eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
248هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
60 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
#کاریکلماتور سعی کردند ما را دفن کنند غافل از اینکه ما بذر بودیم... 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
#کاریکلماتور سعی کردند ما را دفن کنند غافل از اینکه ما بذر بودیم... 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
موش تو سوراخ نمی‌رفت، جارو هم به دمش می‌بست از این اصطلاح در مواقعی استفاده می‌کنند که کسی برای حل کردن یک مشکل کوچک، مشکل بزرگتر ایجاد کند. یا در مورد کسانی به کار می‌رود که خودش پذیرفته نشده باشد ولی بخواهد معرف دیگری شود و ....موارد مشابه دیگر. می‌گویند موشی از کوچه‌ای می‌گذشت، چشمش به یک در قدیمی افتاد که باز بود. به داخل حیاط رفت و پیرزنی را دید که سرگرم کار است. موش از فرصت استفاده کرد و جستی زد و به انباری رفت و دید در آنجا همه چیز فراوان است. یک طرف کیسه‌های گردو، چند شیشه پنیر که روی طاقچه انباری بود که ردیف به ردیف گذاشته بودند و خلاصه هر چه که می‌خواست در آنجا یافت می‌شد. چشمش به سوراخی افتاد. با خودش گفت: همین جا زندگی می‌کنم. درون سوراخ رفت و متوجه شد که سقف اتاقش تار عنکبوت بسته است. موش گفت: باید این جا را خوب تمیز و مرتب کنم. او خوشحال و خندان از لانه خارج شد، نگاهی به اطراف کرد، چشمش به جارویی افتاد که در گوشه انبار به دیوار تکیه داده شده بود. با خود گفت چه کار کنم تا این جارو را با خودم به سوراخ ببرم؟ سوراخ خیلی کوچک است و اگر جارو را دست بگیرم و با آن به لانه بروم، نمی توانم از آن عبور کنم. قدری فکر کرد، بعد گفت: بهترین کار این است که جارو را به دم خود ببندم و دنبال خودم به داخل سوراخ ببرم و همین کار را کرد. ولی جارو در سوراخ گیر کرد. در این هنگام پیرزن وارد انبار شد و دید که از سوراخی در انباری، جارویی بیرون آمده است. جارو را کشید و دم موش با جارو کنده شد. پیرزن خنده‌ای کرد و گفت: «موش تو سوراخ نمی‌رفت، جارو هم به دمش می‌بست.» 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
به اختیار نمی‌باختم به خالش دل که برده بود حریف اول اختیار از من #شهریار 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
به اختیار نمی‌باختم به خالش دل که برده بود حریف اول اختیار از من #شهریار 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
🦹‍♂دزدی وارد خانه یک پیرزنی شد و شروع کرد به جمع کردن اثاث خانه. پیرزن که بیدار بود صداش کرد و گفت ننه نشان می دهد شما جوان خوبی هستید و از ناچاری دزدی می کنید آن وسایل سنگین ول کن بیا این النگوهای طلا به شما بدم فقط قبل از آن خوابی که قبل از آمدن شما دیدم برام تفسیر کن. دزد گفت : خوب چی خواب دیدی. پیرزن گفت : خواب دیدم که همه اهل محل در یک باغ بزرگی در حال دویدن بودیم که من داخل نهر افتادم و برای بیرون اوردن من از نهر با صدای بلند پسرم عبود را صدا می کردم عبووووووووود عبووووووووود بیا کمک. در همین لحظه پسرش عبود از خواب بیدار شد و مثل موشک از طبقه بالا آمد پایین و دزد گرفت و شروع کرد به زدن او پیرزن به پسرش گفت ننه بسه دیگر نزنش. دزد گفت : بگذار بزنه آخه من پدر سوخته برای دزدی آمدم یا تفسیر خواب؟ 😂🤣 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌ 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر صبح باید دروازہ‌ای برای رویش دوبارہ مـهربانی باشد همان که نیما گفت: پس از این همه‌چیز جهان تکراريست جـز مهربانی... آدینه تون بخیر 🌹 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
بعضی آدمها مثل سایه اند! ازشون فرار کنی دنبالت میدوند دنبالشون که بدوی از تو فرار می کنند! 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
#یک_جرعه_کتاب خوشی های بزرگ زیاد مهم نیستند؛ مهم اینه که آدم بتونه با چیزهای کوچک خیلی خوش باشه. باباجون من رمز بزرگ خوشبختی رو پیدا کرده ام و آن این است که باید برای حال زندگی کرد و اصلا نباید افسوس گذشته رو خورد و یا چشم به آینده داشت. بلکه باید از همین لحظه بهترین استفاده رو برد. بابا لنگ دراز 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
📕 💎فلانی خرسواری راه انداخته می دانید چرا در دنیا هیچگاه مسابقه " خرسواری" برگزار نمی شود ؟! پس از انجام تحقیقات میدانی و عملی بسیار جانورشناسان، مشخص شد که اسب ها در میدان مسابقه فقط در خط راست و مستقیم حرکت کرده و نه تنها مانع جلو رفتن و تاختن سایر اسبها به جلو نمی شوند ، بلکه هرگاه سوارکار خودشان یا سایر اسبها به زمین بیفتد، تا حد امکان که بتوانند آن سوارکار سقوط کرده را لگد نمی کنند. اما خرها وقتی در خط مسابقه قرار می گیرند ، پس از استارت اصلا توجهی به جلو و ادامه مسیر مسابقه به صورت مستقیم نداشته و فقط به خر رقیب که در جناح چپ و یا راستش قرار دارد ، پرداخته و تمام تمرکزش ،ممانعت از کار دیگران است، یعنی تنها هدفشان این است که مانع رسیدن خر دیگر به خط پایان شوند. ! حتی به این قیمت که خودشان به خط پایان نرسد. امروزه از این موضوع در علم مدیریت بسیار استفاده می شود و بدین معناست که افراد ناتوان که می دانند خود به خط پایان نمی رسند ، با سنگ اندازی و ایجاد مشکلات و چوب لای چرخ دیگران گذاشتن ، به بهانه مختلف ،مانع رسیدن دیگران به اهدافشان می شوند و در اصطلاح میگویند : " فلانی ، مسابقه خر سواری راه انداخته است! " 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
‌ گفت: هیچ‌کس از دوری و نبود هیچ‌کسی نمرده! مرده؟ تو دلم گفتم: اونایی که مردن، زبان گفتن ندارن … #سیدمحمد_مرکبیان 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
#حکایت_های_بهلول_دانا 📚#سوال_و_جواب_هارون_و_بهلول آورده اند موقعی که هارون الرشید از سفر حج مراجعت می کرد . بهلول در سرراه اوایستاد و منتظر بـود و همینکه چشمش به هارون افتاد سه مرتبه به آواز بلند صدا زد هارون خلیفه پرسید صاحب صدا کیست گفتند بهلول مجنون است هارون بهلول را صدا زد و چون به نزد هارون رسید خلیفه گفت من کیستم ؟ تو آن کسی هستی که اگر به ضعیفی در مـشرق ظلـم کننـد تـو را بازخواسـت خواهنـد کـرد . هـارون از شنیدن این سخن به گریه افتاد و گفت : راست گفتی الحال از من حاجتی بخواه . بهلول گفت : حاجت من این است که گناهان مرا بخشیده و مرا داخل بهشت کنی . هارون گفت این کار از عهده مـن خارج است ولی من می توانم قرضهاي تو را ادا نمایم . بهلول گفت : قرض به قرض ادا نمی شود که تو خود مقروض مردمی . پس شما اموال مردم را به خودشان برگردانید و سزاوار نیست که مال مردم را به من بدهی . گفت دستور می دهم که براي تامین معاش تو حقوقی بدهند تا مادام العمر براحتی زندگی کنی . بهلول گفت : ما همه بندگان وظیفه خوار خدا هستیم آیـا ممکـن اسـت کـه خداونـد رزق تـو را در نظـر بگیرد و مرا فراموش نماید؟ 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
بیدل دهلوی میفرماید: "ترک آرزو کردم، رنجِ هستی آسان شد" اما من جسارتاً اجازه میگیرم تا بگم: "رنج هستی کِشم اما، ترک آرزو هرگز...! " 🖋 #سمانه_ملک_پور 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
داستانک طنز ! ﭘﯿﺮﺯنه ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﯿره ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﭘﯿﺶ ﭘﺴﺮﺵ ﻭ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﺑﺸﻪ ! ﺍﻣﺎ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﻣﯿﮕﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺸﯽ پنج تا سوال ازت می پرسیم ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺘﻮﻧﯽ ﺑﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎﺵ ﭘﺎﺳﺦ ﺻﺤﯿﺢ ﺑﺪﯼ ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﻣﻮﻥ ﺑﺸﯽ!! ﭘﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﺎﺩﺭﺑﺰﺭﮔﻢ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯿﺶ ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴﺖ ﺷﻤﺎ ﺳﻮﺍﻝ ﺭﻭ ﺑﭙﺮﺳﯿﻦ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﺵ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻣﯿﮑﻨﻢ ! ﺍﻭﻧﺎﻫﻢ ﻣﯿﮕﻦ ﺑﺎﺷﻪ ﻭ ﺳﻮﺍﻻ ﺭﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﻦ ! 1 : ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟ ﭘﺴﺮﺵ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ: ﻣﻦ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﮐﺪﻭﻡ ﺷﻬﺮ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﻮﺩﻡ؟ ﭘﯿﺮﺯﻧﻪ ﻣﯿﮕﻪ :ﻭﺍﺷﻨﮕﺘﻮﻥ !! ﻣﯿﮕﻦ ﺩﺭﺳﺘﻪ ﻭ ﺳﻮﺍﻝ ﺑﻌﺪﯼ ! 2 : ﺭﻭﺯ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﮐﯽ ﺍﺳﺖ؟ ﭘﺴﺮﺵ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ:ﻧﯿﻮﻣﻦ ﺷﺎﭖ ﮐﯽ ﺣﺮﺍﺝ ﻣﯿﮑﻨﻪ؟؟ ﭘﯿﺮﺯﻧﻪ ﻣﯿﮕﻪ 4 ﺟﻮﻻﯼ !! ﻣﯿﮕﻦ ﺩﺭﺳﺘﻪ ! 3: ﺍﻣﺴﺎﻝ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﺎﻣﺰﺩ ﺭﯾﺎﺳﺖ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺷﮑﺴﺖ ﺧﻮﺭﺩ؟ ﭘﺴﺮﺵ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ: ﺍﻭﻥ ﻣﺮﺗﯿﮑﻪ ﻣﻌﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮﺕ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﻩ؟ ﭘﯿﺮﺯﻧﻪ ﻣﯿﮕﻪ: ﺗﻮﮔﻮﺭ !! ﻃﺮﻑ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﺍﻭ ﺷﮕﻔﺖ ﺁﻭﺭﻩ ! 4: ﻫﺸﺖ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﯾﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﻮﺩ؟ ﭘﺴﺮﺵ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ : ﺍﺯ ﭼﯿﻪ ﺟﻮﺭﺍﺑﺎﯼ ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮒ ﺑﺪﺕ ﻣﯿﺎﺩ؟ ﭘﯿﺮﺯﻧﻪ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﻮﺵ !! هنر نزد ایرانیان است و بس!!! 😂🖐❤️ 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
سینه‌ام دکان عطاری‌ست دردت چیست؟! #محمدصالح_علاء 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
امروز در آهنگ صبح شعری باید گفت پر از طلوع قصه ای باید گفت پر از امید و ترانه باید خواند پر از مهربانی ... تا اسباب حال خوب دل هم شویم 💛 صبح بخیر 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
شادی مثل آدماییه که تو زندگی دست کمشون میگیریم و واسمون کم اهمیتن تا وقتی هست کوچیک به نظر میرسه اما وقتی از دستشون میدیم تازه یادمون میفته که چقدر مهم بودن... خیلی مهم! 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
📚#حکایت_ازدواج_ملانصرالدین روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید : ملا ، آیا تا بحال به فکر ازدواج افتادی ؟ ملا در جوابش گفت : بله ، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم... دوستش دوباره پرسید : خب ، چی شد ؟ ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم ، چون از مغز خالی بود !!! به شیراز رفتم : دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا ، ولی من او را هم نخواستم ، چون زیبا نبود... ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و همینکه ، خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود . ولی با او هم ازدواج نکردم ...! دوستش کنجاوانه پرسید : دیگه چرا ؟ ملا گفت : برای اینکه او خودش هم به دنبال چیزی میگشت ، که من میگشتم !! 👌هیچ کس کامل نیست ...! 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
يار هی يار يار! اينجا اگر چه گاه گل به زمستان خسته خار ميشود اينجا اگر چه روز گاه، چون شب تار ميشود اما، بهار ميشود! من ديده ام که ميگويم... 👤سید علی صالحی 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
#ضرب_المثل #اصطلاح_تب_كرد_و_مرد پسری پدرش از دار دنیا رفت و او در مرگ پدر به سوگواری نشست. روزهای اول هركس می رسيد و سبب مرگ پدرش می پرسيد، پسر با آب و تاب از ابتدای بيماری پدر تا لحظه مرگ را تعريف می كرد كه ناچار اگر صبح بود دنباله تعريف به ظهر می کشید و مجبور بود ناهار بدهد و اگر بعد از ظهر بود دنباله صحبت به شب می كشيد و مجبور می شد به مهمانان شام بدهد. رندان اين خبر را شنيدند هر روز يك عده قبل از ظهر و يك عده بعد از ظهر برای عرض تسليت به خانه پسر می رفتند و از او سبب مرگ پدرش را می پرسيدند او هم طبق معمول با آب و تاب تعريف می كرد و رندان را شام و ناهار می داد. بالاخره پسر از این وضعیت عاصی شده و با بزرگتری مشورت میکند و او دستور میدهد که از این پس هرکسی علت مرگ پدرت را پرسید یک کلام بگو: خدا بیامرز تب کرد و مُرد.. 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
#یک_جرعه_کتاب اين نهايت ناشكری است كـه آدم بخواهد همه نعمت‌هـایـی را كـه در اختيارش است فقط به خـاطـر ايـنـكـه آن چـيـزی را كه ميخواسته به دست نياورده است ناديده بگيرد ... 📙 همسران خوب ✍🏻 لوئیزا می آلکوت 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
‌📚 #حکایت_بهلول_و_خلیفه روزی بُهلول به قصر خلیفه هارون الرشید وارد شد. خلیفه در حال نوشیدن شراب بود. به بهلول گفت: این شراب، از بهترینِ شراب هاست و بعد پرسید: ای بهلول! چنانچه من از این شراب مست گردم، دیگر هشیار خواهم شد؟ بهلول گفت: کسی که مست شراب شود، بالاخره هوشیار خواهد شد ولی آن کس که از ظلم و بیداد بر رعایا مست شده، هرگز! 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
#تلنگر ❣️ریتم زندگی ات را کندتر کن! شتابزدگی، تو را از تماشای زندگی باز می دارد و لذت درک اکنون را از دست می دهی. آهسته و آگاه راه برو! آهسته و شمرده صحبت کن! آهسته و نظاره گر غذا بخور! هر لقمه باید جویده شود و طعمش چشیده شود. نسیم و گل و آفتاب را حس کن، لمس کن، بو کن.. به ماه نگاه کن و همچون برکه ای ساکت، نظاره گر باش؛ آنگاه ماه با زیبایی بسیار در تو منعکس خواهد شد. در گذران زندگی همیشه نظاره گر بمان! 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
مردی از دوست خود پرسید: آیا تا كنون كه شصت سال از عمرت می گذرد، به یكی از آرزوهای خودت رسیده ای؟ گفت: آری فقط به یكی از آرزوهایم رسیده ام. یك روز وقتی پدرم موهای سرم را می كشید تا مرا تنبیه كند، آرزو كردم كه كاش مو در سر نداشتم، و امروز خدا را شكر می كنم كه به این آرزویم رسیده ام. 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍