🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸شدت اصطکاک، زاویۀ اصطکاک🔸
ببینید، وقتی یک قصاب میخواهد کاردی را تیز کند، آن را روی کارد دیگری میکِشد. این تیز شدن کارد، به خاطر #زاویۀ_اصطکاک کاردها با یکدیگرست. البته #شدت_اصطکاک هم اثرگذار است؛ اما شدت اصطکاک و کشیدنِ یک کارد روی کارد دیگر، با وجود خطا در انتخاب زاویۀ اصطکاک، باعث خراب شدن کارد میشود.
در زندگی هم همینطور است؛ #صبر بهمنزلۀ شدت اصطکاک، و #بصیرت بهمنزلۀ زاویۀ اصطکاک است. کسانی که صبرشان خوب است (شدت اصطکاکشان خوب است) اما بصیرت ندارند، خیلی آسیب میبینند!
#داعش ، صبرش خیلی خوب است. بمب به خودش میبندد، جانفشانی میکند، جان بر کف عمل میکند. اما بصیرتش خوب نیست. هم خودش را خراب میکند و هم دینش را بدنام میکند.
در امور دینی، اول بصیرت بعد صبر.
@haerishirazi
17.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 کنار کشیدن، وقتی میدانی دیگری از تو شایستهتر است؛ یک داستان شنیدنی
🔻 کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇
eitaa.com/motahari_ir
t.me/motahari_ir
sapp.ir/motahari_ir
کانال مسعود رضانژادشادی و فرح ۷.mp3
زمان:
حجم:
9.14M
🔰 برنامه اخلاقی با موضوع: شادی (۷)
✓ مصادیق غم و شادی در روایات
🎵 کیفیت صوت: عالی
🧷 #اخلاقی
🎙 حجتالإسلام الهیفر
📅 ۵ دی ۱۴۰۲
✨🌟🌟🌟🌟🌟
🔰 عضویت در کانال گنج سعادت
🟢 وای به حال کسی که شاکیانش در قیامت فقرا و ضعفا و مقروضان باشند
🔹شبی عقیل به عنوان مهمان بر حضرت امیر(ع) در کوفه وارد شد. حضرت مقدم برادر را گرامی شمرد و احترام کرد. امام حسن علیهالسلام به اشارۀ پدرش یک پیراهن و یک ردا از مال خودش به عقیل اهدا کرد. هوا گرم بود، علی و عقیل روی بام دارالامارۀ کوفه نشسته بودند. عقیل انتظار سفرۀ رنگینی داشت، برخلاف انتظارش غذای ساده ای بیش نبود.
🔸 بعد عقیل حاجت خود را اظهار کرد و گفت: زودتر باید به خانه ام برگردم و خیلی مقروضم، آمده ام شما دستور بدهید قرض من را بدهند. فرمود: چقدر مقروضی؟ گفت: صد هزار درهم. فرمود: چقدر زیاد! بعد فرمود: متأسفم که اینقدر تمکن ندارم که همۀ قرضهای تو را بدهم ولی همینکه موقع حقوق و تقسیم سهمیهها شد من از سهم خودم تا آن اندازه ای که مقدور است خواهم داد. عقیل گفت: سهم تو که چیزی نیست، چقدرش را میخواهی خودت برداری و چقدرش را به من بدهی، دستور بده از بیت المال بدهند. فرمود: بیت المال که ملک شخصی من نیست، من امین مال مردمم، نمیتوانم از بیت المال به تو بدهم.
🔹 بعد که دید عقیل خیلی سماجت میکند، از همان پشت بام که به بازار مشرف بود و صندوقهای تجار دیده میشد به صندوقها اشاره کرد و فرمود: من یک پیشنهاد به تو میکنم که اگر عمل کنی همۀ قرضها را میدهی و آن اینکه این مردم تدریجاً به خانهها میروند و اینجا خلوت میشود و صندوقهاشان که پر از درهم و دینار است اینجا هست، همینکه خلوت شد برو و این صندوقها را خالی کن و قرضهایت را بده. عقیل گفت: برادرجان سر به سر من میگذاری، به من پیشنهاد دزدی میکنی، مگر من دزدم که بروم مال مردم بیچاره ای را که راحت در خانههای خود خوابیده اند بزنم؟ ! فرمود: چه فرق میکند که از بیت المال به ناحق بگیری و یا این صندوقها را بزنی، هر دو دزدی است. بعد فرمود: پیشنهاد دیگری به تو میکنم. در این نزدیکی کوفه شهر قدیمی حیره است و مرکز بازرگانان و ثروتمندان عمده ای است. شبانه دونفری میرویم و بر یکی از آنها شبیخون میزنیم. عقیل گفت: برادرجان من از بیت المال مسلمین کمک میخواهم و تو این حرفها را به من میزنی؟!
🔸 فرمود: اتفاقاً اگر مال یک نفر را بدزدی بهتر است از اینکه مال صدها هزار نفر را بدزدی. چطور است که ربودن مال یک نفر اسم دزدی دارد و ربودن اموال عمومی دزدی نیست؟
🔹 علی علیه السلام در یک نامه به یکی از عمّالش مینویسد:
وَ بُؤْساً لِمَنْ خَصْمُهُ عِنْدَ اللّهِ الْفُقَراءُ وَ الْمَساکینُ وَ السّائِلونَ وَ الْمَدْفوعونَ وَ الْغارِمُ وَ ابْنُ السَّبیلِ... وَ اِنَّ اَعْظَمَ الْخِیانَةِ خِیانَةُ الْاُمَّةِ وَ اَفْظَعُ الْغِشِّ غِشُّ الْاَئِمَّةِ.
وای به حال آن کس که مُخاصم و جلوگیرش در نزد خدا فقرا و ضعفا و بیچارگان و قرضداران و راه ماندگان باشند. بالاترین اقسام خیانت، خیانت به اجتماع است و بدترین اقسام دغلبازی دغلبازی با پیشوایان است.
📗 استاد مطهری، حکمتها و اندرزها، ج ۱، ص۱۳۹
eitaa.com/motahari_ir
✅ دیدن ساعات سفید و نورانی و ساعات تیره و تار عمر در قیامت
🔸در اخبار و احاديث وارد شده است كه در روز قيامت، گذشته انسان را به انسان ارائه مىدهند و انسانها مختلف مىبينند؛ يک نفر مىبيند بيشترِ اين قطعات تيره است، ديگرى مىبيند بيشتر اين قطعات سفيد و برّاق است. يكى ممكن است در تمام اينها چند نقطه سياه ببيند، همه را سفيد ببيند، و ديگرى برعكس چند نقطه سفيد ببيند و همه را سياه ببيند.
🔹آن ساعاتى كه اين زمان را، اين عمر را روشن و نورانى نگه داشتهاى، آن ساعاتى كه پروازى داشتهاى، شورى داشتهاى، عشقى داشتهاى، دلت به ياد خدايت زنده بوده است، آن ساعات همان ساعات درخشان نورانى است. آن ساعاتى كه در آن ساعات خدمتى كردهاى، كار مفيدى انجام دادهاى، ساعات نورانى توست.
🔸اما آن ساعاتى كه در آن ساعات غافل بودهاى، غرق در شهوات بودهاى، برخلاف رضاى خدا قدم برداشتهاى، آنها دوران تيرگى و تاريكى عمر توست.
📗استاد مطهری، آزادی معنوی، ص۴۱
🔻 کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇
eitaa.com/motahari_ir
t.me/motahari_ir
sapp.ir/motahari_ir
♦️♦️♦️...پسرم ! فراوان به یاد مرگ باش و به یاد آنچه که به سوی آن میروی و پس از مرگ در آن قرار می گیری تا هنگام ملاقات با مرگ از هر نظر آماده باشی...♦️♦️♦️
📔نهج البلاغه,نامه۳۱(خطاب به امام حسن ع)
#رسانه_شهید_مختاربند
◻▫️@mokhtarbandd◽◻
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
با اعدام نواب،سراسر کشور و به ویژه حوزههای علمیه را جو رعب و وحشت فراگرفت. استاد ما حاج شیخ هاشم قزوینی تنها روحانی در مشهد بود که در آن زمان سد رعب و وحشت را شکست و در مقدمه جلسه درس خود در رثای نواب سخنرانی کرد . به اعدام او شدیداً اعتراض کرد و با صدای پرشور و مهیج گفت:" آیا با فرزندان پیامبرخدا چنین باید بکنند؟"
📔خون دلی که لعل شد(خاطرات امام خامنه ای)
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
#رسانه_شهید_مختاربند
◻▫️@mokhtarbandd◽◻
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸تفاوت امام خمینی با دیگران | وظیفهگراییِ ناظر به حصول نتیجه🔸
آنچه امام در سال۴٢ مطرح میکند و همه با آن موافقت میکنند، با آنچه در سال۵٧ مطرح میکند و باز همه میپذیرند، فرق دارد. آنچه را ایشان در سال ۵٧ مطرح کرد و همگانی شد، اگر در سال۴٢ مطرح میکرد، خودش منزوی میشد؛ چون آن میوه هنوز نرسیده بود! در آن هنگام، فقط عدّهای از مردم، رژیم را آنطور که باید شناخته بودند و بسیاری هنوز به این کاروان ملحق نشده بودند. از این جهت، شعار امام در سال۴٢، شعار تشکیل حکومت اسلامی نیست؛ بلکه شعار مبارزه با ظلم و استبداد و طغیان است؛ شعار اعتراض به کاپیتولاسیون و مخالفت با پیمانها و قراردادهای نظامی است.
چرا وقتی دیگران قیام میکنند، خُرد و منزوی میشوند؟ چرا به آنها میگویند تندرو و همراهشان حرکت نمیکنند؟ تفاوت در اینست که امام، کار را در جای خودش، وقت خودش و در شرایط مناسب خودش شروع میکند و در نتیجه، جامعه را با هم متّفق میکند. اما دیگران نمیدانند مردم چگونه فکر میکنند و در ذهنشان چه میگذرد؟ فقط بهعنوان اینکه «من باید بگویم و وظیفهام را ادا کنم و فردا پیش خدا مسئول نباشم» حرفی میزنند و چیزی مینویسند.
این درست است که انسان مسئولیتش را ادا کند، اما مسئولیت فقط این نیست که من فردای قیامت بگویم «خدایا من گفتم و به من ربطی ندارد که کِی بگویم و کجا بگویم و با چه مقدماتی بگویم! به من ربطی ندارد که اگر گفتم، مردم نسبت به من موضع بگیرند. به من ربطی ندارد که اگر گفتم، مردم بروند و حتی دست از دین بِکِشند! به من ربطی ندارد که اگر گفتم، فردا دین برای عدۀ کثیری مشتبه شود!» این تفاوت امام (ره) با دیگران است. برخی از روی تدیّن و وظیفۀ شرعی سخن میگویند؛ اما میگویند تا سبُک شوند و آرام بگیرند، میگویند تا فردا جواب داشته باشند! اما امام، میگوید تا اسلام را در عالم بر کفر حاکم کند!
«صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم میان عالِم و عابد چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن این فریق را
گفت آن گلیم خویش بدر میبرد ز موج
وین جهد میکند که بگیرد غریق را»
وقتی انسان میگوید «میخواهم ادای مسئولیت کنم و هر چه بادا باد»، دارد گلیم خویش را از موج بیرون میکشد. اما کسی که توجه میکند به اینکه کلامش مردم را نَرَماند و سخنش آنها را از اسلام سرد نکند، یا موضعگیریاش، جوان را طرد نکند و پیر را در مقابل انقلاب قرار ندهد، کاروان را نشکند، مجموعه را به هم نریزد و نظام از هم نپاشد، این، هزار جا را فکر میکند و آن، فقط یکی را فکر میکند!
@haerishirazi
🟢 لذت بردن از گناه و تغذیه روح؛
انسان چقدر باید بدبخت باشد که از آبرو بردن و شکستن حیثیت دیگران لذت ببرد
🔸 این عادت بدِ عیبجویی و بدگویی کردن از مردم (همز و لمز)، از نظر قرآن چه عیب بزرگی است! انسان چقدر باید بیمار باشد که از رنج دادن مردم لذت ببرد!
🔹 لذت بردن، تغذیه است ولی تغذیه روح. آدم از هر چیزی که لذت میبرد (البته لذتهای روحی) روحش دارد تغذیه میکند، یعنی درست مانند غذایی جذب روحش میشود.
🔸 آدمی که غیبت میکند و از غیبت کردنِ خودش لذت میبرد، همین آزار رساندنها درست مثل غذا خوردن که جذب بدن میشود جذب روح میشود. منتها فرقش این است که بدن از یک طرف تحلیل میبرد و از طرف دیگر جذب میکند، ولی روح دیگر چیزی را تحلیل نمیبرد، مرتب جذب میکند.
🔹انسان چقدر باید بدبخت و بیچاره باشد که از آزار رساندن به مردم، از بردن آبروی مردم، از شکستن حیثیت و شخصیت مردم لذت ببرد و تغذیه کند!
📗 استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج۱۴، ص۲۰۸
🔻 کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇
eitaa.com/motahari_ir
t.me/motahari_ir
sapp.ir/motahari_ir
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
#سفرنامه_دمشق
خاطرات همسر شهید مدافع حرم
#سردار_حاج_حمید_مختاربند
#قسمت_هفدهم
دوهفته بعد از رفتن حاج آقا به سوریه یعنی اواخر فروردین و ایام ماه رجب سال ۹۴، پیامکی بر صفحهی موبایلم خودنمایی کرد به این مضمون که "کجباف آسمانی شد".
از این خبر خیلی ناراحت شدم و به گریه افتادم. دیگر وقت آن رسیده بود که حقیقت جنگ را بیشتر باور کنم.
شهید حاج هادی کجباف از جانبازان هشت سال دفاع مقدس و از دوستان و همرزمان قدیمی حاج حمید بود که بعد از حدود یک سال و نیم فعالیت مستشاری در سوریه و شرکت در عملیاتهای مختلف در عملیات بصر الحریر در استان درعا به همراه گروهی از رزمندگان تیپ فاطمیون که فرماندهی آنان را بر عهده داشت به شهادت رسید.
در تماسی که حاج آقا پس از شهادت حاج هادی کجباف با من داشتند، گریه اجازهی صحبت به من نمیداد ولی ایشان با روحیهای بالا مرا دلداری میداد و می گفت: او اجر مجاهدت خود را گرفته و به سعادت رسیده است.
چند روز بعد حاج حمید برای شرکت در مراسم این شهید بزرگوار به اهواز آمد.
بعد از شرکت در مراسم به خانه ی خواهرش در اهواز رفته بود.
خواهرشان تعریف میکرد:
(آن شب بعد از مراسم، حاج حمید، خواهرم و شوهرش به منزل ما آمدند و ایشان در مورد نحوه ی شهادت حاج هادی برایمان صحبت کردند. آنجا بود که ما تازه فهمیدیم برادرمان در عملیاتها حضور دارد و در آن عملیات هم شرکت کرده است.
بعد از اتمام صحبتها، حاج حمید در حال وضو
گرفتن و آماده شدن برای خواب بود که کنارشان
رفتم و گفتم: برادرم، قربانت بروم تو می دانی مادرمان تحمل ندارد حتی خاری به پای شما برود تو را به خدا مواظب خودتان باشید.
ایشان با خنده جواب داد : مادرمان روحیه اش خوب است شما نگران نباشید.
به او گفتم : حداقل در عملیاتها خط شکن نباشید و زیاد جلو نروید.
حاج حمید گفت: در مرام و مسلک فرماندهان ایرانی این نیست که خودشان عقب بایستند و به نیروهایشان دستور پیشروی بدهند ما جلو می رویم و به نیروها می گوییم پشت سر ما بیایید.
بعد صحبت کشیده شد به دفاع از حرم حضرت زینب(س) ایشان در حالیکه بر سر خود می زد، گفت: خاک بر سر ما اگر زنده باشیم و حرم حضرت زینب را ویران کنند. خواهرم تو انتظار داری من در این سن و سال با خیال راحت در رختخواب بمیرم و حرم اهل بیت در خطر باشد. جان ما فدای یک تار موی حضرت زینب(س) و اشک هایش جاری شد.
آن شب من دیگر حرفی نزدم ولی تمام شب اشک می ریختم چون فهمیده بودم برادرم دیگر زمینی نیست.
با خودم می گفتم : دشمنان باید از امثال برادر من بترسند که با این روحیه ی بالا و این شجاعت، در همه حال آماده اند جانشان را در راه دفاع از حریم اهل بیت فدا کنند.)
حاج حمید در این سفر فرصت نکرد به قم بیاید و یکسره از اهواز با دیگر فرماندهان مقاومت به تهران رفت و عازم سوریه شد...
ادامه دارد
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
#رسانه_شهید_مختاربند
◻▫️@mokhtarbandd◽◻
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸ما میخواهیم ترسِ اهل عالَم بریزد🔸
آقای بازرگان تصور میکرد اگر لانۀ جاسوسی را تسلیم نکنیم و اینها را آزاد نکنیم، آمریکا یک بهانهای پیدا میکند و به ما حمله میکند و ما ضرر میکنیم.
امام میگفت ما میخواهیم ترس اهل عالم بریزد. ما اینها را مدتی نگه میداریم تا مردم باورشان شود که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند؛ تا مردم جرئت پیدا کنند. حق با امام بود.
@haerishirazi