eitaa logo
حاج آقا مجتبی تهرانی رحمة الله علیه
1.7هزار دنبال‌کننده
163 عکس
1.5هزار ویدیو
3 فایل
دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی (ره) @masabiholhoda_77652134
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 📍 منافقین از لحاظ روانی و روحی احساس خواری می‌کنند❗️ 📌لذا وقتی که به تاریخ صدر اسلام مراجعه می‎کنیم، حرکاتی را آن‌ها انجام می‎دادند که گویای همین معناست. بارزترین نمونه‎اش، جریان کربلا و امام‌حسین(ع) است. بُعد اعتقادی که مسلّم است، از این حرف‌ها خبری نبود و کنارش بگذارید؛ چون خود یزید علناً گفت: «لَعِبَتْ هَاشِمُ بِالدِّينِ فَلَا خَبَرٌ جَاءَ وَ لَا وَحْيٌ نَزَلَ‏»1️⃣ در بُعد عملی ‌او هم خبر دارید که شُرب خَمر به‌صورت علنی می‎کرد و آن را که همۀ شما می‎دانید. می‌خواهم آن بُعدی را که برای شما مشخّص نیست بگویم؛ چون دو بُعدش در تاریخ مشخّص است. آن بُعدی که واضح نیست، جنبۀ روانی‌اوست. یزید با اینکه فرزند معاویه است. معاویه هم به حسب ظاهر بخشی از قلمرو اسلامی را تحت حکومت خودش در آورد. می گفت خلیفه هستم و برای خودش بساطی درست کرد. با وجود این، احساس خواری می‎کرد. یزید هم از لحاظ روانی همین احساس خواری را داشت. امام‌حسین(ع) چیست؟ عزیز بود. از همین ناراحت بود و می‎خواست جبران کند. -به اصطلاح- برای خودش عزّت درست بکند و این ذلّت را از خودش دور بکند. امام‌حسین(ع) روز عاشورا -تک و تنها- ایستاد و شروع به خطبه خواندن کرد. جملاتی که گفت همین بود؛ فرمود:«...أَلَا إِنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيَّ»؛ حرام‌زاده، پسر حرام‌زاده. خوب دقّت کنید! دیگر چه خواری‌یی بالاتر از این برای یزید وجود دارد؟ مسلّم هم بود دیگر. «... قَدْ رَكَزَ بَيْنَ‏ اثْنَتَيْنِ‏ بَيْنَ‏ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ...»؛ او می‌خواهد من را به ذلّت بکشاند، در حالی که کاری از من می‌خواهد که ذلّت برای من است. عزّت برا ی من این است که بیایم و تا آخر در راه خدا بایستم. اگر چه کشته می‎شوم، آن را می‎پذیرم؛ چون این مرگ برای من افتخار آفرین است، امّا آن زندگی ذلّت‌بار تو را نمی‎خواهم. یزید می‎خواست ذلّت و خواری را از خودش دور بکند، که نتوانست. بعد امام‌حسین(ع) می‌فرماید: خدا اِبا دارد از اینکه ما در راه ذلّت قدم بگذاریم. «... حُجُورٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ...» 2️⃣؛ امام‌حسین(ع) در دامان حضرت زهرا(س) بزرگ شده است. 1️⃣مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص114 2️⃣لهوف، ص 97 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 منافقین احساس ذلت می کنند❗️ 📌در ادعیّه‎ای که از ائمۀ طاهرین(ع) آمده است، زیاد داریم. به خصوص مراجعه کنید به صحیفۀ سجّادیه امام‌زین‌العابدین(ع) که بالاتر از این حرف‌هاست. خوب دقّت کنید: راجع‌به ‌عزّت، چون احساس ذلّت انسان را به نفاق می‎کشاند. راجع ‌به‌ خصوص عزّت در ادعیه ما داریم:«و ذَلِّلْنِي فیِ نَفْسِی»؛ از خدا بخواه، پیش خودم خودم را خوار کن؛ امّا پیش مردم من را عزیز کن. این‌ها همه‌اش از معارف ماست. در زیارت عرفه امام‌زین العابدین(ع) دارد: «وَ ذَلِّلْنِي‏ بَيْنَ‏ يَدَيْكَ‏ وَ أَعِزَّنِي عِنْدَ خَلْقِكَ‌‏»1️⃣؛ چقدر زیباست. در دعای دیگر دارد: «وَ فِي نَفْسِي فَذَلِّلْنِي وَ فِي‏ أَعْيُنِ‏ النَّاسِ‏ فَعَظِّمْنِي‏»2️⃣؛ تمام این تعبیرات را ما در ادعیه زیاد داریم. خدایا! هم کمکم کن که مبتلا به نفاق نشوم، و هم تو در بین مردم به من عزت بده. همۀ این‌ها برای این است که کار ما به جایی نکشد که هیزم جهنّم بشویم. سراسر دل سیاه شود به طوری که هیچ چیز در آن اثر نکند. 1️⃣فراز 118 دعای 47 صحیفۀ سجادیه در روز عرفه 2️⃣دعای امام‌حسین(ع) در روز عرفه 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 منافقین دارای عصبیّتِ جاهلیه هستند❗️ 📌کسانی که منافق هستند، به این رذایل مبتلا هستند و همین رذایل مبدأ می شود برای یک سنخ افعالی را که نه شرع و نه عقل می‎پسندد، که بهترین مصداقش در صدر اسلام بود و نگاه کنید که این موارد را به صورت عجیبی در آن زمان داشتیم. می‎دانید که این عصبیّت جاهلیه از همان زمان پیغمبراکرم(ص) شروع شد. این حمیّت ها، تکبّرها و کبرها، امام علی(ع) را خانه نشین کرد. تمام این فخرها، بساط ها و مسائلی که امام علی(ع) در مورد نفاق و شاخه‎ها و رذایلش می‎فرماید، از اینجا شروع شد. اگر بروید تاریخ اسلام را ببینید، همین است. کربلا هم همین بود. مسئلۀ چه بود؟ این بود که یک سنخ افرادی بودند که مسخ شده بودند. در جلسات گذشته در مورد نفاق تعبیر کردم که آخرش انسان را مسخ می‎کند. آن ها مسخ شده بودند. این همه جنایات به چه دلیلی بود؟ آن حالتی که یزید یا عبیدالله داشتند، به خاطر همین موارد بود. غیر کبر، تکبّر، فخر و عصبیّتِ خویشاوندی که نبود. می گفتند: آن ها بنی هاشم هستند و ما بنی امیّه هستیم. می‎نویسند: بعد از آنکه یزید دید وضع در شام به خاطر سخنرانی امام زین العابدین(ع) و خطبۀ حضرت زینب(س) به هم خورد و بساط به هم ریخت، مردم داشتند تقریباً علیه او شورش می‎کردند، صحنه را عوض کرد. آن ها را از خرابه بیرون آورد. در مورد اینکه آن ها را کجا برد، مختلف نوشته اند: بعضی نوشتند که به همان کاخ خودش برد. حتّی موقع غذا خوردن هم دست به غذا دراز نمی کرد و غذا نمی خورد تا امام زین العابدین(ع) بیاید. این در تاریخ خیلی مهمّ است. او انسان خیلی کثیفی بود؛ شما نمی‎دانید این منافق چه منافقی بود! 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 انبیا و اولیا (ع)نشئۀ برزخ و نشئۀ قیامت را می دیدند❗️ 📌مکرّر این را گفتم که اگر بنا بود دنیا به کسی وفا کند، باید به گل سر سبد انسان ها وفا کرده باشد. آیا انبیا و اولیا نمی‎توانستند و به امکاناتش دسترسی نداشتند؟ می‎توانستند، خوب هم می‎توانستند. چرا نکردند؟ برای اینکه آن ها اعقل انسان ها بودند. می‎دانستند؛ بلکه آینده را می‎دیدند؛ یعنی نشئۀ برزخ و نشئۀ قیامت را. در روایتی دیدم که پیغمبر اکرم(ص) مثل همین روزها در بستر بیماری بود. به دو صورت این روایت نقل شده است: یک صورت این بود که بین شش تا هفت دینار، در روایت دیگر بین هشت تا نه دینار را حضرت برای مخارج بیماری خود کنار گذاشته بود. در حالی که نزد یکی از همسرانش نشسته بود، آن پول را خواست و به او گفت که آن را ببر و به مساکین بده. حال حضرت هم حال منقلبی بود. مدّتی گذشت و حضرت چشمش را باز کرد و او را صدا کرد. وقتی آمد، به او گفت: بُردی بدهی؟ گفت: نه. تا گفت: نه، پیغمبر اکرم(ص) امام علی(ع) را صدا کرد که بیاید. حضرت فرمود: یا رسول الله(ص)! چه می‎فرمایید؟ به همسرش گفت: برو دینارها را بیاور. پیغمبراکرم(ص) آن ها را از دست او گرفت و با همین دستش در دست امیرالمؤمنین(ع) گذاشت و گفت: این ها را ببر به مساکین بده. امیرالمؤمنین(ع) رفت. وقتی برگشت، حضرت پرسید: چه شد؟ گفت: همه را دادم. پیغمبراکرم(ص) یک نفسی کشید و گفت: حالا آسایش پیدا کردم. وای به من و تو. خیلی عجیب است؛ یعنی دیگر راحت شدم. آن ها هیچ تعلّقی به این دنیا نداشتند. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه نوزدهم @mojtabatehrani_ir