eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
249هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
60 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 🌟مادر 🌟 دیروز به مادرم زنگ زدم. بعد از مرگش تلفن ثابت خانه اش را جمع نکردیم .... نمی خواهم ارتباطمان قطع شود. هر وقت دلم هوایش را میکند بهش زنگ میزنم ... تلفنش بوق میزند .... بوق میزند ... بوق میزند ... وقتی جواب نمیدهد با خودم فکر میکنم یا برای خرید رفته بیرون یا خانه همسایه است .... الان چند سال میشود هر وقت دلم هوایش را میکند دوباره زنگ میزنم. شماره "بیرون" را هم ندارم زنگ بزنم بگویم : " به مادرم بگید بیاد خونه اش دلم براش تنگ شده "! دوست من اگر مادر تو هنوز خانه است و نرفته " بیرون " ..... بهش زنگ بزن .... برو پیشش .... باهاش حرف بزن .... یک عالمه بوسش کن .... صورتتو بچسبون به صورتش .... محکم بغلش کن .... بگو که دوستش داری .... و گرنه وقتی بره " بیرون " خیلی باید دنبالش بگردی ..... باور کنید " بیرون " شماره ندارد. 👳‍♂️ @mollanasreddin 👳‍♂️
قیمت زندگی فرزندی از پدر قیمت زندگی را پرسید.پدرسنگى زیبا به او داد و گفت بردار و ببر بازار، ببین مردم چقدر می خرند؛ اگر قیمت را پرسیدند، هیچ نگو، فقط دو انگشتت را ببر بالا.سنگ را به بازار برد. سنگ را دیدند و قیمت پرسیدند.کودک دو انگشتش را بالا آورد؛ گفتند دو هزار تومان! نزد پدرش بازگشت و ماجرا را گفت؛ پدر به او گفت این بار برو در بازار عتیقه فروشان، آنجا وقتی کودک دو انگشتش را بالا برد عتیقه فروش گفت: دویست هزار تومان!این بار هم کودک نزد پدر بازگشت و ماجرا را تعریف کرد. پدر به او گفت:این بار به بازار جواهرفروشان و نزد فلان گوهرشناس برو . وقتی دو انگشتش را بالا برد آن گوهر شناس گفت دو میلیون تومان!آن کودک باز ماجرا را برای پدر تعریف کرد. پدر گفت: فرزندم! حالا فهمیدی که قیمت زندگی چند است ؟"مهم است که گوهر وجودت را کجا وبه چه کسی بفروشی"... 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
#کاریکلماتور ‌ از من نشانی نپرس من خودم گمشده ام...!! 👤 علیرضا روشن 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
📚#حکایت_بهلول_و_غذای_خلیفه روزی هارون الرشید موقع خوردن طعام، به یاد بهلول افتاد. آشپز را صدا کرد و گفت: از این طعام، برای بهلول ببر تا او هم یک وعده غذای حسابی بخورد! آشپز از آن طعام مقداری برای بهلول برد. او را در خرابه ای یافت که تعدادی سگ نیز در آن بود. طعام را به او داد و گفت: خلیفه از خوراک امروز خود وعده ای برای تو فرستاده است. بهلول گفت: آن را جلوی سگ ها بینداز! آشپز با تعجب گقت: بهلول! چه می گویی؟! این غذای خلیفه، هارون الرشید است. بهلول گفت: ای مرد! آهسته حرف بزن! اگر این سگ ها متوجه شوند که غذای هارون الرشید است، از آن نخواهند خورد. 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
تو آفتاب و من آن ذره‌ام ز پرتوی مهرت كه از دريچه درآيم گرَم ز كوچه برانی #‌اوحدی 📸 مصطفی سعیدی 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
صبح، خورشيد آمد دفتر مشق شبم را خط زد می‌روم... دفتر پاک‌نويسی بخرم! زندگی را بايد از سر سطر نوشت... آغاز هفته تون بخیر و شادی 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
شعر يک کودک سياه پوست: وقتی به دنيا ميام، سياهم وقتی بزرگ ميشم، سياهم وقتی ميرم زير آفتاب، سياهم وقتی می ترسم، سياهم وقتی مريض ميشم، سياهم وقتی می ميرم، هنوزم سياهم و تو، آدم سفيد: وقتی به دنيا ميای، صورتی ای وقتی بزرگ می شی، سفيدی وقتی میری زير آفتاب، قرمزی وقتی سردت می شه، آبی ای وقتی می ترسی، زردی وقتی مريض می شی، سبزی و وقتی می ميری، خاکستری ای و تو به من میگی رنگين پوست... انسانم آرزوست... 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
هدایت شده از قاصدک
❤️استوری عاشقانه @aStoriekadeh ❤️استوری غمگین @aStoriekadeh ❤️استوری تولد @aStoriekadeh ❤️استوری شبونه @aStoriekadeh ❤️استوری ولنتاین @aStoriekadeh ❤️استوری دورهمی @aStoriekadeh ❤️استوری پسرونه @aStoriekadeh ❤️استوری دخترونه @aStoriekadeh ❤️استوری رفیق @aStoriekadeh ❤️استوری ست @aStoriekadeh ❤️استوری مفهومی @aStoriekadeh ❤️استوری روزمادر @aStoriekadeh ❤️استوری کادو @aStoriekadeh استوری ولنتاین وروز مادر😍👆
برسد هر شب تاریک به نور سحرش که بماند آن به خودش ناب ، و منوّر ثمرش همه آن ظلمت نفسش چو پذيرفت به خود ز جهان نور بيامد که ببیند گهرش محمد مهدى بخارائی 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
#داستانک_طنز در زمان آقا محمد خان قاجار شخصی از حاکم شهر خود که با صدر اعظم نسبتی داشت پیش صدر اعظم شکایتی برد. صدر اعظم دانست که حق با شاکی است . گفت : اشکال ندارد می توانی به اصفهان بروی، مرد گفت : اصفهان دست برادر زاده شماست . گفت به شیراز برو . مرد گفت : شیراز دست خواهر زاده شماست . گفت : خوب به تبریز برو . گفت آنجا دست نوه شماست . صدر اعظم بلند شد و با عصبانیت گفت : چه می دانم. برو به جهنم. مرد با خونسردی گفت : آنجا هم مرحوم پدر شما حضور دارند ... 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
راز آرامش درون در غبطه نخوردن به مال دیگران است این را بدان که آنچه حق توست هر طور شده خود را به تو خواهد رساند... 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
هر صبح به لبهات بیاموز که بخندد... به قلبت بیاموز که با عشق بتپد... به احساست بیاموز که جز به سمت و سوی خوبی نرود و آنگاه به زندگی‌ بگو شروع تازه‌ات مبارک... ❣️روزتون بخیر و شادی... 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
🌸🍃🌸🍃 #سوادزندگی هر چقدر کمتر جواب انسان‌های منفی را بدهید، از زندگی با آرامش بیشتری برخوردار خواهید بود. این مردم ، اگر پیامبر خدا هم در بینشان حضور داشت ؛ هزار ایراد به کار پیامبر خدا می‌گرفتند! شما که جای خود دارید... پس به خاطر انسان‌های منفی زندگی‌ خودتان را تباه نکنید... 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
🌸🍃🌸🍃 جاهلی اصغر نام، غده ای چنان بزرگ بر پیشانی داشت که سبب شده بود دوست و دشمن او را اصغر غُدد بنامند. اصغر از این نام چنان در رنج و عذاب بود که سرانجام پولی فراهم کرده و به حکیمی داد تا آن غده زشت را بردارد و او را نجات دهد. عمل با توفیق انجام شد و بعد از چند روز اصغر شادمان از اینکه دیگر کسی بدان نام زشت او را نخواهد خواند به سر گذر رفت. غافل از اینکه از همان روز رفقایش نامی دیگر برای او انتخاب کرده و بیچاره اصغر غدد از آن روز اصغر بی غدد نامیده شد... فرار از زبان عيب جوى خلق ممكن نيست! 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏دیشب‌ورق‌زدم‌صفحات‌کتاب‌را... خواندم‌هزارمرتبه‌این‌حرف‌ناب‌را: 👈"باشم‌ویانباشم‌اگردرمیانتان دست‌غریبه‌ها‌ندهید‌انقلاب‌را" #دهه_فجر #امام_خمینی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
عروس دریایی حلزونای کوچک دریا را قورت میده اما پوسته حلزون از او محافظت میکنه و آرام آرام شروع به خوردن عروس دریایی از درون به بیرون میکنه وقتی رشد کرد، دیگه خبری از عروس دریایی نیست، چون حلزون کم کم از درون اونو خورده. حلزون درون ما میتونه عصبانيت، خشم، طمع، زیاده خواهی و... باشه حلزون درونت را پیدا کن! 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
#معرفی_کتاب 🔻کتاب «آن مرد با باران می‌آید» برای بیست و سومین بار منتشر شد 🔹 کتاب «آن مرد با باران می‌آید» نوشتۀ وجیهۀ سامانی قصه پسری نوجوان به نام بهزاد را روایت می‌کند که ناگهان در مسیر انقلاب قرار گرفته است. 🔹 این رمان در دهه فجر سال گذشته نیز مورد تایید و تقریظ رهبر معظم انقلاب قرار گرفت. 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
قبل از آنی که بیایی چه کویری بودم زندگی با تو چه گلدانِ قشنگی ست، گلم...! #مهدی_جهانداری 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹انیمیشن کوتاه دنیای ایده آل کاغذی 🔸داستان انیمیشن درباره مردی است که در دنیایی کاغذی زتدگی میکند و سعی میکند که آن را به شکل ایده آل خود در بیاورد. 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
آرزويم اينست که بهاری بشود روزوشبت ومن از دور ببينم که پر از لبخند است چشم و دنيا و دلت❤️ صبح بخیر 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
مسیر و مقصدتان را با هم اشتباه نگیرید. فقط به این خاطر که اکنون هوا طوفانی است؛ معنایش این نیست که به تابش خورشید نمی‌رسید¡..! 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
🤔 زن کیست....؟؟؟؟!!!! 😌اولین کسی که با دیکتاتوری عظیم فرعون دلیرانه به پا خواست...😏یک مرد نبود بلکه یک زن بود....(بانو آسیه) 😌اولین کسی که مکه و کعبه را آباد کرد مرد نبود بلکه یک زن بود....(بانو هاجر) 😌اولین کسی که از مبارکترین آب روی زمین زمزم نوشید مرد نبود بلکه یک زن بود...(هاجر خاتون) 😌اولین کسی که به محمد المصطفیﷺ ایمان آورد مرد نبود بلکه یک زن بود... (بانو خدیجه) 😌اولین کسی که خونش برای اسلام ریخته شد و شهید شد یک مرد نبود بلکه یک زن بود....(بانو سمیه) 😌اولین کسی که مالش را در راه اسلام داد یک مرد نبود بلکه زن بود....(بانو خدیجه) 😌اولین کسی در قرآن که خداوند از بالای هفت آسمان به حرفش گوش داد یک زن بود نه مرد...(سوره مجادله آیه 1) 😌اولین کسی که سعی صفا و مروه را انجام داد یک مرد نبود بلکه زن بود....(بانو هاجر) ☺️ اولین زنی که با همه مخالفتها وارد معبد اورشلیم شد مریم بود ☺️ تنها کسی که به حمایت از شوهر و امامش میخ در به تنش فرو رفت و دم نزد و شفیع گنهکاران شیعه در روز قیامت است زهرا بود ☺️اکنون میلیونها حاجی باید حرکات آن زن را انجام دهند وگرنه حج آنها قبول نمی شود..... 😊واما کسی که کاخ یزید را به لرزه دراورد مرد نبود زینب بود زینب می نویسیم تا همه بدانند.... *زن_افتخار_است...* اگر قدر خودش را بداند 👏👏👏👏🌹🌹 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
📚کسی بُهلول را گفت: تا چند می خواهی در جنون باشی؟ لحظه ای بخود آی و راه عقل در پیش گیر. بُهلول گفت: این روز ها بدنبال عقل رفتن خیلی جنون می خواهد! 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
📔#ضرب_المثل 🔹از چشمم بدی دیدم از شما ندیدم در زمانهای قدیم یک روستائی جل و پلاسش را برداشت و به ده همسایه رفت و مهمان دوستش شد. نه یک روز نه دو روز نه سه روز بلکه چند هفته ای آنجا ماند. یک روز زن صاحبخانه که از پذیرائی او خسته شده بود به شوهرش گفت: بیا یک فکری کنیم شاید بتوانیم این مهمان سمج ر ا از اینجا بیرون کنیم. با همدیگر مشورت کردند دست آخر زن گفت امروز تو که از بیرون آمدی بنا کن به کتک زدن من و بگو چرا به کارهای خانه نمی رسی و هرچه میگویم گوش نمیکنیو من با گریه و زاری میروم پیش مهمان میگویم شما که چند هفته است منزل ما هستی و امروز هم میخواهی بروی آیا در این مدت از من بدی دیدی؟ شاید به این وسیله خجالت بکشد و برود. مرد قبول کرد و روز بعد که از سرکار به خانه آمد بنا کرد با زنش اوقات تلخی کردن و دست به چوب برد و بنا کرد به کتک زدن زن. زن گفت چرا مرا میزنی؟ شوهر گفت نافرمانی میکنی. زن گریه کنان به مهمان پناه برد و گفت ای برادر تو که چند هفته است منزل ما هستی و امروز دیگر میخواهی بروی آیا از من نافرمانی دیده ای؟ مهمان با خونسردی گفت: من چند هفته است اینجا هستم و چند هفته دیگه هم خواهم ماند، اما از چشمم بدی دیدم از شما ندیدم. 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍