هدایت شده از فلسفه علوم اجتماعی
برابری جنسیتی یا عدالت جنسیتی
در نظریه جهان های سه گانه استاد پارسانیا، جهان اول، جهان حقیقت است که انسان در نسبت با نفس الامر امور قرار دارد و جهان دوم و سوم، رقیقت و بسط معنایی - مفهومی - عملی آن حقیقت است که در جهان اول است. جهان دوم و سوم تجلی گاه آن جهان اول است، رقیقت آن جهان اول است. لذا مدام در بین این سه جهان در حرکتیم تا بتوانیم لوازم و دلالتهای آن حقیقت را در رقیقت دنبال کنیم. سیاستگذاری هم تعویقی است که در این حرکت مداوم اتفاق می افتد؛ یعنی تعویقی است که در جهان دوم و سوم رخ می دهد برای تجلی دقیق تر آن حقیقت. این تعویق برای عمل سیاستمدار است برای این تجلی. انقلاب فرانسه نحوه ای از نسبت را در جهان اول رقم زده است و انقلاب اسلامی نیز نحوه ای دیگر. این حرکت از جهان اول به جهان دوم و سوم علی الدوام است و حد ندارد. در جسمانیت الحدوث و روحانیت البقاء نیز این حرکت مدام ادامه دارد، چون در نحوه ای از نسبت در جهان اول، جسمانیت در جهان دوم و سوم به رقیقت آن حقیقت، حادث شده است و در حرکت جوهری به ساحت روحانیت ارتقاء یافته است. این حرکت و چرخش بین جسمانیت و روحانیت نیز علی الدوام است. لذا چنانچه در نحوه ی نسبت انقلاب فرانسه بایستیم، برابری جنسیتی را در جهان دوم و سوم دنبال خواهیم کرد؛ و جسمانیتی در جهان دوم و سوم حادث خواهد شد که هم جنس گرایانه خواهد بود تا در وجه روحانی آن به صورت ایده برابری جنسیتی، به حرکت جوهری، رقم زده شود. در انقلاب اسلامی که نسبت دیگری با امور رقم زده شده است، جسمانیت دیگری و روحانیت متفاوتی در تناسب با ایده عدالت جنسیتی رقم می خورد.
@philosophyofsocialscience
این برنامه از طریق دو نشانی نیز به صورت زنده پخش خواهد شد:
https://www.aparat.com/ricac/live
و
https://www.skyroom.online/ch/ricac/culture
📣 فرهیختۀ گرامی
با عرض سلام و احترام
🔶 زیارت، یکی از مهمترین مولفههای سرنوشتساز در مشهد در طول تاریخ بوده است و در دورۀ معاصر شاهد گسترشِ کمی و کیفی آن بودهایم. به این منظور معاونت پژوهش و انجمن علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه علوم اسلامی رضوی، همزمان با هفتۀ پژوهش و در استمرار نشستهای پژوهشی «المزارِ»، سومین نشست المزار را به موضوع «کندوکاو در نظام موضوعات زیارتپژوهی» اختصاص داده و میزبان آقای دکتر «سیدحسین شهرستانی»، مدیر گروه حکمت هنر پژوهشکدۀ فرهنگ و هنر اسلامی است. ایشان در این نشست به ارائۀ نظام موضوعات پژوهشی در حوزۀ زیارت با تاکید بر مطالعات اجتماعی زیارت خواهند پرداخت. اسباب مسرت و خوشحالی است که میزبان حضور و طرح نکات تکمیلی از سوی شما باشیم.
⏰زمان: چهارشنبه، 23آذر 1401؛ ساعت 9:30 تا اذان ظهر.
🏢مکان: دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ساختمان شمارۀ ١، تالار شهید سلیمانی (آمفی تئاتر).
@razaviac
📝یادداشت؛
🔶 ما و راه دشوار وحدت حوزه و دانشگاه
وحدت حوزه و دانشگاه بهانه ای شد برای بررسی این مهم از سوی دکتر قائمی نیک که در یادداشتی کوتاه به آن پرداخته است.
yun.ir/pfgcr
#یادداشت
#وحدت
#هیئت_علمی
@razaviac
مجتمعنا
📝یادداشت؛ 🔶 ما و راه دشوار وحدت حوزه و دانشگاه وحدت حوزه و دانشگاه بهانه ای شد برای بررسی این مه
وحدت حوزه و دانشگاه بهانه ای شد برای بررسی این مهم از سوی دکتر قائمی نیک که در یادداشتی کوتاه به آن پرداخته است.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم اسلامی رضوی، دکتر محمدرضا قائمی نیک، عضو هیئت علمی دانشگاه رضوی در یادداشتی به مناسبت سالروز وحدت حوزه و دانشگاه با تیتر ما و راه دشوار وحدت حوزه و دانشگاه نوشت: سخنگفتن دربارۀ وحدت حوزه و دانشگاه، خواه از حیث سازمانی و خواه از حیثِ محتوایِ علمی، همچون سخن گفتن از اصل وقوع انقلاب اسلامی یا تحقق تمدنِ نوین اسلامی است.
همانطور که میدانیم و مقام معظم رهبری نیز در بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی مورد تاکید قرار دادهاند، انقلاب اسلامی، در شرایطی تحقق یافت که کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمیبرد.
این انقلاب، برخلاف «کلیشههای کهنه» و تلاشی برای جمع امور بهظاهر متضاد دین و دنیا و آغاز از نقطۀ صفر بود. از اینجهت تمدن نوین اسلامی نیز مطابق تصریح مقام معظم رهبری، هرچند از تمدنهای اسلامی گذشته بیتاثیر نیست، اما با وضعیت فعلی جهان معاصر نیز نسبتی دارد.
خلاصه آنکه بهنظر میرسد هم در لحظۀ وقوع انقلاب اسلامی و هم در تلاش برای تحقق تمدن نوین اسلامی و اقتضائات مقدماتی آن، شامل تحول در جامعه و دولت و نهادهایی همچون حوزه و دانشگاه، همواره با نفی کلیشهها و رفع بین امور بهظاهر متضاد و تشکیل ترکیبهای بدیع و جدیدی روبرو هستیم که ذیل فرهنگ اسلامی محقق میشوند.
ظاهراً وحدت حوزه و دانشگاه نیز نیازمند تشکیل مرکب حقیقی جدیدی است که تضاد ظاهری حوزه و دانشگاه را رفع کرده و مرکبی جدید و بدیع ایجاد کند. اما امور به ظاهر متضاد چگونه رفع میشوند و ترکیبی جدید محقق میشود؟
اگر به تاملاتِ حکمتِ اسلامی یا حتی فلسفههای غربی بنگریم، همواره شاهد آن هستیم که حکیمی یا فیلسوفی نوآور و مبدع، تلاش کرده است تا از خلالِ نقد و برجستهسازی نقاط نادیدنی و نوشتههای نانوشتۀ میان خطوط متون حِکمی و فلسفیِ گذشتگان، نکاتی را مجدداً بخواند و بیرون بکشد.
فیالمثل طرح شرایط تناقض یا حمل در حکمت متعالیه در قیاس با حکمت مشاء یا طرح حرکت جوهری در حکمت متعالیه نمونهای از این تلاشها است که جز با نظر به مبانی ممکن و میسر نمیشد. از این حیث، وحدت حوزه و دانشگاه در یک مرکب جدید و بدیع، نیازمند رسوخ به مبانی، پایهها و اصول این دو نهاد و علم رایج در آنها است تا از خلال نقاط گسست دانشگاه و علم مدرن از نهاد کلیسایی علم در جهان غرب، بتوان نقاط اشتراک و افتراق این دو نهاد را دریافت.
درک «ایدۀ دانشگاه» در بدو تاسیس و توجه به «ایدۀ حوزۀ علمیه» در تحولات تاریخیِ آن تا دورۀ معاصر، تنها بخشی از مقدماتی است که بدون توجه به آنها نمی توان طرحی دربارۀ وحدت آنها در نظر آورد.
این مستند را چند سال قبل دیده بودم اما امروز در جلسهای دوباره بحثش پیش آمد.
بنظرم مستندی است که هر آنکسی که به ایران امروز میاندیشد بد نیست آنرا ببیند.
مستند نسیان ـ 1396 (روایت آنچه بر بافت پیرامون حرم رضوی گذشته است)
https://www.aparat.com/v/npei1/%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF_%D9%86%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%86_%D9%80_1396_%28%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA_%D8%A2%D9%86%DA%86%D9%87_%D8%A8%D8%B1_%D8%A8%D8%A7%D9%81%D8%AA_%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D9%86_%D8%AD%D8%B1%D9%85
هدایت شده از موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام
نور چه گفت؟.pdf
572.4K
#فایل
ترجمه #خطبه_فدکیه حضرت زهرا سلام الله علیها
به قلم: حضرت استاد #واسطی حفظه الله.
#فاطمیه ۱۴۴۴
┄┅══••✾🌷✾••══┅┄
🏢موسسه مطالعات راهبردی
◽️طراحی سیستم های دینی 🔰
https://eitaa.com/joinchat/63176758C5be3dc50e0
اولویت جهان بر زبان
در دفاع و نقد معادلگزینیِ فارسی برای موضوعات جدید
قسمت 1 از 3
1. مدتی است در صداوسیما و مشخصاً اخبار ۲۰:۳۰ شاهد اصرار بر تذکر در کلام و بیانِ مسئولین نظام نسبت به بهرهگیری از معادلهای فارسی برای مصادیق و مابازاهای اشیاء، مفاهیم اجتماعی و نظایر آنها در شکل و قامتِ خارجیاش هستیم. احتمالاً این اقدام در جهت حفظ هویت فرهنگی و تقویت زبان فارسی و کاهش از خودبیگانگی انجام میشود و تکرار و اصرار بر آن احتمالا باید بتواند در جامعه منجر به اهداف مذکور گردد. این اقدام هرچند قابل دفاع و ارزشمند است، اما نیازمند نقد بهمعنای دقیق کلمه است. آیا این اقدام لزوماً منجر به اهداف والای مذکور میشود؟ یا به تعبیر دقیقتر، اقدام فوقالذکر در «چه شرایطی» منجر به تحقق هدف والای حفظ هویت فرهنگی و ملی خواهد شد؟
2. برای پاسخ به پرسش فوق که اساسا پرسشی ناظر به مقام تحقق و اثبات هویت فرهنگی است میتوان به تجربههای تاریخی در سنت اسلامی_ایرانی مراجعه کرد. مسلمین و ایرانیان، در دورههای گذشتۀ مواجهه با تمدنهای دیگر، از جمله در جریان مواجهه با تمدن یونانی نیز شرایط مشابهی داشتهاند. به گزارش ابونصر فارابی، در این مواجهه، انبوهی از الفاظ و معانی جدید یونانی نظیر قاطیغوریاس، پاریارمینیاس، انالوطیقای اول، انالوطیقای دوم، طوبیقا و ریطوریقا به جهان اسلام وارد میشدند که معادلهای مقولات، عبارت، قیاس، برهان، جدل و خطابه برای آنها برگزیده شده بود (فارابی،1381: 69-71). با اینحال فارابی، در نقدِ بعضی از ترجمهها برای واژۀ اسطقس که دو معادل عنصر و هیولی را برای آن برگزیده بودند، معتقد بود بهکار بردنِ این دو معادل برای اسطقس، توضیح رابطۀ عنصر و هیولی را دچار مشکل میکند (فارابی، 1394: 147).
3. تا اینجا میتوان از تذکرات صداوسیما و دیگر نهادهای فرهنگی کشور نسبت به رعایت الفاظ فارسی برای معادلهای خارجی، با استناد به دیدگاه فارابی دفاع کرد. با اینحال فارابی، در تحولات فرهنگی که در مواجهه با یونان تجربه میکند، تنها به تغییر الفاظ اکتفا نکرده و متناسب با تغییر الفاظ، مصادیق آنها را نیز در ذیلِ حکمت اسلامی در قیاس با فلسفۀ یونانی تغییر میدهد. همانطور که میدانیم، فارابی رئیس مدینۀ فاضله را در قیاس با فیلسوفِ پولیس (polis) یونانی، پیامبر و نبی میداند که برخلاف فیلسوف یونانی، اولاً با عقل فعال اتحاد برقرار میکند و ثانیاً در این اتحاد، قوۀ متخیلۀ او نیز حقایق را در قالب تمثیل دریافت میکند. «هرگاه حلول عقل فعال در هر دو جزء قوة ناطقه يعني جزء نظري و جزء عملي آن و سپس در قوة متخيله حاصل شود، در اينصورت اين انسان، همان انساني است که به او وحي ميشود و خداوند به واسطۀ عقل فعال به او وحي ميکند، پس هر آنچه از ناحيۀ خداي متعال به عقل فعال افاضه ميشود از ناحيۀ عقل فعال بهواسطۀ عقل مستفاد به عقل منفعل اين انسان افاضه ميشود و پس از آن، به قوة متخيلۀ او افاضه ميشود. چنين انساني از آن نظر کـه فيوضات را از طريق عقل فعال به واسطۀ عقل مستفاد و عقل منفعل دريافت ميکند، حکيم و فيلسوف و خردمند و متعقل کامل ناميده ميشود و از آن نظر که فيوضات عقل فعال به قوة متخيلۀ او افاضه مـيشود، نبي و منذر است از آينده و اين انسان در کاملترين مراتب انسانيت است و در عاليترين درجات سعادت. اين چنين انساني به تمام افعالي که بهواسطۀ آنها ميتوان به سعادت رسيد واقف است و اين نخستين شرط از شرايط رئيس [مدينه] است» (فارابي،1361: ٢٧٠).
با این تغییر انسانشناختی، هستیِ مدینه و حتی علوم رایج در مدینۀ فاضله متفاوت از پولیس یونانی و طبقهبندیِ علوم در ارسطو میشود. در احصاءالعلوم فارابی، علم مدنی در کنار فقه و کلام قرار میگیرد که متناسب با هستیشناسی جهان اسلام است در حالیکه چنین علومی در فلسفۀ علمی ارسطو یا افلاطون دیده نمیشود. خطابه که معادل ریطوریقای یونانی قرار میگیرد، مهمترین صناعتی است که در علم کلام، بهمثابه یک علمِ مدنی، در «اقناع» جامعه و مردم بهکار گرفته میشود. بنابراین اساساً خطابه در جهانِ اسلامی، تنها تغییر در لفظ در مقابل ریطوریقا نیست، بلکه ماهیتی متفاوت در جهانِ خارج یافته است. در اینجا تغییر لفظ متناسب با تغییر در واقعیتِ عینی رقم میخورد و اساساً خطابه دیگر آن صناعتی نیست که ریطوریقای یونانی، معرِف آن بوده است.
قسمت 2 از 3
فارابی، در کتاب الحروف، این تذکر را در نسبت میان تغییر لفظ و واژه و «شناخت» و «وجود» توضیح میدهد. او انتخاب معادل برای الفاظِ زبان و فرهنگ بیگانه را منوط به نزدیکی آنها به «شناخت» و «وجود» همان موضوعات در جامعه و به تعبیر او، «امت» مقصد میداند. «ترتیب مفاهیم در مرحلۀ وجود نیز [مانند مرحلۀ شناخت]، بر همین مبنا است.اگر یکی از مفاهیم در وجود مقدمتر باشد، یا علاوه بر آن، سبب وجود بقیه مفاهیم نیز باشد، این مفهوم سزاوارتر و شایستهتر از همه برای دریافت اسم واحد است» (فارابی،1394: 149). مفاهیم یا واژگان معادل در امت و فرهنگ مقصد، در نظر فارابی، بایستی نسبتی با وجودِ آنها داشته باشند.
4. برای روشنتر شدنِ بحث، میتوان به تبعات ناگوار غفلت از تذکر فارابی، به چند تجربۀ تاریخی و مفاهیم وابسته به آنها در دورۀ معاصر توجه کرد. اولین تجربۀ تاریخی قابلذکر، تجربۀ مشروطه است که در آن، شیخ فضلالله نوری به دار آویخته شد. مخالفان شیخ فضلالله از قضا، چندان مشکلی بهکاربردنِ معادل فارسی constitutional، نداشتند و احتمالاً اگر مجری اخبار، میخواست آنها را مورد خطاب قرار دهد، هیچمشکلی با بهکاربردنِ مشروطه نداشتند، اما آنچه شیخ را بر سر دار برد، به تعبیر خودش، «مشروطه لامذهبها» بود که از قضا، مشروطه را فارسی تلفظ میکردند. مورد بعدی، واژۀ «توسعه» و معادلِ «پیشرفت» برای آن است که مخصوصاً بعد از تشکیل مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت و تاکید مقام معظم رهبری بر بهکار بردنِ لفظ «پیشرفت» بهجای «توسعه» در میان نظریهپردازان یا مجریان برنامههای توسعه رایج شده است؛ «بنده عمداً گفتم کلمۀ توسعه را من به کار نمیبرم، چون کلمۀ توسعه یک کلمۀ غربی است؛ یک مفهوم غربی دارد؛ من کلمۀ پیشرفت را به کار میبرم؛ الگوی پیشرفت ایرانیـاسلامی» (بیانات مقام معظم رهبری،31/6/1396).
با اینحال همانطور که میدانیم اجراء سیاستهای توسعۀ سرمایهداری در ایرانِ بعد از انقلاب اسلامی، مخصوصاً از دهۀ 1370 به بعد، در واقعیتِ عینیِ جامعه، منجر به ایجاد تضادهای طبقاتی، مرکزمحوری در تجمیع امکانات در پایتخت، تضعیف مولفههای هویتی و از همه شاخصتر، تضعیف عدالت اجتماعی و دیگر ثمرات اجراء سیاستها و برنامههای توسعۀ سرمایهداری در این سالها شده است، بهگونهای که تاسیس مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت را در حقیقت میتوان واکنشی به اجراء این سیاستها دانست. امروزه کمتر کسی در تمایز عینی و تبعات واقعیِ برنامههای سرمایهداری در ایران، نسبت به مسیری که انقلاب اسلامی منادی آن بود، تردید دارد.
نمونۀ دیگر و مرتبط با این بحث، معضلات مربوط به خودِ واژه و مفهوم «سرمایهداری» است که دکتر مسعود درخشان، در مقدمهای که بر کتاب «سرمایهداری» از جفری اینگام نوشته است، نشان داده که مفاهیم سرمایهدار یا سرمایه که در ادبیات فارسی پیش از دورۀ معاصر بهکار میرفتهاند، تا چه اندازه با مفاهیم رایج در «نظام سرمایهداری» در معنای غربیِ آن معارض است. «سعدیا سرمایهداران از خلل ترسند و ما/ گر بیاید بانگ دزد از کاروان آسودهایم». بهنظر درخشان، «بدیهی است که هیچ صاحبنظر اقتصادی با ملاحظۀ کلمۀ «سرمایهدار» در این ابیات نتیجه نمیگیرد که 700 یا 800 سال قبل نظام سرمایهداری در ایران حاکم بوده است» (درخشان،1398: 6). دکتر درخشان دربارۀ ضرورت این دقتهای مفهومی و تبعات ناگوار فقدان آن، متذکر میشود که «نگارنده بر این عقیده است که مفاهیم سرمایه، سرمایهدار و سرمایهداری بهصورتی که در زبان فارسی رایج است و در مکتوبات اقتصادی متعارف بهکار میرود، بهقدری نارسا است که نه میتوان از آنها در اثبات تعارض نظام سرمایهداری با نظام اقتصاد اسلامی استفاده کرد و نه میتوان نشان داد که این تعارض، غیر قابل دفاع است. سعی ما در این [مقدمه] بر این است که با مطرحکردنِ برخی ابهامات در مفاهیم سرمایه، سرمایهدار و سرمایهداری بتوانیم زمینۀ مناسبی فراهم کنیم که تعارض اقتصاد سرمایهداری را با اقتصاد اسلامی روشن شود و نظام تدبیر امور اقتصادی مسلمین از خطر التقاط با آموزههای سرمایهداری محفوظ بماند» (همان: 2).
5. این نمونهها و نمونههای مشابه نشان میدهد که به صرفِ تمایز در لفظ و در فقدان توجه به معنای و واقعیتِ عینیِ آنچه لفظ از آن حکایت میکند، به تعبیر عامتر، بیتوجهی به نسبت زبان و وجود، ما در معضلهای بهمراتب بدتر از معضلۀ هویت فرهنگی فعلی گرفتار خواهیم شد. از اینمنظر، بیتوجهی به رابطۀ لفظ و واژۀ فارسی با مابازاء عینی و واقعیِ غربی و خارجیِ آن در هستی، را شاید بتوان مصداقی از گرفتاری در جهل مرکب دانست، چراکه از این منظر، سالهای سال، بهگمان اینکه توسعۀ سرمایهداری، همان توصیف سعدی یا گذشتگان دیگرِ ما از سرمایه و پیشرفت و ترقی و تکامل و نظایر آنها است، مسیر جامعۀ ما را در مسیری قرار دادهایم که ناگهان، وضعیتِ واقعیِ سرمایهداری افسارگسیختهای را تجربه میکنیم. تحقق شبهسرمایهداریِ افسارگسیخته در ایرانِ امروز، بیش از آنکه در غرضِ شخصی این مسئول و آن مسئول قابل پیگیری باشد، ناشی از چنین غفلتهای مفهومی و معنایی است که در سالهای گذشته رخ داده و اکنون ثمراتِ آنرا در جهان واقعی با همۀ وجود درک میکنیم.
قسمت 3 از 3
شاید باید به آقای جلوداریان، مجری اخبار 2030 متذکر شد که تحول در لفظِ «کامیپوتر» و «کمپین» و «اینترنت» و «هلدینگ» و «پلتفرم» و «سیستم» و «کادر» و «کنسرسیوم» و «کارتابل» و «آی سی یو» و «کمپ» و نظایر آنها، تا وقتی هیچ تغییر قابل توجهی در واقعیت و وجودِ عینی آنها نسبت به جامعۀ مبدأ آنها که عمدتاً جامعۀ غربی است، صورت نگرفته باشد، نه تنها هیچ تغییری در هویت ملی و فرهنگیِ ما رقم نمیزند و مردم و جامعه نیز نمیپذیرند، بلکه شاید زمینه و انگیزۀ تلاش برای تغییر در مصداق خارجیِ آنها برای سازگاریِ واقعیتِ عینی آنها با زیستبومِ جامعۀ اسلامی-ایرانی نیز به فراموشی سپرده شود. هرچند لفظ، اهمیت بسیاری در زبان و فرهنگ دارد، اما آنچه هویت ملی و فرهنگیِ ما دچار خللِ و بحران کرده، نه فقط الفاظ بیگانه، بلکه واقعیتهای عینی و معانیِ حقیقیِ این الفاظ و گزارهها هستند. appartement مادامی که تحت تاثیر سبک معماری مدرن ساخته شود، آپارتمان است و با صرفِ تغییر لفظ، انسانِ ایرانی، احساس هویتی که در «کاشانۀ» متاثر از معماری اسلامی-ایرانی کسب میکرده را در آپارتمان بدست نمیآورد، مگر آنکه شرایط تحقق «کاشانه» فراهم شود و مطابقت میان لفظ و معنا و مصداق حقیقی صورت پذیرد.
منابع
درخشان، مسعود (1398) مقدمه بر کتاب سرمایهداری از جفری اینگام، ترجمۀ احسان خاندوزی و علیرضا اشرفی احمدآباد، انتشارات دانشگاه امام صادق (ع)
فارابی، ابونصر (1381) احصاءالعلوم، ترجمۀ حسین خدیوجم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
فارابی، ابونصر (1394) کتاب الحروف، ترجمۀ طیبۀ سیفی و سمیه ماستری فراهانی، تهران، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
فارابي، ابونصر (١٣٦١) انديشههاي اهل مدينۀ فاضله، ترجمه و تحشيه از سيدجعفر سجادي، تهران، کتابخانۀ طهوري، چاپ دوم.