eitaa logo
مخاطب خاص
1.5هزار دنبال‌کننده
461 عکس
586 ویدیو
3 فایل
کانال رسمے برنامه‌ تلویزیونی مخاطب‌خاص شب‌های جمعه | ساعت۲۳ | شبکه‌سه | کربلا پیامک 20000356 . پیامک: ۳۰۰۰۱۴۴۴ . پیامگیر صوتے: ۴۲۸۸۷۷۷۷- ۰۲۱.
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5812292831229772646.mp3
937.1K
ــــــــــــــــــ
⚜سه بند شور حماسی و طوفانی : بند اول: ام البنین ای مادر عباس نقش نگین ای مادر عباس مثه یلت فرزندی نیومد روی زمین ای مادر عباس مادر عباسی و پهلوان میسازی به جوونات بی بی ام البنین مینازی حساسیو احساسی توی ادب مقیاسی شأن تو بانو بالاست چون مادر عباسی ام البنین شه بانو بند دوم: ام البنین ای همسر علی ام البنین یل آور علی شیر نرت تو کربلا بوده ام البنین یک لشکر علی حیدر کربلا شده علمدار تو پای زینب مونده همیشه سردار تو کراره و سالاره پیروز هر پیکاره دست علم گیرش رو پای حسین میزاره اب الادب ابوفاضل بند سوم: ام الادب مشکل گشاییو ام الادب خیر النساییو تو دستشه عباس تو علم ام الادب صاحب لواییو حلال مشکلها رفته به مادر سقا بس ک با ادب بوده پیش اباعبدالله یه بارم نشد بگه داداش همیشه میگفت سرور و مولای من امر بفرما آقا تو معرکه غوغا کرد علقمه رو زیبا کرد تو نهضت عاشورا او غیرتو معنا کرد اباالادب ابو فاضل 🖊شعروسبک:
✍✍✍بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌸🍃🌺🍃🌼🍃 داستان کوتاه امشب میگم خدمت مؤمنان خدا نوح نبی سلام الله انقدر سنگ بهش می‌زنند لای سنگهای دفن میشد روایات میگه تپه ای سنگ گرفتار میشد شب که میشد جبرئیل امین می‌آمد پایین سنگها رو کنار میزد بدن زخمی نوح نبی رو از لابه لای سنگها میکشید بیرون😔 هر کاری کرد مردم هدایت نشدن با سنگ میزدن به یارانش اندکش گفت میرم نزد خدا شکایت میکنم امد در خانه خداااااااااایا مگه من پیامبرت نیستم خدا فرمود چرا منو اذیت کردن ادم نمیشن عذابت نازل کن خدا فرمود نوح نبی برو یه هسته خرما بکار اب بده نخل شد تنوع مند شد خرما داد بیا یعنی چهل سال دیگه نوح نبی امد پیش یارانش گفتن نوح نبی کی عذاب میاد گفت خدا اینجوری گفته گفت برو خودت و با اون خدات لا اله الا الله تو دروغ میگی نصف یارانش رفتن چهل سال بعد آمد گفت خدایا اینها آدم نشدن گفت یه هسته خرما دیگه بکار امام صادق علیه السلام میگه سیزده بار امد و رفت یعنی نزدیک 520 بیست سال نوح نبی میامد خدا میگفت هسته خرما بکار اب بده تا خرما تنوع مند بشه تا خرما بده بزرگ بشه تا نوح نبی نفرین نکنه بعد 520 سال خدا دید نه اسرار داره میخواد عذاب نازل بشه عذاب نازل کرد همه غرق شدن یه چیزی اضافه کنم زن نوح نبی و پسرش خیلی اذیتش کردن وقتی نوح نبی صحبت میکرد زنش میامد پشت سر نوح نبی اشاره میکرد عقل نداره مسخرش میکرد پشت سرش اما نوح نبی به پدر زنش فحش نداد به مادر زنش فحش نداد هی میگفت خدا هدایت تون کنه مواظب دهنتون باشید لجام داشته باشه یعنی هر چی دهنت تون امد نگین نوح نبی سلام الله علیه کوزه ساز بود خدا یه ملک شبیه انسان فرستاد در دکان نوح نبی سلام الله گفت نوح نبی اون کوزه چنده گفت چهل درهم گفت بیا این چهل درهم کوزه رو بده گرفت جلو نوح نبی کوزه ولش کرد کوزه خورد زمین شکست تا نوح نبی امد اعتراض کنه چی بگه پولش داده جنس گرفته شکسته گفت نوح نبی اون کوزه چنده گفت اونو سه روز زحمت کشیدم 50 دینار گفت اونو بده گرفت پولش داد آوردش جلو نوح نبی ولش کرد اونم شکست گفت نوح نبی اون کوزه چنده گفت اون شصت درهم هست گفت اونم بده داد پولش داد به نوح نبی سومی کوزه هم جلو روش انداخت شکست گفت اقا درسته پول میدی کوزه میشکنی اما جلو من نشگن من کلی زحمت کشیدم عرق ریختم تا درستش کردم میخوای بشکنی برو جای بشکن من نبینم ملک خودش لو داد گفت من کی هستم گفت خدا سلام میرسونه میگه سه تا کوزه ازت شکستم صدات در آمد سه تا کوزه که نه عاطفه داشتن😔 نه احساس داشتن😔 نه امید داشتن😔 خاک بودن جلوت شکستن جیگرت سوخت چطور دلت آمد بندهای منو نفرین کردی😔 و من غرغشون کردم😔 یه مثال خودمونی بزنم چرا مادر برای بچه خودش میمیره اما برای بچه همسایه نمیمیره چرا چون مادر فکر میکنه بچه رو خودش خلق کرده اینقدر که مادر بچه اش دوست داره میلیاردها بار خدا بنده اش دوست داره 😔 ای خدا اینها که غرق شدن همه بت پرست بودن پیامبرت و اذیت کردن آزارش دادن دلت سوخت براشون ما پیامبرات دوست داریم دست به سویت داراز میکنیم دست رد به سینه نمون نزن😭😭😭😭😭😭 الهم عجل لولیک الفرج خسته نباشید
بینندگان ‌‌‌برنامه مخاطب‌‌خاص‌ می‌توانید، با ارسال ‌تصویر بالا برای ‌دوستان ‌‌و آن در ‌در فضای‌ مجازی،‌ حامی‌معنوی ما باشید
49.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زهرا، به خاک کرب‌وبلای تو پا گذاشت یعنی بهشت... زیر قدم‌های مادر است! .
31.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«تمام داستان خلقت» این دست‌ها... هیچ فرقی ندارن با بقیه‌ی دست‌ها! کار خاصی نکردن! و این فقط و فقط شمایی... که با نگاهت... تک‌تک این دست‌ها رو... از بین آدما انتخاب کردی
🍃🥀 علیه السلام از خیزران، از تشتِ زر، از لب بخوانید هنگامِ مرگم، روضه‌ی زینب بخوانید از آن تنِ خونین، که بی‌سر، در بیابان پامال شد، زیرِ سمِ مرکب، بخوانید آن‌دم که محتاجم به اربابِ دو عالَم از رحمتِ بی‌حد و حصرِ رب بخوانید هم از قتالِ روزِ عاشورا بگویید هم از غریبان، از غمِ آن شب، ‌بخوانید هنگامِ مرگم، بر سرم، منت گذارید قدری برایم روضه‌ی زینب بخوانید شاعر:
🏴🌿🌿🏴🌿🌿🏴 امشب اربابم حسین تشنه بی مادر شده بانی روضه به تنهایی خود حیدر شده کربلا در این شب جمعه چه غوغایی شده با حضور فاطمه کرببلا محشر شده مادرش در زیر خاک و دخترش بی معجر است داغ تشییع شبانه قاتل دختر شده مادرم شد بی حرم، باشد برادر بی کفن داغ این تشییع‌ها هم قاتل دختر شده
‌راستی حکایت این شب های جمعه چیست🥀 که بند بند دلم پاره می‌شود در یاد تو🥀 شهر پیش چشمم قفس می‌شود تنگ و تاریک🥀 به هم پیچیده و سرد🥀 من اینجا میان این همه هیاهو و ماشین و دود و صدا 🥀 کجا پیدایت کنم!.......🥀 دلم طلایی گنبدت را می‌خواهد🥀 بشنو از میان این همه فاصله🥀 صدای دلتنگی ام را.... سلام نازنینْ اربابم...............🥀 🌾🌾🍁🌾🌾🍁🌾🌾
🌾✨ علیه السلام دلخوشی هایِ کم ِ دور و برت را بردند از دلِ باغ تمام ثمرت را بردند بر زمین خورد و همان لحظه زمینگیر شدی تیرها خوش قد و بالا پسرت را بردند علَم افتاد و تنِ علقمه را خون برداشت کمرت خم شد و قرص ِ قمرت را بردند  دست شش ماهه تکان خورد میان دستت تا که با تیرِ سه پر، بال و پرت را بردند پایِ گودال؛ به پیشانی تو سنگ زدند عمرسعد(لع) تشر زد! سپرت را بردند ضرب شمشیر به فرق سرت آسیب رساند تا در آن همهمه نام پدرت را بردند رو به زینب(س) به تنت پیرهنت شد پاره پایکوبان به سرِ نیزه «سرت» را بردند رفتی و حالِ حرم لطمه زنان ریخت به هم تا که با مشعلِ آتش خبرت را بردند شک ندارم دَله دزدانِ حرامی حتی خیمهٔ سوخته و شعله ورت را بردند حرمله(لع)شمر(لع)سنان(لع)بر شتری بی محمل خواهرت، جانِ دلت، همسفرت را بردند! شاعر:
‍ ❣﷽❣ 🔲‍ ‍ س ✨یادته اون لحظۀ آخر بابات ✨گفت به جز،بچه‌های فاطمه ✨باقی برن، اما تو عبّاس بمون ✨یادته؟ ،من خوبِ خوب یادمه *ام البنین داره با پسر صحبت میکنه.... یادته به همه گفت برن بیرون؛عباس بمونه...* ✨یادته اون لحظۀ آخر بابات ✨گفت به جز،بچه‌های فاطمه ✨باقی برن، اما تو عبّاس بمون ✨یادته؟ ،من خوبِ خوب یادمه ✨مُزد کنیزی‌هام بود ✨فاطمه شد مادرت *آخه میگن علقمه مادرِ عباس اومد، اما زهرا بود...زهرا اومد بغل باز کرد گفت:پسرم... ✨علقمه بوی گل یاس میاد ✨صدایِ مادر عباس میاد ✨مُزد کنیزی‌هام بود ✨فاطمه شد مادرت ✨چه افتخاری کردم ✨شاید نشه باورت ✨فخرم این بود، می‌گفتن ✨بچّه‌های علی بِت برادر ✨مادر هستم،برای،اونکه ✨زهرا براش بوده مادر ✨واویلا....واویلا... *قربونت برم با چه افتخاری بچه هاتو فرستادی کربلا... تو هم اگر زرنگ باشی همین امشب اربعینتو میگیری و میری کربلا....* 💥کنار قدم هایِ جابر 💥سوی نینوا رهسپاریم 💥ستون های این جاده را ما 💥به شوق حرم میشماریم 💥 شبیه رباب و سکینه 💥برای شما بی قراریم 💥از این سختی و دوری راه 💥به شوق تو باکی نداریم 💥فدایی زینب،پر ازشوق و عشقیم 💥اگرکه خدا خواست،بزودی دمشقیم لبیکَ یابن الحیدر .. ⬅️*اونجایی که گفتم «شبیه رباب و سکینه،برای شما بی قراریم» یکی از بی قراریای سکینه رو بگم .... بی بی جان ام البنین ! مقاتل نوشتن امام حسین به هزار زحمت از کنار علقمه بلند شد .... تنها برگشت ... ⏺آخه سعی کرد این بدنُ جمع کنه ... نشد .... عباس لحظه های آخر صدا زد : «یا اَخی ماتُرید منّی» میخوای با من چه کنی ؟ منو به خیمه ها نبر .... میدونید امام حسین چه جوری برگشت؟ «و رَجَعَ الحسَین منکَسِراً، حزیناً، باکیاً....» دیدند آقا داره برمیگرده سمت خیمه ها .... کمرش خم شده .... داره گریه ... ⬅️«یُکَفکِفُ دُموعَه بِکُمِّه...» هی با آستین اشکاشُ پاک میکنه ... زن ها اومدن دورشو گرفتن .... سکینه آمد یه سوال کرد .... «وَ سألَتهُ عَن عَمِّها ...» بابا عمو کجاست؟ 🔰«فَاَخبَرَها بِقَتلِه...» دخترم! دستای عموتو بریدن .... دخترم تیر به چشماش زدن .... دخترم! تیر به مشکش زدن .... دخترم ! با عمود آهن به سرش زدن .... (چی فکر کردی؟! اگر در مقاتل معتبر ندیده بودم نمیگفتم ....) پاشو قطع کردن .... (میدونید چی شد؟) میگه زن ها شروع کردن بلند بلند گریه کردن .... (خب این طبیعیه ... اشکالی هم نداره ... زن ها دلشون رقیقه .... اما نوشته) ⚜«وَ بَکَی الحُسَین مَعَهُنَّ ....» لشکر دشمن نگاه کرد .... دید امام حسین بین زن ها ایستاده داره بلند بلند گریه میکنه ....حسین.....* وقتی گرفت دستتو اون روز بابات، یادته؟، گریه‌ ش گرفت آسمون گفت که حسینم رو سپردم به تو،بعد از این،جون تو و جون اون حالا بگو کو حسین؟، زینب برا چی تنهاست؟ *عباس! قرارمون این نبود....قرار نبود زینب تنها برگرده....* حالا بگو کو حسین؟،زینب برا چی تنهاست؟ به دختر پیمبر، بگم عزیزش کجاست؟ کاش نپرسه،پیمبر، پس کجاست روشنیِ دو دیده ا‌م؟ کاشکی حیدر، نخواد که، بِش بگم تو مدینه چی دیدم؟ واویلا....واویلا.... 🌹
❣﷽❣ ⚫️ س ⚫️ س بر مادر با وفــای ســـــقا صلوات رخسارِ مه و ستاره ها را صلوات آن چار شهید و مادر پاک سرشت بر گلشــــن و باغبانِ والا صلوات ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ می خورد آب ز چشمان تو صد رود فرات چشمه اشک تو بی بی شده است آب حیات کربلا تاز بقیع و ز بقیع تا ز خدا بر تو ای ام بنین مادر روضه صلوات ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ دارایی من محبت آل عباست ذکر لب من ناد علیّ و زهراست دل گشته اگر شهر ابالفضل آباد بی شک اثر دعای امّ الشّهداست شاعر: ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ ای مادر چار آفتاب ادرکنی زهرای سرای بوتراب ادرکنی ما دست به دامان توایم ای بانو یا فاطمه ی بنی کلاف ادرکنی. ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ ای مادر عباس فدای پسرت ای همسر خورشید فدای قمرت ای ام بنین مادر مردان نبرد عالم به فدای چار نور بصرت ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ تا ستون عرش را عباس محکم می کند کوه هم نزد ابالفضل کمر خم می کند هر کجا که روضه ی عباس غوغا می کند چایی این روضه را " البنین"دم می کند ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ گوهر دریای احساسی تو یا ام البنین میهمان گلشن یاسی تو یا ام البنین همدم اولاد زهرایی و همراه علی فخرت این بس ، ام عباسی تو یا ام البنین ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ گر چه عباس شما هیبت محشر دارد در شجاعت جگرِ حضرت حیدر دارد لیکن اوجِ ادب و خُلقِ وفاداری خویش همه از ام بنین حضرت مادر دارد شاعر: ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ قدم اگر خمید ، فدای سر حسین جانم به لب رسید ، فدای سر حسین ام البنین سابق این شهر عاقبت شد مادر شهید ، فدای سر حسین ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ مرثیه ی سرخِ جگرش را می خواند می گفت حسین و پسرش را می خواند تنها وسط حجره به صورت می زد تا روضه ی مشکِ قمرش را می خواند ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ گر چه فرزند شما قلبِ دلاور دارد در شجاعت جگرِ حضرت حیدر دارد لیکن اوجِ ادب و خُلقِ وفاداری خویش همه از ام بنین حضرت مادر دارد ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ الا مادر که روحی پاک داری چرا احوال غربت ناک داری نبینم بی پسرهایت تو تنها میان حجره سر بر خاک داری ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ اگر که یوسفم را می دریدند و عباس مرا در خون کشیدند فقط پاسخ بده این جمله ام را حسینم را چگونه سر بریدند؟ ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ الا مردم مرا مادر ندانید مرا با غصه ها تنها گذارید منی که یک پسر دارم، ندارم مرا ام البنین دیگر نخوانید ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ پيش رخسارم اگر خورشيد مهتاب من است مادرم ام البنين، حیدر چو ارباب من است آب شد شرمنده ام، منهم شدم شرمنده چون کهکشان شیری شش ماهه بی تاب من است ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ امشب عزا گرفته‌ي غوغاي مادرم. هستم خموش و گوش به آواي مادرم گر منصبم چنين شده «سقاي تشنه لب» مرهون لطفِ هُرمِ دعاهاي مادرم ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ عباس اگر نامش حماسه آفرین است چون از بهشتِ دامنِ امّ البنین است هم کفوِ مولا بعدِ زهرا غیرِ او کیست آن مادرِ عباس شاهِ مَه جبین است! ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ س پیش تو تَعظیم کَردهِ آسمان ها و زمین الدَخیل اُم البَنین ... مادری کَردی تو بَر نَسلِ امیرالمُومنین الدَخیل اُم البَنین ... باتو می شُد عطرُ بویِ فاطمه(س) اِحساس کرد الدَخیل اُم البَنین ... عِصمتِ دامان تو عَباس(ع) را عَباس(ع) کرد الدَخیل اُم البَنین ... ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀▪️🥀 شب جمعه: شب جمعه است چرا بستر مادر خالی است؟ یعنی امشب وسط کرببلا جنجالی است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی_آنلاین_شب_های_جمعه_سیدمهدی_حسینی.mp3
9.77M
زیارتی امام حسین علیه السلام 🍃▪️شبای جمعه شب وصاله 🍃▪️چیکار کنه نوکری که بی پر و باله 🌾 الله علیک یا اباعبدالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعام کن ...🍂 شب‌جمعه‌ها که میری کربلا🍂 🏴 حضرت زهراسلام الله علیها الله علیک یااباعبدالله
🕊﷽🕊 ⚫️ 🔘 2 ‍ 💥برتو ای ام البنین مادر روضه صلوات 💥بر مادر با وفــای ســـــقا صلوات 💥رخسارِ مه و ستاره ها را صلوات 💥آن چهار شهید و مادر پاک سرشت 💥بر گلشــــن و باغبانِ والا صلوات ااحاط‌بهی‌علمک 🔹باغ گل یاس سلام علیک 🔹مادر عباس سلام علیک 🔹سایه نشین حرم آفتاب 🔹غرق شده در کرم آفتاب 🔹فاطمهٔ دوم حیدر شدی 🔹مادر یک ماه و سه اختر شدی 🔹قدر تو گوی شرف و ناس برد 🔹ارث ادب را زتو عباس برد ⬅️نام مادر ادب نام مادر اباالفضله.. آی حاجت دارا..مریض دارا..آی جوون دارا.. تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی.. دامن مادر ابالفضل رو بگیر.. دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائجه.. درسته بی دست کربلاست. اما دست عالمی رو گرفته.. آقا خودش ناامید شد نمیزاره کسی نا امید از در خونش برگرده.. مادرش هم همینطوره.. اینا از خانواده کرمند.. از خانواده لطف و احسانند.. هر کی بیاد در خونشون دست خالی برش نمیگردونند.. ⬅️فقیری هرسال یه شب می اومد مدینه..در خانه ابالفضل..خرجی یک سالش رو از دست ابالفضل میگرفت و میرفت.. یه سال اومد مدینه درِ خانهٔ ام البنینو زد.. کنیز درو بازکرد..پرسید با کی کار داری..فقیر گفت برو به مولا و آقات بگو بیاد.. من با یه آقایی کار دارم اسمش رو نمیدونم.. ولی هرسال میام خرجی یکسالمو میگیرم و میرَم.. (گفت نشونی بده ببینم آقات کیه؟) مرد فقیر گفت:اسمشو نمیدونم ولی آقای رشیدی بود..بلند بالا.. خیلی زیبا..خیلی مهربان.. ⏪کنیز برگشت منزل مادر ابالفضل بی‌بی پرسید کی بود پشت در؟ صدا زد خانم جان فقیری بود که هر سال می اومد خرجی سالشو از آقام عباس میگرفت.. خانم جان حالا که آقام نیست..شروع کرد گریه کردن.. یه وقت ام البنین صدا زد حالا که عباسم نیست.. منه مادرش هستم.. نمیزارم کسی از در خونه ابالفضلم نا امید برگرده.. عباسم ناراحت میشه.. بی بی فرمودند هر چی زیورالات تو خونه است بیارین بدین دست فقیر.. 🔘تا همه رو دست فقیر دادند یه وقت دیدن ناراحت سرشو به دیوار گذاشت.. (چرا ناراحتی بگیرو برو) صدا زد من به بهانه دیدن آقام می اومدم گدایی در این خونه.. من عاشق عباسم.. (من برای پول نیومدم) اومدم دست و بازوی آقام ابالفضل رو ببوسم.. یه لحظه بگین آقام. خودش بیاد.. یه وقت نگاه کرد دید صدای شیون زنها بلند شد.. (چی شده) (چرا گریه میکنید؟) امان امان خانم صدا زد آی مرد دیر اومدی.. کربلا دستای ابالفضلمو از بدن جدا کردند.. آخ عمود آهن به فرقش زدند.. تیر به چشم نازنین پسرم زدند.. آخ تو کربلا شهیدش کردند. داغشو به دل حسین گذاشتند.. ⬅️روز اولی که خانم ام البنین واردِ خانه ی امیرالمومنین شد.. مرحوم ربانی خلخالی تو (ستاره درخشان مدینه) مینویسه میگه اُمُّ البنین رسید مقابل در خانهٔ امیرالمومنین داخل نشد.. به اُمِّ سلمه فرمود: ام سلمه من شرط دارم.. وارد نمیشم.. (همه تعجب کردند، گفتن، این خانمی که روز اول زندگیشه چه شرطی داره) ❇️صدا زد اول بگید خانمم زینب بیاد.. همه تعجب کردند.. میخواد چه کنه این  مادر.. خانم زینب آمد در آستانه ی در.. به نقل تاریخ دختر هفت، هشت  ساله.. تاریخ مینویسه روزی که ام البنین واردخانهٔ امیرالمومنین شد حسنین بیمار بودند.. بودند تب داشتند میگن..خانم ام البنین ایستاددم در.. خانم زینب تو آستانه ی دَره.. میدونی این مادر چه کرد.. از همان روز اول، یکمرتبه دیدن ام البنین خودشو انداخت روی پاهای خانم زینب..خانم جان من نیومدم اینجا برات مادری کنم.. خانم جان من نیومدم جای مادرت زهرا رو بگیرم.. فقط اومدم یه جمله بگم.. اومدم اجازه بدی تا آخرِ عُمر کنیزیوخدمت این خونه رو بکنم.. من اومدم کنیزت باشم خانم جان.. 💔آخ.. بمیرم برا دردای دل ام البنین.. با چه سوزی ناله میکرد گریه میکرد.. دوست و دشمن بحال ام البنین گریه میکردند.. میومد بقیع.. چهار تا صورت قبر درست میکرد.. ناله میکرد گریه میکرد. ولی فقط میگفت حسین.. حسین.. حسین.. 🔆 گفتن ام البنین تو چهار تا پسرت شهید شدن چرا فقط میگی حسین.. می گفت دو تا علت داره.. 🍁اول اینکه پسرای من مادر دارند.. اما حسینم مادر نداره.. 🍁 ثانیا شنیدم اون لحظه آخر حضرت زهرا اومد سر پسرمو به دامن گرفت.. براش مادری کرد.. صداش زد پسرم.. حالا می خوام جبران کنم.. به عوض زهرا برا پسرش مادری کنم.. 💔 حسین جان ای آبروی دو عالم 💔 نگین سلیمان به حلقه ی خاتم 💔 ز زخم تنت روی ریگ بیابان 💔 به اشک دل و سوز و آه یتیمان 💔 تنت بی سر مانده در دل صحرا 💔 سرت هر دم روی نیزه اعدا 💔 کند گریه خواهر تو به هر شب 💔 تو ای سوره ی پاره در بر زینب 🦋الهی به نا امیدی ابالفضل دستتو بیار بالا حاجتت رو مد نظر بگیر.. سه مرتبه ناله بزن یاابوالفضل 3
هر شب جمعه که دلتنگ زیارت میشوم  میروم در گوشه ای غرق عبادت میشوم  یا سلامی میدهم از بام خانه بر حرم چون کبوتر راهیه صحن و سرایت میشوم  با دوبال حسرتم پر میكشم تا شهر عشق تا که مهمان تو و گنبد طلایت میشوم من کبوتر نیستم هستم کلاغی رو سیاه گر بخواهی ام, غلام رو سیاهت میشوم مثل جون و مثل عابس, مثل مسلم, مثل حر گر دهی رخصت مرا, من هم فدایت میشوم گر برات کربلایم را به دستانم دهی جان زهرا تا قیامت وامدارت میشوم چون قسم دادم تو را بر نام زهرا, مادرت مطمئناً شامل لطف و عطایت میشوم 🥀 🍂 ▪️ ‌‌‌‌✍ مجتبی یامینی
بسم الله الرحمن الرحيم السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله السلام علیکِ یــا عــزیــزةالــزهـــراء السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور الســَّواطع یا فــاطـــمـــة بــنــت حـــِزام الکـِلابیه المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته. 🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک 🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک امشب از همینجا... سلام بدیم به بی بی ام البنین... ان شاء الله وعده همه ما مدینه... کنار قبرستان بقیع... 🔸بــاغ گــل یــاس سـلام علیک 🔸مـــادر عبــاس ســلام عـلیک خیلی آبرو داره این خانم... خیلی احترام داره... امام باقر فرمودند... و كانت أم البنين أم هؤلاء الاربعة الاخوة القتلى خانم ام البنین مادر چهار شهید هست... میدونی کدوم شهدا... شهدایی مثل علمدار کربلا ابالفضل العباس... مادر شهدایی که جانشون رو فدای امام زمانشون کردند... خیلی عظمت داره این بانو... 🔸فـــاطمه دوم حیــدر شــدی 🔸مادر یک ماه و سه اختر شدی آی اونی که گفتی مریض دارم... گرفتارم... امشب مجلس بنام مادر عباسه... مطمئن باش ابالفضل العباس... به گریه کن های مادرش نظر داره... مواظب باش دست خالی از این مجلس نری... 🔸جز تو، که در کرب و بلای حسین 🔸چـار پسـر کــرده فـدای حسین مرحوم مامقانی در کتاب تنقیح المقال نوشته... بعد واقعه کربلا... وقتی بشیر وارد مدینه شد... اومد محضر بی بی ام البنین... عرضه داشت خانم جان... بچه هات رو در کربلا کشتند... بی بی فرمودند... ای بشیر... أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین بشیر از حسینم چه خبر... عرضه داشت... بی بی جان نبودی... دستهای عباست رو قطع کردند... عمود آهنین به فرقش زدند... فرمود ای بشیر... اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام تمام بچه هام فدای حسین... همه عالم فدای حسین... 🔸تمام زندگیم مال حسینه 🔸دلم همواره دنبال حسینه بشیر همه بچه هام فدای حسین... به من بگو... الان آقام حسین کجاست... یدفعه بشیر صدا زد... بی بی جان... حسینت رو... با لب تشنه سر از تنش جدا کردند... هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین... 🔸قدم اگر خمید فدای سر حسین 🔸جانم به لب رسید فدای سر حسین 🔸ام البنین سابق این شهر عاقبت 🔸شد مادر چار شهید فدای سر حسین
مادر شاهِ وفا / ام البنین ام البنین مادر صاحب لوا / ام ابنین ام البنین معدن حجب و حیا/ ام البنین ام البنین تو زن باوقار از بنی کِلابی همسر باوفایِ ابوترابی شیر زنی و مادرِ علمدار شافع محشر و روز حسابی ام البنینی/ نورِ مبینی/تو بی قرینی/ ای مادر تاج سر من/غم پرور من/ای مادر من / ای مادر ام‌البنین ای مادر مثل زهرا بی حرم/ام البنین ام البنین بیرقت روی سرم/ ام البنین ام البنین مادرم در باورم /ام البنین ام البنین شهیده ی داغِ کربلایی روضه خون شاهِ سر جدایی عالمی حیرون قمرِ تو مادر کلّ سینه زنایی هستم گدایت/خاک سرایت/جانم فدایت/ ای مادر مشکل گشایی/اوجِ وفایی/باب خدایی/ ای مادر ام البنین ای مادر ای علمدار حرم /جانم قمر جانم قمر ای سپهدار حرم/ جانم قمر جانم قمر ای هوادار حرم/ جانم قمر جانم قمر علمدار خیمه ی حسینی تو بانی روضه ی حسینی قربون رویِ ماه تو ساقی ساقی میخونه ی حسینی الله اکبر/بر این دلاور/تمثال حیدر/ یا عباس ماه علمدار/سردار و سالار/ شیر جهاندار/ یا عباس صاحب لوا یا عباس عبدِ کریم حضرت ام البنین (س) شور
علیه السلام▪️✨ حال حضرت_زینب سلام الله علیها این‌ همه‌ راه‌ دویدم‌ ز پی‌ دلدارم به‌ امیدی‌ که‌ در این‌ دشت‌ برادر دارم کاش‌ می‌شد به‌کنار‌ بدنت‌ جان‌ بدهم فکر‌ همراهی‌ با شمر‌ دهد آزارم خیزونگذار که‌ ما را به‌ اسیری‌ ببرند منکه‌ از راهی‌ بازار شدن‌ بیزارم اسب‌ها پای‌خود از سینهٔ‌ او بردارید من هم‌ از این‌ تن‌ بی‌سرشده‌ سهمی‌ دارم یک‌ عبا داشتی‌ و خرج‌ علی‌اکبر شد با چه‌ از روی‌ زمین‌ جسم‌ تو را بردارم به‌ وداع‌ من و تو خیره‌ بُود چشم‌ رباب‌ خواندم‌ ازطرز‌ نگاهش‌ که‌ منم‌ دل‌ دارم :
سلام الله علیها 🥀🥀🥀🥀🥀 زبانحال حضرت ام‌البنین س با حضرت زینب س شرمنده ام که سوخت میان شرر پرت آتش گرفت باغ گل لاله در برت شرمنده ام که مشک ابالفضل پاره شد شرمنده رباب شد و کام اصغرت مهلت نداد عمود به قولش وفا کند عباس من که آب شد از آه آخرت زینب حلال کن پسرم را حلال کن قسمت نشد صدات کند چون برادرت دست شکسته خون ز دو چشمان خون گرفت خیلی شدم دوباره بدهکار مادرت ای من فدای ناله ی روی بلندی ات شرمنده ام که رفت ز دستت برادرت سم ستور قسمت آن جسم پاک شد بالای نیزه رفت سرش در برابرت عباس رفت و آتش لشکر بلند شد آتش گرفت چادر و دامان و معجرت وحید محمدی
AUD-20200927-WA0089.mp3
8.81M
🌾 حسینی جَنَتُنا کربلا .. عِزَتنا کربلا غُربَتُنا کربلا .. کربُبَلا کربلا من که گدایِ توامُ سر به هوایِ توامُ جان به فدایِ توامُ جانم حسین جانم   قدیم الاحسانی ، سید العطشانی کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا خاکِ شفا کربلا ، باب دعا کربلا نورِ خدا کربلا ، کربُبَلا کربلا به هر طرف می نگرم ، طائرِ قدسیِ حرم جلوه کند در نظرم ، جانا جانا تو روحِ ایمانی ، سید العطشانی کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا پرچم دل کربلا ، زمزمِ دل کربلا محرمِ دل کربلا ، کربُبَلا کربلا منم اُویسِ قرنی ، جانی و جانانِ منی حب الحسین اجننی ، جانا  جانا تو روحِ قرآنی ، سید العطشانی کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا
-1060561149_-212132.mp3
4.98M
🥀 امروز: حضرت علی اکبرعلیه السلام 🍂هر روز زیارت عاشورا بخونیم و روضه گوش کنیم. امام زمان: یا جدّاه، هر صبح و شام بر مصائب تو گریه می کنم.
تک و تنها به بقیع رفته و غوغا می کرد چشمِ هر سوخته ای ،پهنه ی دریا می کرد با قدی خم به سرش می زد و می رفت ز حال با همین سر زدنش..بابِ سخن وا می کرد با سرانگشتِ خودش خطّ و خطوطی می زد وَ سپس ناله و اندوه...مهیّا می کرد صورتِ قبر برایِ پسرانش می ساخت وَ همانجا به دمی محشرِ کبرا می کرد روضه خوان بود و خودش گریه کُنی بی پروا با کلامی ،نَفَسی ولوله برپا می کرد خدمتی کرد به اولادِ علی بی منّت.. او کنیزیِ درِ خانه ی زهرا می کرد بر حسین ابن علی عاشقِ شوریده شد و بر قد و قامتِ او خوب تماشا می کرد وَ پس از روزِ دهم تا دمِ مردن یکسر.. ضجّه ها می زد و با خویشتن آوا می کرد حضرت اُمّ بنین با دلِ خونش هر روز تک و تنها به بقیع رفته و غوغا می کرد محسن راحت حق
 خانه/شعر مدح و مناجات مدح و مناجات شعر مدح و مناجات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مناجات با امام زمان ارواحنافداه روضه حضرت رقیه سلام الله علیها علی اصغرپورشنبه 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 کی می کُشد ما را فراق یار, آقا کی می شوم لایق به یک دیدار ,آقا هر دفعه قلبت را به یک شیوه شکستم اما تو بخشیدی مرا هربار, آقا راضی نشو لاغرتر از این باشم از هجر لاغر تر از یک سوزن پرگار, آقا ار خود نمی خوانم برایت روضه ها را بشنو حدیث از مسلم گچکار, آقا نزدیک دروازه سری بر نیزه رفته در زیر پای یک سه ساله خار, آقا وقتی سرش افتاد از نی دخترش گفت: عمه … بیا سر را خودت بردار , آقا راحت نمی گوید سخن با عمه ی خود لکنت زبان دارد در این گفتار , آقا هر شب کنار عمه می خوابد ولی باز با کعب نیزه می شود بیدار , آقا مثل اسیران می برند این کاروان را مثل کنیزی بر سر بازار ,آقا من قصد آزار دو چشمت را ندارم کی می شوم لایق به یک دیدار ,آقا جعفر ابوالفتحی