eitaa logo
مخاطب خاص
1.4هزار دنبال‌کننده
461 عکس
586 ویدیو
3 فایل
کانال رسمے برنامه‌ تلویزیونی مخاطب‌خاص شب‌های جمعه | ساعت۲۳ | شبکه‌سه | کربلا پیامک 20000356 . پیامک: ۳۰۰۰۱۴۴۴ . پیامگیر صوتے: ۴۲۸۸۷۷۷۷- ۰۲۱.
مشاهده در ایتا
دانلود
يونسكو، راهپيمايی را به عنوان تجمع بشری در فهرست ميراث‌فرهنگی جهان ثبت كرد
باز باید سر کنم با خاطرات اربعین خاطرات گریه در صحن یل ام البنین از مرور خاطراتش نیز لذت می برم می نشستم رو به ایوان امیر المومنین خوب یادم هست هر موکب که رفتم ،پهن بود زیر پای زائرانت بالِ جبریل امین با چه شوقی تاول پاهای خود را می شمرد زائری که بود گویا با ملائک هم نشین دسته دسته وارد کرب و بلایت می شدیم گوئیا بودیم دستان خدا در آستین این سفر تا کربلا ای کاش برگشتن نداشت هاتفی می گفت با ما :فادخلوها خالدین من تمام سال را با اربعینت زنده ام ادعایی هم ندارم، عاشقی یعنی همین با زبان تازیانه هیچکس صحبت نکرد در میان راه هر جایی که میخوردم زمین 🔸شاعر:
جابر! این خاکی که عطرش، از تو زائر ساخته آسمان‌ها را در این ایوان، مجاور ساخته از قدم‌هایت بپرس: این راه پایانش کجاست؟ کاین‌چنین از عالم و آدم، مسافر ساخته نه فقط قلب تو، قلب عالمی را سوخته نه فقط از من که از هر سنگ، شاعر ساخته خاک راهش مُحییَ الاموات، عطرش زندگی از قلوب مرده هم این خاک، عابر ساخته آن که می‌خوانی برایش: «یا حبیبی یا حسین» هر نگاهش، یک حبیب‌ابن‌مظاهر ساخته هر کسی، هر جا، دم از آزادگی زد، خویش را با امام عصر عاشورا، معاصر ساخته.. کارش از اول همین بود، آن مسیحایی که از، فُطرس پرسوخته، مرغ مهاجر ساخته کاش می‌دید، آن که رگ‌های گلویش را برید، خون جوشانش، چه دل‌ها را که طاهر ساخته آه! دیدن‌ها چه کرده با دل زینب؟ اگر این شنیدن‌ها، تو را آشفته‌خاطر ساخته.. 🔸شاعر:
. یک اربعین چو کاسه ی خون هر دو دیده شد یک اربعین سرت به سر نیزه دیده شد یادم نمی رود که در اینجا چه دیده ام گلهای باغ فاطمه با خنده چیده شد ای همسفر ز رنج سفر این قدر بدان از داغ غصه های تو زینب خمیده شد ای گوشوار عرش برین،بهر گوشوار گوش تمام دخترکانت دریده شد هر وقت بین ره به زمین خورد کودکی آنجا صدای گریه ی زهرا شنیده شد سربسته گویمت که مپرس از سه ساله ات درگوشه ی خرابه یتیمت شهیده شد درچار فرسخ است اگر حد تربتت چون زیر نعل جسم تو هرسو کشیده شد یادم نمی رود که عدو کاکلت گرفت با سختی تمام سر تو بریده شد زینب کجاو کوچه وبازار برده ها رنگ از رخ تمام اسیران پریده شد محمود اسدی ✍ .
. بند اول به عکسای حرم باید چقد نگا کنم برازیارتت تاکی خدا خدا کنم برا زیارتت ، اشک چشام رونه شد دارن میرن همه، ببین دلم دیونه شد نوای رولبام، شده آقا فقط حرم بیا و کاری کن، بیام حرم با مادرم ای شاه باکرم رویامه دیدن حرم دوری مابسه حرم بیا و ببرم لنگ یه کربلام اینه تموم صحبتم دیدم تو خواب یه شب.که من بزیره قبت ام بند دوم حرم یه باربیام آقا خدایی بستمه یه شب تو خواب دیدم ضریحتو تو دستمه برای گنبدت ، تویه همین حوالی بود برا زیارتت، چه شوری و چه حالی بود شده دلم آقا مریض صحن نینوا یه اربعین بزار بیام تو صحن کربلا عکسای گنبدت دل از دل ماها ربود بسویه مرقدت آقامن میکنم سجود به یاد کربلاببین که هق هق میکنم امسالم نیام حرم میمیرم و دق میکنم .
هجران بهانه ايست براي وصال ها بهتر شده ست از بركات تو حال ها از ياد رفته است جراحات بال ها با عمه راحت است تمام خيال ها عمه نگو كه فاطمه ي كربلا بگو عمه نگو حسين بگو مرتضي بگو   بابا سلام عمه رسيده بلند شو باری پیمبرانه کشیده بلند شو از احترام قدِّ خميده بلند شو با گردن بريده بريده بلند شو   عمه اگر شكسته شده قد كمان شده چون ميهمان مجلس نامحرمان شده  دائم پيِ گذشتن ِ از جان خويش بود مأمور حفظ جان امامان خويش بود زينب وليك حيدر ميدان خويش بود گرم طواف قاري قرآن خويش بود  صد كربلا پس از تو بلا ديده ايم ما صد فاجعه به شام بلا ديده ايم ما  با آه خويش كرب و بلا را مهار كرد خيلي براي پرچم اسلام كار كرد ما را خودش به ناقه ي عريان سوار كرد بايد به عمه هر دو جهان افتخار كرد عمه چه عمه اي همه مديون عمه ايم ما زنده ايم اگر همه ممنون عمه ايم   سخت است فقط بال زدن پر نداشتن خواهر شدن به شرط برادر نداشتن حيدر شدن به قيمت لشگر نداشتن كوچه به كوچه رفتن و معجر نداشتن كوفه براي او تب و تابي درست كرد با آستين پاره حجابي درست كرد   يادم نميرود كه به هنگام رفتنت كردي نوازشم پدرانه به دامنت آتش گرفت صورتم از بوسه دادنت هِي بوسه ميزدم به لب و دور گردنت رفتي و بعد خسته و بي حال ديدمت رفتي و بعد از آن تهِ گودال ديدمت وقتي كه نيزه در گلويت كرد واي واي با پاي خويش پشت و رويت كرد واي واي با خاك گرم رو به رويت كرد واي واي از پشت پنجه بين مويت كرد واي واي آن لحظه اي كه دور و بر ِ تو سپاه بود چشمت درست رو به روي خيمه گاه بود خيلي دلت شكست علي اكبرت كه رفت خيلي دلم شكست علي اصغرت كه رفت نزديك بود عمه بميرد سرت كه رفت انگشت تو بريده شد انگشترت كه رفت با سنگ و نيزه بين تو و خيمه سد شدند ده اسبِ تازه نعل به نعل از تو رد شدند  اي واي از اسير شدن كو به كو شدن از خجلت و غريب شدن سرخ رو شدن با مردم محله چنين رو به رو شدن اين است آخر عاقبت بي عمو شدن دلواپسي ِ دختر زهرا ز حد گذشت خيلي به عمه ام سر بازار بد گذشت پس داده اند پيرهن پاره پاره را رخت مرا لباس تو را گاهواره را آورده است عمه سر شيرخواره را گوشش نكرده است كسي گوشواره را ما از غم فراق گرفتار تر شديم وقتي رقيه رفت عزادار تر شديم علي اكبر لطيفيان .
هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده هاست جای من هم در میان هیئت جامانده هاست دور هم جمعیم تا ابراز همدردی کنیم " از حرم جا مانده ای " هم صحبت جامانده هاست یک زیارتنامه خواندن ظهر روز اربعین گوشه ی صحن و سرایت ؛ حسرت جامانده هاست کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده هاست در خیالم بارها شش گوشه را بوسیده ام عشق بازی با تو کار خلوت جامانده هاست شهر خالی میشد از عشاق تو یادش بخیر ازدحام شهرمان از کثرت جامانده هاست گریه شاید درد دوری از تو را تسکین دهد مثل شمعی سوختیم این عادت جامانده هاست من یقین دارم به او اجر زیارت می دهند هرکسی روز جزا در کسوت جامانده هاست بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس نوبتی هم باشد اقا نوبت جامانده هاست دست مان از پنجره فولاد هم کوتاه شد این هم آقای غریب از غربت جامانده هاست تکیه ها را شعبه ای از کربلا خواهیم کرد تکیه ها چشم انتظار همت جامانده هاست مادرت حتما به هر جامانده ای سر می زند این تمام دلخوشی و لذت جامانده هاست حال و روزم را رقیه خوب می فهمد حسین حاجت طفل یتیمت حاجت جامانده هاست " صد پسر در خون بغلطد گم نگردد دختری " خواندن از طفل سه ساله سنت جامانده هاست طفل از روی شتر افتاده را سیلی زدند از حرم جامانده ای را بی هوا سیلی زدند 🔸شاعر:
. امان از دلِ زینب : نوحه‌یِ دین وُ مذهب نجوایِ اهلِ مکتب ذکرِ شَهِ تشنهِ لب با جسمِ نامرتّب علمدارِ عشق وُ شور فریادِ ما با غرور سربازِ زینبیم‌ و ..... چشم انتظارِ ظهور امان...... .
1. خیلی گرون تموم شد.mp3
2.92M
خیلی گرون تموم شد برام همین نرفتنه به کربلام قرار بود روز اربعین تو حرمت بهت بدم سلام قرارمون این بود امسالو با رفیقامون بسیتم عهدی تو قدما همه شریک باشن مخصوصا شهید ابومهدی درسته مرزو بستن اما راه حرم تو قلب من بازه کافیِ روضه خون بگه ارباب دقیقا اون لحظه ی پروازه و قبره فی قلوب مَن والاه آه ، آه ، آه ... ببین که جاموندم اباعبدالله آه ، آه ، آه ... ای دل ، ای دل ، ای دل ای دلِ من ، یه کم بگیر آروم از حال زارِ من میشه معلوم چقدر پریشونم و بی تابم به دوریِ حرم شدم محکوم چه ذوق و شوقی داشتیم این روزا تو راه مَشایه ، تو اون صحرا پای پیاده با چشای خیس دعا برا فرج روی لبها اگه میشد که مرزامون واشه ذکر فرج رو لبها نجوا شه رو کولمون یه عکس حاج قاسم مسیرمون سمت حرم باشه و قبره فی قلوب مَن والاه آه ، آه ، آه ... ببین که جاموندم اباعبدالله
2. چهل شبه.mp3
3.92M
1399 چهل شبه چشم انتظارم چهل شبه که خواب ندارم چهل شبه میخوام برادر رو خاک قبرت سر بذارم چله نشین داغم چله نشین دردم این همه راهو اومدم دورت بگردم ... افتادم از نفس اگرچه با نام توو نفس گرفتم هر جوری بود از دست نیزه سرتو آخر پس گرفتم از سفر اسارت از سفر جسارت سوغات آوردم پیرهن رفته به غارت از داغ تو اگه خمیدم از داغ دخترت شکستم سرپنجه هام اگه که زخمه قبرشو کندم با دو دستم از وقتی که اسیر شد سه ساله ی تو پیر شد از تازیونه ها تنش مثه کویر شد حسین من حسین من .
‌ ‌🏴 سوگنامه الرحیل -مجموعه نواهای ویژه 🎙 بامداحی‌: 📍
امسال دوریم از تو... لابد حکمتی دارد باشد، ولی عاشق دل کم‌طاقتی دارد مشتاقی و مهجوری و دلتنگی و دوری این قسمت ما بود... هر کس قسمتی دارد جز آه چیزی در بساطم نیست، اما آه... گویند آهِ دلشکسته قیمتی دارد نذر زیارت داشتم از جانب «سردار» اینک ولی او با ضریحت خلوتی دارد این اربعین دنیا زیارتگاه یار ماست هر گوشه‌ای یک دلشکسته حاجتی دارد
. علیه_السلام عطش روز جزا با عطشش رفت ز یاد آب، خاكت به سر و آبرویت باد به باد با لبِ تشنه بریدند سر مهمان را لعن الله علی آل زیادِن و زیاد به دلش داغ لب حضرت عباس بُود بحر از این داغ زند تا صف محشر فریاد دیده بر آب روان دوخت ولی آب نخورد دید تصویر سكینه به روی آب افتاد مدح او را همه از نعره ی دریا شنوید كه ز خون جگرش آب به دریا هم داد تربیت یافته ی یوسف زهرا این است كز لبش داغ عطش بر جگر بحر نهاد روز محشر كه علم در كف عباس بُود اهل محشر همه این بیت بیارید به یاد: این حسین كیست كه عالم همه دیوانه‌ی اوست این چه شمعی است كه جانها همه پروانه‌ی اوست @emame3vom نازم آن كشته كه جان یافت كمال از بدنش تا ابد خنده به شمشیر زند زخم تنش جامه از زخم بدن دوخته بر قامت خویش پیرهن از تن و تن پاره تر از پیرهنش آب غسل تن صد پاره اش از خون گلو خاك صحراست كفن بر بدن بی‌كفنش جایی از زمزمه‌ی ماتم او خالی نیست این شهیدی است كه عالم شده بیت الحزنش تیر دشمن به جگر، خنجر قاتل به گلو زخم شمشیر به سر، چشمه‌ی خون در دهنش تا نفس داشت به آن قوم  نصیحت میكرد چه گنه داشت كه شد سنگ جواب سخنش هر دلی یك حرم پیكر صد پاره ی اوست هر كجا می‌نگرم نیست به‌جز انجمنش این حسین كیست كه عالم همه دیوانه‌ی اوست این چه شمعی است كه جانها همه پروانه‌ی اوست زیر شمشیر، امامت به همه عالم داشت به لبش زمزمه، در دیده دو صد زمزم داشت زخم‌ها بر جگرش بود كه ناپیدا بود همه می‌سوخت و از زخم زبان مرهم داشت با خدا در یَم خون عهد شفاعت می‌بست از گلوی علی اصغر سندی محكم داشت تیر غم بود كه بر سینه‌ی او می‌بارید همه را كرد فراموش و غم عالم داشت گر همه ملك خدا چشمه‌ی چشمی میشد به خدا در غم او اشك مصیبت كم داشت وقت مرگ از نفسش روح مسیحا می‌ریخت كه به خون پیكر هفتاد و دو عیسی دم داشت می‌شنیدند ملائك همه و می‌دیدند كه ز صبح ازل این زمزمه را آدم داشت این حسین كیست كه عالم همه دیوانه‌ی اوست این چه شمعی است كه جانها همه پروانه‌ی اوست گزیده اشعار .
. (ع) ای ساربان اینجا، باغ گل یاس است این قبر ثارالله، این قبر عباس است خون از دو عین آید، بوی حسین آید (۲) مولا حسین جانم،مولاحسین جانم اینجا حسینم را از من جدا کردند لب تشنه رأسش را، از تن جدا کردند خون از دو عین آید، بوی حسین آید (۲) مولا حسین جانم،مولاحسین جانم اینجا جدا گردید، دست از تن سقا خون جگر می‌ریخت بر دامن سقا خون از دو عین آید، بوی حسین آید (۲) مولا حسین جانم،مولاحسین جانم اینجا رباب از غم، در التهاب افتاد عکس علی اصغر، بر روی آب افتاد خون از دو عین آید، بوی حسین آید (۲) مولا حسین جانم،مولاحسین جانم اینجا دو گل از ما جان داده، زیر خار لب تشنه جان دادند، با دیده خونبار خون از دو عین آید، بوی حسین آید (۲) مولا حسین جانم،مولاحسین جانم اینجا به خون خفتند، هفتاد و دو یارم هجده گل پرپر، در خاک و خون دارم خون از دو عین آید، بوی حسین آید (۲) مولا حسین جانم،مولاحسین جانم اینجا تن قاسم، در خون شناور شد یک سیزده ساله، صدپاره پیکر شد خون از دو عین آید، بوی حسین آید (۲) مولا حسین جانم،مولاحسین جانم
مثنوی اربعین(دشتی) کربلا تعظیم کن ، پیرِ قبیله می رسد کوچه وا کن با ادب ، دارد عقیله می رسد کیست این خانم علمدارِ سپاهِ اربعین شاه بانو، دخترِ آقا امیرالمومنین شرم دارد از تماشایِ جمالش آفتاب شد یکی از گریه کن هایِ کلاسِ او رباب هرنفس هر محملی یک منبرِ روضه شده پینه های دستِ زینب ،آخرِ روضه شده گریه آزاد است هرمنزل چه شوروحالی است روضه خوانها دورِ هم ،جایِ رقیه خالی است زینبِ امروز ، با روزِ دهم، ... تغییر کرد این چهل روزِاسارت، عمه جان راپیر کرد بارها وبارها رأسِ بریده گریه کرد بر گرفتاریِ این ، قامت خمیده گریه کرد سنگ هایِ بی ادب سنگِ صبورش را شکست چشمهایِ کوچه بازاری، غرورش راشکست چشمهایِ کوچه بازاری جسارت می کند هرچه می بینند با  لبخند قیمت می کند!!!! هرکس و ناکس کنارِ ناقه،  پایش واشده بابنیِ الزّهرا شبیهِ خارجی ها تا شده بچه ها را،  با کمربندِ زِرِه ،می زد سنان گیسوانت را به یک شاخه گِرِه می زد سنان نیزه دارت از سرِ شب تا طلوعِ صبح ،مست روی صندوقهای حملِ سر، حرامی می نشست بسکه شد نیزه به نیزه حنجرت پاشیده شد در میانِ پنجه ها مویت بهم تابیده شد بدترین جایِ سفر شد مجلسِ ابن زیاد تا که دادِ او درآید پا به روی سر نهاد هرکجا ام المصائب صبرکرد وصبرکرد بی صدا ام المصائب صبرکرد وصبرکرد کوچه ها ام المصائب صبرکرد و صبرکرد شام را ام المصائب صبر کرد و صبرکرد حضرت پرده نشین را عاشقی ، آواره کرد مثلِ مادر چادرش را تازیانه پاره کرد برسیاهی های چادر جای پا افتاده است از فشار گریه دیگر از صدا افتاده است درد ِ غیرت بر دل ِ هفت آسمان افتاده است نام زینب بر زبان ِ این و آن افتاده است چادری که روی آن روح الامین حساس بود با وقار فاطمی اش ، کعبهٔ عباس بود بر سر بازار زیر پای ِ مردم گیر کرد کوچه های شام اهل بیت را تحقیر کرد باید از این روضه صدها بار مُردُ زنده شد با چه دستی روز غارت گوشواره کنده شد