ظهور عشق از آغاز جهان بوده است و در
هر ذرّه ای در جهان ، موجود است. حافظ ،
به زیبایی شرح می دهد که گرایش های مختلف
انسان ها ، به دلیل عشق است :
در ازل ، پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوهای کرد رخت ، دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
عقل میخواست کز آن شعله چراغ افروزد
برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت
که قلم بر سر اسباب دل خرم زد
حافظ
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
#داستانک_قدرت_تلقین
خانمی در سالن سینما به پزشکی که همراهش بود و کنارش نشسته بود گفت که حالش دارد به هم میخورد. پزشک فوراً از جیب کتش چیزی درآورد و آهسته گفت: «این قرص را در دهانتان بگذارید اما آن را قورت ندهید.» خانم بیدرنگ احساس کرد حالش بهتر شده است. وقتی فیلم تمام و سالن سینما روشن شد، خانم جوان میخواست بداند چه نوع قرصی تا این اندازه در بهبود حالش تاثیر داشته است. اما وقتی قرص را از دهانش بیرون آورد دید که دکمه است.
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر لبش گاه تبسم معجزی دارد جدا
یک لبش جان میستاند، یک لبش جان میدهد
#صائب_تبریزی
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
#ضربالمثل
شق القمر کرده
هر گاه از شخصی عمل خارق العاده و غیر قابل تصور سر بزند از آن به شق القمر تمثیل کرده میگویند: واقعا" شق القمر کرده است.
یکی از مهمترین معجزات پیغمبر شق القمر است که روایت میکنند عدهای از مشرکان قریش مجتمعا" خدمت پیغمبر رسیدند و گفتند:" ای محمد، اگر در دعوی نبوت صادق هستی و عمل تو سحر و جادو نیست هم اکنون ماه را در وسط آسمان دو نیمه کن تا ما به رای العین شق القمر را ببینیم و با رسالت تو ایمان بیاوریم زیرا شنیدمی که سحرو جادو فقط در روی زمین امکان دارد ولی در آسمان موثر نیست." در آن هنگان مردم در منی بودند.
پیغمبر اسلام دست به دعا بر داشت و از خداوند مسئلت کرد که این آخرین حجت رسالتش را با این قوم مشرک نشان دهد تا شاید دست از عناد و لجاج بردارند. بلافاصله وحی نازل شد که ماه در اختیار توست و میتوانی آن را دو پاره کنی.
پیغمبر اکرم(ص) به روایتی انگشت مجسمهاش را به جانب آسمان دراز کرد و ماه از میان دو نیمه شد. " در آن هنگام که مردم در منی بودند به طوری شکافته شد که کوه حرا در میان دو پاره آن که مانند دو شعله بود مینمود."
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
#تلنگر
💎مادرم آن روزها همه چیز برایش حیف بود، جز خودش!
یک صندوق چوبی بزرگ داشت پر از چیزهای حیف!
در خانه ما به چیزهایی حیف گفته میشد که نباید آنها را مصرف میکردیم..!!
نباید به آنها دست میزدیم،
فقط هر چند وقت یک بار میتوانستیم آنها را خیلی تند ببینیم و از شوق داشتن آنها حَظ کنیم و از حسرت نداشتن آنها غصه بخوریم!
حیف مادرم که دیگر نمیتواند درِ صندوقِ حیف را باز کند و چیزهای حیف را در بیاورد و با دستهای ظریف و سفیدش، آنها را جلوی چشمان پر احساسش بگیرد و از تماشای آنها لذت ببرد!
مادرم هیچ وقت خود را جزو چیزهای حیف به حساب نیاورد...
دستهایش، چشمهایش، موهایش، قلبش، حافظهاش، همه چیزش را به کار انداخت و حسابی آنها را کهنه کرد.
حالا داشتههایش آنقدر کهنه شده که وصله بردار هم نیست...
حیفِ مادرم که قدر حیفترین چیزها را ندانست!
قدر خودش را ندانست و جانش را برای چیزهایی که اصلا حیف نبودند تلف کرد ...
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
#ضربالمثل
سنگی که به هوا می رود تا بر گردد هزار چرخ میخورد
در عبارت بالا گاهی جای سنگ عبارت سیب را هم به کار میبرند ولی صحیح آن از نظر ریشه تاریخی همان کلمه سنگ است که گمان میرود سیب به علت مدور بودن بعدها جای سنگ را گرفته باشد.
مورد استفاده و اصطلاح ضرب المثل بالا هنگامی است که کسی در جریان زندگی دچار مشکلی شده باشد و هیچ گونه راه چاره و علاجی برای رفع مشکل و مانع موجوده منصور نگردد . در چنین موقعی به آن شخص مایوس و ناامید از راه دلجویی و تقویت حس اعتماد و اطمینان چنین میگویند:" هر گز نا امید مشو . از آینده کسی خبر ندارد که چه نقشی بازی میکند کسی چه میداند؟ شاید صلاح و مصلحت کار تو در وقوع این حادثه باشد زیرا از قدیم گفتهاند : سنگی که به هوا میرود تا برگردد هزار چرخ میخورد"
متوکل عباسی از خلقای سفاک و خونخواری بود که مراتب عناد و دشمنی او نسبت به خاندان بنی هاشم و آل علی (ع) حد و میزانی نداشت ، مخصوصا" در جریان به آب بستن سرزمین کربلا که به دستور متوکل انجام گرفت بر اهل اطلاع پوشیده نیست.
باری این مرد شقی افراد بی گناه را به عناوین مختلف و معاذیر غیر موجه به زندان می انداخت به قسمی که در زمان خلافت او تمام آزاد مردان در قید و زنجیر بودند و کلیه زندانها پر شده بود چون مدتی بدین منوال گذشت و خلیفه از نگهداری زندانیان بی گناه خسته شده بود به جای آنکه دستور دهد آن بیچارگان بی گناه را آزاد سازد به عادت خبث طینت فرمان داد همه را گردن بزنند.
عمله سیاست دست به کار شدند و آن بخت بر گشتگان را به کشتار گاه برده یکی پس از دیگری از دم تیغ میگذراندند. در میان زندانیان جوان خوش سیمایی وجود داشت که صباحت و جوانیش دل فرمانده کشتار را به رقت آورده بود.
از آن جوان پرسید" کجایی هستی؟" جواب داد " اهل همدانم" سوال کرد" گناهت چه بود؟" پاسخ داد: " نمیدانم" فر مانده کشتار گفت " چون قدرت و جرئت تخلف از اجرای فرمان خلیفه را ندارم و از کشتن تو نمیتوانم سر پیچی کنم لذا اگر چیز دیگری که انجام و اجابتش برای مقدور و میسر باشد از من بخواهی با کمال میل اطاعت میکنم و مشعوف میشوم. " جوان همدانی گفت:" مدتی است چیزی نخوردم . لقمه نانی به من برسان تا صد جوع کنم."
به دستور فرمانده کشتار غذای ماکولی آوردند و جوان با نهایت خونسردی و بدون اعتنا به صحنه کشتار شروع به خوردن غذا کرد. فرمانده کشتار را از حال جوان شگفتی و حیرت به دست داد و گفت:" ای جوان از حال و رفتار تو سر در نمی آورم. چنان به خوردن مشغول هستی انگار در سفره خانه نشسته ای و هیچ حادثه شومی در انتظار تو نیست در حالی که چون چند نفر دیگر کشته شوند نوبت به تو میرسد که در زیر تیغ جلاد دست و پا بزنی."
جوان همدانی که دست راستش در قدح غذا بود با دست چپ سنگی از زمین برداشت و گفت:" نگاه کن، تا این سنگ به هوابرود و بر گردد هزار چرخ می خورد. خدا داناست که در طول مدت این چرخش چه اتفاقی روی خواهد داد." این بگفت و سنگ را به هوا افکند و لقمه غذا را در دهان گذاشت .
از عجایب روزگار آنکه هنوز سنگ به زمین فرود نیامده بود که از دور گرد خاکی بر خاست و سواری در رسیده فریاد بر آورد:" دست نگهدارید. دست نگهدارید. متوکل را کشتند."
با این ترتیب جوان همدانی و بقیه بی گناهان از کشته شدن نجات یافتند و عبارت بالا ضرب المثل گردید.
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
#حکایت
عربی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسید: چه کسی حساب رسی را در روز قیامت بر عهده خواهد داشت؟
حضرت فرمود: خدا.
مرد عرب گفت: آیا او خود این کار را بر عهده دارد.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم): بله.
آن عرب تبسمی نمود.
پیامبر فرمود: چرا خندیدی؟
مرد گفت: کریم و بزرگوار آنگاه که قدرت پیدا کند، در می گذرد و آنگاه که به محاسبه بنشیند مسامحه می کند و آسان می گیرد.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: این مرد راست می گوید. آگاه باشید که کریم و بزرگواری بخشنده تر و بزرگوارتر از خدا نیست. او اکرم الاکرمین و بزرگوارترین بزرگواران است. سپس، حضرت فرمود: این اعرابی فقیه شد!
#اسرارالصلوة_ص255
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
🌸🍃🌸🍃
امام علی (علیه السلام) :
تمام خير در سه چيز جمع شده است:
1⃣نگاه
2⃣سكوت
3⃣سخن
هر نگاهى كه پندى در آن گرفته نشود،
فراموشى است. هر سكوتى كه انديشه اى در آن نباشد، غفلت است. هر سخنى كه ذكرى در آن نباشد، بيهوده است. خوشا بحال كسى كه:نگاه او پند، سكوت او انديشه و سخن او ذكر باشد، بر گناهش گريسته و مردم از شرش در امان باشند.
#منبع:
ثواب الاعمال و عقاب الاعمال
شیخ صدوق رحمت الله
🌸🍃🌸🍃
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
#طنز_جبهه😂
😱چفیه رو بردن😱
💎چفیه یه بسیجی رو از دستش قاپیدن ،
داد میزد : آهـــای ...
سفره ، حوله ، لحاف ، زیرانداز ، روانداز ، دستمال ، ماسڪ ، ڪلاه ، ڪمربند ، جانماز ، سایه بون ، ڪفن ، باند زخم ، تور ماهی گیریم ...
هــمـــــــه رو بردن !!!😂😄
🍃شادی روحشون ڪه دار و ندارشون همون یڪ چفیه بود صلوات🍃
#با_هم_بخندیم 😂
❤️اللهم عجل لولیک الفرج ❤️
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
#حکایت
📝 زیبایی و شرح لمعه
حاجی ملاعلی کنی شاگردی داشت که بسیار مورد علاقهاش بود، یک روز خواست لطفی در حق او بکند، گفت: "من دو دختر دم بخت دارم، یکی بسیار زیباست و دیگری بسیار فاضل، که «شرح لمعه» را درس میدهد. کدام یک را دوست داری به زوجیت تو دربیاورم؟!"
شاگرد که گونههایش از خجالت مثل لبو سرخ شده بود، آهسته گفت: "حضرت آقا! من که «شرح لمعه» را در حضور شما خوانده و تمام کردهام!"
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
#ضربالمثل
سوراخ دعا را گم کردی
گاهی اتفاق میافتد که شخص کم مایهای به اتکای محفوظات و مسموعاتش در غیر موقع و مورد معین اظهار فضل می کند که کمترین ارتباطی با موضوع مورد بحث ندارد. پاسخ عقلا و ظرفای مجلس به این زمره از مردم این است که: دعا بلدی ولی ، سوراخ دعا را گم کردی ، یعنی چیزکی در چنته داری ولی نمیدانی کجا مصرف کنی.
عبارت مثلی بالا مربوط به حکایت شیرین و آموزندهی است که مولانا مولوی بلخی در جلد چهارم کتاب مثنوی معنوی به نظم آورده و در این حکایات شخصی به وقت استنجا به جای آنکه دعای اللهم اجعلنی من التوابین و اجعلنی من المطهیرین را بخواند اشتباها دعای الهم ارحنی رائحة الجنته را که مربوط به سوراخ بینی است و در وقت استنشاق میخوانند بر زبان جاری کرد . عزیزی گفت:" ورد را خوب بلد هستی ولی سوراخ دعا را گم کرده ای."
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
#تلنگر
🌺 #یک_ذهن_زیبا 🌺
💎روزی "اندوه" به روستای ما آمد
گفتیم رهگذر است ...
مــــــــــاند!
گفتیم مسافر است و خستگی در میکند و میرود ، باز هم مـــــاند و
نشست و
شروع کرد به بلعیدن ذخیره امیدمان!
گفتیم : مهمان بدقدمیست ! دو سه روز دیگر میرود!
و باز هم ماند و ماند و ماند و تبدیل شد به یکی از اعضای ده مان.
حال اندوه کدخدا شده و تمام کوچه ها بوی "آه" میدهد .
تمام امیدها را بلعید و بجایش "حسرت" در دلها انبار کرد.
پیرترها هنوز به یاد دارند : " روزی که اندوه آمد ،
"جهل" نگهبان دروازه روستا بود...
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️