولي دانه گندم را همراه خود نداشت.
سليمان(ع) آن مورچه را طلبيد و سرگذشت او را پرسيد. مورچه گفت: «اي پيامبر خدا! در قعر اين دريا سنگي تو خالي وجود دارد و كرمي درون آن زندگي مي كند. خداوند آن را در آنجا آفريد. او نمي تواند از آنجا خارج شود و من روزي او را حمل مي كنم. خداوند اين قورباغه را مأمور كرده مرا درون آب دريا به سوي آن كرم حمل كرده و ببرد. اين قورباغه مرا به كنار سوراخي كه در آن سنگ است، مي برد و دهانش را به درگاه آن سوراخ مي گذارد. من از دهان او بيرون آمده و خود را به آن كرم مي رسانم و دانه گندم را نزد او مي گذارم و سپس باز مي گردم و به دهان همان قورباغه كه در انتظار من است وارد مي شوم. او در ميان آب شنا كرده مرا به بيرون آب دريا مي آورد و دهانش را باز مي كند و من از دهان او خارج مي شوم.
سليمان به مورچه گفت: وقتي كه دانه گندم را براي آن كرم مي بري آيا سخني از او شنيده اي؟ مورچه گفت: آري. او مي گويد:
اي خدايي كه رزق و روزي مرا درون اين سنگ در قعر اين دريا فراموش نمي كني، رحمتت را نسبت به بندگان با ايمانت فراموش نكن.(1)
📚(1)- داستان انبیاء
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
ـ🍃🌸🍃🌸
ـ🌸🍃🌸 ﷽
ـ🍃🌸
ـ🌸 #لمس_قرآن_توسط_بچه
❓مسئله 492: لمس قرآن توسط بچهها چه حكمى داره؟ تكليف مربى و والدینشون چیه؟
📚 همه مراجع: لمس قرآن براى افراد نابالغ، بدون وضو هم که باشه، اشكال نداره؛ فقط اگه كارى كنن كه بىاحترامى به قرآن میشه، بايد جلوگيرى كنید.
🔺توضيحالمسائل مراجع، م318.
⬅️ احکام به زبان خیلی ساده
🌸
🍃🌸 @ahkam_yar
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸