eitaa logo
مجتمعنا
417 دنبال‌کننده
94 عکس
15 ویدیو
11 فایل
@qaeminik64 برخی یادداشت ها و درس گفتارهای محمدرضا قائمی نیک در اینجا، به عنوان شخص حقیقی می نویسم
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا موضع سکولار نسبت به اسرائیل، عاقبت به حمایت از آن می‌انجامد؟ تاملی دربارۀ بنیان‌های سکولار صهیونیسم یهودیِ معاصر [قسمت اول] 1. مطابق منطق نسخ ادیان الهی، هر دینی در ظرف تاریخی خاصی ظهور می‌کند و با پایان آن ظرفیت، بر اساس تکامل تاریخی ادیان، دین جدیدی ظهور می‌کند. بنابراین مطابق این منطق، با ظهور مسیحیت، یهودیت نسخ شده و ظرفیت تاریخی آن، تمام شده است، هرچند یهودیان، نسخ ادیان الهی را منکرند و به همین جهت، تغییر قبلۀ مسلمین را نمی‌پذیرند، با این‌حال در باوری متضاد با این باور، مطابق عبارتی در تورات، حلیت همۀ حیوانات که بر نوح (ع) مقدر بود، با شریعت موسی (ع) نسخ شد (تورات، سفر پیدایش، باب 9، شماره آیه 3، ص11). البته روشن است که منطق نسخ، به‌معنای قلع‌و‌قمع معتقدان به ادیان گذشته در زمان ظهور ادیان بعدی نیست، بلکه مسئله بر سر منطق حاکم بر مناسبات کلان سیاسی است که سعادتِ کلی بشر را در هر دورۀ تاریخیِ دینی رقم می‌زند. 2. علیرغم این منطق، بر اثر انحرافاتی که در آیین اصیل کلیمی، مخصوصاً با نقش‌‌آفرینی افرادی همچون یهودا رخ داد، یهودیان مبتنی بر ایدۀ «انتظار بزرگ» تا زمان ظهور مسیح (ع)، بر این باور بودند که مسیح، کفار را مطیع ساخته، اسراییل را رهایی بخشیده، اورشلیم را پایتخت خود نموده و همه مردم را به پذیرفتن یهوه و شریعت موسی دعوت خواهد کرد. از این‌منظر با ظهور مسیحیت، مسئله‌ای به نام «مسئلۀ یهود» سربرآورد که قاعدۀ نسخ ادیان الهی را زیر سوال می‌برد و تا سده‌های بعد، همواره تبدیل به معضله‌ای در روایت تاریخی مسیحیت گردید. علاوه بر این، در جریان ظهور مسیحیت نیز با نقش‌آفرینی افرادی نظیر پولس که خود ابتدا یهودی بود، روایتی معضله‌‌آفرین برای مسیحیت، مخصوصاً در میانۀ قرون وسطی و پس از ظهور اسلام در سدۀ هفتم میلادی رخ داد که خودش را در جریان جنگ‌های صلیبی آشکار نمود. در اینجا نیز عدم پذیرش قاعدۀ نسخ ادیان، تبدیل به معضله‌ای اساسی گردید. 3. پس از جنگ‌های صلیبی و آغاز دورۀ رنسانس در جهان غرب، مخصوصاً در دورۀ خودآگاهی به این تحولات در سدۀ هجدهم و نوزدهم، موسوم به دورۀ روشنگری، ایده‌ای برای حل معضلۀ مسیحی یا یهودی پیش کشیده شد و آن، ایدۀ سکولاریسم بود. در اوایل قرن هجدهم، در محفل بالینگبروک بحثی محرمانه دربارۀ امکان عدم وجود عیسی صورت گرفت و «ولنی» نیز تردیدی مشابه را در «ویرانه‌های امپراتوری» (۱۷۹۱) مطرح ساخت. در 1769 افرادی نظیر هردر، تضادهای جدی میان مسیح وصف‌شده در انجیل متی، قرنس و یوقا با مسیح موصوف در انجیل یوحنا را برجسته کردند. تضعیف اعتقادات مسیحی، حتی از سوی متالهینی نظیر شلایرماخر نیز دنبال شد و او منشاء کتاب مقدس را تجربۀ دینی معرفی نمود. با این‌حال افرادی نظیر هگل، بر اساس سیر تکاملی یزدان‌شناسی، اسلام (محمدان‌ها) را به دلیل مشابهت در اعتقاد به خدای یگانه، به‌مثابه فرقه‌ای از یهودیت تفسیر کرده و اعتقاد مسیحی تثلیث را حمل بر تکامل این دین نسبت به ادیان قبلی معرفی کردند. این‌در حالی است که برونو باوئر، علاوه بر بی‌اعتباریِ شخصیت عیسی مسیح در تاریخ، مسیحیت را آمیخته‌ای از الاهیات یهودی، یونانی و رومی تصویر کرد و نقد مشابهی را در کتاب «مسئلۀ یهود»، نسبت به یهودیان مطرح می‌کند؛ یهودیان به دلیل اعتقاد دینی‌شان اجازۀ تشکیل دولت سکولار و آزاد در آلمان را نمی‌دادند و در نهایت مارکس، «دربارۀ مسئلۀ یهود» را در نقد انگارۀ ایدئالیستی دولتِ آزاد مدنظر باور و به‌دنبال تمهیدی برای رهایی انضمامیِ مدرنیته از دین مطرح ساخت. تمام این راه‌حل‌ها و راه‌حل‌های مشابه را می‌توان به تأسی از کارل لویت، در ذیل ایدۀ سکولاریسم دنبال کرد. ایده‌ای که اساساً به ‌دنبال راه‌حلی برای مسئلۀ دین در دنیای تجددِ غربی است. با این‌حال، پرسشی که در اینجا قابل طرح است، آن است که چرا ایدۀ سکولاریزاسیون و تجددِ غربی، در میانِ اقوام و ملت‌های دیگر، فراگیر شده است؟ https://eitaa.com/mojtamaona
چرا موضع سکولار نسبت به اسرائیل، عاقبت به حمایت از آن می‌انجامد؟ تاملی دربارۀ بنیان‌های سکولار صهیونیسم یهودیِ معاصر [قسمت دوم] 4. در پاسخ به این پرسش، به‌نظر می‌رسد بایستی به رابطۀ پیچیدۀ مدرنیتۀ غربی با ادیان الهی توجه کرد. از این‌منظر شاید طرح پرسش و اشارۀ دکتر رضا داوری اردکانی، به طرح روشن‌تر این مسئله یاری رساند. «در دوران قبل از تجدد، مسیحیت و اسلام مرزها را درنوردیدند و در سراسر روی زمین دین و آیین اقوام گوناگون شدند. اما هیچ فرهنگی از چینی و مصری و یونانی و ایرانی جهانی نشد. تنها فرهنگ بشری که با سرعتی عجیب جهانگیر و فرمانروا شد ظواهر و وجوهی از فرهنگ تجدد [غربی] بود. فرهنگ جدید با همه فرهنگ‌ها تفاوت دارد. فرهنگ‌های قدیم خاص هر قوم بوده و با تحولات بسیار آرام و تدریجی دوام می‌یافته‌اند اما فرهنگ جدید بدون اینکه مردم اروپا انتظارش را داشته باشند با یک گسست عجیب تاریخی-فرهنگی در پایان قرون وسطی پدید آمد و با پدید آمدنش به دوران قرون وسطی پایان بخشید. اولین جلوه‌های این فرهنگ به وجهی تبیین‌ناپذیر در روح و جان نویسندگان و صاحبنظران و شاعران و فیلسوفان قرون پانزدهم و شانزدهم و هفدهم به وجود آمد و در قرن هجدهم مثلاً در تفکر کانت نام و صورت خرد منورالفکری و خرد قانونگذار پیدا کرد. گسترش آن هم از قرن هجدهم آغاز شد. فریبندگی‌اش در این بود که به حقوق بشر و آزادی و توانایی او وقع می‌نهاد اما به نظر نمی‌رسد که این صفت در انتشارش چندان مؤثر بوده باشد بلکه تجدد با «اصل پیشرفت» و نیروی گسترش یابنده به وجود آمده بود و نیروی گسترش را در درون خود دانست». 5. در پاسخ به این پرسش از ماهیت تجدد غربی و مشخصاً در توضیح ریشه‌های اصل پیشرفت (ترقِی) ، متفکرین متعددی از جمله کارل لویت تا کارل اشمیت (علیرغم مواضع متفاوتی که دربارۀ جهان پس از تجدد دارند) و با نظر به ایدۀ سکولاریزاسیون، ریشۀ آن‌را در نظریۀ مشیت الهی مسیحی دنبال می‌کنند که در دورۀ تجددِ غربی، صورت سکولار و این‌دنیایی گرفته است. با این‌حال در میان این تحلیل‌ها، اریک فوگلین، متذکر اشاره‌ای می‌شود که از حیث فهم موضوع این یادداشت اهمیت اساسی دارد. به‌زعم فوگلین، در فرایند تکوین ایدۀ ترقی، دو ایدۀ فلسفی شکل گرفته است. ایدۀ اول، قدسی‌زدایی از امر قدسی و دینی است (dedivinization) و رخداد دوم، ناظر به دوباره‌قدسی‌سازی امر دنیوی (redivinization) است (فوگلین،دانش نوین سیاست). از خلالِ همین فرایند دوم است که امکان بسط و گسترش فرهنگِ تجدد غربی در سرتاسر جهان مهیا می‌شود، زیرا تا امر دنیوی به امری قدسی مبدل نگردد یا در ظاهر آن، صورت بندی نشود، ظرفیت جهانی‌ یا فراگیر نخواهد یافت. با این‌حال همانطور که وبر در تحلیل سرمایه‌داری با استناد به پروتستانتیسم و کالونیسم و سومبارت با تکیه بر یهودیت در توضیح سرمایه‌داری متذکر شده‌اند، مدرنیته پس از آنکه در آغازِ تکوین مبتنی بر اندیشه‌های دینی و دنیوی‌سازیِ آنها شکل گرفت، در ادامه و با نفی الاهیات به‌مثابه فراگفتار، حدود و ثغور الاهیات و ادیان الهی را نیز تعین می‌بخشید. به‌تعبیر جان میلبنک، «‌به‌محض آنکه الهیات، ادعایش مبنی بر فراگفتاربودن را رها کند، دیگر نمی‌تواند کلام خدای خالق را به زبان آورد، بلکه مجبور است به آوای غیبیِ بُتی متناهی از جمله دانش‌پژوهشی تاریخی، روانشناسی انسان‌گرایانه یا فلسفۀ استعلایی تبدیل شود؛ اگر الهیات، دیگر درصدد تعیین جایگاه، مشروط‌کردن یا انتقاد از گفتارهای دیگر نباشد، آنگاه ناگزیر این گفتارها، جایگاه الهیات را تعیین خواهند کرد» (میلبنک،الاهیات و نظریۀ اجتماعی). 6. این فرایند دقیقاً همان فرایندی است که می‌تواند رابطۀ پیچیدۀ مدرنیتۀ غربی و ادیان الهی و مناقشه‌ای جدی بر سرِ منطق ادیان الهی را توضیح دهد. از این‌منظر، با تکوین و تکمیل پروژۀ تجددِ غربی، مخصوصاً در اواخر قرن نوزدهم که همزمان با تکوین نسخه‌های کاملِ ایدۀ ترقی است، این امکان برای تجددِ غربی ایجاد شد تا جایگاه یهودیت و مسیحیت را در ذیل گفتارهای سکولار خویش معین سازد. در این دوره، دیگر مسئله بر سر تردید دربارۀ اعتبار مسیحیت یا یهودیت نیست، بلکه مسئله بر سرِ تعیین جایگاه معنایی، فلسفی و اعتقادیِ این ادیان الهی و حتی اسلام و شرق است. به همین دلیل است که مطابق تحلیل ادوارد سعید، شرق‌شناسی و اسلام‌شناسی به‌مثابه یک نظریۀ علمی (و با تمایز منطقی از شرق‌شناسی دورۀ مسیحی) از همین دوره آغاز می‌شود. به همین جهت، ایدۀ ترقی که بنیانِ فلسفۀ تاریخی بورژوازی یا حتی فلسفۀ تاریخی مارکسیستی قرار می‌گیرد، در حقیقت‌ جایگزین جهانِ سکولارِ غربی برای ایدۀ نسخ ادیان الهی است. تنها با طرح ایدۀ ترقیِ تاریخی است که می‌توان توضیحی معقول برای نسخ ادوار تاریخی که پیش از این توسط ادیان الهی رقم می‌خورد، دست‌وپا کرد و مشروعیتِ عصر مدرن را توضیح داد. https://eitaa.com/mojtamaona
چرا موضع سکولار نسبت به اسرائیل، عاقبت به حمایت از آن می‌انجامد؟ تاملی دربارۀ بنیان‌های سکولار صهیونیسم یهودیِ معاصر [قسمت سوم] 7. مطابق تحلیل لئو اشتراوس از ریشه‌های ایدۀ ترقی در نسبت با یهودیت و مسیحیت، او به اشاره به «گرشوم شولم»، متذکر می‌شود که تا پیش از سدۀ شانزده میلادی، در کابالیسم یهودی، کمال در «گذشته» و در بازگشت یا توبه به نقاط آغازین دنبال می‌شده است، اما از این سده است که به‌تدریج، بر «آینده» و «پایان» به‌مثابه نقطۀ دست‌یافتن به حقیقت تاکید می‌شود و بنابراین تا پیش از این، یهودیت نسبتی با ایدۀ ترقی نداشت. به‌زعم اشتراوس، فیلسوفانی نظیر اسپینوزا که البته مورد نقد یهودیان نیز بوده، نقشی مهم در نگاه یهودیت به آینده داشته‌اند. ایدۀ اسپینوزا برای مسئلۀ یهود، طرح قلمرویی سکولار بود که نسبت به یهودیت یا مسیحیت، بی‌طرف یا سکولار باشد، اما از خلال این بی‌طرفی، امکان طرح یهودیت در قامت موجودیتی سیاسی و موثر در جهان مدرن ممکن می‌شد. به تصریح اسپینوزا، «اگر یهودیان، بنیان‌های دینی‌شان را سست نکرده باشند، عمیقاً معتقدم با توجه به این واقعیت که امور انسانی متغیرند، آنها مجدداً در وضعیتی مطلوب، حاکمیت‌شان را بدست خواهند آورند». اشتراوس این دقیقۀ اسپینوزایی را «راه حل کاملاً سیاسی جایگزین برای معجزۀ رستگاری که انسان‌ها بتوانند در آن مشارکت کنند» می‌داند. راه‌حل اسپینوزایی، ایدۀ لیبرال‌دموکراسی است که با دولتی سکولار تضمین شود، اما یهودیت نمی‌توانست به دلیل اعتقاد به برگزیدگی و تحمل رنج تبعید، تن به ایدۀ assimilationalism یا یکدست‌سازی اسپینوزایی و پذیرش منطق لیبرال‌دموکراسی بدهد، «زیرا یهودیِ یکدست‌شدۀ بی‌خانمان، چیزی جز خودش نداشت تا با دشمنی و تحقیر مقابله کند. تحقق کامل برابری اجتماعی، نیازمند محو کامل یهودیان به‌خاطر یهودی‌بودن‌شان بود؛ مطابق تحلیل اشتراوس، این موضع یهودی، مهمترین عامل وضعیتِ بغرنج یهودیان در نیمۀ اول قرن بیستم و مخصوصاً در 1933 تا 1945 در آلمان نازی بود. 8. با پایان جنگِ دوم جهانی، دو راه‌حل برای مسئلۀ یهود ممکن بود. راه‌حل اول، تن‌دادنِ یهودیان به ایدۀ لیبرال‌دموکراسی و توسعه و ترقی بود که در سدۀ بیستم، به‌عنوان مهمترین راهکار بلوک غرب برای کنترل کشورهای موسوم به جهان سوم مطرح می‌شد و راه‌حل دوم، نپذیرفتنِ ایدۀ ترقی و توجه به ایدۀ بازگشت به اصالتِ یهودی و پذیرفتنِ برگزیدگیِ یهودیت بود. انتخاب راه‌حل دوم، نیازمند یافتنِ سرزمینی بود که در عین اینکه از منازعات لیبرال‌دموکراسی و ایدۀ توسعه و ترقیِ غربی درامان می‌بود و نیازمند تن‌دادن یهودیت به یکد‌ستیِ لیبرال‌دموکراسی نمی‌بود، اما ایدۀ بازگشت به اصالت را نیز به‌عنوان جایگزینی برای ایدۀ ترقی تامین می‌کرد. تعریف این سرزمین در فلسطین، می‌توانست رنج یهودیِ تبعید را مرهم نهد و در عین‌حال راهکاری برای غلبه بر نسخ دین یهودیت و شکل‌گیری روایتی سیاسی از یهودیت باشد. از این منظر، شباهت بسیاری میان ایدۀ سکولاریسم و ترقیِ غربی و صهیونیسم یهودی در اسرائیلِ امروز برقرار است و آن، تعریف راهکاری سیاسی برای غلبه بر معضلۀ نسخ ادیان الهی و استمرار و امتداد آنها در آیندۀ تاریخ خواهد بود. به‌این معنا همانطور که با استناد به کار کاوانا در «اسطورۀ خشونت مذهبی: ایدئولوژی عرفی و ریشه‌های تعارض مدرن» می توانیم مدعی شویم که سکولاریسم، یک ایدئولوژیِ سیاسی در جهان غرب بوده است، صهیونیسم یهودی در اسرائیل امروز، در حقیقت راه‌حلی سیاسی و ایدئوژیک برای غلبۀ بر مسئلۀ یهود است که چون نمی‌تواند منطق و قاعدۀ نسخ ادیان الهی را بپذیرد، ناگزیر برای توضیح نقش‌آفرینی سیاسی و جهانیِ یهودیت، این راهکار سیاسی و تبعاً همراه با خشونت را پیش کشیده است. از این‌منظر، تنها و تنها سکولاریسم اروپایی بود که امکان طرح چنین ایده‌ای را مهیا ساخت و شرایط تحقق آن‌را در سدۀ بیستم فراهم کرد. این ایده، از آن‌جهت به‌بهترین شکل به «غده‌ای سرطانی» تشبیه شده است که می خواهد ظرفیتِ ناداشتۀ یهودیت که در منطق نسخ ادیان تمام شده را تبدیل به موجودیتی سرطانی کرده که هر روز تاریخ بشریت را بیشتر و بیشتر در خود مضمحل می‌سازد. از این منظر، طرح هر گونه‌ راهکار سکولار دربارۀ منازعۀ فلسطینیان و اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی، در حقیقت تن‌دادن به ایدۀ صهیونیسم اسرائیلی است. منابع 1. میلبنک، جان، الاهیات و نظریۀ اجتماعی، شهناز مسمی‌پرست، ترجمان. 2. اشتراوس، لئو، ترقی یا بازگشت؟ بحران معاصر در تمدن غربی، ترجمۀ رضا تسلیمی تهرانی، منتشره در کتاب علیه نظم سکولار. 3. فوگلین، اریک، دانش نوین سیاست، محمدصبوری، تهران، پارسه. 4. لویت، کارل، معنا در تاریخ، سعید حاجی ناصری و زانیار ابراهیمی، آگه. 5. کاوانا، ویلیام تی، اسطورۀ خشونت مذهبی: ایدئولوژی عرفی و ریشه های تعارض مدرن، ترجمان. https://eitaa.com/mojtamaona
امروزه دیگر «پرسش از سکولاریسم» منحصر در ساحت سیاسیِ آن نبوده و عرصۀ فرهنگ نیز با این سؤال به چالش کشیده می‌شود. اما آنچه معمولا در ارزیابی وضع سکولار جوامع مورد غفلت است، تلقی و برداشت از امر سکولار به‌مثابه تغییر شرائط باور یا ایمان یک جامعه است. چارلز تیلور به عنوان کاتولیکِی دغدغه‌مند در اثر برجسته‌اش به‌نام «عصر سکولار»، در این مسیر گام برداشته است. ما در درسگفتار پیش‌رو مبتنی بر اندیشه‌های او به روند سکولارشدگی در غرب می پردازیم و حضور مسیحیت و سکولاریسم در مناسبات تمدنیِ را بررسی می‌کنیم. در این میان گوشه چشمی به جامعه‌ی ایران داریم تا در گفتگویی انتقادی با تیلور بتوانیم به سکولاریسم و مسأله‌های «ایمان» در جامعه کنونی ایران بیندیشیم و علیه روند سکولارشدگی تدبیر کنیم. | عَلیهِ وَضْعِ سکِـولاٰرْ | مسأله‌های «ایمـان» در جامعه کنونی ایـران در گفت‌وگو با چارلز تیلور مدرس: حجت‌الاسلام‌ دکتـر حبیب‌الله بابایی 🎴شیوه برگزاری: حضورے‌‌ | مجازے‌‌ تعدادجلسات: ۷ جلسه، ۹۰ دقیقه‌ای شروع: شنبه، ۶ آبان‌ماه زمان برگزاری: شنبه‌ها، ساعت ۱۶ لینک ثبت‌نام https://www.negahschool.ir/product/secular/ 🎁 پیش از ثبت‌نام را ببینید. مشاهده تخفیف‌ها ✨آگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــر✨ مدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـ ‌🆔 @sch_negah 🌐 http://www.negahschool.ir
هدایت شده از تشکل طلبگی ربیون
🔻تشکل طلبگی ربیون برگزار می‌کند: 🔸نشست علمی 🔹با موضوع تأملی درباره بنیان‌های سکولار صهیونیسم یهود معاصر 🔰با حضور جناب دکتر محمد رضا قائمی نیک ▫️جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی ⏰ پنجشنبه ۴ آبان، ساعت ۱۴:۳۰ ▫️مکان، دانشگاه ۵، مسجد و رضویه میرزای ناظر 💠 تشکل طلبگی ربیون 🌐 @rebbiion
تاملی دربارۀ بنیان‌های سکولار صهیونیسم یهودیِ معاصر یکی از تصورات رایج دربارۀ منازعات رایج در سرزمین‌های اشغالی فلسطین، تلقی این منازعات در چارچوب منازعات اسلام و یهودیت است و بنابر این تلقی است که کشورهای اسلامی و بعضی از تحلیل‌گران، راه‌حل این منازعات را در طرح ایده‌های سکولار و تالیِ آن، یعنی عادی‌سازی روابط با اسرائیل دنبال می‌کنند. با این‌حال نه تنها این راه‌حل‌ها، بلکه اصل طرح مسئلۀ مذکور ناشی از تلقیِ نادرستی از سکولاریسم در دنیای مدرن معاصر و مهمتر از آن، عدم درک دقیقِ رابطۀ صهیونیسم یهودی با سکولاریسم معاصر است. در این جلسه، گفتگو درباره این طرح مساله است.
🔰 معاونت آموزش و فرهنگی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام برگزار می کند: ♦️ مدرسه آزاد فکری علوم انسانیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با موضوع خوانش انتقادی متون کلاسیک جامعه شناسی) 👤 با حضور حجت الاسلام دکتر مهدی سلطانی(عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام) 🔷 دوره اول: کتاب های امیل دورکیم 🔹 کتاب اول: تقسیم کار اجتماعی 🔹 تعداد جلسات: 30 (90 دقیقه ای) ✴️ ویژه دانشجوی کارشناسی ارشد و دکترای علوم اجتماعی و سیاسی 🏫 نحوه برگزاری جلسات: حضوری در دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام و همزمان به صورت مجازی ⭕️ بودجه بندی الزامی مطالعه مخاطبین: هر جلسه 20 صفحه ✨ اعطای گواهی معتبر علمی 💴 وجه التزام 100 هزار تومان (که درصورت موفقیت در ارزشیابی پایان هر کتاب عودت می شود) 📆 زمان برگزاری جلسات: یکشنبه ها ساعت 10 صبح(از تاریخ30 مهرماه) ثبت نام از طریق : https://formafzar.com/form/jij3w
حکمت الهی قتل کودکان چیست؟ حمید پارسانیا در فص موسوی کتاب «فصوص الحکم»، ابن‌عربی در مورد حکمت قتل کودکان توسط فرعون و نسبت آن با جامعۀ بنی اسرائیل بحث می‌کند. همانطور که می‌دانیم فرعون با خبر می‌شود که فرزندی خواهد آمد که قدرت او را متزلزل می‌کند. او هم برای جلوگیری از به دنیا آمدن موسی (ع)، فرزندان بنی‌اسرائیل را قتل‌عام می‌کند. اینجا سوالی که به وجود می‌آید این است که اگر عالم صحنۀ حکمت الهی است آیا این حادثه و قتل کودکان از باب تصادف است؟ زمانی هست که ما در سطح خرد مساله را نگاه می‌کنیم و فقط اراده، قدرت و اقتدار فرعون و ظلمی که انجام می‌دهد را ملاحظه می‌کنیم اما اگر در عالم همه جنود و کارگزار الهی هستند و از یک منظر الهی به مساله نگاه کنیم خود این امر هم در طرح حکیمانه الهی و نظام احسن نقشی ایفا نمی‌کند؟ ابن‌عربی در این فص و در توضیح این مطلب - به تعبیر بنده- بیان می‌کند که این «اخذ عزیز مقتدر» است که با دست خود فرعون دارد او را به نابودی می‌کشد و با همان ظلمی که دارد انجام می‌دهد، امت موسی (ع) در حال شکل گیری است. چون این کودکان که به تعبیری «حدیث العهد بالرّب» هستند و به واسطه حدیث‌العهد بودن به پروردگار و قربی که به خداوند دارند، پدر، مادر و بزرگان را به تسخیر خود درمی‌آورند و جامعه را به خدمت خود می‌گیرند. ضرورت این به خدمت درآوردن این است که عُلّوی در کار باشد و این علّو را کودکان به خاطر نزدیکی به خداوند دارند و همین موضوع باعث می‌شود که در دیگران اثر بگذارند و آنها را به تسخیر خود درآورند. اگر کسی پدر و مادر را از خواب بیدار کند، خودشان ناراحت می‌شوند و تحملش را ندارند اما تا از فرزند سرفه‌ای سر می‌زند یا ناآرام می‌شود با همه وجود از خواب برمی‌خیزند و در خدمت کودک قرار می‌گیرند. این در واقع منزلتی است که خداوند به کودک داده است که اینگونه می‌تواند مادر و پیرامون را تسخیر کند. کودکانی که حدیث العهد هستند وقتی که به مقتل برده می‌شوند نفس دارند و از بین نمی‌روند. ظلمی که به این‌ها می‌شود و انتقام و قصاصی که نسبت به این خون می‌شود باعث انباشت می‌شود. این کودکان با روحانیتی که دارند در یک حقیقت روحانی برتر اجتماع پیدا می‌کنند که همان تشکیل امت موسی است. همین مساله در سنت الهی عمل می‌کند و در نهایت فرعون را از بین می‌برد. امروز حوادثی که در غزه رخ می‌دهد و قتل‌عام کودکان بی‌گناه رخ می‌دهد کافی است که سنت الهی عمل کند و دست انتقام الهی با متن همین ظلم دارد قدرت و قوت می‌گیرد تا گریبان ظالم با آن گرفته شود. کسانی که به قتل می‌رسند کلمه توحید را بر زبان می‌آورند و ربّ خود را فرا می‌خوانند. فقط این کودکان نیستند که به مقتل برده می‌شوند و سنت خدا با آنها عمل می‌کند. این مقاومت و استقامت و توجه و عنایتی که به خداوند دارند و این ظلمی که به حیثیت الهی اینها می‌شود، مسبب تکوین امت اسلامی است که در حال رخ دادن است. گاهی حوادث را در ظرف مسائل طبیعی و دنیوی می‌بینیم و قواعد و سنن را در این افق در نظر می‌گیریم اما نظام عالم یک نظامی است که روابط دنیوی ظاهر اوست و ارتباطات وجودی در سطح عمیق‌تری شکل می‌گیرد و هویت امت و جامعه فقط در این روابط نیست بلکه در سطح معانی و حقایقی است که وجود دارد. بنابراین اگر مرگی اینجا وجود دارد فقط در نسبت این بدن هست و حقیقت اینها از بین نمیرود: «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.» ارتباط وجودی انسان‌ها در حوزه معنایی و روحانی آن‌هاست پس قاعدتاً این ارواح حاضر هستند و وجود دارند و خود بخشی از سنت الهی است که به دست خود ظالم عمل می‌کند تا ان‌شاالله انتقام مظلوم گرفته شود.
یک نگرانی وجود دارد که با این سرعت انتشار حکمرانی‌های مضاف، چندی دیگر شاهد افزوده‌شدن این واژه به انتهای فامیل افراد باشیم؛ فی‌المثل هاشمی حکمرانی، قائمی حکمرانی و ...
برای بزرگوارانی که علاقه مند به مباحث پیشرفت اسلامی-ایرانی هستند و نسبت به مخاطرات اجرای برنامه های توسعه در ایران، دغدغه دارند، دیدن این سه مستند در کنار هم، بی تردید بینش هایی را مهیا می سازد. مستند باد صبا، از آلبرت لاموریس، 1347 https://www.aparat.com/v/gFo7x مستند مادرکشی، دربارۀ نسبت توسعۀ غربی و بحران آب در ایران، از کمیل سوهانی، 1394. https://www.aparat.com/v/owZel مستند نسیان، دربارۀ تاثیرات مخرب توسعۀ غربی در بافت پیرامون حرم مطهر رضوی، سال 1396؛ https://www.aparat.com/v/npei1 هرچند معتقدم این مستندها، عمق فجایع اجرای برنامه های توسعۀ غربی در ایران را از 1327 تا بحال نمی تواند نشان دهد.