هدایت شده از فلسفه علوم اجتماعی
ملاصدرا و هگل در مواجهه با امرنامعقول
اساسا انقلاب یعنی توجه به امر نامعقول برای ارتقاءش به سطح معقولیت. انقلاب وقتی رخ می دهد که اکنون انسان، امر خیر نیست و با امر خیر فاصله دارد.
لکن آنچه که انقلاب اسلامی را از انقلاب فرانسه متمایز می کند، هم در مسیر این تحول است و هم در نقطه دست یابی یعنی هدف.
چونکه در حمل دیالکتیکی و حمل حقیقت و رقیقت این ارتقاء رخ می دهد. لکن با دو مسیر و دو هدف متفاوت.
در هر دو، سه معنا وجود دارد: امری رفع میشود و امری حفظ و نهایتا تعالی و عبور رخ می دهد. و این حرکت تا نهایت امر که معقولیت است رخ می دهد. لکن در نحوه ی رفع و حفظ و جهت عبور متفاوت اند.
لذا دو نحوه ی متفاوت از نوع اخیر انسانی ممکن میشود.
از این روست که همانگونه که بعد از هگل، دولت ممکن میشود، در صدرا نیز به شرح ایضا. چون در هر دو فیلسوف نظام دانش فلسفه کامل شد.
هر دو فیلسوف، فیلسوف آشتی و عبور از انشقاقهای مختلف تاریخی اند.
لکن جهت تمایزشان در نحوه رفع و حفظ و عبور است.
لذا در انقلاب اسلامی نحوه ای جمعیافتگی شکل میگیرد که متفاوت از جمعیافتگی در ذیل انقلاب فرانسه است. متاسفانه جریان روشنفکری توان تحلیل و دیدن این تفاوت جمعیافتگی را ندارد.
امر نامعقول در سنت ایده آلیسم، توجه به شیء فی نفسه است. کتاب جناب استاد طالب زاده بدین خاطر در بحث گفتگو توفیق شایسته ای نتوانست به دست بیاورد، که نتوانست به مفهوم شیء فی نفسه توجه جدی داشته باشد. ای کاش ایشان درباب مفهوم شیء فی نفسه می ایستاد و گفتگو و معاصرت طرح می کرد.
ریتر شروع این مفهوم را دکارت می داند(البته این قسمت کتاب هنوز به فارسی ترجمه نشده است) و اظهار می کند که کانت معنای دوگانهی نوینی برای این مفهوم طرح کرد. فلاسفه بعد از کانت را می توان در نوع نسبتی که با شیء فی نفسه برقرار کردند، مورد تامل قرار داد.
@philosophyofsocialscience
خواندن این کتاب هم با جمع محدودی از دوستان، بعد از سه ترم به پایان رسید، هرچند حدود یک پنجم کتاب را به دلیل آنکه متفکرین مورد نقد میلبنک در ایران شناخته شده نبودند، نخواندیم.
افق هایی که میلبنک در این کتاب باز کرد، هرچند از حیث مبانی با نگاه اسلامیِ ما تفاوت دارد، اما از حیث نقد متفکرین غربی، قابل توجه است.
آگوستین گرایی و تلاش او برای روایتی تبارشناختی (هرچند به شدت متمایز از تبارشناسی نیچه) از امکان احیاء الاهیات در دورۀ فعلی از ویژگی های خاص این کتاب است.
صوت های ترم های اول و دوم را دوستان کانون اندیشه جوان و صوت های ترم سوم را دوست گرامی، آقای معین معروفی زحمت کشیدند و در جایی ضبط کردند.
@mojtamaona
هدایت شده از خبرگزاری فارس
رهبر انقلاب: حواسمان باشد مغرور نشویم و بگوییم قضایای اخیر تمام شد
🔹ما هم خودمان حواسمان باشد؛ ما هم مغرور نشویم، ما هم غفلت نکنیم، غافل نشویم، بگوییم خب تمام شد قضایا. از میدان عقب نرویم، در میدان باشیم. ما هم بدانیم که آن چیزی که ملت را نگه میدارد امید است و وحدت؛ اتحاد میان آحاد مردم. بله، سلایق مختلفی وجود دارد، اختلافات نظری در مسائل گوناگون وجود دارد اما دربارهی اسلام، دربارهی نظام، دربارهی انقلاب، وحدت نظر بین مردم هست، نگذاریم این وحدت نظر از بین برود.
🔹دشمن را دستکم نگیریم. دشمن هست. آن روزی که شما آنقدر قوی بشوید که دشمن مأیوس بشود آن روز میتوانید یک آسودگی و آسایش خاطری پیدا کنید باید سعی کنیم قوی بشویم. این تأکید و تکرار و اصرار این حقیر برای اینکه کشور باید قوی بشود به خاطر این است. باید دشمن را مأیوس کرد.
@Farsna
هدایت شده از پرفسور مسعود درخشان
بحرانِ کمبود گاز که با روند فعلی حداکثر از دو یا سه سال بعد در کشور آغاز خواهد شد حاصل سوء مدیریت چندین ساله آقای زنگنه و بی توجهی دولت های سازندگی، اصلاحات و بهار به این میدان فوق عظیم گازی از یک سو و بی تدبیری دولت امید بسته به دولت ها و شرکت های نفتی غربی از جمله توتال از سوی دیگر است. زمانی که بحران کمبود گاز آغاز شود مردم احتمالا خواهند گفت که حداقل در زمان دولت روحانی گاز و برق داشتیم!
باطلالسحر این مساله این است که آقای زنگنه میزان تولید گاز پارسجنوبی را از سال۱۴۰۰ تا ۱۴۲۰ رسما اعلام کند و به مردم توضیح دهد که چرا افت شدید تولید از این میدان را که از ده سال قبل قابل پیش بینی بود، از مردم پنهان کرده است؟
💠 @profderakhshan
نشست چهارم سلسله نشست های اطلس مصلحان. 22 دی 1401.mp3
26.01M
🎙صوت نشست چهارم از سلسله نشستهای "اطلس مصلحان"
🔰اصلاح چیست؟ مصلح کیست؟
با ارائه:
🔸 مهدی جمشیدی
🔸دکتر علیرضا بلیغ
🔸 دکتر محمدرضا قایمی نیک
📆 پنجشنبه 22 دی ۱۴۰۱
#جمهوریت
#پیشرفت
#اطلس_مصلحان
#مکتب_امام
#موسسه_فرهنگ_و_تمدن_توحیدی
—---—
🇮🇷 کلام انقلابی | مرکز مطالعات و گفتمان سازی مکتب امام ره
🔗http://eitaa.com/joinchat/1921384452C9bef678243
مجتمعنا
🎙صوت نشست چهارم از سلسله نشستهای "اطلس مصلحان" 🔰اصلاح چیست؟ مصلح کیست؟ با ارائه: 🔸 مهدی جمشیدی 🔸د
سید مصطفی مدرس مصلی از آن دست آدمهایی بود که هر ایدهای را در ذیل افق بلندش میتوانست جای دهد؛ نمادی از جمع کثرتها در ذیل وحدت و ظرفیت وحدتبخشی او به قدری بود که میتوانستی ساعتها از گفتگوی با او محظوظ شوی بیآنکه احساس تکرار یا ملامت کُنی.
این آخرینباری بود که سید بزرگوار، متواضعانه میزبان ما بود. شاید همین وسعت نظر او مهمترین ویژگی مصلحبودنش باشد.
او نه تنها دل در گرو امام (ره) و انقلاب و رهبری و آینده این مسیر داشت، بلکه زبان و قلم و شب و روزش وقف آن بود.
او در مسیر مشهد و در آستانه سالروز شهادت جدش، باب الحوائج، حضرت موسی کاظم (ع) از میان ما رفت؛ در حرم زیارت حضرت رضا (ع)، خبر رفتنش را شنیدم و رفتنش داغی جبران ناشدنی بر دل ما برجا گذاشت.
خداوند غریق رحمتش گرداند و به اطرافیانش صبر عنایت کند.
🔶کانون غرب شناسی و اندیشه اسلامی دانشگاه علوم اسلامی رضوی با مشارکت سازمان علمی و فرهنگی آستان قدس رضوی برگزار می کند؛
✅اولین سلسله نشست های انقلاب اسلامی و تحول در علوم اسلامی و انسانی
🔷با حضور اساتید برجسته حوزه و دانشگاه
⏱زمان: 6 تا 10 اسفند 1401
افتتاحیه ۶ اسفند ماه ساعت ۹ صبح
🕌مکان برگزاری: حرم مطهر رضوی، صحن امام حسن مجتبی علیه السلام، ساختمان شماره ۱ دانشگاه علوم اسلامی رضوی، سالن سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
لینک شرکت در جلسه: https://www.skyroom.online/ch/razavimaharat1400/gharbshenasi
#علوم_انسانی_اسلامی
#انقلاب_اسلامی
#دانشگاه_علوم_اسلامی_رضوی
با ما همراه باشید 👇
@razaviac
#اطلاعیه
⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️
🔶️ با توجه به تداخل کلاس اخلاق با برنامه نوبت صبح همایش انقلاب اسلامی و تحول علوم اسلامی و انسانی مختص دانشجویان جامعه شناسی و علوم اجتماعی، سخنرانی دکتر زاهد زاهدانی و دکتر قائمی نیک، به روز سه شنبه ۱۴۰۱/۱۲/۹ ساعت ۹:۳۰ موکول می شود.
کانون غرب شناسی و اندیشه اسلامی دانشگاه علوم اسلامی رضوی
@gharbshenasi_razavi
تاملی دربارۀ ریشههای بحران «سیاستگذاری» در ایران
آیا «قدرتِ» مستتر در خطومشیهای سیاستگذاری، معنایی اسلامی-ایرانی دارد؟
[قسمت اول]
1. معمولاً میان سیاست (politics) و سیاستگذاری (policy making) قائل به تمایز میشوند. یکی از وجوه تمایز این دو مفهوم، آن است که سیاست ناظر به اعمال قدرت «مستقیم» معمولاً از بالا به پایین است، در حالیکه سیاستگذاری ناظر به خطومشیگذاری و ادارۀ امور از طریق این خطومشیهای غیر مستقیم است. با اینحال بهنظر میرسد اگر سیاستگذاری را در استمرار تحولات علوم اجتماعی پس از جنگ جهانی دوم مدنظر قرار دهیم، روشن خواهد شد که در سیاستگذاری نیز معنایی دیگر از قدرت که میتوان توضیح دقیق آنرا در آثار فوکو دنبال کرد، وجود دارد. در سیاستگذاری، قدرت از طریق نظم اشیاء شکل میگیرد و خطومشیها فارغ از ملاحظات قدرت نیستند. فوکو این مسئله را بهتصریح در گفتگویی با نوآم چامسکی، در دانشگاه آیندهوون هلند (1971) مورد توجه قرار میدهد؛
«دستکم در جوامع اروپایی مرسوم است که قدرت در انحصار دولت باشد و به نام حاکمیت، قدرتش را از طریق نهادهایی مشخص عملیاتی کند؛ نهادهایی همچون دستگاه اداری، پلیس و ارتش. نهادیهایی که کارشان انتقال قدرت دولت، اجرای آن و مجازات نافرمانان است. اما به باور من قدرت سیاسی، نهادهای کارگزار دیگری نیز دارد که به ظاهر اینگونه پنداشته میشوند که هیچ وجه اشتراکی با قدرت سیاسی ندارند؛ نهادهایی که بهنظر میرسد مستقل هستند اما در حقیقت مستقل نیستند. ما همه میدانیم که دانشگاه و بهطور کلی همۀ نظام آموزشی که ظاهراً قرار است فقط دانش را گسترش دهند در حقیقت درست شدهاند تا قدرت را در دستان یک طبقۀ اجتماعی خاص نگه دارند و دیگر طبقات اجتماعی را از دستیابی به این قدرت محروم سازند. برای نمونه روانشناسی و تشکلات قضایی و بسیاری از نهادهای دیگر ابزاری است برای وارد آوردن قدرت سیاسی روی یک گروه اجتماعی خاص. به نظر من بنیاد کنش سیاسی در جوامعی چون جامعۀ ما، انتقاد از کارکرد نهادهایی است که بهظاهر هم «بیطرفند و هم مستقل». چون خشونت سیاسی همیشه با استتار در این نهادها و پادوکردن آنها پیادهسازی شده است با نقادی و حمله به این نهادها، خشونت سیاسی بینقاب شده و میتوان با آن مبارزه کرد. اگر میخواهیم چشمانداز روشنی از جامعۀ آیندهمان و ساختارش داشته باشیم، چنانکه با یکایک راههای اعمال قدرت سیاسی در جامعهمان به شکل موشکافانه برخورد نکنیم آنگاه خطر بازساخت آنها را پذیرفتهایم».
این توضیح فوکو دربارۀ ساختارهای بهظاهر بیطرف، اما در واقع پادویِ قدرت سیاسی، بهخوبی نشان میدهد که سیاستگذاری و خطومشیگذاری و حتی تنظیمگریِ دولت در نهادهای اجتماعی بیطرفانه نیست.
2. همانطور که میدانیم قدرت سیاسی در شکل کلاسیکش که عمدتاً در دولت تبلور مییابد، در جهان غرب عمدتاً توسط جامعۀ مدنی و احزاب سیاسیاش کنترل میشد. با این حساب پرسش اصلی آن است که در سیاستگذاری، ابزار کنترل قدرت سیاسی در کجاست؟ اگر در سیاستگذاری، دستگاه سیاستگذاری، قدرت را بهتعبیر فوکو، بهشکل استتارشده در نهادهای ظاهراً بیطرف اِعمال میکند، چه قلمرویی میتواند سیاستگذار را مورد مراقبت قرار دهد؟ برای پاسخ به این پرسش نیز میتوان به تاملات فوکو دربارۀ تبارشناسی توجه کرد. فهم فوکو از روابط قدرت در نهادهایی که قدرت را استتار میکنند، متوقف بر فهم او از روابط قدرت در تبارشناسی تاریخی است که از نیچه و ارادۀ معطوف به قدرت او وام گرفته است. در تبارشناسی، این تاریخ و تحولات تاریخی است که آشکارکنندۀ قدرت پنهان در پسِ چنین نهادها یا گفتارهای بهظاهر بیطرف است. به همین جهت میتواند نتیجه گرفت که در خطومشیگذاری، مطالعات تاریخی و اجتماعی بهمثابه قلمرویی عمل میکنند که قدرت سیاسیِ استتارشدۀ سیاستگذار را کنترل میکنند. سیاستگذاری لاجرم مجبور است که در اِعمال قدرت سیاسی خود، نه تنها مطالعات اجتماعی بلکه مطالعات تاریخی و هویتی را مدنظر داشته باشد؛ هرگونه خطومشیگذاری سیاستگذارانه بایستی ناظر به اقناع اجتماعی و تاریخی باشد.
3. اما سیاستگذاری در ایران چرا گرفتار بحران شده است؟ همانطور که اشاره شد، سیاستگذاری مبتنی بر توضیحی از «قدرت» است که بهمثابه نظم اشیاء و امور متبلور میشود. این قدرت، بهتعبیر فوکو، «مستتر» در نظم امور مختلف است. با اینحال این معنا از قدرت، در یک تطور تاریخی که در ذیل نظم سکولار شکل گرفته، سامان یافته است، در حالیکه نظم امور جامعۀ ایرانی، مخصوصاً در موضوعاتی دینی نظیر زیارت، مناسک دینی یا حتی علم و فرهنگ هنوز متاثر از نگاه قدسی و دینی است. از این منظر، اگر بخواهیم سر رشتۀ بحث از قدرت را در سنت اسلامی بجوییم، در مباحث حکمت اسلامی ناظر به صفت قدیر در خداوند و نسبت قدرت الهی با قدرت و اختیار انسانی است.
تاملی دربارۀ ریشههای بحران «سیاستگذاری» در ایران
آیا «قدرتِ» مستتر در خطومشیهای سیاستگذاری، معنایی اسلامی-ایرانی دارند؟
[قسمت دوم]
به این معنا، قدرت، معنایی خنثی و بیطرف نیست که بتوان با توسل به هر معنایی از آن، خواه سکولار و خواه غیر سکولار، در سیاستگذاری به کار گرفت. به همین جهت اگر بپذیریم که سیاستگذاری در جهان سکولار غربی، مقید به مطالعات اجتماعی-تاریخی است، در جهان اسلامی-ایرانی نیز حداقل بایستی مقید به مطالعات اجتماعی-تاریخی باشد که متناسب با این فرهنگ و آموزههای آن است. در جهانِ اسلامی-ایرانی همواره معنای اسلامی و دینی از قدرت رایج بوده و در طول این تاریخ، متکلمین و حکما افعال اختیاری انسان را که منشاء قدرت اوست، در ارتباط با علم و قدرت الهی توضیح میدادند. در ذیل این توضیح، افعال اختیاری مسلمین، شکلی دینی و اسلامی مییافته و جامعه و تاریخ اسلامی-ایرانی همواره در ذیل چنین افعال اختیاری عمل میکرده است؛ با این نگاه است که افعال اختیاری مسلمین، اگر در راستای اراده و قدرت الهی شکل میگرفته، منشاء عدالت بوده و اگر در مخالفت با آن، منجر به اِعمال قدرت میشده است، معطوف به ظلم و ستم تلقی میشده و اطلاق صفت ظالم یا عادل بر هر حاکم یا حکومتی، از این منبع معرفتی سرچشمه میگرفته است. حال اگر سیاستگذاری نیز متضمن معنایی از قدرت «مستتر» در نهادها باشد، طبیعی است که در ذیل نگاه دینی، بایستی متضمن معنای عدالت و ظلم باشد که در نسبتی با تعریف دینی و اسلامی از قدرت معنا مییابد.
4. بیتوجهی به این معنای از قدرت و وارداتیبودنِ سازوکارهای نظری یا عملیِ سیاستگذاری در ایران در دورۀ معاصر، اعم از قلمروهای علم و فرهنگ و زیارت و مناسک دینی و اقتصاد و محیطزیست و نظایر آنها بیتردید ناشی از بیتوجهی به اقتضائات اینچنینی سیاستگذاری در جامعۀ اسلامی-ایرانی نیست. بحران سیاستگذاری در ایران، برخاسته از دو غفلت دوأمان است: اول، وارداتیبودن آن بهشکلی است که حتی مطالعات تاریخی-اجتماعیِ سکولار غربی را نیز رعایت نکرده و به شکلی ارتکازی و وابسته به صلاحدید شخصی سیاستگذار است؛ بحران سیاستگذاری در بعضی از بخشها بهقدری است که سیاستگذار، بیهیچ نیازی به پژوهش میدانی و تاریخی و بیاعتنا به اقناع مخاطب، خطومشیها را بر اساس ارتکازات شخصی وضع و جعل میکند و در مقام پاسخگویی، خطاها را به نهادهای دیگر فرا میافکند. غفلت دوم، غفلتی ناظر به اقتضاء سیاستگذاری و مطالعات اجتماعی-تاریخی متناسب با زیستبوم جامعۀ اسلامی-ایرانی و تاریخ و هویت آن است. این نوع غفلت مخصوصاً در سیاستگذاری و خطومشیهای ناظر به حوزههای دینیتر نظیر زیارت و عزاداریها و مناسک و نظایر آنها بیشتر خودش را نشان میدهد. اولین گام در راه رهایی از این دو غفلت ویرانگر و بحرانزا، تامل دربارۀ معنا و مفهوم «قدرت» در سیاستگذاری است.
@mojtamaona