شعری از ناصرالدین شاه قاجار...
وقت آن شد که از این دار فنا درگذریم
کاروان رفته و ما در سر ره در گذریم
توشه راه نداریم چه تدبیر کنیم
منزل دور و دراز است عجب بی خبریم
توشه راه حقیقت که نه نان است و نه آب
توشه آنست که ایمان درستی ببریم
خانه و خانقه و منزل ما زیر زمین
ما به تعمیر سر و ساختن بام و دریم
خانه اصلی ما گوشه قبرستان است
ای خوش آن روز که من با تو در آن خانه دریم
پدر و مادر و یاران و عزیزان رفتند
ما عجب مست غروریم چه کوته نظریم
دم به دم می گذرند از نظر ما یاران
این قدر دیده نداریم که در خود نگریم
گر دو صد مملکت از روی زمین جمع کنیم
ما به غیر از کفنی بیش ز دنیا نبریم
بار الها تو کریمی و غفوری و رحیم
دست ما گیر که درمانده و بی بال و پریم
یا رب از لطف تو و بندگی ناصر دین
عاقبت خیر نما ما همگی در به دریم
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
ماجرای ﺧﺎﮐﺴﭙﺎﺭﯼ حافظ
ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺣﺎﻓﻆ از دنیا میرود ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺑﺎﺯار ﺑﻪ ﻓﺘﻮﺍﯼ ﻣﻔﺘﯽ ﺷﻬﺮ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ میریزند ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺩﻓﻦ ﺟﺴﺪ ﺷﺎﻋﺮ ﺩﺭ ﻣﺼﻼﯼ ﺷﻬﺮ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، به این ﺩﻟﯿﻞ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺷﺮﺍﺏﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺑﯽﺩﯾﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻦ ﺷﻮﺩ.
ﻓﺮﻫﯿﺨﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺷﻬﺮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ برمیخیزند. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﮕﻮ ﻣﮕﻮ ﻭ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ ﺯﯾﺎﺩ، ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯿﺎﻥ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ میدهد ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻓﺎﻝ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ.
ﮐﺘﺎﺏ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﮐﻮﺩﮐﯽ میدهند ﻭ ﺍﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ میکند ﻭ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ میشود:
«ﻋﯿﺐ ﺭﻧﺪﺍﻥ ﻣﮑﻦ ﺍﯼ ﺯﺍﻫﺪ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﺳﺮﺷﺖ
ﮐﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﮔﺮﺍﻥ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﻮﺷﺖ
ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﻧﯿﮑﻢ ﻭ ﮔﺮ ﺑﺪ ﺗﻮ ﺑﺮﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺵ
ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﺩِﺭﻭَﺩ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﮐﺎﺭ ﮐﻪ ﮐﺸﺖ
ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﻃﺎﻟﺐ ﯾﺎﺭﻧﺪ ﭼﻪ ﻫﺸﯿﺎﺭ ﻭ ﭼﻪ ﻣﺴﺖ
ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﭼﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﭼﻪ ﮐﻨﺸﺖ»
ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺣﯿﺮﺕ ﺯﺩﻩ میشوند ﻭ ﺳﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﯾﺮ میافکنند. ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺩﻓﻦ پیکر حافظ انجام میشود ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﺎﻓﻆ «ﻟﺴﺎﻥ ﺍﻟﻐﯿﺐ» ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﺷﺪ.
تاریخ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺩﻭﺍﺭﺩ ﺑﺮﺍﻭﻥ، ﺟﻠﺪ ﺳﻮﻡ
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
اون زمانها که هنوز خبری از موبایل و اینستاگرام نبود،
مردم عکسهاشون رو تو مهمونیها به اشتراک میذاشتن.
وسط مهمونیها و دورهمیها یه نفر با افتخار آلبوم رو دست میگرفت و وسط مجلس باز میکرد و ده نفر پشت سرش از سر و کله هم بالا میرفتن که بتونن عکسها رو ببینن و با دیدن هر عکس کلی خاطره تعریف میشد.
وقتی هم مهمونی تموم میشد و صاحب خونه آلبوم رو میخواست بذاره داخل کمد یک دوره دیگه چک میکرد که عکسی کم نشده باشه، ولی همیشه یه نفر تو فامیل بود که تخصصش کش رفتن عکس از داخل آلبوم بود😅
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
#داستان_کوتاه
یک نفر تعریف میکرد؛
دختر چهار ساله ایی تو تاکسی کنار دستم نشسته بود و با لذت زیاد لواشک میخورد!
گفتم مگه نمیدونی لواشک واسه سلامتی ضرر داره ؟! چرا میخوری؟
یک نگاهی بهم کرد و گفت؛
پدر بزرگم خدا بیامرز 115 سال عمر کرد!
با تعجب پرسیدم؛
واسه اینکه لواشک می خورد...؟!
گفت؛نه!
چون سرش تو کار خودش بود...!
چنان قانع شدم که الان سه روزه با کسی حرف نزدم و دارم به عمق این قضیه فکر میکنم...!
سرمون توكار خودمون باشه
#طنز_اجتماعی
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
🗣شکسپیر میگه :
من همیشه خوشحالم، می دانید چرا ؟
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم
آدمهایی را که زیاد دوستت دارند، بیشتر دوست داشته باش
و آنهایی را که زود ترکت میکنند، زودتر فراموش کن
زندگی همین است
تعادل میان عشق و نفرت
تعادل میان بودن ها و نبودن ها
تعادل میان آمدن ها و رفتن ها
زندگی مرزی ست که میگذاری تا کسی هستیِ تو را نیست نکند
مرزی برای آنهایی که میگویند "دوستت دارم" و "همیشه با تو خواهم ماند
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
#داستان_جالب
در دزدی از یک بانک ،
دزد فریاد زد:
"هیچکس حرکت نکند پول مال دولت است".
بااین حرف همه به آرامی روی زمین دراز کشیدند.
به این می گویند "شیوه تفکر"
وقتی دزدان به مخفیگاهشان رسیدند،دزد جوان که لیسانس تجارت داشت به دزد پیرکه شش کلاس سواد داشت گفت:"بیاپولها را بشماریم".
دزد پیرگفت:"وقت زیادی میبرد، امشب تلویزیون مبلغ را اعلام میکند."
به این می گویند "تجربه"
بعداز رفتن دزدها مدیر بانک به ریسش گفت فورا به پلیس اطلاع میدهم ولی ریس گفت "صبرکن تا خودمان هم مقداری برداریم و به برداشتهای قبلی خود اضافه کنیم وبارقم دزدی اعلام کنیم".
به این می گویند "با موج شنا کردن"
وقتی تلویزیون رقم را اعلام کرد دزدان پول رو شمردندو بسیار عصبانی شدند که ما زندگیمان راگذاشتیم و 20میلیون گیرمان آمد ولی رئیسان بانک در یک لحظه و بدون خطر 80 میلیون بدست آوردند.
به این میگویند "دانش بیشتر از طلا میارزد"
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
آورده اند که نادانی بر آن شد
تا به الاغی سخن گفتن بیاموزد ،
پیاپی با درازگوش بیچاره حرف می زد و به گمان خود الاغ در حال پیشرفت بود.
خردمندی این را دید و
بگفت :ای نادان!
بیهوده تلاش مکن و خود را مضحکه دیگران قرار نده كه الاغ از تو سخن گفتن نمی آموزد
ولی تو می توانی
خاموشی را از او بیاموزی.
#امثال_و_حکم
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️