eitaa logo
موج نور
174 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
17 فایل
امواج نور را به شما هدیه می‌دهیم. @Mohammadsalari : آیدی آدمین
مشاهده در ایتا
دانلود
135-anam-fa-ansarian.mp3
6.34M
سوره مبارکه منبع: پایگاه قرآن ایران صدا - ترجمه استاد حسین انصاریان www.quran-365.ir @quran_365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼 امام علی علیه‌السلام 🍃مال، براى صاحب خود وبال است، مگر آنچه كه [براى آخرتش] پیش فرستد🍃 🍂الْمَالُ وَبَالٌ عَلَى صَاحِبِهِ إِلاَّ مَا قَدَّمَ مِنْهُ🍂 📗 غرر الحكم، ح ۱۹۵۷ 🌿بس بگردید و بگردد روزگار دل به دنیا در نبندد هوشیار ای که دستت می‌رسد کاری بکن پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار دیر و زود این شکل و شخص نازنین خاک خواهد بودن و خاکش غبار سال دیگر را که می‌داند حساب؟ یا کجا رفت آن که با ما بود پار؟🌿 ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀 سلام بر ابراهيم 🍀 💥 قسمت هفتاد و نهم: عمليات زین‌العابدین‌ علیه‌السلام 👤 راوی جواد مجلسی 🔸بقيه بچه‌ها به حركت خودشان ادامه دادند. من هم با فرمانده جلو رفتيم. در بين راه به من گفت: بی‌خود نيست كه همه دوست دارند در عمليات با ابراهيم باشند. عجب شجاعتی داره! نیمه‌های شب دوباره ابراهيم را دیدم. گفت: عنايت مولا رو ديدی؟! فقط يه الله كبر احتياج بود تا دشمن فرار كنه! عمليات در محور ما تمام شد. بچه‌های همه گردان‌ها به عقب برگشتند. اما بعضی از گردان‌ها، مجروحین و شهدای خودشان را جا گذاشتند! 🔸ابراهيــم وقتی با فرمانده يكــی از آن گردان‌ها صحبت می‌کرد، داد می‌زد! خيلی عصبانی بود. تا حالا عصبانیت او را نديده بودم. می‌گفت: شما كه می‌خواستید برگرديد، نيرو و امكانات هم داشتيد، چرا به فكر بچه‌های گردانتان نبودید!؟ چرا مجروح‌ها رو جا گذاشتید، چرا ... 🔸با مسئول محور كه از رفقایش بود هماهنگ كرد. به همراه جواد افراسيابی و چند نفر از رفقا به عمق مواضع دشمن نفوذ كردند. آنها تعدادی از مجروحين و شــهدای بجا مانده را طی چند شــب به عقب انتقال دادند. دشــمن به واسطه حساسیت منطقه نتوانسته بود پاكسازی لازم را انجام دهد. ابراهيم و جواد توانستند تا شب ۲۱ آذرماه ۶۱ حدود هجده مجروح و نُه نفر از شهدا را از منطقه نفوذ دشمن خارج كنند. حتی پیکر یک شهيد را درست از فاصله ده متری سنگر عراقی‌ها با شگردی خاص به عقب منتقل كردند! ابراهيم بعد از اين عمليات كمی كســالت پيدا كرد. با هم به تهران آمديم. چند هفته‌ای تهران بود. او فعالیت‌های مذهبی و فرهنگی را ادامه داد. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهيم شهید 🌹🕊 شادی روح مطهر شهداصلوات 🌹 ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 شرح حدیث اخلاق از (ع) توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای 🔹آثار دنيوی و اخروی سخن نیکو: 🔸افزايش رزق 🔹تأخير در اجل انسان 🔸محبوبيت درميان خانواده 🔹ورود به بهشت ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گر چه دوریم به یاد تو سخن می‌گوییم 🌷السلام علیک یا اباعبدالله ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید. 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
136-anam-fa-ansarian.mp3
5.97M
سوره مبارکه منبع: پایگاه قرآن ایران صدا - ترجمه استاد حسین انصاریان www.quran-365.ir @quran_365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼 امام رضا علیه‌السلام: 🍃دو گرگ درنده در گله‌ی بی چوپان، به اندازه‌ی ریاست‌طلبی در دین یک مسلمان زیانبار نیست🍃 🍂ما ذِئْبَانِ ضَارِيَانِ فِي غَنَمٍ قَدْ تَفَرَّقَ رِعَاؤُهَا بِأَضَرَّ فِي دِينِ اَلْمُسْلِمِ مِنَ اَلرِّئَاسَةِ🍂 📗الکافی ج ۲ ص۲۹۷ ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀 سلام بر ابراهيم 💥 قسمت هشتادم: روزهای آخر 👥 راویان: علی صادقی، علی مقدم 🔸هوا خيلی ســرد بود. من تنها بودم. گفتم: شــام خورديد؟ ابراهيم گفت: نه، زحمت نكش. گفتم: تعارف نكن، تخم مرغ درســت می‌کنم. بعد هم شــام مختصری را آماده كردم. گفتم: امشب بچه‌هام نيستند، اگر كاری نداريد همين جا بمانيد، كرسی هم به راهه. 🔸ابراهيم هم قبول كرد. بعد با خنده گفتم: داش ابرام توی اين سرما با شلوار كردی راه می‌ری!؟سردت نمی‌شه!؟ او هم خنديد و گفت: نه، آخه چهار تا شلوار پام كردم! بعد سه تا از شلوارها را درآورد و رفت زير كرسی! من هم با علی شروع به صحبت كردم. نفهميــدم ابراهيم خوابش برد يا نه، اما یک دفعه از چا پريد و به صورتم نگاه كرد و بی‌مقدمه گفت: حاج علی، جان من راست بگو! تو چهره من شهادت می‌بینی؟! توقع اين ســؤال را نداشتم. چند لحظه‌ای به صورت ابراهيم نگاه كردم و با آرامش گفتم: بعضی از بچه‌ها موقع شــهادت حالــت عجيبی دارند، اما ابرام جون، تو هميشه اين حالت رو داری! 🔸ســكوت فضای اتاق را گرفت. ابراهيم بلند شد و به علی گفت: پاشو، بايد سريع حركت كنيم. باتعجب گفتم: آقا ابرام كجا؟! گفت: بايد سريع بريم مسجد. بعد شلوارهايش را پوشيد و با علی راه افتادند. 📚 منبع: کتاب سلام بر ابراهيم شهید 🌹🕊 شادي روح مطهر شهدا صلوات 🌹 ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا