eitaa logo
موج نور
174 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
17 فایل
امواج نور را به شما هدیه می‌دهیم. @Mohammadsalari : آیدی آدمین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
051-aleemran-fa-ansarian.mp3
4.24M
سوره مبارکه منبع: پایگاه قرآن ایران صدا - ترجمه استاد حسین انصاریان www.quran-365.ir @quran_365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼امام علی علیه‌السلام : 🍃راستی، تو را نجات می‌دهد، هرچند از آن بیمناک باشی و دروغ، تو را نابود می‌کند، گرچه از آن خطری برای خود حسّ نكنى🍃 🍂الصِّدقُ يُنجِيكَ وإن خِفتَهُ، الكِذبُ يُردِيكَ وإن أمِنتَهُ🍂 📚غرر الحكم، ص ۵۹_۶۰ ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید. 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت چهل و پنجم: ابوجعفر (۲) ✔️ راوی : حسین الله کرم، فرج الله مرادیان 🔸پس از هفت ساعت كوهپيمایی به خط مقدم نبرد رسيديم. در راه ابراهيم با اسير عراقی حرف می‌زد. او هم مرتب از ابراهيم تشكر می‌کرد. موقع اذان صبح در یک محل امن نماز جماعت صبح را خوانديم. اسير عراقی هم با ما نمازش را به جماعت خواند! آن جا بود كه فهميدم او هم شيعه است. بعد از نماز، كمی غذا خورديم. هر چه كه داشتيم بين همه حتی اسير عراقی به طور مساوی تقسيم كرديم. 🔸اسير عراقی كه توقع اين برخورد خوب را نداشت. خودش را معرفی كرد و گفت: من ابوجعفر، شيعه و ساكن كربلا هستم. اصلاً فكر نمی‌کردم كه شما اين گونه باشيد و... خلاصه كلی حرف زد كه ما فقط بعضی از كلماتش را می‌فهمیدم. هنوز هوا روشن نشده بود که به غار «بانسیران» در همان نزدیکی رفتيم و استراحت كرديم. رضا گودينی برای آوردن کمک به سمت نيروها رفت. 🔸ساعتی بعد رضا با وسيله و نيروی کمکی برگشت و بچه‌ها را صدا كرد. پرسيدم: رضا چه خبر!؟ گفت: وقتی به سمت غار برمی‌گشتم یک دفعه جا خوردم! جلوی غار یک نفر مسلح نشسته بود. اول فكر كردم یکی از شماست. ولی وقتی جلو آمدم باتعجب ديدم ابوجعفر، همان اسير عراقی در حالی كه اسلحه در دست دارد مشغول نگهبانی است! به محض اينكه او را ديدم رنگم پريد. اما ابوجعفر سلام كرد و اسلحه را به من داد. بعد به عربی گفت: رفقای شما خواب بودند. من متوجه یک گشتی عراقی شدم كه از اين جا رد می‌شد. برای همين آمدم مواظب باشم كه اگر نزدیک شدند آنها را بزنم! با بچه‌ها به مقر رفتيم. ابوجعفر را چند روزی پيش خودمان نگه داشتيم. 🔸ابراهيم به خاطر فشاری كه در مسير به او وارد شده بود راهی بيمارستان شد. چند روز بعد ابراهيم برگشت. همه بچه‌ها از ديدنش خوشحال شدند. ابراهيم را صدا زدم و گفتم: بچه‌های سپاه غرب آمده‌اند از شما تشكر كنند! باتعجب گفت: چطور مگه، چی شده؟! گفتم: تو بيا متوجه می‌شی! 🔸با ابراهيم رفتيم مقر سپاه، مسئول مربوطه شروع به صحبت كرد: ابوجعفر، اسير عراقی كه شما با خودتان آورديد، بی‌سیم‌چی قرارگاه لشکر چهارم عراق بوده. اطلاعاتی كه او به ما از آرايش نيروها، مقر تیپ‌ها، فرماندهان، راه‌های نفوذ و... داده بسيار بسيار ارزشمند است. بعد ادامه دادند: اين اسير سه روز است كه مشغول صحبت است. تمام اطلاعاتش صحيح و درست است. از روز اول جنگ هم در اين منطقه بوده. حتی تمام راه‌های عبور عراقی‌ها، تمامی رمزهای بی‌سیم آنها را به ما اطلاع داده. برای همين آمده‌ایم تا از كار مهم شما تشكر كنيم. ابراهيم لبخندی زد و گفت: ای بابا ما چیکاره‌ایم، اين كار خدا بود. فردای آن روز ابوجعفر را به اردوگاه اسيران فرستادند. ابراهيم هر چه تلاش كرد كه ابوجعفر پيش ما بماند نشد. ابوجعفر گفته بود: خواهش می‌کنم من را اينجا نگه داريد. می‌خواهم با عراقی‌ها بجنگم! اما موافقت نشده بود. 🔸مدتی بعد، شنيدم جمعی از اسرای عراقی به نام گروه توابين به جبهه آمده‌اند. آنها به همراه رزمندگان تيپ بدر با عراقی‌ها می‌جنگیدند. عصر بود. یکی از بچه‌های قديمی گروه به ديدن من آمد. با خوشحالی گفت: خبر جالبی برايت دارم. ابوجعفر همان اسير عراقی در مقر تيپ بدر مشغول فعاليت است! عمليات نزدیک بود. بعد از عمليات به همراه رفقا به محل تيپ بدر رفتيم. گفتيم: هر طور شده ابوجعفر را پيدا می‌کنیم و به جمع بچه‌های گروه ملحق می‌کنیم. 🔸قبل از ورود به ساختمان تيپ، با صحنه‌ای برخورد كرديم كه باوركردنی نبود. تصاوير شهدای تيپ بر روی ديوار نصب گرديده بود. تصوير ابوجعفر در ميان شهدای آخرين عمليات تيپ بدر مشاهده می‌شد! سرم داغ شد. حالت عجیبی داشتم. مات و مبهوت به چهره‌اش نگاه كردم. ديگر وارد ساختمان نشديم. از مقر تيپ خارج شديم. تمام خاطرات آن شب در ذهنم مرور می‌شد. حمله به دشمن، فداكاری ابراهيم، بی‌سیم چی عراقی، اردوگاه اسرا و تيپ بدر و... بعد هم شهادت، خوشا به حالش! 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم  👉 شهید🕊🌹 شادی روح پاک شهداء صلوات🌹 ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید. 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گر چه دوریم به یاد تو سخن می‌گوییم 🔸ای من فدای چشمات 🔸آقا منو نگاه کن 🔸ای من فدای لب‌هات 🔸منو صدا کن (ع) ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید. 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
052-aleemran-fa-ansarian.mp3
5.45M
سوره مبارکه منبع: پایگاه قرآن ایران صدا - ترجمه استاد حسین انصاریان www.quran-365.ir @quran_365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 السَّلاَمُ عَلَى الْحَقِّ الْجَدِيدِ... ▫️سلام بر آن حقیقتی که با ظهورش هرچه باطل است رنگ خواهد باخت و زمین و زمان را حیاتی نو خواهد بخشید. 📚 مفاتیح الجنان ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید. 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا