eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
246.4هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
62 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی نگاهم افتاد به آینه‌ی سفره هفت سین نه شکست‌ها، نه پیروزی‌ها نه زخم‌ها، نه خاطره‌ها هیچ‌کدام پیدا نبود من فقط آدمی دیدم پخته تر این «تَر» را دوست‌تر می‌دارم شاید «حوّل حالنا» همین باشد...🌸🌱 👤پریسا زابلی پور 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
#حکایت_های_ملانصرالدین به ملانصرالدین گفتند آش بردن گفت: به من چه؟! گفتند آخه خونه شما بردن، گفت:به شما چه؟؟ 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
✍️ توانگر ظالمی در مرو سگان تربیت شده ای در زنجیر داشت که هر یک به هیبت گرازی بود. او این سگ ها را برای از بین بردن مخالفان دربند کرده بود… اگر کسی با اوامرش مخالفت می کرد مأمورانش آن شخص را جلوی سگان می انداختند و سگ ها نیز او را در چشم برهم زدنی پاره پاره می کردند… یکی از خدمتکاران وی که خیلی زیرک بود با خود اندیشید که اگر روزی آن حرامی بر من خشم گرفت و من را جلوی سگان انداخت چه کنم ؟ با این فکر وحشت سراپای وجودش را گرفت اما پس از مدتی به این فکر افتاد که این سگان را دست آموز کند لذا هر روز گوسفندی می کشت و گوشت آن را با دست خود به سگان می داد و آنقدر این کار را تکرار کرد که اگر یک روز غیبت می کرد روز بعد سگان با دیدن او به شدت دم تکان می دادند و منتظر نوازش او می شدند… روزی آن فرد ستمگر بر او خشم گرفت و دستور داد که او را جلوی سگان بیندازند. مأموران آن مرد را کت بسته جلوی سگان انداختند اما سگ ها که منعم خود را می شناختند دور او حلقه زدند و سرها را به روی دست ها گذاشتند و خوابیدند و تا یک شبانه روز به همین منوال گذشت… باری نره غول ستمگر از اعمال خود در حق خدمتکار ناراحت شد و گفت « کاش او را جلوی سگها نمی انداختم من چقدر بی چشم و رو هستم او چندین سال خدمت مرا کرده بود و این دستمزدش نبود » فردای آن روز رئیس مأموران که از پشیمانی ارباب آگاه شد به نزد وی رفت و ماجرای نخوردن سگان را بازگو کرد و گفت: « این شخص نه آدمی، فرشته است که ایزد ز کرامتش سرشته است… او در دهن سگان نشسته، دندان سگان به مهر بسته… » ارباب دنی با شتاب آمد تا آن صحنه را ببیند و سپس گریان به دست و پای آن مرد افتاد و عذر خواست و گفت: تو چه کردی که سگان تو را نخوردند… مرد گفت: « چند سال نوکری تو را کردم این شد عاقبتم اما چند بار به این سگان خدمت کردم و به آن ها غذا دادم و آن ها مرا ندریدند… سگ صلح کند به استخوانی.. ناکس نکند وفا به جانی…! » 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از قاصدک
⭕️😱روشی که باعث می شود بیماری های نگیرید😱👇🛑 نکاتی که اگر رعایت بشه ویروس ها برشما اثر ندارند🤯😲👇 https://eitaa.com/joinchat/3342336Cd8f4ee6c99 من این روش را امتحان کردم اصلا بیماری ویروسی نگرفتم😳👆 به ارزش بیمار نشدن میارزه⛑👆
دریچه نگاهت را بگشا آفتاب، تا افق روشنایی بالا آمده است آن را میهمان آسمان دلت کن غصّه های دیروز را در چاه شب دفن کن و برای امروز، مثل خورشید، دوباره از نو آغاز کن و با یاد پروردگار به امروزت برکت ببخش... صبح بخیر ♥️ 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
سخت بگيری هی سخت تر ميشه میدونید چرا هر وقت یاد بچگی ها میفتیم میگیم: - هی... یادش بخیر! واسه اینکه حساس نبودیم جدی نبودیم همه چی رو راحت میگرفتیم کاش خدا کمی از بی دغدغگی های بچگيمون رو برای روز مبادا کنار ميذاشت... 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
جز نقشِ تو در نظر نیامد ما را جز کوی تو رهگذر نيامد ما را خواب ، ار چه خوش آمد همه را در عهدت حقّا که به چشم در نیامد ما را حافظ 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
فیلش یاد هندوستان کرده این ضر‌ب‌المثل کاردبردهای متنوعی دارد ولی در کل برای مواردی به کار می‌رود که شخصی از وضعیت فعلی ناراضی باشد و زمانی در گذشته را به یاد آورد که دوران خوشی داشته است و خواهان بازگشت به آن دوران باشد. مانند هوس بازگشت به دوران کودکی و جوانی و یا قصد بازگشت به شغل و محل زندگی قبلی و غیره... البته این اصطلاح در میان مردم بیشتر به عنوان متلک و از بعد منفی به‌کار می‌رود. در حالی که در موارد بسیاری این حالت می‌تواند یک ویژگی مثبت برای اقدام به تغییر و نجات از وضعیتی آزاردهنده باشد و در برخی اشعار شعرا به جنبه مثبت آن توجه شده است. همیشه در هندوستان از فیل برای نمایش و باربری و نیز جادبه توریستی استفاده می‌شده و هنوز هم می‌شود. یکی از ویژگی‌های فیل‌ها هوش و حافظه آن‌ها است به طوری که فیل‌ها هرگز کسی را که با او دیدار داشته‌اند فراموش نکرده و یا هرگز مکانی را که در آنجا بوده‌اند از یاد نمی‌برند. زمانی تاجری به کشور هندوستان سفر می‌کند و برای کسب درآمد فیلی را خریداری می‌‌نماید تا با بردن آن به کشور خود از آن درآمدزایی کند. بعد از گذشت چند ماه، فیل گوشه‌گیر می‌شود و دیگر تن به هیچ کاری نمی‌دهد. تاجر از این اوضاع به ستوه آمده و طبیب‌های شهر را خبر می‌کند تا بالاخره طبیبی خبره و با تجربه به تاجر می‌گوید که شاید فیل یاد هندوستان کرده و دلش برای دیار خودش تنگ شده است. تاجر که اوضاع را خراب می‌بیند و روز به روز از درآمدش کم می‌شده تصمیم می‌گیرد چاره‌ایی بیندیشد و راهی بیابد. به همین جهت بار سفر بسته و فیل را با خود به هندوستان می‌برد تا بلکه فیل را در آن‌جا فروخته و فیل دیگری خریداری کند. اما همین که به هندوستان می‌رسد فیل پاهایش را محکم به زمین کوبیده و خرطوم خود را تکان می‌دهد، انگار از شادی می‌رقصد. آن هنگام تاجر به یاد حرف طبیب افتاده و پی می‌برد که فیل هیچ مشکلی نداشته و فقط‌ یاد هندوستان کرده. همچو پیلم بر سرم زن زخم و داغ تا نبینم یاد هندستان و باغ "مولوی" لیک تو آیس مشو هم پیل باش ور نه پیلی، در پی تبدیل باش "مولوی" پیلِ مستم مغزم از آهن بیاشوبند از آنک گر بیاسایم دمی، هندوستان یاد آورم "خاقانی" 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا «تو در حفاظت مایی» وقتی خود خدا اینقدر زیبا گفته واسه چی دلهره داری رفیق؟! 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
#تلنگر آدمیزاد کم‌حافظه است، یادش می‌رود باید با خودش مدارا کند گاهی، نباید با خودش سختگیر باشد، هی خودش را به چالش بکشد، گیر بدهد به خودش، به دور و برش، نباید سر خودش داد بزند، خودش را بازخواست کند هی. هی انگشت کند توی چشم و چال خودش، چشم و چال گذشته‌اش! آدم اگر آدم است باید حواسش به خودش باشد، با خودش مهربان باشد، خودش را دوست داشته باشد، با خودش دوست باشد... باید گاهی پیشانی خودش را ببوسد، لُپ خودش را بکشد، بزند قد خودش، خودش را ببخشد، با خودش آشتی کند. آدمیزاد اگر روانشناس خوبی باشد چاره‌ای ندارد جز اینکه با خودش آشتی کند... 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
در بين بنى اسرائيل قاضى اى بود كه ميان مردم عادلانه قضاوت مى كرد. وقتى كه در بستر مرگ افتاد، به همسرش گفت : - هنگامى كه مُردم ، مرا غسل بده و كفن كن و چهره ام را بپوشان و مرا بر روى تخت (تابوت ) بگذار، كه به خواست خدا، چيز بد و ناگوار نخواهى ديد. وقتى كه مُرد، همسرش طبق وصيت او رفتار كرد. پس از چند دقيقه كه روپوش را از روى صورتش كنار زد، ناگهان ! كرمى را ديد كه بينى او را قطعه قطعه مى كند. از اين منظره وحشت زده شد! روپوش را به صورتش ‍ افكند، و مردم آمدند و جنازه او را بردند و دفن كردند. همان شب در عالم خواب ، شوهرش را ديد. شوهرش به او گفت : - آيا از ديدن كرم وحشت كردى ؟ زن گفت : - آرى ! قاضى گفت : - سوگند به خدا! آن منظره وحشتناك به خاطر جانب دارى من در قضاوت راجع به برادرت بود! روزى برادرت با كسى نزاع داشت و نزد من آمد. وقتى براى قضاوت نزد من نشستند، من پيش خود گفتم : خدايا حق را با برادر زنم قرار بده ! وقتى كه به نزاع آنان رسيدگى نمودم ، اتفاقا حق با برادر تو بود، و من خوشحال شدم . آنچه از كرم ديدى ، مكافات انديشه من بود كه چرا مايل بودم حق با برادر زنم باشد و بى طرفى را حتى در خواهش ‍ قلبى ام به خاطر هواى نفس - حفظ نكردم. 📚بحار 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
#کاریکلماتور او مانند موسیقیِ بی کلام بود حرفی نمی‌زد ... اما تاثیرش را می‌گذاشت #مجید_حاتمی 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
از خدا پرسيد: «خوشبختي را کجا مي‌توان يافت؟» خدا گفت: «آن را در خواسته‌هايت جستجو کن و از من بخواه تا به تو بدهم.» با خود فکر کرد و فکر کرد: «اگر خانه‌اي بزرگ داشتم بي‌گمان خوشبخت بودم.» خداوند به او داد. «اگر پول فراوان داشتم يقيناً خوشبخت‌ترين مردم بودم.» خداوند به او داد. اگر... اگر... و اگر... اينک همه چيز داشت اما هنوز خوشبخت نبود از خدا پرسيد: «حالا همه چيز دارم اما باز هم خوشبختي را نيافتم.» خداوند گفت: «باز هم بخواه.» گفت: «چه بخواهم؟ هر آنچه را که هست دارم.» خدا گفت: «بخواه که دوست بداري... بخواه که ديگران را کمک کني... بخواه که هر چه را داري با مردم قسمت کني...» او دوست داشت و کمک کرد و در کمال تعجب ديد لبخندي را که بر لبها مي‌نشيند و نگاه‌هاي سرشار از سپاس به او لذت مي‌بخشد. رو به آسمان کرد و گفت: خدايا خوشبختي اينجاست در نگاه و لبخند ديگران 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ایتایار
نکته های هنر #زندگی ❤️ حجت الاسلام دکتر #حسین_دهنوی 💢بررسی مسائل روز #همسرداری همراه با آموزه های #دینـــــی و #اسلامـــــــــی ویژه زوج های جوان 💞💍 آنچه از #همسرداری نمیدانید اینجا بی پرده یاد بگیرید 😍😍👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1566638087C9a5f6209ce کانال ویژه #متاهلین 🔴
هدایت شده از قاصدک
🏳️جدید ترین سرودها از مداحان معروف کشور🏳️ 🏳️ علیه السلام🏳️ 🎼مولودی 🎙کلیپ 🎞استوری 📸پروفایل 💥 💥 💥 http://eitaa.com/joinchat/2828337165C01ca42dcd2
هر طلوعی تولدی دوباره است و هر تولدی شروعی دوباره! صبحتون بخیر لبتون خندون دلتون بی غم زندگیتون پر از عشق و امید 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
گاهی اشکالی نداره تنها كاری که تو یه ‌روز انجام می‌دی فقط نفس‌کشیدن باشه پس امروز حسابی زندگی رو نفس بکش... نفس های عمیق... 🍁لحظه هاتون پُر از زندگی🍁 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
تو اگر بهار را صدا کنی می آید، حتی اگر دلش جا مانده باشد میان برف ها.. 👤رضا کاظمی 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
#یک_جرعه_کتاب شاید این در طبیعت بشر باشد که هر گاه کسی از روی فـروتـنـی واقـعـی، یـا از ضـعـف و یا از بی‌اعـتـنـائـی هـر چـیـزی را تحمل کند، مـا میل داریم همه چیز را بر او تحمیل کنیم ... 📙 باباگوریو ✍️🏻 اونوره دوبالزاک 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
📚#حکایت_ملانصرالدین در نزدیکی ده ملانصرالدین مکان مرتفعی بود که شب ها باد می آمد و فوق العاده سرد می شد. دوستان ملا گفتند: ملا اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن تپه بمانی، ما یک سور به تو می دهیم و گرنه تو باید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی. ملا نصرالدین قبول کرد، شب در آنجا رفت و تا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که آمد گفت: من برنده شدم و باید به من سور دهید. گفتند: ملا از هیچ آتشی استفاده نکردی؟ ملا گفت: نه، فقط در یکی از دهات اطراف یک پنجره روشن بود و معلوم بود شمعی در آنجا روشن است. دوستان گفتند: همان آتش تو را گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی. ملا قبول کرد و گفت: فلان روز ناهار به منزل ما بیایید. دوستان یکی یکی آمدند، اما خبری از ناهار نبود. گفتند: ملا، انگار نهاری در کار نیست. ملا گفت: چرا ولی هنوز آماده نشده. دو سه ساعت دیگر هم گذشت باز ناهار حاضر نبود. ملا گفت: آب هنوز جوش نیامده که برنج را درونش بریزم. دوستان به آشپزخانه رفتند ببینند چگونه آب به جوش نمی آید. دیدند ملا یک دیگ بزرگ به طاق آویزان کرده، چند متر پایین تر یک شمع کوچک زیر دیگ نهاده گفتند: ملا این شمع کوچک نمی تواند از فاصله دو متری دیگ به این بزرگی را گرم کند! ملا گفت: چطور شمعی از فاصله چند کیلومتری می توانست مرا روی تپه گرم کند؟ شما بنشینید تا آب جوش بیاید و غذا آماده شود! ┅❅❈❅┅ 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
#تلنگر زن ذلیل ! گفت:«فلانی خیلی زن ذلیله!» گفتم:«از کجا فهمیدی؟!» گفت:«خانمش به خانم من گفته که فلانی توی کارهای خونه کمک میکنه!» گفتم:«چه اشکالی داره؟!» گفت:«مرد خلق شده واسه اینکه آچار بگیره دستش بره زیر تریلی نه اینکه توی خونه ظرف بشوره و سبزی پاک کنه!» گفتم:«این چیزی که تو میگی نشونه مرد بودن نیست و اون کارهایی ام که فلانی توی خونه انجام میده نشونه زن ذلیل بودن نیست!» گفت:«علّامه دهر!تو بگو به کی میگن زن ذلیل؟!» گفتم:«زن ذلیل به کسی میگن که زنش رو خوار و ذلیل کنه.» گفت:«اِ...نه بابا!ما تا دیروز فکر میکردیم زن ذلیل به آدم بدبختی میگن که ذلیلِ زنش باشه!» گفتم:«کسی که توی کارهای خونه به زنش کمک میکنه،ذلیلِ زنش نیست،زنش براش عزیزه» 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
از عالمے پرسیدند... بالاترین وزنه چند کیلو است...❓ که یه نفر بزنه و بهش بگن پهلوان؟... عالم در جواب گفتند: بالاترین وزنه یه پتوی نیم یا 1کیلویی است که یه نفر بتواند هنگام نماز صبح از روی خود بلند کند. 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
باز هم میل زیارت کرده‌ایم از راه دور نیّت از ما، قصد از ما، رفت و آمد با شما 📸 امیرحسین قاسم زاده 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آغاز صبح یاد خدا باید ڪرد خود را به امید او رها باید ڪرد اے با تو شروع ڪارها زیباتر آغاز سخن ترا صدا باید ڪرد بسم الله الرحمن الرحیم 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
کار خدا نشد ندارد ! او خوب میداند چطور در و تخته را به هم جور کند خواسته هایت را به او بسپار او حتما راهی برای رسیدن به آرزوهایت به تو نشان خواهد داد. 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
نجاری بود که زن زیبایی داشت که پادشاه را مجذوب خود کرده بود پادشاه بهانه ای از نجار گرفت و حکم اعدام او را صادر کرد و گفت نجار را فردا اعدام کنید نجار آن شب نتوانست بخوابد ... همسر نجار گفت :مانند هر شب بخواب ... پروردگارت يگانه است و درهای گشايش بسيار " کلام همسرش آرامشی بر دلش ايجاد کرد و چشمانش سنگين شد و خوابيد ... صبح صدای پای سربازان را شنيد... چهره اش دگرگون شد و با نا اميدی، پشيمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد که دريغا باورت کردم ... با دست لرزان در را باز کرد و دستانش را جلو برد تا سربازان زنجير کنند... دو سرباز با تعجب گفتند :پادشاه مرده و از تو میخواهيم تابوتی برايش بسازی ... چهره نجار برقی زد و نگاهی از روی عذرخواهی به همسرش انداخت ... همسرش لبخندی زد و گفت : مانند هر شب آرام بخواب , زيرا پروردگار يکتا هست و درهای گشايش بسيارند " فکر زيادی انسان را خسته می کند ... درحالی که خداوند تبارک و تعالی مالک و تدبير کننده کارهاست ". در هر شرایطی امیدت را به خدا از دست نده و منتظر رحمت بیکرانش باش... 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
#کاریکلماتور بیا با هم باشیم؛ شاخه‌های خشک خواب بهار می‌بینند... #گنادی_نوا 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍