🌼 امام حسن عسکری علیه السلام:
🍃و تَئُوبُ شَوَارِدُ الدِّينِ إِلَى أَوْكَارِهَا🍃
🍂و آنها که از دین گریختهاند به آشیانه خود باز میگردند🍂
📚 کمال الدین ج۲، ص۴۴۹
#امام_زمان
#حجاب
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت سوم : روزی حلال
✔️ راوی : خواهر شهید
🔸پيامبراعظم میفرماید: «فرزندانتان را در خوب شدنشان ياری كنيد؛ زيرا هر كه بخواهد میتواند نافرمانی را از فرزند خود بيرون كند.» بر اين اساس پدرمان در تربيت صحيح #ابراهيم و ديگر بچه ها اصلاً كوتاهی نكرد. البته پدرمان بسيار انسان با تقوائی بود. اهل #مسجد و هيئت بود و به رزق حلال بسيار اهميت میداد.
🔸او خوب میدانست پيامبر میفرماید: «عبادت ده جزء دارد كه نه جزء آن به دست آوردن روزی حلال است »، برای همين وقتی عدهای از اراذل و اوباش در محله اميريه(شاپورآن زمان)، اذيتش كردند و نمیگذاشتند كاسبی حلالی داشته باشد، مغازهای كه از ارث پدری به دست آورده بود را فروخت و به كارخانه قند رفت. آنجا مشغول كارگری شد. صبح تا شب مقابل كوره میایستاد. تازه آن موقع توانست خانهای كوچك بخرد.
🔸#ابراهيم بارها گفته بود: اگر پدرم بچههای خوبی تربيت كرد، به خاطر سختیهایی بود كه برای رزق حلال میکشید. هر زمان هم از دوران كودكی خودش ياد میکرد میگفت: پدرم با من حفظ #قرآن را كار میکرد. هميشه مرا با خودش به مسجد میبرد. بيشتر وقتها به مسجد آيت الله نوری پایین چهارراه سرچشمه میرفتیم. آنجا هيئت حضرت علی اصغر بر پا بود. پدرم افتخار خادمی آن هيئت را داشت.
🔸يادم هست كه در همان سالهای پايانی دبستان، #ابراهيم كاری كرد كه پدر عصبانی شد و گفت: ابراهيم برو بيرون، تا شب هم برنگرد. #ابراهيم تا شب به خانه نيامد. همه خانواده ناراحت بودند كه برای ناهار چه كرده. اما روی حرف پدر حرفی نمیزدند. شب بود كه #ابراهيم برگشت. با ادب به همه سلام كرد. بلافاصله سؤال كردم: ناهار چيكار كردی داداش؟! پدر در حالی كه هنوز خودش را ناراحت نشان میداد اما منتظر جواب #ابراهيم بود. #ابراهيم خيلی آهسته گفت: تو كوچه راه میرفتم، ديدم يه پيرزن كلی وسائل خريده، نمیدونه چيكار كنه و چطوری بره خونه. من هم رفتم كمك كردم. وسايلش را تا منزلش بردم. پيرزن هم كلی تشكر كرد و سكه پنج ريالی به من داد. نمیخواستم قبول كنم ولی خيلی اصرار كرد. من هم مطمئن بودم اين پول حلاله، چون براش زحمت كشيده بودم. ظهر با همان پول نان خريدم و خوردم. پدر وقتی ماجرا را شنيد لبخندی از رضايت بر لبانش نقش بست. خوشحال بود كه پسرش درس پدر را خوب فرا گرفته و به روزی حلال اهميت میدهد.
🔸دوستی پدر با #ابراهيم از رابطه پدر و پسر فراتر بود. محبتی عجيب بين آن دو برقرار بود كه ثمره آن در رشد شخصيتی اين پسر مشخص بود. اما اين رابطه دوستانه زياد طولانی نشد! #ابراهيم نوجوان بود كه طعم خوش حمایتهای پدر را از دست داد. در يك غروب غم انگيز سايه سنگين يتيمی را بر سرش احساس كرد. از آن پس مانند مردان بزرگ به زندگی ادامه داد. آن سالها بيشتر دوستان و آشنايان به او توصيه میکردند به سراغ #ورزش برود. او هم قبول كرد.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
شهید #ابراهیم_هادی
#امام_زمان
#حجاب
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ غلام تشنه شناس!
👌 چرا امام زمان عج ظهور نمیکند؟
👤 استاد ماندگاری
#امام_زمان
#حجاب
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 یا اباصالح المهدی ادرکنی
🍃سلام زندگی
سلام عشق من
سلام علیک حجة بن الحسن
🎙 کربلایی محمد حسین پویانفر
#امام_زمان
#حجاب
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مهدویت
📽ما با کدوم #امام_زمان عجلاللهفرجه طرفیم؟ منطق حضرت در مواجهه با مردم عالم بعد از ظهور چگونه است؟
🔊 #استاد_رحیم_پور_ازغدی
💥ببینید و انتشار دهید
#امام_زمان
#حجاب
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
601-asr-homazah-fil-ar-mashari.mp3
2.08M
601-asr-homazah-fil-fa-ansarian.mp3
3.11M
#صوت_ترجمه #صفحه_601 سوره مبارکه #عصر و #همزه و #فیل
#سوره_103 و #سوره_104 و #سوره_105
#جزء_30
منبع: پایگاه قرآن ایران صدا - ترجمه استاد حسین انصاریان
www.quran-365.ir
@quran_365
🌼امام علی علیهالسلام :
🍃در اعمال نيكو شتاب كنيد، و از فرارسيدن مرگ ناگهانی بترسيد؛ زيرا آنچه از روزى كه از دست رفته، اميد بازگشت آن وجود دارد، اما عمر گذشته را نمیشود باز گرداند، آنچه را امروز از بهره دنيا كم شده میتوان فردا به دست آورد امّا آنچه ديروز از عمر گذشته، اميد به بازگشت آن نيست🍃
🍂بادِرُوا اَلْعَمَلَ وَ خَافُوا بَغْتَةَ اَلْأَجَلِ فَإِنَّهُ لاَ يُرْجَى مِنْ رَجْعَةِ اَلْعُمُرِ مَا يُرْجَى مِنْ رَجْعَةِ اَلرِّزْقِ مَا فَاتَ اَلْيَوْمَ مِنَ اَلرِّزْقِ رُجِيَ غَداً زِيَادَتُهُ وَ مَا فَاتَ أَمْسِ مِنَ اَلْعُمُرِ لَمْ يُرْجَ اَلْيَوْمَ رَجْعَتُهُ🍂
📗 نهج البلاغـه ، خطبه ۱۱۴
#امام_زمان
#حجاب
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت چهارم : ورزش باستانی ( ۱ )
✔️ راوی : جمعی از دوستان شهید
🔸اوايل دوران دبيرستان بود كه #ابراهيم با ورزش باستاني آشنا شد. او شبها به زورخانه حاج حسن میرفت.
🔸حاج حسن توكل معروف به حاج حسن نجار، عارفی وارسته بود. او زورخانهای نزديك دبيرستان ابوريحان داشت. #ابراهيم هم يكي از ورزشكاران اين محيط ورزشی و معنوی شد. حاج حسن، #ورزش را با يك يا چند آيه #قرآن شروع میکرد. سپس حديثي میگفت و ترجمه میکرد. بيشتر شبها، #ابراهيم را میفرستاد وسط گود، او هم در يك دور #ورزش، معمولاً يك سوره #قرآن، دعای توسل و يا اشعاری در مورد اهل بيت میخواند و به اين ترتيب به مرشد هم كمك میکرد.
🔸از جمله كارهای مهم در اين مجموعه اين بود كه؛ هر زمان ورزش بچهها به اذان مغرب میرسید، بچهها #ورزش را قطع میکردند و داخل همان گود زورخانه، پشت سر حاج حسن #نماز جماعت میخواندند. به اين ترتيب حاج حسن در آن اوضاع قبل از #انقلاب، درس ايمان و اخلاق را در كنار #ورزش به جوانها میآموخت.
🔸فراموش نمیکنم، يكبار بچهها پس از #ورزش در حال پوشيدن لباس و مشغول خداحافظی بودند. يكباره مردی سراسيمه وارد شد! بچه خردسالی را نيز در بغل داشت. با رنگی پريده و با صدایی لرزان گفت: حاج حسن كمكم كن. بچهام مريضه، دكترا جوابش كردند. داره از دستم ميره. نَفَس شما حقه، تو رو خدا دعا كنيد. تو رو خدا... بعد شروع به گريه كرد.
🔸#ابراهيم بلند شد و گفت: لباساتون رو عوض كنيد و بيایيد توی گود. خودش هم آمد وسط گود. آن شب #ابراهيم در يك دور #ورزش، دعای توسل را با بچهها زمزمه كرد. بعد هم از سوز دل براي آن كودك دعا كرد. آن مرد هم با بچهاش در گوشهای نشسته بود و گريه میکرد.
🔸دو هفته بعد حاج حسن بعد از #ورزش گفت: بچهها روز جمعه ناهار دعوت شديد! با تعجب پرسيدم: كجا !؟ گفت: بنده خدایی كه با بچه مريض آمده بود، همان آقا دعوت كرده. بعد ادامه داد: الحمدلله مشكل بچهاش برطرف شده. دكتر هم گفته بچهات خوب شده. برای همين ناهار دعوت كرده.
🔸برگشتم و #ابراهيم را نگاه کردم. مثل کسی که چيزی نشنيده، آماده رفتن میشد. اما من شک نداشتم، دعای توسلی که #ابراهيم با آن شور و حال عجيب خواند کار خودش را کرده.
٭٭٭
🔸بارها میدیدم #ابراهيم، با بچههایی که نه ظاهر #مذهبی داشتند و نه به دنبال مسائل دينی بودند رفيق میشد. آنها را جذب #ورزش میکرد و به مرور به مسجد و هيئت میکشاند.
🔸يکي از آ نها خيلی از بقيه بدتر بود. هميشه از خوردن مشروب و کارهای خلافش میگفت! اصلاً چيزی از دين نمیدانست. نه نماز و نه روزه، به هيچ چيز هم اهميت نمیداد. حتی میگفت: تا حالا هيچ جلسه مذهبی يا هيئت نرفتهام. به #ابراهيم گفتم: آقا ابرام اينها کی هستند دنبال خودت مییاری!؟ با تعجب پرسيد: چطور، چی شده؟! گفتم: ديشب اين پسر دنبال شما وارد هيئت شد. بعد هم آمد و کنار من نشست. حاج آقا داشت صحبت میکرد. از مظلوميت امام حسين و کارهای يزيد میگفت. اين پسر هم خيره خيره و با عصبانيت گوش میکرد. وقتی چراغها خاموش شد. به جای اينکه اشك بريزه، مرتب فحشهای ناجور به يزيد میداد، #ابراهيم داشت با تعجب گوش میکرد. يک دفعه زد زير خنده. گفت: عيبی نداره، اين پسر تا حالا هيئت نرفته و گريه نکرده. مطمئن باش با امام حسين که رفيق بشه تغيير میکنه. ما هم اگر اين بچهها رو مذهبی کنيم هنر کرديم.
🔸دوستی #ابراهيم با اين پسر به جايی رسيد که همه كارهای اشتباهش را کنار گذاشت. او يکی از بچههای خوب ورزشکار شد. چند ماه بعد و در يکی از روزهای عيد، همان پسر را ديدم. بعد از ورزش يک جعبه شيرينی خريد و پخش کرد. بعد گفت: رفقا من مديون همه شما هستم، من مديون آقا ابرام هستم. از خدا خيلی ممنونم. من اگر با شما آشنا نشده بودم معلوم نبود الان کجا بودم و... ما هم با تعجب نگاهش میکردیم. با بچهها آمديم بيرون، توی راه به کارهای ابراهيم دقت میکردم. چقدر زيبا يکی يکی بچهها را جذب ورزش میکرد، بعد هم آ نها را به #مسجد و هيئت میکشاند و به قول خودش میانداخت تو دامن امام حسين .
🔸ياد حديث #پيامبر به #اميرالمؤمنين افتادم كه فرمودند: «يا علی، اگر يک نفر به واسطه تو هدايت شود از آنچه آفتاب بر آن میتابد بالاتر است.»
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
#امام_زمان
#حجاب
شهید #ابرهیم_هادی
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸